سه شنبه, ۷ اسفند, ۱۴۰۳ / 25 February, 2025
مجله ویستا
سیاست خارجی تکثرگرا

با حذف اتحاد شوروی از معادلات سیاسی و اقتصادی جهان و سقوط بلوك شرق، نظام سرمایه داری به نظام برتر سیستم بین الملل تبدیل شد و در نتیجه به طور طبیعی تمام دولت ها فعالیت در چارچوب سرمایه داری جهانی را آغاز كرده و توسعه دادند. در این مسیر هر چقدر سیستم سیاسی و اقتصادی كشورها بازتر و شفاف تر می شد، میزان هماهنگی آن با سرمایه داری جهانی بالاتر رفته، همسازی آن با سیستمی كه ایالات متحده در راس آن قرار داشت افزون تر می شد. ایالات متحده با توجه به سیر غالب بین الملل كه تمایل به همگرایی جهانی، گسترش تجارت و پرهیز از تنش های منطقه ای در آن وجه غالب را دربرداشت، تلاش كرد لیبرالیسم و سیستم سیاسی و فرهنگی ایالات متحده را به صورت سیستم هژمون بر جهان مسلط كند چرا كه در این صورت سود سیاسی و اقتصادی بیشتری نصیب این كشور می شد. البته پرواضح است كه توسعه دموكراسی در كشورها تبعات مثبت فراوانی را در بسیاری از آنها به بار خواهد آورد و توسعه اقتصادی و اجتماعی در شرق آسیا نمونه روشن چنین فرایندی است. فرایندی كه سود دوجانبه را برای جهان اول و سوم به بار خواهد آورد.اما برخورد هواپیما های تروریست های وابسته به القاعده به ساختمان های تجارت جهانی در نیویورك بعد جدیدی را به فرایند گسترش لیبرالیسم در جهان اعطا كرد. این بعد جدید و جهانی حضور و هماهنگی در سیستم «امنیت جهانی» و تلاش در جهت حل ریشه ای مسئله امنیت در جهان بود. هر چند حمله به برج های تجارت جهانی و سایر عملیات از این نوع واكنش های طبیعی، ساخت اجتماعی، قبیله ای و سنتی كشور های پیرامونی در مقابل هژمونی سرمایه داری جهانی بود كه بیشترین فشار را برای نظام ها و ساختار های واپس گرای آنها وارد می ساخت، اما حمایت گروه طالبان از این گروه ها و سابقه عملكرد تنش زای صدام حسین در دهه پیش كشور های غربی را متوجه خطراتی ساخت كه هماهنگی بین این گروه ها و نظام های اقتدار گرا و ماجراجو در جهان سوم می توانست برای آنان به همراه داشته باشد.لذا توجه كشور های غربی به اهمیت مسئله ساخت سیاسی داخلی در تامین ریشه ای امنیت جهانی جلب شد. در توضیح این معنی باید گفت كه لیبرالیسم ویژگی های مشخصی را به تمام ابعاد سیاسی كشور های دارای آن اعطا می كند و كشور هایی كه برپایه اندیشه لیبرال هدایت می شوند در سیاست خارجی از الگویی پیروی می كنند كه همسازی با نظم مسلط جهانی و عدم ماجراجویی ویژگی اصلی آن است. در واقع اگر سیستم دموكراسی لیبرال را یك سیستم بالنسبه محافظه كار بدانیم كه تغییرات شدید را برنمی تابد و مطالبات مردمی را به تدریج و در طول زمان و البته در جهت منافع مردم تعدیل و تبلور می بخشد، می توان دریافت كه همین ویژگی ها به بخش خارجی سیاست نیز تسری یافته و سیاست خارجی كشور هایی با سیستم پیش گفته، سیاستی فنی، منعطف و محافظه كار است كه بنا به تمایل و خواست همیشگی افكار عمومی از اقدامات ساختار شكنانه و ماجراجویانه دوری می گزیند.در واقع صدام حسین و گروه طالبان به عنوان شاخصه های خشن ترین دیكتاتوری های جهان حاضر ثابت كردند وقتی سیاست خارجی از عقل جمعی تبعیت نكرده بر هوس های فردی یك دیكتاتور پایه ریزی شود، می توان انتظار هرگونه عمل نابخردانه، جنجال آفرین و تنش زا را داشت. این مسئله همان موقعیتی است كه از فردای فروپاشی برج های تجارت جهانی نیویورك در اذهان سیاستگزاران پدید آمد و رشد یافت. در واقع در شرایط جهانی پس از ۱۱ سپتامبر سیستم های اقتدارگرا كه بر تمایلات یك فرد و گروه تكیه دارند نه به عنوان یك مشكل سیاسی یا اقتصادی، بلكه به عنوان یك خطر امنیتی برای صلح منطقه ای و جهانی تلقی شد.
از اینجا می توان علت مخالفت قاطع كشور های غربی را از دسترسی ایران در شرایط ناشناخته داخلی به هر نوعی از فناوری هسته ای درك كرد. در این كه ایران در سال های پس از انقلاب اسلامی كشوری خارج از سیستم سرمایه داری بوده و دارای جایگاه ارتباطات بین الملل ویژه است، هیچ شكی نیست و در اینكه این جایگاه و ارتباطات ویژه موجب اختلافات جدی غربی با ایران شده نیز نباید تردیدی داشت. اما باید توجه كرد كه در تمام موارد پیش از این ایران نه تهدیدی امنیتی كه مخالفی سیاسی و اقتصادی بود. با مخالف سیاسی می توان و می بایستی مذاكره كرد و در مسیر مذاكره نیز تبادل هرگونه امتیازی مقبول است. اما موضوع انرژی هسته ای از دیدگاه اروپاییان نه یك مضمون سیاسی كه موضوعی دقیقاً امنیتی است. اروپا می تواند ایران دارای تكنولوژی هسته ای را تحمل كند اما پیش از آن باید به نظام سیاسی ایران اعتماد كرده از وجود دموكراسی برگشت ناپذیر در آن مطمئن شود. باید دانست كه مخالفت امروز اروپا با دستیابی ایران به فناوری هسته ای در شرایط امروز تبدیل به یك مسئله غیر قابل مذاكره سیاسی شده است كه به ویژه از طرف اروپا كمتر چشم اندازی برای انعطاف در مسیر آن وجود دارد.در نهایت به نظر می رسد در شرایط امروز ایران و برخلاف دیدگاه های رایج در ایران زمان و خرید آن مهم ترین نیاز در مذاكرات هسته ای با غرب به شمار می رود. ساختار سیاسی ایران اگرچه با یك ساختار لیبرال متفاوت است، اما چگونگی رفتار نظام سیاسی ایران طی دهه گذشته نشان از نوعی تكثر گرایی نهادینه در آن دارد كه فرهنگ سیاسی امروز ایران تخطی از آن را جایز نمی شمارد. لذا به نظر می رسد به مرور زمان و با زائل شدن تاثیر تبلیغات زمان انتخابات و آشكار شدن مشی عمومی و كلی نظام سیاسی اعتماد به ایران و ساخت سیاسی آن در محافل سیاسی و استراتژیك جهانی افزایش خواهد یافت. در این شرایط مذاكرات هسته ای نیز به خودی خود از حالت جمود و انفعال خارج شده و با افزایش اعتماد نظام بین الملل به ایران مذاكرات نیز روال طبیعی خود را ادامه خواهد داد. در اصول نیز سیاست و دیپلماسی اموری هستند كه از عجله و شتابزدگی بیشترین آسیب را می بینند.
مرتضی شربیانی
منبع : روزنامه شرق
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست