سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
مجله ویستا
تاثیر اندیشه ایرانشهری بر اندیشه خواجه نظامالملک و غزالی
بهطور کلی به نظر خواجه بنیان مملکتداری بر عدل و دادگستری استوار است و عدالت و دادگستری موجبات دوام و قوام حکومت و قدرت را فراهم میکند و ظلم و ستمگری زمینهساز زوال و بیثباتی حکومت را. اما آنچه که او رعایت عدالت میداند این است که در دوران او نظم اجتماعی در نتیجه جابهجایی اصناف و طبقات و از میان رفتن حدود و ثغور <فرومایگان و بزرگان> دستخوش تباهی شده است؛ بنابراین عدالت از نظر خواجه بازگشتن به نظام سنتی و حفظ حدود و مراتب است.۱
یکی دیگر از ویژگیهای اندیشه ایرانشهری دوره ساسانی که مورد توجه خواجه بود بحث تمرکز قدرت است چنانکه ذکر شد در دوره ساسانی قدرت در دست پادشاه متمرکز بود و همین مساله از پراکندگی قدرت جلوگیری میکرد.
از همان آغاز در ساخت حکومت سلجوقیان نقاطضعفی مشاهده میشد. یکی از این نقاطضعف، گرایش به طرف پراکندگی و عدم تمرکز بود که در مفهوم رهبریت ترکان نهفته بود بدینمعنی که این رهبریت به کل اعضای خانواده در توسعه و استفاده از سیستم اقطاع نظامی و اتکا به این سیستم و سایر تشکیلات غیرمستقیم بخشهای مختلف امپراتوری واگذار میشد.۲ امپراتوری سلجوقی از لحاظ سیاسی اتحادیه نیمبندی از پادشاهیهای نیمهمستقل بود که سلطان اسماً بر آن اعمال قدرت میکرد. شاهزادگان سلجوقی در تمایز با پادشاه یا سلطان، ملک خوانده میشدند تنها در دوره مستعجل اواخر پادشاهی ملکشاه بود که امپراتوری به درجهای از وحدت نائل آمد.۳
خواجه نظامالملک کوشید سیستم حکومت عشیرهای و ملوکالطوایفی را از بین برد و از مجموع فرمانروایان جزو یک حکومت مقتدر مرکزی به وجود آورد. وی در پی آن بود که پادشاه مطلقالعنان همانند دوره ایران باستان به وجود آورد که در برابر ترکمنهای چادرنشین پابرجا بایستد و قدرت متمرکز را جایگزین قدرت رهبران قبیلهای کوچک و پراکنده کند و از همین روست که در سیاستنامه، به پادشاهش بشارت میدهد: <چون از سعادت آسمانی روزگار نحوست بگذرد و ایام راحت و ایمنی پدیدار آید ایزد تعالی پادشاهی پدیدار آورد عادل و عاقل از ابنای ملوک، او را دولتی دهد که همه دشمنان را تمرکز کند و عقل و دانش دهد که اندر همه کارها تمییز کند.>۴
● امام محمد غزالی
امام محمد غزالی متفکری بلندآوازه و عالمی بسیار برجسته است. وی به سال ۴۵۰هـ ق در قریه کابران طوس به دنیا آمد و پس از ۵۵ سال عمر پر فراز و نشیب در سال ۵۰۵هـ ق در همین شهر چشم از جهان فرو بست.۵ او از سال ۴۷۱ هـ ق تا سال ۴۷۸ هـ ق در نیشابور نزد امامالحرمین جوینی که بعد از مرگ کندری به نیشابور بازگشته بود به تحصیل پرداخت. در طول این مدت غزالی به تصوف که در قرن پنجم نقش مهمی در مذهب اهل سنت آغاز کرده بود گرایید.۶ قرون چهارم و پنجم هجری دو قرنی است که نویسندگان و محققان آنها را <قرون طلایی تمدن اسلامی>۷ نامیدهاند. منازعات سیاسی و خطرهای فرقهگرایی و همچنین آغاز تهدیدهای جنگهای صلیبی از شئون جوامع اسلامی بود. در چنین احوالی غزالی پا به عرصه حیات نهاد. وی بر اثر تعلیم و تربیت و اهتمامی که پدرش در امر تحصیل وی داشت و نیز مجاهدتهای خود، در اکثر متون فقهی، کلامی و فلسفی عصر و همچنین تجارب را زورانه دستی آزموده بود. غزالی در سال ۴۷۸ با نظامالملک وزیر ملکشاه روابط صمیمانهای برقرار کرد. نظامالملک هم مثل غزالی، پیرو مذهب شافعی و اشعری و اهل طوس بود. غزالی در سال ۴۸۴ مدرس مدرسه نظامیه بغداد شد و در آنجا به تدریس فقه شافعی پرداخت او تا سال ۴۸۸ هـ در بغداد ماند و در این سال از فعالیتهای اجتماعی کناره گرفت. در مدتی که غزالی در بغداد بود رقابت و اختلافات شدیدی میان مذاهب و فرقههای مختلف وجود داشت. او بعد از ترک بغداد، چندی را در دمشق گذرانید در سال ۴۸۹هـ عازم حج شد و از راه دمشق و بغداد به طوس بازگشت.
در این سال با خود عهد کرد که هیچگاه از هیچ سلطانی پول دریافت نکند، به دربار هیچ سلطانی نرود و با کسی به مناظره نپردازد. اما در سال ۴۹۹ هـ تحت فشار فخرالملک بن نظامالملک، وزیر سلطان سنجر از عزلت بیرون آمد و مدرس مدرسه نظامیه در نیشابور شد.۸ بازگشت غزالی به عالم تدریس و این بار در نیشابور یک سال بهطور انجامید. در سال ۵۰۰ هـ فخرالملک به دست باطینان به قتل رسید و غزالی تحت فشار مخالفان و کسانی که به گفته خود او جملاتی را از کتابهای وی تحریف میکردند و تهمت کفر بر او مینهادند بار دیگر گوشهگیری اختیار کرد و به رغم دعوت المستظهر، خلیفه عباسی و دو سلطان سلجوقی (سنجر و محمد) که در سال ۵۰۴ هـ متفقا خواهان بازگشت وی به بغداد بودند از این کار خودداری ورزید و در نامهای به ضیاءالملک پسر دیگر خواجه بزرگ از این کار طفره رفت و در انتهای نامه نوشت <چون عمر دیر کشید وقت وداع در فراق است، نه وقت سفر عراق.۹ غزالی یک سال بعد در سال ۵۰۵هـ در حالی که آخرین ایام عمر خود را در خانقاهی میگذرانید که برای طلاب و صوفیان در طوس ایجاد کرده بود، دار فانی را وداع گفت.
● بررسی آثار غزالی
نوشتههای غزالی بیشتر در زمینههای فقه، دین و اخلاق است ولی در زمینههای دیگری نیز آثاری تالیف کرده است او هنگام اقامت در بغداد در دفاع از خلافت، یکی از مهمترین ردیهها را بر باطنیگری و نماینده برجسته آن، اسماعیلیان، نوشت و نام آن را فضائح الباطنیه یا المستظهری نهاد. نام دوم برخاسته از نام خلیفه زمان <المستظهر> بود.۱۰ وی در دورانی از زندگی خود کتاب مقاصدالفلاسفه را نوشت که شرحی آموزشی درباره فلاسفه مشا یعنی فلسفه ارسطو و افلاطون و پیروان مسلمان آنها همچون ابنسینا بود. اندکی بعد کتاب تهافت الفلاسفه را در مذمت فیلسوفان و ذکر برخی ادله کفر آنان به رشته تحریر درآورد.
اقتصاد الاعتقاد یکی دیگر از آثار غزالی است که دربرگیرنده اصول اعتقادی- سیاسی اهل سنت است وی در این کتاب با بحث از امامت و سلطنت، زمینه تازهای میگشاید و نظریهای مبتنی بر اجتماع و پیوند نزدیک امامت و سلطنت را ارائه میدهد.
مشخصه اصلی شرح غزالی از امامت و سلطنت در اقتصاد الاعتقاد پیوندی است که او بین امام و سلطان و تصور او از همکاری میان امام و زمامدار موجود برقرار میکند.۱۱ احیای علوم الدین که در چهار ربع یا بخشی بزرگ تنظیم شده است و غزالی خلاصهای از آن را به فارسی به همراه تغییراتی با عنوان کیمیای سعادت به دست داده است، غزالی در کتاب احیای علوم الدین در شمارش علوم و ارائه تقسیمبندی آنها جایگاه سیاست را مشخص کرده است المنقضد من الضلال و مکاتیب فارسی از دیگر آثار غزالی است.
اما مهمترین کتابی که به بحث ما مربوط میشود نصیحه`الملوک است.
غزالی با نگارش کتاب معروف نصیحه الملوک در حوزه اندیشه ایرانشهری و جریان اندرزنامهنویسی سیاسی نیز جایگاه ویژهای دارد. پارهای معتقدند غزالی نصیحهالملوک را در سالهای ۴۹۸ و ۴۹۹ هـ به نام محمدبن ملکشاه نوشت.۱۲ نظریات سیاسی غزالی در نصیحهالملوک بر پایه اندیشه ایرانشهری و در چالش با نظریه سیاسی او درباره خلافت قرار دارند.
تعارض نظریات سیاسی غزالی در آثار او موجب تصورات و پندارهای گوناگونی درباره او گردیده است. طباطبایی با پرداختن به ضرورتهای سیاسی زمانه غزالی و ناتوانی خلافت در برابر تهدیدات داخلی و خارجی (اسماعیلیان و صلیبیون) هدف غزالی را در طرح نظریه سیاسی سلطنت الهی توجیه میکند: <این احتمال وجود دارد که غزالی به سبب آشنایی نزدیک با دستگاه خلافت و سلطنت به چنین نتیجهای رسیده باشد و با تکیه بر واقعبینی سیاسی تقویت سلطنت را از نظر سیاسی و عملی، بدون نفی مشروعیت خلافت، وجهه همت خویش ساخته باشد تا از آن طریق به نجات ملک و مملکت یاری رساند.۱۳
آرمانخواهی و واقعبینی سیاسی به موازات هم در اندیشه غزالی تحول و تکامل یافته است. غزالی نیز همچون نظامالملک گرفتار تناقضاتی است که از ایرانی- اسلامی بودن او فاش میشد. وی از سویی فردی ایرانی است که از اندیشه ایرانشهری آگاهی کامل دارد و از سوی دیگر فردی مسلمان است که میداند اسلام واقعیتی است که باید آن را قبول کند.
از طرفی نظام خلافت که به چهره اسلامی آن برمیگردد را قبول دارد و از طرفی میبیند که خلافت دیگر نه توانایی و نه امکان این را دارد که در عرصه سیاسی دخالت کند و جامعه اسلامی را از خطرات متعدد نجات دهد بنابراین وی به الگوی شاهی آرمانی ایران باستان بازمیگردد تا از طریفی حمایت از نهاد سلطنت بتواند آن انسجام و قدرت را به حکومت بازگرداند.
غزالی در نصیحهالملوک علاوه بر اینکه سلطان را نماینده خدا میداند و قدرت والایی به او میبخشد مسوولیتهایی نیز به او واگذار میکند <سلطان میبایست در آن روز (قیامت) حساب پس بدهد و از این رو میبایست در این روزها در تمام کردار و رفتار خویش به مسوولیت خود توجه داشته باشد.>۱۴ مسوولیت سلطان را نیز قرآن و حدیث مشخص کرده بود. همچنین سلطان از تواریخ گذشتگان نیز میتوانست در جهت برقراری عدالت بهره گیرد.
از مجموع این تجربهها و در موعظهها بود که غزالی میکوشید یک نسخه سودمند شفابخش برای سلطنت بیمار سلجوقی تهیه کند و آخرین کوششهای خود را به کار گیرد تا غارتگران از لذتجویی را که خاطرشان جز با شهوتهای نفسانی خرسند نمیشد به راه آورد و راه را تا آنجا که ممکن است برای تحقق عدالت باز کند.۱۵
البته نکته قابل توجه در کتاب نصیحهالملوک تفاوت بخشهای پایانی کتاب با بخشهای نخستین آنهاست. ابواب هفتگانه پایانی کتاب که در باب سیاست و عدل است و آکنده است از حکایات مربوط به خسروان فریس و آداب و رسوم منسوب به پیشینیان خود کتابی مستقل به نظر میرسد. بهطوری که گروهی این بخشها را منسوب به غزالی نمیدانند و اعتقاد دارندکه تمام این ابواب بعدها به نصیحهالملوک الحاق شده است. این ابواب بیشتر به سیاستنامهها شباهت دارد به ویژه سیاستنامه خواجهنظامالملک. ولی برخی دیگر معتقدند که تمام نصیحهالملوک تالیف غزالی است و تفاوت محتوایی آن نیز به نشانه تغییر اندیشه وی از فردی شریعتنامهنویس به شخصی سیاستنامهنویس یعنی بازگشت غزالی از اندیشه اسلامی خلافت به اندیشه ایرانی سلطنت است.
● اندیشه ایرانشهری و تاثیر آن بر اندیشه غزالی
بیگمان امام محمدغزالی، شخصیتی یکپارچه و یکسویه نبوده است. اوضاع و احوال غزالی از یک سو و کثرت و تنوع نوشتههای او از سوی دیگر باعث شده که هر کس از ظن خود با او یار شود و برداشتی متفاوت از نوشتههای او داشته باشد.
بنابراین بررسی دقیق اندیشه غزالی کاری بس مشکل است. اگر در اندیشه غزالی غور کنیم هم ویژگیهای اندیشه اسلامی را در آن میبینیم و هم ویژگیهای اندیشه سیاسی ایرانشهری.۱۶ اما آنچه موضوع بحثماست اندیشه ایرانشهری شاهی آرمانی ایران باستان و تاثیر آن بر اندیشه غزالی است برای این منظور تمرکز خود را بر همین مساله معطوف میکنیم و چون این مسائل در نصیحهالملوک آمده این کتاب را بررسی میکنیم: نخستین مساله مهم که تاثیر اندیشه ایرانشهری بر اندیشه غزالی را بروز میدهد دیدگاه وی در مورد پادشاه است وی پادشاه موردنظر خود را نماینده خلیفه نمیداند بلکه وی را برگزیده خدا میداند: <بدان و آگاه باش که خدای تعالی از بنیآدم دو گروه را برگزید و این دو گروه را بر دیگران برتری داد، یکی پیامبران و دیگری پادشاهان. پیامبران را فرستاد تا بندگان را به سوی او راهنمایی کنند و پادشاهان را برگزید تا مردم را از شر یکدیگر نگاه دارند و مصلحت زندگی مردم بنا به حکمت خدا در وجود شاهان نهفته است. خدا به ایشان جایگاه بلندی بخشید چنانکه در روایات آمده است که: السلطان ظلا... فیالارض (سلطان سایه خدا روی زمین است) یعنی بزرگ و برگماشته خدا بر خلق خویش است. پس باید کسی را که خدا به او پادشاهی و فرایزدی داده دوست بداریم و از پادشاهان اطاعت کنیم.۱۷
ملاحظه میشود که غزالی در نصیحهالملوک پادشاه را نماینده خدا و قدرت او را با تاییدات الهی نه با تایید خلیفه میداند. این بخش از کتاب نصیحهالملوک شباهت زیادی به اندیشه خواجه در مورد پادشاهی در کتاب سیاستنامه دارد.
با توجه به این مساله که غزالی در نصیحهالملوک پادشاه را برگزید. خدا میداند و به او قدرت مطلق میبخشد راهکار او اهرمهایی نیز برای جلوگیری وی از ظلم و ستم بر مردم ارائه میدهد. پادشاه موردنظر غزالی میبایست با رعایت دین و قرآن و سنت پیامبر سعی کند عدالت را در بین مردم گسترش دهد. تاکیدی که غزالی بر رعایت عدالت از سوی پادشاه دارد نیز به نوعی برگرفته از ایران باستان است.
فر ایزدی برای غزالی ترکیبی بود از یک رشته صفات جسمانی و روانی و فضایل اخلاقی و بیشباهت به اوصاف مدینه فاضله فارابی نبود و از سوی دیگر بسیار شبیه صفاتی بود که نظامالملک در سیاستنامه برای حکمران لازم میشمرد این صفات ویژه ربطی به توانایی یا تجربهای که حکمران شاید از آن برخوردار بوده نداشت. او در واقع به دنیا آمده بود تا حکم براند. سلطان در حقیقت آن است که در میان مردم به عدالت رفتار کند و جور و فساد نکند، که سلطان جائر چندان پایدار نمیماند.۱۸ اهمیت عدالت در نزد غزالی همچون خواجه نظامالملک به حدی است که میگوید: <الملک یبقی معالکفر و لایبغی معالظلم> وی همچنین ادامه میدهد: و در تاریخ چنین آمده است که چهار هزار سال سلسله مغان بر این منطقه از جهان حکومت میکردند. علت پایدار ماندن پادشاهیشان این بود که در میان مردم به عدالت رفتار میکردند و در آیین خویش ستم روا نمیداشتند و کشور را با عدل و داد خویش آباد کرده بودند.۱۹ غزالی در زمانهای میزیست که ترکان سلجوقی بر ایران مسلط شده و با توجه به ویژگیهای قبیلهای که داشتند زندگی یکجانشینی را برنمیتافتند و همواره از سویی به سوی دیگر در حالگذار بودند به این دلیل مردم کشاورز و یکجانشین همواره مورد تعرض و ظلم و ستم قرار داشتند.
اگرچه وی تعریفی از عدالت ارائه نمیدهد ولی آن را نقطه مقابل ظلم و ستم میداند وی سپس با نقل حدیثی از پیامبر تاکید خود بر رعایت عدالت را بیان میکند: <عدل سرافرازی دین و قدرت سلطان است و صلاح و خیر همگان در آن است و سزاوارترین کس به جاه و پادشاهی آن است که دل او جایگاه عدل است خانه او آرامگاه دینداران و خردمندان است و رای او از خداوندان دانش است و با مردمان عاقل و صاحب رای، همصحبت است.>۲۰ وی بر دادگری اردشیر و بهرام گور و خسرو انوشیروان اشاره کرد و آن را مایه آبادی مملکت میداند.
اهمیت عدالت اگرچه در اسلام هم مورد تاکیدجدی بوده است ولی پیش از آن اندیشهای ایرانی بوده است و در ایران باستان یکی از ارکان اندیشه ایرانشهری بوده است که به ایران پس از اسلام نیز راه یافت و در کل تاریخ ایران همواره یکی از کلیدیترین مسائل بوده است. غزالی در نهایت همه چیز را به عدل مربوط میداند و از قول حکیمان میگوید: <دین به پادشاهی، پادشاهی به سپاه، سپاه به خواسته، خواسته به آبادانی و آبادانی به عدل استوار است.>۲۱
یکی دیگر از ارکان اندیشه ایرانشهری پیوند دین و دولت است که به شکلی کاملا آشکار در اندیشه غزالی نمود پیدا میکند. در زمان غزالی جهان اسلام با دو تهدید داخلی و خارجی مواجه بود تهدید خارجی از جانب صلیبیون بود که تهاجمات گستردهای را علیه جهان اسلام به راه انداخته بودند و تهدید داخلی حملات و ترورهای اسماعیلیان بود.
خواجه تهدید خارجی را به جد نگرفت و به تهدید داخلی عطف توجه نمود زیرا به نظر او این تهدید یکپارچگی جامعه را به مخاطره کشیده بود غزالی به اهمیت این موضوع پی برده بود.۲۲ وی میگوید: <در این هنگام کار مذهب تعلیم بالا گرفته و اقوالشان در میان مردم پراکنده شده بود و درباره معرفت به امور از جانب امام معصوم قائم به حق، سخنانی در میان خلق درانداخته بودند. بر آن شدم که در آرا و عقایدشان کندوکاو کنم و ببینم در کتابهایشان چه میگذرد در این اوان دستوری از دستگاه خلافت آمد که در آن مرا برای تالیف کتابی در مذهب ایشان فرمان داده بود چون سرباززدن از این کار برایم ممکن نشد بنابراین به صورت محرکی بر انگیزههای اصلی درونیام افزوده شد.۲۳ با توجه به این خطرات که از ناحیه اسماعیلیان متوجه خلافت سنی شده بود غزالی به دفاع از سنت برخاست و سعی کرد با تقویت آن خلافت را نیز تقویت کرده باشد. وی دین و ملک را با هم در پیوند میدید و اعتقاد داشت که این دو چنان درهم تنیده شدهاند که ویرانی یکی به تخریب دیگری میانجامد.
[محمدطاهری مقدم]
پینوشتها:
۱- همان ص ۶۴
۲- کلوزتر کارلا، دیوانسالاری در عهد سلجوقی ص ۱۹
۳- نورا... کسائی، مدارس نظامیه و تاثیرات آن ص ۶۴
۴- سیاستنامه، ص ۱۷۲
۵- حاتم قادری، پیشین ص ۸۴
۶- ان لمبتون، دولت و حکومت در اسلام ص ۱۹۳
۷- آدام متز
۸- لمبتون، پیشین ص ۱۹۵-۱۹۴
۹-غزالی، فضائلالانام ص ۳۶
۱۰- حاتم قادری، پیشین ص ۸۵
۱۱- لمبتون، پیشین، ص ۳۶
۱۲- لائوست، ج ۱، ص ۲۰
۱۳- جواد طباطبایی، ص ۸۴
۱۴- عبدالحسین زرینکوب، فرار از مدرسه، ص ۱۷۴
۱۵- همان
۱۶- طباطبایی، پیشینص
۱۷- غزالی، نصیحهالملوک
۱۸- لمبتون، پیشین ص ۲۱۱
۱۹- نصیحهالملوک ص
۲۰- همان ص
۲۱- همان ص
۲۲- طباطبایی، پیشین ص
۲۳- غزالی، شک و شناخت (ترجمه المنقذ منالضلال) ترجمه صادق آیینهوند- تهران، امیرکبیر ۱۳۶۲، ص ۴
پینوشتها:
۱- همان ص ۶۴
۲- کلوزتر کارلا، دیوانسالاری در عهد سلجوقی ص ۱۹
۳- نورا... کسائی، مدارس نظامیه و تاثیرات آن ص ۶۴
۴- سیاستنامه، ص ۱۷۲
۵- حاتم قادری، پیشین ص ۸۴
۶- ان لمبتون، دولت و حکومت در اسلام ص ۱۹۳
۷- آدام متز
۸- لمبتون، پیشین ص ۱۹۵-۱۹۴
۹-غزالی، فضائلالانام ص ۳۶
۱۰- حاتم قادری، پیشین ص ۸۵
۱۱- لمبتون، پیشین، ص ۳۶
۱۲- لائوست، ج ۱، ص ۲۰
۱۳- جواد طباطبایی، ص ۸۴
۱۴- عبدالحسین زرینکوب، فرار از مدرسه، ص ۱۷۴
۱۵- همان
۱۶- طباطبایی، پیشینص
۱۷- غزالی، نصیحهالملوک
۱۸- لمبتون، پیشین ص ۲۱۱
۱۹- نصیحهالملوک ص
۲۰- همان ص
۲۱- همان ص
۲۲- طباطبایی، پیشین ص
۲۳- غزالی، شک و شناخت (ترجمه المنقذ منالضلال) ترجمه صادق آیینهوند- تهران، امیرکبیر ۱۳۶۲، ص ۴
منبع : روزنامه اعتماد ملی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست