شنبه, ۱۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 1 February, 2025
مجله ویستا
توجه به نیاز نوجوان
فرزندان نوجوان و جوان ما همانند خود ما و حتی بیشتر از ما نیازمندیهایی دارند و در رفع این نیازها نسیهپذیر نیستند. تا آنجا که امکان دارد و مصلحت ایجاب میکند، در رفع این نیازها باید اقدام کرد. در این امر نباید دوران زندگی خود را به رخ او بکشید و مثلاً بگوئید: «من موقعی که در سن و سال تو بودم، یتیم بودم و...» حرف شما درست است ولی او که امروز یتیم نیست. پدری یا مادری همچون شما بالای سر دارد و میداند که میتواند خواستههای او را برآورده کنید و تازه اگر هم امکان برآورده شدن این خواستهها نیست، لااقل او را قانع کنید.
بخشی از نیازهای آنان شامل غذا، لباس، مسکن مناسب، تفریح، استراحت و از این قبیل است که کم و بیش برآورده میشوند. بخشی دیگر که از اهمیت بیشتری برخوردارند، عبارتند از احترام، امنیت خاطر، آرامش روان که آن را شما باید تأمین کنید. به آنها شخصیت دهید، گرامیشان دارید و در عوض مسئولیت بخواهید.
● مهر مادر
در ابراز محبت و مهر مسئولیت پدر و مادر مهم است، ولی وظیفة مادر در این مورد سنگینتر است. معمولاً چنین است که مادران به فرزندان شیرخوار خود محبت بیشتری دارند و البته باید هم این چنین باشد از آن بابت که او به محبت و حمایت بیشتری نیاز دارد، ولی این امر نباید سبب فراموش کردن نوجوانان و جوانان شود.
فرزندان شما در هفت سال سوم زندگی باز هم به محبت شما نیاز دارند و حتی تکیه گاه محبتشان مادر است. ما حتی در دوران بزرگسالی اگر ضربهای بخوریم، مادر را صدا میزنیم چون مادر برای ما سند زندگی است. پس مادران نباید محبت خود را به نسل نوجوان و جوان فراموش کنند.
● تهدید نوجوان
از خطاهای مهم تربیتی والدین، تهدید آنها به اخراج با بیرون کردن جوانان از خانه است. این امر اگر در سنین کمتر از ۱۸ و در مواردی حتی بیش از آن صورت گیرد، فاجعهآفرین است. شما کانون خانه را چیزی سبک و کوچک نگیرید. خانه مرکز تربیت و امنیت است. فرزندان ما آن را پناهگاه خود میدانند. در برابر فشارها و رنجها به آنجا پناهنده میشوند. شما با راندن آنها از این پناهگاه نتیجهای نخواهید گرفت. شما پس از بیرون کردن فرزندانتان نمیتوانید باز هم معاشرت و آمد و شد او را تحت کنترل داشته باشید. او نیز نمیتواند در این محیط وسیع تنها و بیمعاشر باشد. او یا باید به نزد بستگان و خویشان برود که اگر او را بپذیرند به نوعی بیتوجهی به روش انضباطی شما و سبب دلتنگی است و اگر نپذیرند. با جنبههای عاطفی چه کنند؟ او ممکن است سرگردان شهرها و روستا شود که در آن صورت فردی ولگرد و بیاعتبار بار میآید که هیچ یک از این نتایج به سود شما و اجتماع نیست.
▪ محرومیت عاطفی
این خطاست که برخی تصور کنند فرزندان ما دیگر بزرگ شدهاند و دیگر نیازی به محبت ما ندارند. آدمی در هر سن و شرایطی که باشد، مهر طلب است.
دلش میخواهد که او را دوست بدارند. همه دوندگیهای انسان در جریان زندگی، همه تحمّل ناراحتیهای کاری و شغلی بدین امید است که در خانه فرد یا افرادی وجود دارند که دوستدار او هستند.
شما دربارة افرادی که خودکشی میکنند مطالعه کنید. یکی از علل خودکشی آنان این است که احساس میکنند در جامعه کسی نیست آنان را دوست بدارد.
اگر آنان مطمئن باشند که هنوز دلهایی وجود دارند که به یاد آنها میتپند، قطعاً دست از خودکشی برخواهند داشت. نوجوان و جوان در سنین خود، نمیتوانند محرومیتهای عاطفی را تحمل کنند به خصوص که اگر دریابند این محرومیتها از ناحیة پدر و مادر آنهاست. مثلاً نوجوانی را درنظر بگیرید که علت فرار خود از خانه را این میداند که در خانه کسی دوستش ندارد و احساس بیپناهی میکند.
▪ احساس بیعدالتی
گاهی فرار از خانه بدان علت است که نوجوان و جوان احساس میکند در خانه عدالت مستقر نیست، عدل و دموکراسی در آن وجود ندارد. پسری بیش از دختر مورد محبت است، فرزند را بر فرزندی دیگر ارجحیت میدهند، یا احساس میکنند که پدر همة کارها، زحمتها و فشارها را بر دوش یکی گذارده و دیگری را رها کرده است. در خانهای که عدالت وجود نداشته باشد، اشتراک مساعی وجود نخواهد داشت، اعضای خانواده به جای این که به فکر تأمین مصالح خانواده باشند، هر کدام درصدد تأمین مصالح خویش هستند. به همین خاطر، کارها آنچنان که باید پیش نمیرود.
گفتیم که نوجوان و جوان شیفتة عدالتند، میخواهند در خانه حق حکومت کند و نه ناحق پدر و مادر الگوی درستی در این زمینه باشند. فرزندان خود را به یک میزان دوست داشته باشند. وسیله آسایش آنها را به یک گونه تأمین کنند.
اگر لباس زیبا و گرانی برای یکی میخرند، دیگری را از یاد نبرند.
▪ احساس عدم امنیت
خانه باید محل امنیت و فراغ خاطر باشد. آنچنان که هر یک از اعضا به هنگام احساس بیپناهی و درماندگی بدانجا روی آورند و به اعضای خانواده پناه برند.
در خانهای که جنگ و نزاع وجود داشته باشد، دعوا و ستیزهجوئی باشد، زن و شوهر مشاجره لفظی داشته باشند، امنیت وجود نخواهد داشت، و بدیهی است که افراد حساس و نازکدل از آن خانه فراری خواهند بود. گاهی مسائل کم اهمیتی در خانه پدید میآید که نتیجه عدم تفاهم است. پدر سخنی میگوید که مادر از آن سردر نمیآورد و یا از آن برداشت سوء میکند و...در آن صورت گاهی والدین به بدگویی و ضرب و شتم میپردازند.
چنین وضعی محیط خانواده را زهرآلود میکند و زمینههای دردناکی را پدید میآورد که نمیگذارد آنها با هم کنار آیند. بیچاره فرزندان که نمیدانند در چنین مواردی چه کنند و وقتی احساس عدم امنیت کنند از خانه میگریزند.
▪ احساس حاکمیت زور
سرسختیها و زورگوییهای والدین برای تسلط بر فرزندان تا حدودی قابل عمل است، ولی این امر قابل ادامه نخواهد بود. در سالهای اول زندگی، فرزندان ما نمیتوانند منافع و مضار امور را دریابند و بدان تن دردهند. مثلاً پدر و مادر تشخیص میدهند که فرزندان باید درد تزریق فلان آمپول را تحمل کنند و یا تلخی فلان دارو را بچشند تا درمان شوند یا به مدرسه بروند و دانشی کسب کنند. ولی فرزند زیر بار آن نمیرود. پدر و مادر درخواستهای خود را که به حقیقت سبب اصلاح و مصلحت آنان است، بر آنان تحمیل میکنند و این تحمیل هم رواست.
به تدریج که فرزندان رشد میکنند باید با شیوه منطقی و استدلال با آنان رفتار کرد و سعی کرد که علل و موجبات یک امر و نهی را به دو تفهیم کرد.
▪ منعها
گاهی گریز از خانه و زندگی به دلیل آن است که آنان مواجه با منعها و حصرها در زندگی هستند. پدری است سختگیر که فرزند را از تحصیل منع میکند، میخواهد وادارش سازد که در رشتهای خاص درس بخواند و او بدان رشته رضایت ندارد. فرزند میخواهد آمد و شدی آزاد داشته باشد والدین نمیگذارند، میخواهد در امور اجتماعی و در فعالیتهای مورد علاقهاش مشارکت کند، پدر و مادر مانع میشوند.
آنها برای آنکه خود را یکبار برای همیشه از این منعها رهایی بخشند، اقدام به فرار از خانه میکنند. در صورتی که اگر این خواستهها به گونهای تعدیل میشدند یا پدر و مادر دلایل منعهای خود را به او میگفتند یا آنان را وادار میکردند که به صورتی تغییر جهت دهند و خواسته خود را تبدیل و جابجا کنند، چنین وضعی برایشان پیش نمیآید.
▪ تحمیلها
به این نکته باید اعتراف کرد که بسیاری از والدین هنوز از قالب من خود بیرون نیامدهاند. آنها به مقتضای سن زندگی، وضع اقتصادی و اجتماعی خواستههائی دارند و با توجه به آن خواستهها، نظراتی پیدا کرده و بر فرزندان خویش تحمیل میکنند.
درباره خریدهای خود برای فرزندان مطالعه کنید. میبینید در این خریدها ذوق و سلیقه خود را در نظر گرفتید نه فرزندانتان را، میخواهید برای بچه اسباببازی بخرید ولی در عمل و به صورت غیرمستقیم برای خود اسباببازی میخرید. یعنی اسباببازیهایی تهیه میکنید که برای شما جالب باشد. این عادت همچنان در شما وجود دارد، حتی در مرحلة ازدواج، فردی را برای فرزندتان در نظر میگیرد که تنها با سلیقه شما همساز باشد. آنها ابتدا به مخالفت با سلیقة شما میپردازند و در نهایت از خانه میگریزند.
▪ احساس رنج درونی
گاهی رنجی عمیق و درونی فرزندان شما را آزار میدهد، رنجی که درون او را میخورد و او قادر به بیان آن نیست. مثلاً حس میکند در خانوادهای زندگی میکند که فوقالعاده مورد تحقیر است. شخصیت او را خرد کردهاند و مایة آزار او هستند. زمانی او احساس فقر و ناداری در خانه میکند، میبیند که وضع زندگیشان آشفته است، هزینهها بسیارند و درآمدها اندک. او در شرایط موجود قادر به تأمین زندگی نیست. وجود خود را باری به دوش پدر و مادر خود میبیند. میخواهد بر این محرومیت غلبه کند اما موفق نمیشود. میخواهد به جلب درآمد و تأمین هزینه بپردازد اما شرایط و امکانات مهیا نیست.
او برای رهایی از رنج و ناراحتی، ناداری و گرفتاری، نجات از تحقیرها، سرزنشهای مداوم، خرد شدن شخصیت از خانه میگریزد و در گوشهای پنهان میشود و شما میدانید که این نوعی گریز از واقعیت است.
▪ عدم اجرای خواستهها
سرسختی جوان و نوجوان برای برآورده شدن خواستههایش بسیار است و اگر برآورده نشود، ناراحت میشود نمیخواهیم بگوئیم همه آنچه را که او میخواهد، اندیشیده و یا به عکس بیحساب است، زیرا چه بسیارند توقعاتی که آنها دارند و به واقع اندیشیده و برعکس.
آنچه مهم است دستهبندی این توقعات و آگاه کردن او به امکان برآورده شدن یا برآورده نشدن آنهاست. آنها باید بفهمند که چرا خواستهشان عملی نمیشود؟ چرا آزادی بیبند و بار به آنها نمیدهید؟ چرا بیکاری آنها را نمیبخشید؟ و... در غیر این صورت او از شما نگران میشود و در آن هنگام که عدم تأثیر این نگرانی را در شما ببیند، راه مقاومت یا راه فرار را در پیش میگیرد.
▪ وسوسهها
در مراحل بلوغ و آغاز جوانی، حالت بیزاری و نفرت از زندگی برای برخی از فرزندان پدید میآید. اصولاً دوران بلوغ همراه با محدودیتهای بسیار فکری، اغتشاشات روانی، وسوسهها و اضطرابات است و اگر چاره و درمان نشوند، عواقب ناروایی دارند که یکی از آنها مسئله گریز از کانون زندگی است.
فرزندان ما در سنین بین ۱۵ تا ۲۰ سال معمولاً روابط خود را با والدین کم میکنند و در عالم فکر و خیال خود دنیائی زیباتر از آنچه که در آن هستند برای خود تصویر میکنند. انس و علاقه آنان به تنهایی وانزا یا علاقه به معاشرت با دوستان بسیار میشود.
کنجکاویشان در کیفیت تشکیل خانواده و رسیدن به استقلال و آزادی تقویت میشود. درصدد تعیین نقش خویش برمیآیند و سعی دارند میل به استقلال و آزادی خود را محقق سازند. امر فرار از خانه یکی از مواردی است که آنها را وامیدارد که در عالم خیال به جهان فراخ و بیانتها قدم گذارند و مشکلات را حل کنند. بنابراین ضروری است در این سنین بیشتر با نوجوان خود کنار بیایید و حساسیت های او را درک کنید تا هرگونه فکر خطایی را از ذهن خود بیرون ببرند.
▪ یأس و عصیان
گاهی فرزندان نوجوان و جوان ما از دیدن بیعدالتیها در خانه و دیدن ناسازگاریها، دچار فشارهای روحی، سوءظن، بیبند و باری، خودسری، ناامیدی و عصیان میشوند. آنها همیشه در ضمیر خود، پدر و مادر را مسئول و مقصر بدبختی خود میشناسد.
فراموش نکنیم که در دوره بلوغ فشارهای روحی و هیجانات در اوج است و نوجوان نیاز عمیق به آرامش و سکوندار، او باید طعم محبت را به اندازة کافی بچشد و گرنه دچار گزافهگویی، تملق، ستیزهجوئی، پرخاشگری و انتقامجوئی میشود. فرزندان مقایسهگران خوبی هستند و در این مقایسههاست که احساس غرور یا حقارت میکنند.
▪ ویژگیهای دوران بلوغ
آنچه دربارة ویژگیهای دوران بلوغ میتوان گفت این است که این دوران، دوران طغیان نوجوان است، سن ماجراجوئی و اطاعت نکردن از والدین و مربیان است. سن هرج و مرج و بینظمی در همة شئون زندگی است، سن عصیان علیه جریانات مخالف است و چه بسیار از نوجوانان که فکر اصلاح جهان را در سر میپرورانند. صفات شاخص برای بلوغ، آمیخته بودن تفکر با خیالبافی، فرو رفتن در رویاها، تعقیب ایدهآلهای غیرقابل وصول، گرفتار شک و وسواس شدن، تلاش برای اثبات ذات خود به نحوی مبالغهآمیز، تقلید افراطی، قهرمانجویی افراطی، تکبر و خودپسندی، بیهودهکاری، افراط در دوستی، کاهش حس جهتیابی در مورد زمان و مکان، ایفای نقش دراماتیک، حساسیت نسبت به انتقاد و... است.
حالت خیالبافانه و شاعرانه در آنها قوی است، آنچنان که در مواردی مدعی الهام میشوند و حساسیت و شور در آنها قوی است بهگونهای که در مواردی جان خود را به خطر میاندازند. گاهی برخی نوجوانان در دوران بلوغ تن به شرارت و خرابکاری میدهند و حتی در این امر از آنان شقاوت و بیرحمی دیده میشود. و درکل علاقه به ویران کردن در آنها بیش از آباد کردن است.
این امر ناشی از ترشح برخی از غدههاست که سبب پیدایش تهور جوش و خروش و تسلط طلبی میشود. به علاوه عقدههای ناشی از محدودیتهای بسیار گذشته هم در این امر بیتأثیر نیست. معمولاً نوجوانانی که دورة کودکی آرامی را میگذرانند در این حوزه آرامترند.
در عین حال نباید فراموش کرد که این امر در آنها چندان بادوام و ریشهدار نیست. بهتدریج عاطفه و احساس رنگ میگیرد و خواستههاو تمایلات جهت میگیرند. اصولاً احساسات آنها ریشة عمیق و درستی ندارند. گاهی شما او را غمخوار پدر و مادر میبینید و زمانی درست در نقطه مخالف آنها. گاهی دارای شور مذهبی و میل به فداکاری است و زمانی بیتفاوت.
از جمله مسائل نوجوان در این دوران، میل به داشتن استقلال اقتصادی، آزادی در زندگی و خطِمشی، میل به تشکیل خانواده، کوشش و تمایل به شناخت راز موفقیت، علاقهمندی به داشتن یک حرفه برای کسب آزادی در زندگی، داشتن محبوبیت در بین دیگران، نیاز به کسی که درد دل آنها را بفهمد و برایشان هادی و راهنما باشد، آگاهی از این امر که وظایفشان در قبال فرد و جامعه چیست و چگونه میتوانند از انجام آن برآیند، آگاهی از این امر که چگونه میتوان بر ترس و وحشت غلبه کرد و بر مشکلات فائق آمد و ... است.
● ویژگی های بلوغ می خوانیم :
این مسائل به گونهای نیست که بتوان از عهدة حل آن برآمد. تمایل آنها در این سن بیشتر متوجه آزادی است، میخواهند کسی مزاحم آمد و شد و رفتار آنها نباشد. همچنین میل شدید به جلب توجه دارند. در مواردی غمخوار پدر و مادر میشوند آنچنان که حتی احساس میکنند بار سنگینی بر دوش آنان هستند و دوست دارند مستقل باشند و پدر و مادر را از وضعی که در آن هستند، نجات بخشند.
▪ بلوغ و اضطراب
بلوغ از یک نظر سن اضطراب و نگرانی است. روابط نوجوان در این دوران از همة سنین دشوارتر میشود. نوسانات رشد سریع و ناهماهنگ اعضای مختلف بدن به او احساس نگرانی و تشویش میدهد، طوری که نمیتواند احساس آسودگی و راحتی کند.
این دوره را سن اضطراب دانستهاند از آن بابت که طوفان زندگی در اوج است و نوجوان در این دوره دچار فشارهای روحی و هیجانات گوناگون میشود. تأثیر این طوفان در رفتار آشکار میشود و دامنة آن روزبهروز افزایش مییابد و پیچیدهتر میشود، آنچنان که دوگانگی در فکر و عمل برای او ایجاد میکند و سبب افسردگی و یا شادی مفرط میشود.
▪ تحسین و ایجاد انگیزه
انسان در زندگی برای انجام هر کاری نیاز به انگیزه دارد و این والدین و مربیانند که با تحسین و تشویق به موقع خود انگیزهای برای حرکت ایجاد میکنند و آنها را به سوی هدف مورد نظر سوق میدهند.
فرزندان ما در هر سنّی که باشند مادام که پدر و مادری بالای سر دارند نیازمند به تحسین و انگیزش هستند، از این طریق هم نیروی محرکهای برای کار و تلاش، کسب و هم احساس اطمینان میکنند.
اینکه شما راهی را به نوجوان و جوان نشان دهید که در اثر آن بتواند به موفقیت و کامیابی دست یابد خوب است، ولی موضوع اصلی ایجاد انگیزه برای طی آن راه است.
تحسینها و تقدیرهای شما از عمل نوجوان و جوان چند فایده دارد. یکی اینکه آنها را به کارهای خوب مورد نظر ترغیب میکند، دیگر اینکه در آنها جرأت انجام عمل را ایجاد میکند. سوم این که موجب تقویت روحیه و ایجاد شوق در انجام عمل میشود. چهارم اینکه جوان را وا میدارد تا از هرچه زشتکاری و تباهی به حساب میآید، دست بر دارد و به خوبیها روی آورد.کافی است که یکبار عملکرد نوجوان و جوان را مورد تحسین قرار هید تا ببینید که چه آثار و نتایج درخشانی از آن حاصل میشود. در سایة تحسینها آنها بر خود میبالند و در عرصة اجتماع خود را نشان را میدهند. از گوشهگیری و انزوا بیرون میآیند و روحیة باختة خود را سر و سامان میبخشند.
در اثر تحسین، افقهای جدیدی در برابر چشم آنها گشوده میشود و در تکاملش میکوشند. حقوق و وظایف خود را شناخته و برای انجامش تلاش میکنند.
شما با تحسین خود از نوجوان یا جوان میتوانید به گونهای عمل کنید که آنها در برابر سیل خروشان فساد سرپا بایستند، به خودشان اتکّا و اعتماد کنند در برابر انبوه مشکلات و ناهمواریهای زندگی سرافراز و مقاوم باشند.
شما از طریق تحسین و تهییج میتوانید در فرزندان حس اعتماد به نفس را تقویت کنید، بسیاری از کشمکشهای آنها را تسکین بخشید، روابط آنها را با دیگران سر و سامان دهید و راه و روش جدیدی را در زندگی آنان پدید آورید.
معمولاً در موارد زیر تحسین و تقدیر نوجوان ضرورت بیشتری پیدا میکند:
- هنگامی که کار ارزنده و برجستهای انجام داد.
- هنگامی که کاری را برای اولین بار انجام داده و انجامش توأم با وحشت از شکست بوده است.
- زمانی که عملی انجام داده است و نمیداند که مطلوب است یا نه و منتظر ارائه نظر والدین است.
- وقتی که در نزد دوستان است و انتظار دارد شخصیت او را نزد دیگران معرفی کنند
معصومه غضنفریمقدم
منبع : روزنامه اطلاعات
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست