یکشنبه, ۲۳ دی, ۱۴۰۳ / 12 January, 2025
مجله ویستا

دنیای تئو؛ دنیای یهودا و بوسه‌های زهرآگین از تبلیغات موسوم


سیر داستان و سیر سفر و بهبودی از بیماری كمی مشكوك، كمی مغرضانه، كمی با شیطنت صهیونیستی در طول تاریخ و البته كمی هم با چشم داشت به مسیحیان صهیونیست معاصر است. جمعیتی به نام مورمون‌ها با نظری تحسینی معرفی می‌شوند. از كنار تمدن و دین پارسیان (زرتشت) با لقب كافر دادن گذشته و در كتاب فراوان از خشایارشا ابراز تنفر می‌شود و در مقابل به ستایش استر دختر فریبای یهودی كه خود را به خشایارشا تحمیل كرد و با شیطنت ماهان وزیر را معزول و مردخای را جانشین او كرد، به عنوان عملی حماسی نگریسته می‌شود. همین موضع‌گیری در ابتدای سفر به اورشلیم به خواننده تفهیم می‌كند كه جواب معمای طرح شده در داخل رمان ششصد صفحه‌ای، صهیونیسم و دوستان بالقوه‌ و بالفعل آنان است. اگر گیتی‌شناسی و گیتانگری می‌شود در راستای تفهیم بیشتر است. قرن بیستم زمانی بود كه نویسندگانی چون فاكنر و كافكا، روانشناسانی چون فروید و مكتب وین، جامعه‌شناسانی چون امیل دوركیم و فیلمسازانی چون گریفیث و اسپیلبرگ فعالیتی همه جانبه و هم عرض را ادامه دادند و خانم كاترین كلمان در آغاز هزاره‌ی سوم با نوشتن دنیای تئو در راستای آن اهداف گام برداشته است. این زمینه را وقتی به فرویدیسم تطبیق كنیم و كتاب «نامه به پدر كافكا» را هم در كنار آنها بسنجیم خط سیر داستانی دنیای تئو را از سفر به اورشلیم و مصر و تركیه و هند و تبت و ژاپن و برزیل هماهنگ می‌یابیم. داستان در نیویورك به اوج می‌رسد و فرود پیامد آن در پراگ به نتیجه‌گیری می‌انجامد. در آتن یونانی‌ها شاهد به مقصد رسیدن‌ها هستند. دنیای تئو و این سفر در رمان سیر و سیاحت دیدار از اقالیم جهان نیست و می‌توانست در كتابخانه‌ای با ورق زدن كتاب‌هایی درباره ادیان نوشته شود.وجوهی كه عمه مارتا دارنده‌ی نقش خانم كلمان در رمان آشكار می‌كند این است كه او و بردارش ژروم نماینده‌ی صهیونیست‌های لائیك هستند و می‌توانند در سراسر جهان دوستانی از میان همه‌ی اقوام و ادیان داشته باشند. تئو، پسر نابغه‌ی چهارده ساله و قهرمان داستان از چنان تربیتی بهره‌مند است كه شیوه‌های نهی شده در نامه به پدر را داراست. به اینكه پدر یهودی و مادر مسیحی‌اش بر سر انتخاب دین دلخواه در آینده او را اختیاری تام داده‌اند افتخار می‌كند. بیماری مرموز و یافتن درمان به كمك عمه مارتا كه هم پولدار است و هم در اكثر شهرهای جهان دوستانی دارد انگیزه‌ی سفر را توجیه می‌كند. هدف عمه مارتا هم درمان شدن تئو عنوان می‌شود.رمان یا سفرنامه‌ی تئو با این پیش‌فرض‌ها كه در همه‌ی شهرهای مسافرت اشخاص هم پروفسور دین‌شناسی‌اند و هم مهربان و موجه و همه هم می‌توانند به راحتی فرانسه صحبت بكنند و تئو هم از هر ایما و اشاره و توضیحی به كنه دینی پی می‌برد. رمان به رغم این كاستی‌ها كیفیت پوست‌های برگ روی برگ پیاز را مانند است. طول زمان سفر نه ماه است. نه ماهی كه زمان باروری نطفه نبوغ دین پژوهشی تئو را شامل می‌شود كه در پایان همراه با خاخام اوپن هایمر اهل چك به تفاهم و درك متقابل برسند. لایه‌ی دیگر داستان الگوی به كار رفته‌ی نامه به پدر كافكا است. پدری كه هم قوی و مدیر و كارآمد و سرسخت است و هم در فضایی دیگر الوهیت است و پسر در نهایت با گذار از تردیدها و سؤال‌ها و سوءتفاهم‌ها مقام پدر را ارج می‌نهد. تئو هم در پایان به همان ارج‌گذاری می‌رسد. از طرفی عقده ادیپ فروید را در گرایش به مادر به نمایش می‌گذارد.مادری كه هم از سوی پسر و هم از سوی پدر بیشترین رنج آن دو را متحمل می‌شود. در نامه به پدر كافكا تنها پسر زنده مانده است و دو خواهر بزرگ‌تر از خود دارد. در مقایسه، تئو هم دو خواهر دارد و تنها پسر است. هر دو بیمارند. هر دو نابغه‌اند و دیگران به نبوغ آنان اعتراف دارند. هر دو بیماری‌شان روحی است هر چند در آزمایش‌های تئو علائمی از هپاتیت و در كافكا علائمی از سل ریوی مشاهده شده است. هر دو تعمق در زندگی و در احوال پدر و خود شروع می‌كنند.در رمان دنیای تئو كم و بیش آدم‌ها و دنیایشان حقیقی است. عمه مارتا شخصیت داستانی كاترین كلمان نویسنده است. مسافرت‌هایش به هند و اتریش و اقامت در آفریقا و تحقیق در زمینه‌های مردم‌شناسی و روان‌كاوی دستمایه‌ی نوشتن رمان شده است. تئوی چهارده ساله با آمدن عمه مارتا از سفری دور و دراز و توافق با ملینا مادر و ژروم پدر تئو، مسافرت خودش را شروع می‌كنند.آنها در اورشلیم دو نوع تفكر یهودی را مشاهده می‌كنند. كیپا، یهودیانی هستند كه عقیده دارند مرد یهودی نباید با سر بی‌كلاه با خداوند حرف بزند. آنها خواستار اجرای ثبات هستند كه یعنی از غروب جمعه تا غروب شنبه نباید از آتش به هر صورت كه باشد استفاده كرد. همین‌ها بودند كه اسحاق رابین را به دلیل امتیاز دادن به فلسطینی‌ها ترور كردند.عمه مارتا شناسایی اولین ساكنان كنعانی‌های بت‌پرست با یك قوم كوچك به نام عبریان را كه خداپرست بودند و پیوند اتحاد و یگانگی بستند به روایت فیلم‌های ده فرمان و سیسیل به تئو توضیح می‌دهد. در صفحه‌ی ۴۸ از ذهنیتی در آمریكا و اسرائیل نام برده می‌شود كه مسیح به زودی ظهور خواهد كرد. خاخامی به نام شینسرون قرار بود از فرودگاه نیویورك سوار هواپیما شود. هواپیمای ال آن رژیم صهیونیستی اخبار را به سرعت پخش كرده بود اما خاخام پیر در نیویورك می‌ماند و در ۹۲ سالگی می‌میرد. بعد از آن هم شایعاتی درباره‌ی ظهور مسیح‌های مختلف بر سر زبان‌ها در آمریكا و اسرائیل رانده می‌شود.ایجاد كردن این نوع آمادگی ذهنی برای خواننده دارای پشتوانه‌ی پدیده‌ی مسیحیان صهیونیست است كه از قرن پانزدهم شروع شده به موازی دیگر فعالیت‌های صهیونیست‌ها براندازی از درون مذاهب را نیز شامل می‌شود؛ بدعتی كه با فعالیت‌های لابی صهیونیستی با ایجاد سفارت بین‌المللی مسیحیت مستقر در شهر بیت‌المقدس به جنگ ایدئولوژیك مسیحیت اصیل رفته است. مغلطه‌ای كه نام آن را هزاره‌ی مسیح گذاشته‌اند، هر چند در بیانیه‌های روحانیت مسیحیان از آن تشكیلات دست ساخته‌ی صهیونیست‌ها، ابراز انزجار شده است. ژاكوب‌ها لیفی یهودیان را در قرن پانزدهم بعد از اخراج از اسپانیا با گرایش صوفی‌گرایانه یهودیت با نام قبلانیت پی‌ریزی كرد و با تحت تأثیر قرار دادن مارتین لوتر و تنی چند از سرشناسان مسیحیت در انگلستان در سال ۱۵۸۵ میلادی یكی از آنان با نام جان برایتمن ادعا كردند كه باید یهود به سرزمین مقدس بازگردد تا نبوت تورات محقق شود.به داستان دنیای تئو برگردیم كه از زبان خاخام الی ازر ده فرمان را تشریح و تفسیر می‌كند. كشیش دوبور نماینده‌ی مسیحیان فلسطین و شیخ سلیمان نماینده‌ی مسلمانان فلسطینی هر یك به نوبت حرف‌هایی می‌زنند اما صرف حضور به نوعی دموكراتیكشان در كنار خاخام الی ازر تسلیم‌طلبی آنان در برابر تمامیت طلبی ستمگرانه‌ی صهیونیست‌هاست. خاخام الی ازر از ساختن معبدهای اولی و بعد از آن دومی بود كه به فرمان كوروش ساخته شده بود مسیر صحبت را به سال ۱۴۹۲ كشانده، در صفحه‌ی ۸۲ می‌گوید: در سال ۱۴۹۲ وقتی پادشاه اسپانیا یهودیان این مملكت را به قبول دین مسیح و یا اخراج از اسپانیا مجبور كرد آنان به سوی فلسطین بازگشتند كه حكومت عثمانی در آن زمان كاری به كارشان نداشت. در سال ۱۸۴۰ امپراتوری عثمانی حق برابری دینی داد و یك خاخام بزرگ برای حكومت آنجا گذاشت. در پایان سده‌ی نوزدهم آدمی به نام تئودور هرزل كه یهودی بی‌دینی بود و در شهر وین روزنامه‌نگاری می‌كرد. به پاریس اعزام شد تا درباره‌ی محاكمه‌ی كاپیتن دریفوس كه یهودی و متهم به افشای اسرار نظامی بود شركت كند، وی در بازگشت صهیونیسم را اعلام كرد. ازدواج ملكه‌ی سبا با سلیمان ملك و پیدایش یهودیان سیاه‌پوست را مفصل توضیح می‌دهد. هسیدیسم‌های چك‌ها را با زبان بیدیش توصیف می‌كند، همان‌هایی كه داستان خانم كاترین كلمان در آنجا به آخر می‌رسید، خاخام در صفحه‌ی ۱۱۵ می‌گوید: هسیدیسم‌ها با زبان بیدیش به معنای درستكاران با رقص و آوازها و هنرشان می‌خواهند آن اورشلیم نورانی را در دل‌ها زنده نگه دارند. یهودیان دیگری هم هستند كه در گذشته زندگی می‌كنند.به یاد داشته باشیم كاترین كلمان در جایی به پایان‌بندی خود می‌رسد كه آنها سراسر وعده‌های مخاطب اول مذهبی یعنی خاخام الی ازر را می‌بینند. جایی كه كافكا در سال ۱۹۱۹ نامه به پدر را نوشته بود. داستان بعد از اورشلیم در مصر جریان می‌یابد تا تبارشناسی خانم كلمان بیشتر جای طرح داشته باشد. در هند درباره هشت مذهب و فرقه‌های دیگر توضیحاتی داده می‌شود. معابد و مناظری همراه با مراسم خاص توصیف می‌شوند. از یوگی‌ها و كارهای عجیب و غریبشان و از سرگشتگان غربی كه در هند برای آنان محل اعتكاف ساخته‌اند تا پول‌هایی از آنان بگیرند ترسیم می‌شوند. فرقه‌ای به نام دختران برهما كه اكثریت به خلسه فرو رفته‌هایشان غربی هستند. نام تئو كه كوتاه شده‌ی تئودور است به عنوان نظر كرده انتخاب شده است. درباره‌ی بودا و سیذارتا بعد از هرمان هسه و شرق‌شناسان دیگری چون پرل باك نوبت به داستان‌نویسی كاترین كلمان رسیده است تا سفر توریستی‌اش كم و بیش كامل انجام بشود. از هند به تبت و ژاپن و اندونزی سفرشان را ادامه می‌دهند. یكی از جنبه‌های بارز دنیای تئو، شیوه‌ی گزینشی عمل كردن گردشگری تمدن‌هاست. در صفحه‌ی ۳۸۶ در ژاپن عمه مارتا و تئو همراه با اشی كو، دختر جوان شانزده ساله كه راهنمای آنان است، به تماشای تئاتر می‌نشینند. زن بازیگر بعد از اجرای قطعه‌ای موسیقی با صدایی كه از اعماق وجودش بیرون می‌آمد و لزره بر پشت تئو انداخت ناگهان كودك مرده، با موهای مجعدش زبور خوانان بر صحنه ظهور كرد چشمان تئو در روشنایی خیره شد. كودك مرده با او سخن گفت.كودك شبح با صدایی كه از آن جهان برمی‌خاست آواز می‌خواند: بردارم! من با تو زاده شد‌ه‌ام و من در زندگی تو زندگی می‌كنم… این را به مامان بگو. شمن‌ها كه هر كدام با القای توهمی و استعمال مواد مخدری در روسیه با نام مرگ سرخ در چین و هند و جاهای دیگر دست به خودكشی جمعی می‌زنند و در ژاپن هاراگیری می‌كنند یا در ایران فرقه اسماعیلیه ترور جمعی را در دستور كار خود قرار داده بودند به نوعی باستان‌شناسی می‌شوند. بین تجربه‌سنجی عمه مارتا و نبوغ تئو، تعادلی هم‌سو از جانب نویسنده اعمال می‌شود. عمه مارتا بعد از ظهور معجزه‌ در تئاتر ژاپنی، در روسیه از تئو می‌پرسد: در اسرائیل كدام‌ها را ترجیح می‌دهی، غیرمذهبی‌ها (لائیك) یا متعصبان را؟ تئو گفت: لائیك‌ها را … توجه به لائیك‌ها و مهر تأیید زدن بر شیوه‌ی آنان از آن جهت است كه لائیك‌ها آمادگی بالفعل را برای منافع استعماری دارند. در تركیه زن پاكستانی (نصرت) با مهندس مسیحی ازدواج كرده است و هر كدام سنت‌های خود را حفظ می‌كنند. نكته‌ی مقابل و تأیید شده‌ی عمه مارتا، نوعی اعتقاد دینی است كه در صفحه‌ی ۳۷۵ نصرت، زن پاكستانی برای عمه مارتا و تئو شرح می‌دهد: در تركیه دو روش دیگر برای ارتباط با خداوند یافتند. رقص و یا ناله زدن (هو كشیدن‌های مقدس).در سراسر جهان آنچه در همه صوفیان مشترك است عشق به خدا، تساهل و ذكر یا بر خواندن نام است… صوفی‌ها نه انتظار فرج را دارند و نه جهاد، آنها یاد می‌دهند كه چگونه می‌توان عشق خدایی را مستقیماً دریافت. صوفیان با هیچ دینی سر ناسازگاری ندارند و مثل همه‌ی دراویش به ذكر و رقص اهمیت می‌دهند. شیوه‌های سنتی جوگی‌گری، درویش‌گری و آنهایی كه با هر عنوان زندگی را زشت می‌شمارند و در انتظار مرگند هر كدام جاده‌صاف كن استعمارند و نویسنده در جای جای كتاب از زبان عمه مارتا یا تئویا نصرت پاكستانی و عبد ولایه سنگالی به نیكی از آنها یاد می‌كند. دیرنشینان و معتكفان هر سنتی در عمل و در دنیای واقعیت‌ حكم لائیك‌ها را دارند. لائیك‌هایی كه امپریالیسم آنان را می‌ستاید. این خواب‌آلودگی و مهر تأیید خوردن سنت‌های فرو رفته در خود را در صفحه‌ی ۵۷۶ از قول آگوست كنت در قرن نوزدهم می‌گوید: سعی كرد با درآمیختن تقویم مشتمل بر اعیاد موسی، شارلمانی، دكارت، پرولتاریا و زنان با رویكردی به نام نظم و ترقی به نام فلسفه‌ی پوزیتیویسم به وجود بیاورد و در برزیل طرفداران زیادی پیدا بكند. برتوس راهنمای عمه مارتا و تئو در برزیل كه دكترای فلسفه است و می‌خواهد با مارتا ازدواج بكند در صفحه‌ی ۵۸۳ می‌گوید: با نوعی حالت خلسه، شما را از وجود خودتان خارج می‌كنند. مرحله سلوك، نوعی ازدواج عرفانی با خداست كه می‌توان آن را با عروسی خواهران تارك دنیا و همسر خدایی آنها مقایسه كرد. دیر، جایی است كه ما برای اعتكاف به آن وارد می‌شویم. من حق ندارم در این خصوص صحبت كنم آنچه می‌توانم بگویم كه حالت طبیعی نداشت. عمه مارتا حرف‌های او را تأیید كرد و گفت: من خوانده‌ام كه به سالكان معتكف، كم و بیش مواد مخدر می‌دهند… در این باره چیزی نگویید. در آمریكا با همراهی دكتر برتوس از كلیسای پروتستان‌ها دیدار می‌كنند. از پیدایش مارتین لوتر، كالوین و توماس مونترز صحبت كردند. با رهبری مارتین لوتر گروهی كه پورتین‌ها (منزه‌طلبان) نامیده می‌شوند. منزه‌طلبان بر آن بودند كه از طریق تغییر دادن كامل و تام و تمام جامعه، یك اورشلیم آلمانی بنا گذارند. عمه مارتا و بروتوس درباره‌ی آنها بحث‌های طولانی می‌كنند. بروتوس گفت: وقتی انسان خود را برگزیده‌ی خداوند بداند شكست‌ناپذیر می‌شود.عمه مارتا برگزیده بودن نخستین قوم یعنی یهودیان را تذكر داد. بروتوس گفت: كالون این را می‌دانست. شكست و پیروزی‌های پروتستان‌ها شباهت به عبریان دارد و روز خروج از مصر نیز برای آنان وقتی خواهد رسید كه یك جمهوری الهی دور از حكومت‌ها، كشورها و جنگ‌ها بنیان نهد. یهودیان به این كار موفق نشده بودند. كالون می‌خواست با موفقیت اورشلیم را بسازد. عمه مارتا در تأیید صحبت‌های بروتوس گفت: ژان كالون دوست خودش میشل سروه را محكوم كرد و در آتش سوزاند. در صفحه‌های ۶۲۰ ـ ۶۱۹ بارها اصطلاح عصر بیابان مطرح می‌شود. یعنی روزی كه یهودیان از مصر خارج شدند. طرفدار پروتستان‌هاست و می‌گوید به بیماری هپاتیت گرفتار است به تئو می‌گوید: راستی تئو، من نظری دارم. تو زبور یكصدوسی‌ونه را می‌دانی؟ … زبورها ادعیه‌ی شاعرانه‌ی داود پادشاه‌اند كه با دست خود او نوشته شده‌اند. من آن را برای تو و خودم می‌خوانم گوش كن: خداوندا به كجا روم، دور از نفس تو؟ به كجا بگریزم دور از صورت تو؟ به آسمان‌ها صعود می‌كنم، تو در آنجایی. در سپیده دمی بال می‌گشایم و در آن سوی دریاها بر زمین می‌نشینم حتی در آنجا، دست تو راهنمای من است. دست راست تو مرا نگه داشته است. نئومی پروتستان نیویوركی تورات را بست و گفت: می‌بینی؟ دست خداوند تو را به آن سوی دریاها برده و درمان كرده است. اگر اراده كند برای من هم همین كار را خواهد كرد. عمه مارتا و تئو به آخرین منزلگاه از صهیونیسم تا صهیونیسم می‌رسند. پراگ را از آن جهت برای آخر انتخاب كرده بودند كه در آنجا آخرین گتو را ببینند. هیتلر بعد از قتل عام یهودیان و دیگر ملل دستور داده بود گتو را نگه دارند تا موزه‌ای از نسلی سپری شده باقی مانده باشد. عمه مارتا طبق معمول نقش راهنمایی تئو را بر عهده گرفته بود. او گفت: بعد از سومین بار ویران شدن معبد سلیمان، آن معبد تنها در قلوب یهودیان زنده ماند. سنت یهود به دو گونه بوده است. سنت نخست كه جنبه‌ی پیامبرانه نداشت مصروف كتابت و مطالعه بود كه به آن در زبان عبری تلمود می‌گویند.سنت دوم كه در عصر دومین معبد اورشلیم ظهور كرد فقط سنت یا كابال نامیده شد. به زودی این دو جریان از هم جدا و مشخص شدند. تلمودی‌ها تا حد بی‌نهایت قانون مكتوب را تفسیر و تعبیر می‌كردند و كابالی‌ها فقط به جنبه‌ی عارفانه‌ی ارتباط مستقیم با خداوند علاقه داشتند. كابالیست‌ها هرگز از منبع الهام‌ها دور نبودند. بعد از خروج از اسپانیا آن دسته‌ای كه به فلسطین بازگشتند در شهر كوچك سفد روی كوهستان گالیكه مكان گرفتند. در آنجاست كه ریاحین پرگل عارفانه جریان كابالیسم به رهبری سودبخش یك ربی جوان به نام اسحاق لوویه گسترش یافت. ربی لوویه كه از یك خانواده‌ی اخراجی آلمانی در اورشلیم تولد یافته بود بلافاصله به مصر رفت و در كنار رودخانه‌ی نیل زندگی كرد و بعد به سفد آمد و آیین و نظریه خود را نشر داد. عقیده‌ی ربی لوویه این بود كه ارواح انسان‌ها همه از ارواح آدم نشأت گرفته‌اند لیكن همه‌ی آن ارواح در یك بخش مشترك و واحد از پیكر آدم قرار نداشتند.قسمت‌های شعورزا به بنی‌اسرائیل و مابقی اعضا به دیگر قوم‌ها رسید. ربی لوویه به زبان حشرات سخن می‌گفت. در قبرستان‌ها به حالت خلسه می‌افتاد و تناسخ ارواح انفرادی ناشی از روح جمعی ـ همانی كه امیل دوركیم ـ جامعه‌شناس فرانسوی می‌گوید. ربی لوویه را ملقب به لرری یعنی شیر كردند و مریدان او را شیربچگان نامیدند و هنوز محل دفن آنان زیارتگاه است. ربی ال ازر معتقد بود همه یهودیان باید به اسرائیل بیایند اما نظریه چك‌ها غیر از آن است. ربی لوو یا شیر چنان در بین مردم چك از احترام برخوردار است كه توریست‌های فراوانی هم سالانه از حوزه‌ی او دیدن می‌كنند.ربی لوویه به بركت اعجاز یهودی، خدمتكاری از خاك رس ساخته بود كه گولم نام داشت و هر وقت ربی مایل بود در تن او روح می‌دمید. گولم به اراده‌ی ربی می‌توانست در یك چشم بر هم زدن یك قصر زیبا بسازد یا پرواز كند و از جایی به جای دیگر برود یا ارواح را احضار كند و آرزوها را برآورد. به قولی دیگر برای اینكه یهودیان داخل گتو در امان بمانند پادشاه ربی را به نزد خود خواند و او از شاه درخواست كرد موزه‌ای بسازد كه شاه موافقت كرد و موزه ساخته شد. از آن زمان هر یهودی هر نیازی داشته باشد نامه‌ای نوشته در زیر سنگ قبرش می‌گذارد و بلافاصله جواب خود را دریافت می‌دارد و مشكلش حل می‌شود. ریو اوپن‌هایمر رئیس خانواده‌ی استقبال كننده و دخترش ریوكله آنان را به منزلشان بردند. عمه مارتا به تئو سفارش كرد نام یان هوس را، كسی كه مانند كشیشان نمی‌اندیشید و قبل از لوتر بود، به خاطر داشته باش. او را در آتش سوزاندند. در زمانی كه عمه مارتا و تئو و خانواده‌ی اوپن‌ هایمر سرگرم دیدار از قبرستان و موزه‌ها هستند دو نفر با نام كوچك جان پیش رویشان حاضر شدند. دو نفر جان از مورمون‌ها بودند و دسته‌ای اعلامیه آورده بودند. هر دو از سالت لیك سیتی آمریكا آمده بودند كه شهر مقدس تمام مورمون‌های جهان است كه بریام یانگ جانشین جوزف اسمیت بنیان‌گذار آئین مورمون بعد از آن حماسه‌ی رنج‌آور محل بنیان‌گذاری این شهر را مكان درست نامید. جوزف اسمیت را تكه تكه كرده بودند. دو سال و نیم طول كشید تا مورمون‌ها دو هزار كیلومتر آن طرف‌تر بر روی صخره‌ای شهرشان را بنا نهادند. هر جوانی از خانواده‌های مورمون در عمرشان یك سال مأموریت انجام بدهند و كتاب مورمون را تبلیغ كنند و چون میسیونرهای قدیمی انجام وظیفه كنند. زندگی ما به قناعت و ساده‌زیستی می‌گذرد. ما از گوشت و مواد الكلی و سیگار استفاده نمی‌كنیم.زندگی ما مثل قبایل اولیه‌ی اسرائیل است. زیرا ما بر اساس مندرجات كتاب‌مان، قبیله‌های گم شده‌ی اسرائیل هستیم كه در آمریكای شمالی بازیافته شده‌ایم. ما در سالت لیك شجره‌شناسی جهان را روی كامپیوتر برده‌ایم. ما با اتحادمان نیاكان گم شده‌مان را فراهم می‌آوریم. مسیح ما مسیح رنج مقدس نیست بلكه مسیح رستاخیز و باز آمدن به زندگی است نام گولوم موجودی كه خدمت‌گذار است و می‌تواند شرارت باطنی خود را بروز دهد و بیشتر هیبت آب زیستان را دارد در سه گانه‌ی ارباب حلقه‌ها جی.آر.آر تاكلین یكی از محوری‌ترین موجودات رمان بلند است و شاید در اندیشه هر دو مؤلف برداشت‌هایی از آن موجود به اصطلاح معجزه‌گر یهودی چك شده است.در مجموع از اشاره‌ی اول مقاله‌ اهداف خانم كاترین كلمان را یادآوری می‌كنیم كه طرح مورمون‌ها با نماینده‌هایی چون جان كه به اروپای مركزی فرستاده شده‌اند نه بازتاب تمدنی هستند و نه در پشت آن، دینی به مفهوم عام كلمه موجود است. بعد از فعالیت‌های اولیه خاخام‌ها و دست‌پخت‌شان پروتستانیسم از سال ۱۷۳۵ م تا ۱۷۷۵ فكر رایج در بین وعاظ مسیحی همان نظریه هزاره است؛ یعنی (حضرت مسیح برای یك دوره حكومت هزار ساله در اسرائیل خواهد آمد) آنها زمین‌های خود را می‌فروختند و به اسرائیل می‌رفتند تا در سال ۱۸۴۳ ظهور مسیح را پیشواز كنند. ویلیام بلاكستن بزرگ‌ترین شخصیت آمریكایی بود كه به راه و روش سیاسی مسیحی صهیونیست عمل می‌كرد. وی مؤلف كتاب «یسوع خواهد آمد» است كه در سال ۱۸۸۱ میلادی به چاپ رسید و از پرفروش‌ترین كتاب‌های آن دوره به حساب می‌آید. او اولین لابی آمریكایی را در جهت تشكیل دولت یهودی در فلسطین، شش سال قبل از دعوت هرتزل به راه انداخت.بلاكستن فعالیت‌های زیادی كرد تا اعضای مجلس سنای آمریكا و دادگاه عالی این كشور و برخی از شخصیت‌های سیاسی معروف آمریكا مانند جان راكفلر و چارلز مورگان را با خود همراه و هم عقیده كند، حتی از رئیس جمهور وقت آمریكا بنیامین هاریسون دعوت كرد تا در اجرای این امر وی را یاری دهد. تمام اقدام‌هایی كه به نحوی به قدرت‌افزایی صهیونیست‌ها منجر شد، از جانب مسیحی‌مذهب‌های صهیونیست تحت نظارت لابی صهیونیسم انجام پذیرفت. تأثیرگذاری بر جمعیت ۵۰ تا ۶۰ میلیونی انجیلی آمریكایی و پیامدهای بعدی آن همچنان ادامه دارد. لائیك معرفی كردن قهرمانان دست توجیه را باز می‌گذارد تا تئوری نظر كرده یهودی بعد از بازگشت به پاریس با فاتو دختر مسلمان سنگالی كه از كامپیوتر پیام برای تئو می‌فرستد ازدواج كند.كاری كه نصرت (زن پاكستانی) با مهندس مسیحی كرده بود. جان راكفلر بزرگ سرمایه‌دار صهیونیست وقتی در توصیف نقش تبلیغات گفته بود اگر صد دلار سرمایه می‌داشتم نود و نه دلار آن را هزینه‌ی تبلیغات می‌كردم، در كنار سودپرستی آزمند سرمایه‌داری، توجه ویژه داشتن به تبلیغات و ابزار و مالكیت آن را نیز تأیید می‌كند. به مالیكت درآرودن آن همه بنگاه‌های هنری و تبلیغاتی جایی هم برای رمان‌های از نوع دنیای تئو محفوظ می‌دارد.
پی‌نوشت‌ها:
۱) نامه به پدر ـ فرانتس كافكا.
۲ـ روزنامه جوان، ۸۲/۱۲/۶.
۳ـ تربیت و جامعه‌شناسی، امیل دوركیم.
۴ـ الحیات، فوریه ۲۰۰۴.
نویسنده: كاترین كلمان
مترجم: مجتبی حبیبی
منبع: ماهنامه‌ی فرهنگی تحلیلی سوره، دوره جدید، شماره ۱۱
منبع : باشگاه اندیشه