چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
وحشت روشنفکران از احیای دین در دنیا
ده سال پیش، روشنگری به پیروزی رسید و اروپا مشعلدار آن بود. گستره آزادی ، فرهنگ آموختگی و دموكراسی تا هر كجا هم كه كشیده شده باشد، باید گفت كه این ارم در همه جا به معنای پس رفت دین و خرافات بوده است. این قاره، با تنوع فوقالعادهاش در حوزه كلیساها و كاتدرالهای اعصار و قرون گذشته، این تجربه را پشت سر میگذاشت كه هر روز گردشگران بیشتری در قیاس با نمازگزاران از این عمارات دیدن میكردند. منظره گروههای مردم ـ هر روز تعدادشان كم و كمتر میشد ـ كه به زانو افتاده و دعا میكردند، و كشیشانی سالخورده كه به آنان بركت میدادند، یكی از جذابیتهای این جهان كهن بود و نه چیزی فراتر از آن.
در جهان اروپایی جدید، دین به موضوعی مربوط به اقلیتها و برای آنان تبدیل شده بود. عقل بر امر جادویی غلبه كرده بود. اگر كسی هنوز خود را ملحد یا دین پرهیز میخواند، این امر نامتعارف جلوه میكرد. حد و مرزهای مهم بحران در دموكراسیهای دنیوی ما از میان جناحهای چپ و راست، پیشرفتگرا و محافظهكار و فقیر و غنی عبور میكند. تودههای رو به تضعیف ایمانداران نسلاندر نسل پیسوته نفوذ بیشتری را از دست دادهاند. همهپرسی شده از سوی مؤسسه نظرسنجی گالوپ به این نتیجهگیری منتهی شده است كه اروپا در مقایسهای جهانی صاحب پایینترین تعداد كسانی است كه در مراسم عباید شركت میكنند ـ در این قاره ، حداكثر ۱۷ درصد از مردم دست كم هفتهای یك بار به مراسم عبادی میروند. حداكثر میزان شركت افراد در فعالیتهای كلیسایی به ۸۷ درصد در غرب افریقا مربوط میشود؛ در حالی كه سوئد دارای بالاترین نرخ بیایمانان است. در مقایسهای جهانی، نمایان میشود كه افرادی كه از كمترین میزان تحصیل برخوردارند، مذهبیترین اشخاص را تشكیل میدهند. بر اساس اظهارات موسسه مذكور، البته اروپاییان بدون توجه به جهتگیری اكثرا دنیویشان، هم زمان، معتقدند كه امر دین این روزها اهمیت فراوانی یافته است.
به سادگی میتوان علت این امر را دریافت. دین بار دیگر پیشتاز است. این امر از لحاظ سیاسی پدیدهای نادر و نگران كننده است. كشمكشهای مذهبی، در اصل ، همواره جدلهایی میان طایفهها و فرقهها بوده و همواره هم مسأله ملیگرایی و فرهنگ در میان بوده است. فرقههای مذهبی، ابزار مناسبی برای آن بودند كه در لوای آنها هویتهایی جمعی ایجاد شود. اكنون مشابه به این امر دوباره رخ میدهد. اغلب كشورهای اروپایی این روزها میزان قابل توجهی از اقلیتهای مسلمان را در خود جای دادهاند. در چنین وضعیتی، هراس از تروریسم یا حتی فقط از بیگانگان، واكنشی مسیحیانی را كه به شیوه تصنعی ایجاد شده است، به جریان میاندازد. با ر دیگر ، حكایت فسیل شده نبرد فرهنگها مطرح میشود.
زنان روسری بر سر و در این میان، حتی زنان چادری و یا زنانی كه هیمشه یك گام پشت سر شوهرانشان راه میروند و در سایر موارد نیز مكلف به تمكین هستند ـ همه اینها به معنای اهانتی مستقیم به نبرد روشنگری در زمینه حقوق زنان است. پیروزی در این نبرد، یك قرن به طول انجامید.
ساختارهای خانوادگی پدر سالارانه، به ویژه در میان خانوادههایی اهل مناطق روستایی در كشورهای اسلامی، از دید اروپایی سركوبگرانه هستند. مواردی مانند ازدواجهای اجباری و قتلهای ناموسی، پیوسته توجه بیشتر رسانههای شكوه شده را به سوی خود جلب میكنند ـ در هر حال، این توجه بیشتر از توجه به قتلهای دیگر در سایر بخشهای جامعه است كه اغلب هم قتلهای خانگی هستند. این گونه قتلها در انگلستان به طور متوسط دوبار در هفته صورت میگیرد، بدون این كه مطبوعات توجه خاصی به آنها نشان دهند.
به اینها باید هراسهای گوناگون از كانونهای پنهانی جهادگرایان متعصب را نیز افزود كه گروههای جمعیتی مسلمانان احتمالا به آنها پناه میدهند. این گونه بنیادگرایان ، مانند آنچه در حملاتی از سوی آنان در لندن، مادرید و سایر مكانها نمودار شد، قاطعانه مصمم هستند از راه كشتارهای تروریستی در حق بیگناهان، به سریعترین شكل ممكن راهی بهشت شوند. در اینجا آمیزهای انفجاری ایجاد شده است. حتی فقهای اسلامی هم كه خشونت را مردود میشمارند، اغلب بارها حكایت میكنند كه دموكراسی، طرحی غربی و بیگانه با قرآن است. آنان، در عوض، خواستار رجعت به ایده نیمه اسطورهای یك حكومت غیر دموكراتیك خلیفهگری هستند.
عامل جمعیتی را نیز باید در نظر گرفت. در طرح مطالعاتی روزآمدی از سوی سازمان پژوهشی مسیحی انگلستان پیشبینی شده است كه تا سال ۲۰۴۰ میلادی تعدادی مسلمانانی كه در روزهای جمعه در مساجد انگلستان به نماز خواهند ایستاد، در قیاس با تعداد مسلمانان حاضر در كلیساها در روزهای یكشنبه، دو برابر خواهد بود. در این زمان، فقط دو درصد از سهم جمعیت به مراسم نیایش مسیحی خواهد رفت و میانگین سنی این عده نیز ۶۴ سال خواهد بود.
همه این پدیدهها به هراسها و واكنشهایی تدافعی میانجامد عدهای كه بر اساس اعلام قبلی نظرسنجان، اعلام كردهاند، كه افرادی مذهبی نیستند، اكنون یكباره خود را «مسیحی»میخوانند. اگر فهرستی از جهتگیریهای عقیدتی را در اختیار آنان قرار دهیم كه شامل مسلمانان نیز میشود، آنان دینی را برمیگزینند كه پدر بزرگها و مادربزرگهایشان از آن پیروی میكردند. آنان این روزها، مانند آنچه در گذشته مصداق داشت، بار دیگر به دین روی میآورند تا از لحاظ فرهنگی، ملی و قومی تعریفی برای خود داشته باشند ـ حتی اگر در واقعیت امر اصلا مذهبی نباشند و به اعمال ایمانی خاصی نیز نپردازند.
دولتهای اروپایی به شیوههای متفاوتی واكنش نشان دادهاند. برخی رویكردی به دین داشتهاند. برای نمونه، والری ژیسگاردستن در خلال تدوین طرح قانون اساسی اتحادیه اروپایی، در مخالفت با عضویت تركیه در اتحادیه اروپا سخن گفته است. به گفته او «اروپا» ضرورتا به معنای «مسیحیت» است.
آنگلا مركل نیز با او هم صدا شد و كوشید خدا را وارد قانون اساسی كند. پاپ بندیكت شانزدهم نیز، به نو به خود، به تازگی به مناسبت پنجاهمین سالگرد تأسیس اتحادیه اروپا، به شدت به بیانیه برلین این اتحادیه حمله كرد. به گفته او،در این بیانیه به هنگام نام بردن از ارزشهای اروپایی، به هیچ وجه اشارهای به خدا و «ریشههای مسیحی» اروپا نشده ست. بندیكت این موضوع را «از دین برگشتگی» خواند و گفت كه اروپاییان از اعتقادات خود رویگردان شدهاند.
با این حال، به ویژه كرسی پاپی حقی در تعیین ارزشهای اتحادیه اروپا ندارد. واتیكان تنها كشور در اروپاست كه كنوانسیون حقوق بشر اروپا را، كه پیش شرطی اساسی برای عضویت در اتحادیه اروپا به شمار میرود امضا نكرده است . تركیه ـ هر چند به زحمت ـ این شرط را بر آورده ساخته است تا بتواند به اروپا راه یابد. واتیكان، در نقطه مقابل، از این رو پیشاپیش از اعتبار ساقط شده است كه كشوری دموكراتیك محسوب نیمشود. با این حال، این كشور بر آن است كه بر تصمیمگیریهای اتحادیه اروپا اعمال نفوذ كند، به ویژه از آن رو كه سهم بسزایی از نمایندگان مجلس اتحادیه اروپا به كلیسای كاتولیك تعلق دارند.
مجلس اتحادیه اروپا برای اعتراض به رشد روز افزون و خزنده دین، نهاد مناسبی نیست؛ به ویژه آن عده كه باید به ندای بلند از اندیشه غیر دینی دفاع كنند، به طرز شگفتانگیزی سكوت كردهاند. نمایندگان جناح روشنگری لیبرالی در بحث بر سر اسلام، به شكل ناامید كنندهای دستخوش تضادهای روشنفكری شدهاند: آنان مایلند ضد نژادپرست و هم زمان، چند فرهنگگرا باشند. آنان شاهدند كه در كشورهایشان اقلیتهایی مسلمان یافت میشود كه خود را در معرض خطر احساس میكنند . از این رو، غریزهشان به آنان میگوید كه كاملا درست است كه همیشه قشر پستی وجود دارد كه باید از آن دفاع شود.اما این بدان معناست كه روشنگران لیبرال اغلب آمادگی آن را دارند كه در مسائل مربوط به آزادی بیان و آزادی عقیده، چشمان خود را ببندند. این یعنی این كه آنان آمادهاند تا حوقق افراد را در داخل جوامع دینی انكار كنند: آنان كه با شور و تعصبی نامتناسب در فكر آن هستند كه به مناسبات سركوبگرانه و پدرسالارانه «احترام» بگذارند، حقوق زنان و همجنسبازان را فراموش میكنند.
همین لیبرالهای پیشرفته بودند كه در نبرد بر سر قوانین مقابله با تبعیض نژاد و توجه به حقوق بشر جهانی برنده شدند. با این حال، در این میان شاهد هستی كه اینان ـ هر چند با تردید ـ چگونه به نفع حقوق گروههای مذهبی جبههگیری میكنند، افرادی كه ظاهرا نباید دچار «رنجش» شوند؛ زیرا كسی كه ایمان مذهبی را دچار «رنجش» میسازد، این روزها تقریبا نژادپرست به شمار میرود. «اسلام هراسی» [Islamophobio] واژهای جدید و به ویژه روشنگرانه است. این واژه نشان میدهد كه هر گونه انتقادی از اسلام هم معنا با توهینی نژادپرستانه خواهد بود. كسی كه چند سال پیش، بنا به رسم ولتر ، عادت به طنزپردازی درباره مسیحیت داشت، این روزها هنگامی كه پای لودگی درباره دیگر ادیان به میان میآید، سكوت میكند. كاریكاتورهای دانمارك بدون شك تصاویری ابلهانه و بدون ارزش چاپ بودند؛ اما به ویژه همین امر دلیلی به دست كسانی نمیدهند كه در سراسر حیات خود به نفع آزاید عقیده جنگیدهاند. در عوض سازش جدید اینان میگوید كه سانسور قابل قبول است. واتیكان به تازگی به این تلاش دست زد كه سازمان ملل متحد و اتحادیه اروپا را تشویق به آن نماید كه امر واقع «مسیحیت هراسی» را به همان شیوهای به رسمیت بشناسد و ممنوع شمارد كه مسلمانان مایلند «اسلام هراسی» ممنوع شود. و چرا سر آخر چنین نشود؟ البته اگر این جزو حقوق بشر است كه ناچار نباشیم دیگر به واسطه انتقاد از ایمان خود دچار «رنجش» شویم، پس هر بحثی در میان افراد به سرعت برق متوقف خواهد شد.
نرمشپذیری در قبال تعصب مذهبی در انگلستان تا آن جا پیش رفته است كه دولت به تأسیس ۶۰ مدرسه اسلامی مجوز داده است تا بتوان به شاگردان در زمینه ارزش فرهنگشان آموزش داد. كتابهای مدارس در رشتههای علوم طبیعی، بارها به آموزش نظریه آفرینش به جای نظریه تكامل پرداختهاند.از خشم در قبال جدایی پسران و دختران و دشواریهایی كه این امر درآینده به وجود خواهد آورد، خبری نیست. ندای روشنگری درعصر حاضركجاست؟ این روزها ،بنا به دلایل تاریخی عجیب و غریبی ، یك سوم مدارس انگلیسی تحت اداره كلیسای كاتولیك یا كلیسای پروتستانی قرار دارند ـ آن هم در سرزمینی كه به سرزمین بیایمانان معروف است. تا حدود بسیاری هم فرزندان خانوادههای مذهبی نیستند كه به این مدارس میروند. باید گفت كه بیشتر خانوادهها فقط برای مدتی چنین رفتار میكنند كه گویی به دین روی آوردهاند تا بتوانند فرزندانشان را به مدارس كلیسایی بفرستند. این مدارس از لحاظ كیفیتی بهتر هستند؛ زیرا در آنها شاگردان از لحاظ طبقه اجتماعی بهتر برگزیده شدهاند. اكنون لیبرالها به حق میپرسند كه چگونه میتوان چیزی كه مسیحیان از آن برخوردارند، از مسلمانان دریغ داشت. تنها پاسخ درست به این پرسش این است كه قرار است تمامی مدارس دولتی در اروپا مدارسی غیرمذهبی باشند. كلیساهای مسیحی احساس میكنند كه میتوانند از شور و شوق مسلمانان بهره كامل برند تا بتوانند خواسته خود و در كل، امر دین را پیش برند. در حال حاضر ، اتحادی نامبارك میان تمامی جهتگیریهای ایمانی بدانجا انجامیده است كه مواضع قدیمی با حالت تهاجمی بیشتری همراه شده و پیش برده شود: در مقابله با سقط چنین ، در مقابله با پژوهش در زمنیه سلول تخمك، در مقابله با پیشگیری از بارداری در سنین نوجوانی، در مقابله با مرگ اختیاری و حقوق مربوط به همجنسبازان ، علیه تدریس روشنگری در مدارس و نیز علیه آنكه در كشورهای در حال توسعه در مبارزه علیه بیماری ایذز از كاندم استفاده شود. رهبران دینی دریافتهاند كه بسیاری از دولتها در اروپا ـ هر چند با نارضایتی خاطر ـ در تلاش برای آن هستند كه جماعات دینی گوناگون را به نحوی در كلیت جامعه ادغام نمایند. دولت برای جماعات دینی حقوق ویژه قائل میشود . به این ترتیب، افراد میخواهند ایمانأاران متعصب را تشكیل دهند و میانهروها را از آن بازدارند كه به نوبه خود به افراطگرایی بپیوندند.
در این میان، دولت كاتولیكی و متعصب برادران كالینسكی در لهستان مشغول به آن است كه نفوذ سركوبگرانه خود را در نهادهای اتحادیه اروپا نیز گسترش دهد.در مجلس اروپا نیز ندایهایی به غایت مذهبی و مرتجعانه بلند شده است. در این میان، یكی از ساز و كارهای دستگاه پاپ كنونی ( و پاپ پیشین نیز) این است كه سیاستمداران كاتولیك را به محض آن كه به سیاست كلیسای كاتولیك تن ندهند، از شركت در مراسم توزیع نان مقدس محروم سازند. این امر، مشكلاتی اساسی را در حوزه مشروعیت دموكراتیك پدید میآورد. هم زمان، در اینجا خطر خزنده یك حكومت الهی بنا به الگوی ایرانی نیز نمایان میگردد: یك سیاستمدار كاتولیك در قبال چه كسی مسؤول است ـ رأی دهندگانش یا واتیكان؟ انگلستان آخرین دموكراسی غربی است كه عناصری الهیات شناختی را نشان میدهند: ۲۶ اسقف عضو مجلس عالی این كشور هستند ـ امری كه این پیامد را به دنبال داشته است كه دراین میان سایر ادیان نیز بیش از پیش خواستار برخورداری از نمایندگانی مشابه شدهاند.
به مناسبت نخستین گردهمآیی شورای جدید حقوق بشر سازمان ملل، به تازگی این خواسته اقامه شد كه هر گونه عمل افتراآمیز در قبال دین بیدرنگ ممنوع گردد. نمایندگی كویت در سازمان ملل اعلام كرد، آنچه پیوست موجب رنجش ادیان است، نقض آزادی عقیده است ـ برداشتی عجیب كه به دشواری باورپذیر است. اتحادیه بینالمللی بشر دوستی و اخلاقیات، كه در مقامیك سازمان مهم عضو، به انجمن ملی غیر دینی بریتانیای كبیر تعلق دارد، در این زمینه شجاعانه به دفاع از آزادی عقیده و آزادی بیان پرداخت. اما بیایمانی سازماندهی شده، فقط به منزله ندای ضعیف از اعتراض در برابر قدرت نمایندگان مسلمانان، مسیحیان و دیگر جهتگیریهای ایمانی سرسختانه است. از این رو، ندای عقل، آهسته میماند؛ زیرا بیایمانی در كل ماهیت خود میانه رو است و در تعاریف، چیزی به نام جهادگرایان در نبرد به نفع خرد و دانش یافته نمیشود.
حقوق بشر و دین در رویارویی با یكدیگر در تقابلی بنیادی قرار دارند. تقریبا همه ادیان میكوشند آزادی زنان را محدود سازند و درباره باروری آنها خود تصمیم بگیرند. آنان این تصمیمگیری مستقل را از انسانها دریغ میدارند كه چه زمانی فرزندی به دنیا آورند و چه زمانی از دنیا بروند. آنان این حق را از انسانها دریغ میدارند كه زندگی جنسی خود را بنا به تصورات خود اداره كنند. و اكنون آنها حتی میكوشند بار دیگر آزادی برچینند، حقیقت دینی «وحی شده» موجود در متون اولیه را هم مورد تردید قرار دهند و به مسخرگی كشند.
زمان آن فرا رسیده است كه اروپاییان بار دیگر از ارزشهای مبتنی بر آزادی و دموكراسی در روشنگری دفاع كنند. دشمن جدید آنان ، اتحادی شوم میان همه جهتگیریهای ایمانی است كه قصد دارند قدرت را از چنگ ایمانان در آورند. اگر اروپایی غیردین بیدرنگ دست به حمله مقابل نزند، خدا به عرصه سیاست بازخواهد گشت. دراین حال ، ما از ترس آن كه مبادا به كسی توهین كرده باشیم، ناگزیر به سكوت خواهیم بود، حتی در زمانی كه اروپا هنوز قاره بیایمانان باشد.
منبع : مرکز اسناد انقلاب اسلامی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست