سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

آرزوهای بر باد رفته !


آرزوهای بر باد رفته !
۱) یکی از شب های اواخر اسفند سال ۱۳۵۴ بود. کمتر از یک ساعت به اعلام خاموشی مانده بود و زندانیان سیاسی هرکدام به کاری مشغول بودند. برادر عزیزم آقای ابراهیم حاجی محمدزاده گوشه ای رو به دیوار نشسته و دعای کمیل را زیر لب زمزمه می کرد و آرام و بی صدا اشک می ریخت. پرویز نیکخواه، مسئول جمع- کمون- مارکسیست های زندان پاورچین به سراغم آمد و اشاره کرد که به راهرو برویم. حتماً ماجرای جدیدی اتفاق افتاده بود و احتمالاً یکی از بر و بچه های ما- جمع مسلمانان- حرفی زده یا کاری کرده بود که مطابق روال نانوشته اما پذیرفته شده زندانیان سیاسی، باید میان مسئولان کمون ها حل و فصل می شد و یا خبر جدیدی بود که باید از طریق نگارنده- که در آن هنگام مسئول جمع خودمان بودم- به اطلاع دوستان می رسید. پرویز گفت؛ فلانی! همه ما به خاطر زندانی شدن با مشکلاتی در داخل و بیرون زندان روبرو هستیم، زن و بچه دارها، مشکلات خودشان را دارند و بقیه هم بی مشکل نیستند ولی قرار نیست رفتار بچه ها طوری باشد که به روحیه دیگران لطمه بزند و ساواک سوءاستفاده کند. من که تقریباً هاج و واج مانده بودم، پرسیدم مگه چی شده؟ بچه های ما که روحیه های قوی و محکمی دارند و پرویز گفت؛ قبول دارم، ولی مگر متوجه ابراهیم نشده ای؟- ابراهیم حاجی محمدزاده را می گفت- یک گوشه نشسته و گریه می کند، یکی از بچه های ما اعتراض دارد و راست می گوید، چون گریه او روحیه بقیه بچه ها را می شکند و...! با تعجب نگاهش کردم و گفتم؛ آقا پرویز! نمی دانم چه بگویم که برای تو قابل درک باشد. ابراهیم دعای کمیل می خواند و از خوف خدا گریه می کند، ولی از آنجا که شما و دوستانتان فقط برای خانه و ماشین و آزادی از زندان و اینجور چیزها غصه می خورید و گریه می کنید نمی توانید در دورترین افق ذهن خویش هم کسانی را تصور کنید که غم و غصه و گریه آنها علت دیگری داشته باشد. پرسید؛ خب! برای چه گریه می کند؟ گفتم؛ شاید احساس می کند وظیفه انقلابی و مبارزاتی خود را آنگونه که باید انجام نداده است و از خدا توفیق بیشتری می خواهد و یا... پرویز از تذکر خود پشیمان شد و عذرخواهی کرد.
۲) هفته گذشته یکی از سایت های اینترنتی که بعد از توقیف با نام مشابه دیگری فعالیت می کند، مقاله ای با عنوان «آیت الله خامنه ای و آینده احمدی نژاد»! را روی خروجی خود قرار داده بود. نویسنده در این مقاله کوشیده است علت حمایت رهبر معظم انقلاب از دولت نهم را که حمایتی فراتر از دولت های پیشین است در ۳ فرمول احتمالی- یا به قول نویسنده در سه مدل- ارزیابی کرده و آینده دولت احمدی نژاد را با توجه به هریک از سه فرض احتمالی پیش بینی کند! درباره این مقاله و انگیزه تهیه کننده و سفارش دهندگان آن، اگرچه گفتنی های فراوانی هست ولی در این نوشته تنها به بیان چند نکته بسنده می کنیم.
۳) در مقاله یاد شده با اشاره به این که «مدل نخست بر اعتقاد و اعتماد کامل رهبر انقلاب به محمود احمدی نژاد به عنوان ششمین رئیس جمهور ایران استوار است» آمده است «در این مدل، تصویر احمدی نژاد در ذهن رهبری، فردی کاملاً ارزشی، کوشا، دارای سلامت نفس، با شجاعت و دارای ابتکار و توانمندی های ویژه است» و نتیجه گرفته شده است که «در چارچوب این مدل، رفتارهای خاص ماه های اخیر احمدی نژاد در کنار گذاشتن چهره های نزدیک به رهبری یا معتمدین ایشان ناشی از عمیق شدن رابطه احمدی نژاد و آیت الله خامنه ای و بی نیازی رهبری از حضور این چهره ها و واگذاری هر نوع تصمیم گیری به رئیس جمهور است»!
همانگونه که ملاحظه می شود، نویسنده مقاله با نوعی- به زعم خود زرنگی- کوشیده است اولاً؛ هر اقدامی در دولت احمدی نژاد، از جمله عزل و نصب ها را به رهبری نسبت دهد تا از این طریق برای توهم پراکنی شناخته شده محافل بیگانه که دولت ها در جمهوری اسلامی ایران را فاقد اختیار قلمداد می کنند، به اصطلاح سندسازی کند. توضیح آن که یکی از اصلی ترین محورهای تبلیغاتی دشمن علیه ایران اسلامی آن است که حضور مردم در انتخابات و گزینش نمایندگان مجلس، رؤسای جمهور، اعضای خبرگان و... را نمایشی معرفی کرده و تمامی تصمیم گیری ها و سیاست پردازی ها را به شخص رهبر معظم انقلاب نسبت می دهند! دشمن با استناد به این توهم، مردمسالاری در ایران اسلامی و دخالت مردم در سیاستگذاری های نظام از طریق انتخاب مسئولان مورد علاقه آنان را نفی می کند.
ثانیاً؛ نویسنده مقاله با اشاره به این که رهبری پس از اعتماد به احمدی نژاد، حمایت از سایر مسئولان- مخصوصاً افراد وفادار و فداکار- را ضروری نمی دانند! می کوشد رهبری معظم له و توجه و عنایت ایشان را فقط در محدوده و دایره ای تنگ خلاصه کند، این توهم پراکنی نیز دقیقاً با تبلیغات سوء دشمنان درباره انحصار رهبری به یک گروه یا جریان خاص همخوانی دارد ضمن آن که تمامی شواهد، رخدادها، مواضع و واقعیات موجود از سعه صدر آقا و تعامل با همه جریانات سالم سیاسی حکایت دارد.
۴) در مدل دوم، ریشه حمایت رهبری از دولت نهم همانند حمایت ایشان از دولت های گذشته فرض شده و حمایت فراتر از دولت کنونی به «شرایط زمانی و خصوصیات دولت نهم» نسبت داده شده است. با این توضیح که به عقیده نویسنده مقاله، دولت نهم به دلیل ارجاع پرونده هسته ای ایران به شورای امنیت و صدور قطعنامه های این شورا تحت فشار خارجی قرار گرفته و در داخل نیز منتقدان قوی! و توانمندی دارد! و از این روی نشانه های افول آن از هم اکنون پدیدار گشته است! بنابراین رهبری با حمایت ویژه از دولت نهم قصد دارند از فروپاشی سریع آن در مقابل تهدیدات خارجی و انتقادات داخلی جلوگیری کنند!
در این مدل نیز، نویسنده مقاله تلاش کرده است، اولاً؛ تهدیدهای خارجی را به عملکرد و مواضع دولت نهم نسبت دهد یعنی دقیقاً همان توهمی که آمریکا و متحدانش می پراکنند و حال آن که مواضع خارجی دولت نظیر نفی موجودیت اسرائیل، نظر صریح حضرت امام (ره) است و یا تاکید بر حقوق هسته ای ایران، خواست اعلام شده تمامی مردم است و ایستادگی در برابر باج خواهی آمریکا، تاکید امام و رهبری است و...
به بیان دیگر، گردانندگان سایت مورد اشاره با نسبت دادن مواضع دولت به شخص احمدی نژاد، از یکسو با زرنگی ناشیانه، مواضع انقلابی امام راحل (ره) را نفی کرده و از سوی دیگر برای ایران اسلامی، نسخه ذلت پذیری تجویز می کنند!
ثانیاً؛ نویسنده مقاله کوشیده است، انتقاد و اعتراض منتقدان داخلی دولت را، اساسی، اصولی و علمی جا بزند و این در حالی است که اعتراض اکثر منتقدان دولت- و البته نه تمامی آنها- متوجه مواضع اسلامی و انقلابی، ساده زیستی دولتمردان، مردمی بودن احمدی نژاد و شجاعت ایشان در پیگیری اصول و ارزش های انقلاب است. یعنی کاری که برخی از منتقدان به هنگام مسئولیت خویش فرسنگ ها از آن فاصله داشته و به همین علت مورد اعتراض مردم هستند.
و اما، این بخش از توهم پراکنی مقاله یاد شده و سفارش دهندگان آن- که آنها را کاملا می شناسیم و علت عصبانیت آنان را می دانیم- نیز به گونه ای حیرت انگیز با توهم پراکنی آمریکا و متحدانش همخوانی دارد. آیا همه این همصدایی ها و همنوایی ها تصادفی است؟! انشاءالله که چنین باشد!
۵) و اما، سفارش دهندگان مقاله یاد شده در بیان مدل سوم، بی آن که- احتمالاً- متوجه باشند، بغض فرو خورده خویش از نظام را بیرون ریخته اند. در این مدل آمده است که رئیس جمهور مطلوب رهبر معظم انقلاب، آقایان قالیباف و لاریجانی بوده اند!! و ایشان بعد از برکناری برخی از نزدیکان خود از سوی احمدی نژاد، دولت وی را دولت مطلوب نمی دانند و اخیراً در مواردی نیز ناخشنودی خود را ابراز داشته اند، ولی از این پس، غلظت حمایت های خویش را کاهش می دهند تا در انتخابات دهم، زمینه روی کار آمدن دولت مطلوب رهبری فراهم شود!!
گردانندگان سایت مزبور در این بخش از مقاله یاد شده که اوج ناجوانمردی و بی ادبی نسبت به ساحت رهبر معظم انقلاب است ضمن آن که آرزوهای بر باد رفته خود را به رهبر فرزانه انقلاب نسبت داده اند، کینه عمیق خویش از احیای خط امام (ره) و پیگیری ارزش های اسلامی و انقلابی مورد نظر امام و رهبر معظم انقلاب را نیز برملا کرده اند. چرا که حمایت ویژه رهبر معظم انقلاب از دولت نهم همواره با تاکید بر تلاش بی وقفه دولت برای عملیاتی کردن خواسته های اسلام و انقلاب، نظیر استکبارستیزی، شجاعت در برخورد با مستکبران، ساده زیستی، مردم دوستی، پاکدستی و... بوده و هست، و البته در مواردی که نیاز به تذکر و هشدار بوده است نیز از هشدار دلسوزانه دریغ نورزیده اند، بنابراین، ناخرسندی آقا از عملکرد دولت که تهیه کنندگان مقاله به آن پرداخته اند در کدام یک از دو محور یاد شده قابل دیدن است که نتیجه گرفته اند، دولت مطلوب ایشان دولتی غیر از دولت احمدی نژاد است؟ آیا معتقدند که رهبر معظم انقلاب از تاکید دولت بر ارزش های اسلامی و انقلابی- نستجیربالله- ناخرسندند؟ اگر چنین است، چرا آشکارا از آن حمایت می کنند؟ و آیا نباید نتیجه گرفت دولت مطلوب سفارش دهندگان مقاله که آن را به رهبر معظم انقلاب نسبت داده اند، دولتی است که ارزش های اسلامی و انقلابی، مردم دوستی، ساده زیستی، پاکدستی و... را واگذارد؟! اگر مقصود این نیست پس مقصودتان چیست؟!
با توجه به اطلاعاتی که در اختیار داریم تردیدی نداریم که در گزاره شما اولاً؛ نام آقای لاریجانی- به عنوان دولت مطلوب آقا- برای رد گم کردن است چرا که ایشان بارها حمایت صادقانه خود از دولت نهم را در قول و عمل اثبات کرده است و می دانیم که شما دل پری از ایشان دارید. و ثانیاً؛ آقای قالیباف اگرچه اختلاف نظرهایی با دولت نهم دارند ولی اشاره شما به نام ایشان هرچند بسیار پررنگ است و خواسته اید ایشان را گزینه اصلی خود معرفی کنید ولی از شواهد و قرائن موجود به وضوح می توان فهمید که ایشان نیز مورد نظر شما نیست و اساساً برای شما، شخص، مطرح نیست، بلکه شخصیت مطلوب او مورد نظر است. شخصیتی که در آن از پای بندی به اسلام و انقلاب فقط نامی در میان باشد و هرکه هست، خواسته های نامشروع کانون های مشکوکی را دنبال کند که شما را احتمالا بی آن که بدانید به عنوان کاتالیزور و جاده صاف کن و با وعده آلاف و اولوف به میدان آورده اند.
۶) و بالاخره، خاطره صدر این مقاله با استناد به هویت سفارش دهندگان مقاله مورد اشاره بیان شده است. آنانی که حتی در دورترین افق های ذهن خویش هم نمی توانند شخصیتی الهی و پاکباخته نظیر حضرت آقا یا امام راحل (ره) را تصور کنند که بیرون از بازی های سیاسی، تنها به رضای خدا و خشنودی و سعادت خلق خدا می اندیشند.
و در این باره هنوز هم گفتنی هایی هست که می گذاریم و می گذریم و به گردانندگان سایت یاد شده از قول خواجه شیراز هشدار می دهیم که
ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست
ع رض خود می بری و زحمت ما می داری
اگرچه به قول حضرت امام، «عرض خود می بری و کذا و کذا...»
حسین شریعتمداری
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید