سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
مجله ویستا

مافیا و مافیها


مافیا و مافیها
تصور کنید شخصی یا نشریه یی دستگاه های مختلف اقتصادی یا غیراقتصادی را متهم کند و تحت نفوذ «مافیا» بخواند. تا چه اندازه احتمال دارد که آن فرد یا مطبوعه، متهم به نشر اکاذیب و دست کم تشویش اذهان عمومی شود؟ اگر شخصی یا روزنامه یی بگوید یا بنویسد؛«فردی که به ظاهر سالم بود درخواست داد در چارچوب ضوابط سیگار وارد کند اما فرد دیگری که جزء آن دو شبکه- یکی رسمی و قانونی و دیگری غیررسمی و قاچاق- بود و اتفاقاً زیاد هم مصاحبه می کند این فرد را صدا زده و به او گفته بود اگر می خواهی سیگار وارد کنی باید ۵ میلیارد به فلانی بدهی وگرنه اجازه واردات به تو نخواهیم داد. رئیس دخانیات می گفت این فرد از او درخواست کرده اجازه واردات سیگار را به شخص دیگری ندهد.» در این صورت آیا موضوع در حد گمانه زنی خواهد بود یا چنانچه ادعا شود قرائن و شواهد بعدی انگشت اتهام را متوجه شخص حقیقی یا نهادی حقوقی می سازد باید درصدد اثبات برآیند؟ اکنون اما این آقای احمدی نژاد است که متهم می کند.
رئیس جمهور اصولگرای جمهوری اسلامی ایران که نام نمی آورد اما همچنان از مافیای اقتصادی سخن می گوید. لحن او در جایگاه رئیس دولت همان لحنی است که سه بهار پیش از این و در آغاز سال ۸۴ انتخاب و اتخاذ کرده بود؛ آنگاه که با عنوان شهردار تهران علم مبارزه با مافیای نفت را برداشت و اینجا و آنجا از مافیا می گفت. در آغاز تابستان همان سال او دیگر نه کاندیدای ریاست جمهوری که «رئیس جمهوری منتخب» خوانده می شد چرا که هنوز ریاست جمهوری را از محمد خاتمی رسماً تحویل نگرفته بود. قبل تر و در بعدازظهر دوشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۸۴ به مجلس شورای اسلامی رفته بود تا در فاصله مرحله اول و دوم انتخابات ریاست جمهوری بار دیگر با صراحت تمام از آوردن پول نفت بر سر سفره مردم سخن به میان آورد. بعدتر که به ریاست جمهوری رسید و قدرت به او سپرده شد همه می خواستند بدانند با نفت و مافیای نفت چه خواهد کرد و پول نفت را چگونه بر سر سفره ها می آورد. هر چند تعبیر «پول نفت بر سر سفره ها» را تکذیب کرد اما گزارش دیدار او با نمایندگان مجلس هفتم در همان ۲۷ خرداد کافی است تا روشن شود چنین وعده یی داده شده است یا نه. او هفته گذشته و سه سال بعد از وعده مقابله با مافیای نفت چنین توضیح داد؛«اگر به یاد داشته باشید برای تصدی وزارت نفت چهار نفر را معرفی کردم. اولین نفر برادر حزب اللهی و ضدفسادی بود که علیه او شبنامه منتشر کردند. قرار بود برادری در وزارت نفت با فساد و مافیای نفت مقابله کند اما با شبنامه او را متهم به مافیا کردند. دومی و سومی هم همینطور شد. ما مجبور شدیم عقب برویم تا کار وزارت نفت متلاشی نشود. اما بدانید خادم شما پای حرف خود ایستاده است و در مبارزه با تبعیض ها از پا نمی نشیند و به یاری خدا در سال ۸۷ دست همه اینها را از بیت المال قطع خواهیم کرد.»
آقای احمدی نژاد در دو نطق پیاپی در روزهای چهارشنبه و پنجشنبه ۲۸ و ۲۹ فروردین ماه بارها و بارها تعبیر «مافیای اقتصاد» را تکرار و بیان کرد. حتی از سازمان ثبت اسناد و املاک کشور هم نام برد. اما بخت با این سازمان از این حیث یار است که تابع قوه قضائیه است وگرنه پاسخ گفتن یا تکذیب اظهارات رئیس عالی دولت توسط یک دستگاه دولتی مرسوم نیست و نقض غرض به حساب می آید و از این رو دستگاه هایی چون بانک ها و وزارت نفت و گمرک نمی دانند چگونه باید تکذیب کنند.
حسین علی امیری در نامه یی خطاب به محمود احمدی نژاد تصریح کرد؛«متاسفانه بیان نام سازمان ثبت اسناد و املاک کشور به عنوان یکی از سازمان های وابسته و پیوسته به قوه قضائیه در کنار سایر دستگاه های دولتی به عنوان عامل تبعیض و بی عدالتی یا تحت عنوان مافیا مایه تعجب، تاسف و گلایه هزاران همکار ثبتی که با حداقل حقوق و مزایا به خاطر بلامتصدی بودن چند هزار پست سازمانی هر یک ناگزیر و بیش از حد کار طاقت فرسا و مضاعفی را برعهده دارند، گردیده است. به کار بردن عنوان مافیا در مجامع عمومی قطع نظر از مفهوم و بار حقوقی بین المللی آن اثرات سوء و جبران ناپذیری بر نظام اداری و قضایی کشور خواهد گذاشت. به ویژه آنکه مخاطبان و مستمعان با اعتماد به بیانات جناب عالی به عنوان بالاترین مقام اجرایی کشور مستدل و مستند بودن ادعا را امری یقینی و موثق می پندارند.» رئیس سازمان ثبت که در عین حال عضو حقوقدان شورای نگهبان نیز هست از رئیس دولت خواسته است «پیش از آنکه این سخنان دستاویز و مستمسک شایعات و تشویش اذهان عمومی و ایجاد جو بدبینی و تهمت هایی ناروا به کارکنان و مسوولان شود» مدارک و دلایل و مستندات خود را ارائه کند تا موضوع در دستگاه قضایی پیگیری شود. اما احمدی نژاد برای این موضوع نیز پیش از این ذهن ها را آماده کرده بود. در همین فروردین ماه بود که روزنامه دولت به نقل از او این تیتر را بر پیشانی خود نشاند؛«دولت در مبارزه با فساد مصمم ولی تنها است.» تاکید او بر «تنهایی» به جز بار مثبت تاریخی که درباره تنهایی رهبران و سرداران عدالت طلب دارد طعنه یا ادعای بی توجهی دستگاه های دیگر نیز می تواند باشد.
روز دوشنبه نیز محمد نیازی رئیس سازمان بازرسی کل کشور گفت؛«هیچ گزارشی درباره وجود مافیای اقتصادی به این سازمان نرسیده است.» دولتی ها اما نمی دانند چگونه تکذیب کنند.
]به یاد فیلم «باران ساز» ساخته کاپولا- همان کاپولای پدرخوانده- می افتم که براساس رمان مشهوری از «گریشام» تهیه شده و در شروع فیلم با مردی مواجه هستیم که از نردبان ساخت کارخانه خودشان افتاده و آسیب دیده و نمی داند برای دریافت غرامت و خسارت از که باید شکایت کند.[
این ادعا گزاف نیست که آن قدر در این دو سه سال واژه «مافیا» را شنیده ایم که شاید در ادبیات سیاسی، اقتصادی و رسانه یی واضع و موضوع اصلی آن - کشور ایتالیا - نیز چنین نبوده است، منحصر به رئیس جمهور هم نبوده است و به شکل بی سابقه یی در بیان دیگران هم آمده است؛ یک مفروض همیشه مطروح. وقتی در راه اندازی بورس نفت تاخیر شد رئیس کمیسیون انرژی مجلس هفتم گفت؛ مافیا مخالف تشکیل بورس نفت در ایران است و بیش از این توضیحی نداد. بهزاد فراهانی بازیگر سرشناس تئاتر و سیما و سینما هم برای آنکه خود را از دیگر بازیگران به لحاظ بینش سیاسی متفاوت و متمایز نشان دهد، جایی گفت؛ «سینما را یک محیط مافیایی و کج قواره می دانم.» روز دیگر مرتضی تمدن عضو کمیسیون برنامه و بودجه درباره سیمان و صادرات آن گفت؛ «ما رسماً صادرات سیمان به عراق نداریم و از طریق راه های غیررسمی و تحت نظارت گروه ها و باندهای مافیایی به صورت قاچاق از مرزها خارج می شود.» هرگاه هم بحث دارو و قاچاق دارو به میان می آید اصطلاح مافیای قاچاق دارو را می شنویم که سالانه درآمد بسیاری دارد. با این حال جالب است بدانیم هیچ یک از وزیران نفت دولت نهم حاضر نشده اند زیر بار این تعبیر بروند زیرا خود پیش از این در همین مجموعه فعالیت داشته اند. غلامحسین نوذری وزیر کنونی نفت در یک مصاحبه نوروزی گفت؛ «به نظر من در میان کارکنان صنعت نفت عنوانی به نام مافیا وجود ندارد. سخنگوی دولت هم دو مرتبه بر این موضع تاکید کرده اند.»
● مافیا چیست
«مافیا» در تعریف کلاسیک آن که به زیباترین شکل در سه گانه «پدرخوانده» به نمایش درآمده گروه تبهکاری سازمان یافته و بزرگی است که براساس سلسله مراتب و تقسیم کار عمل می کند. البته این تعریف کلاسیک و ایتالیایی «مافیا» است حال آنکه در دوران کنونی «مافیا» به «اقتصاد زیرزمینی» اطلاق می شود. هر قدر عنوان «مافیا» رازآلود و رمزگونه است «اقتصاد زیرزمینی» چندان مه آلود و مبهم نیست و با قدری تسامح می توان گفت آنچه در دهه های اخیر مافیا خوانده می شود در واقع همان اقتصاد زیرزمینی است که با فرارهای مالیاتی و پولشویی درآمدزایی می کند و الزاماً پدرخوانده ندارد. مثلاً وقتی از مافیای دارو سخن می گوییم الزاماً قرار نیست یک «مایکل کورلئونه» بر سر آن حضور داشته باشد. ضمن اینکه همه قبول دارند بخشی از اقتصاد زیرزمینی از قوانین و مقررات دولتی و امتیازها و نابرابری ها ناشی می شود. به بیان دیگر هنگامی که می خواهیم جماعت را از اقتصاد زیرزمینی به هیجان آوریم واژه «مافیا» را به کار می بریم که سابقه تاریخی حساسیت زایی دارد.
می گویند شوالیه های سیسیلی که در قرون وسطی با فرانسوی ها می جنگیدند این شعار را سر می دادند؛ «مرگ بر فرانسه، زنده باد ایتالیا». این عبارت به ایتالیایی اینگونه نوشته می شود؛ Morte Ai Francesi Italia Anela هنگامی که حروف اول این ۵ کلمه را کنار هم قرار می دهیم واژه «مافیا» به دست می آید (مثل واژه ساواک که از سازمان اطلاعات و امنیت کشور ساخته شده بود یا کلمات دیگر) اما برخی بر این باورند که چنین توضیح و توجیهی بعدها ساخته شده و اصالت ندارد و حتی آن را همان «مافیها»ی عربی می دانند. (به معنی آنچه در آن است) با این همه در این امر اتفاق نظر وجود دارد که مافیای اولیه در واقع همان مافیای سیسیل است؛ انجمن مخفی خلافکاران که اواسط قرن نوزدهم تشکیل شد. در فیلم پدرخوانده مافیا به درختی تشبیه می شود که شاخه های مختلف دارد و در عین حال به یک تنه متصل هستند. مافیایی ها بی سروصدا آدم می کشند و از این رو دست های آنان آلوده است. در تعریف کلاسیک، مافیا یک خانواده گسترده است که به منبع هویت بخش اعضای خانواده بدل می شود. در واقع آنچه مافیای کلاسیک و فیلمی چون پدرخوانده را برای خوانندگان جذاب می سازد پارادوکس رفتارهای خلاف قانون و زیرزمینی با تعهدات و علاقه های خانوادگی است. حال آن که در اقتصاد زیرزمینی الزاماً این روابط برقرار نیست ولی باز مافیا خوانده می شود.
● تعریف دولتی
واژه «مافیا» را اداره کل دفتر امور رسانه های ریاست جمهوری در جوابیه یی که برای روزنامه اعتماد فرستاده بود، اینگونه تعریف کرده است؛ «مداخله غیرقانونی شبکه های فرصت طلب در اقتصاد کشور و همسو با آن مخفی شدن در پشت تبلیغات سیاسی». در این متن سخنان رئیس جمهور در روزهای چهارشنبه و پنجشنبه را نیز این گونه توصیف می کند؛ «مردم انقلابی ایران اسلامی سال ها بود که از فقدان اراده در برخورد با مافیای اقتصادی رنج می بردند اما اکنون با نمایش اراده رئیس جمهور و در ادامه این کارشکنی ها و بلند شدن صداها اتفاقاً نشانه مبارکی از راستی آزمایی عملکرد دولت نهم در مبارزه قاطع با مفاسد است.»
اما آیا صرف ادعاهای کلی با لحنی شبیه تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری ولو با هدف گذاری انتخابات آتی نباشد از رئیس دستگاه اجرایی پذیرفتنی است؟ در پاسخ به این پرسش از تحلیل هفته گذشته می توان مدد گرفت. آنجا که تصریح شد؛ «محمود احمدی نژاد نیک می دانست راز توفیق در انتخابات ریاست جمهوری در ایران این است که باید به نماد «نه» تبدیل شود و مردم بیش از آنکه انتخاب کنند و یکی را از میان چند نفر برگزینند آماده آری یا نه گفتن هستند که در قالب نام اشخاص تجسم و تجسد می یابد.» اداره کل امور رسانه ها در همان جوابیه تصریح کرده بود؛ «تلاش برای انحراف افکار عمومی از عزم قاطع رئیس جمهور برای مبارزه همه جانبه با مفاسد اقتصادی و ادعای موهوم ارتباط این راهبرد ملی با انتخابات سال آینده ریاست جمهوری اگر موضوعی مشکوک نباشد حتماً از فقدان بصیرت و آگاهی مدعیان ناشی می شود.» این گونه اصرار و انکار این تحلیل را از این موضوع بازمی دارد اما مانع از آن نیست که گفته شود مقام و موضع «نه» نزد ما چنان ماجور است که به هیچ بهایی نمی خواهیم آن را از کف بدهیم. با این تفاوت که رئیس جمهور اصولگرا سررسید وعده مقابله با مافیای اقتصادی را نیز مشخص کرده و بارها از سال ۸۷ سخن به میان آورده است. رئیس جمهور که تصور می کرد «بانک ها و وزارت اقتصاد دستور لازم را صادر خواهند کرد» وقتی دریافت که «برخی دستگاه ها وظیفه خود را به درستی انجام ندادند و آن بانک فاسد توانست کار خود را انجام دهد» رودربایستی ها را کنار گذاشت و وزیر اقتصاد خود را برکنار کرد. بانک فساد، مافیای سیگار، دستگاه های اهمال کار، دست های وابسته و مواردی از این دست متهمانی هستند که رئیس جمهور همچنان علیه آنان سخن می گوید. تفاوت سال ۸۷ با پیش از آن در این است که رئیس دولت را وامی دارد کارنامه افشای فساد را ارائه کند زیرا پایان این سال را به عنوان زمان قطع همه دست های غارتگر بیت المال تعیین کرده است.
هر چه باشد و هر اتفاقی که رخ دهد «مافیا» عنوانی جذاب است؛ روابط پنهان و پشت پرده و ما چقدر دوست داریم که هر اتفاقی را به پشت پرده نسبت دهیم. حال هر چه این روابط پیچیده تر و اصطلاحاً مافیایی تر باشد برای سکوت یا وارد نشدن مان نیز می توانیم توجیهی بیابیم.
هنگامی که ناصری یا مسیح را به بالای تپه «جلجتا» می بردند در میان تماشاییان یکی ایستاده بود که با دم مسیحایی دوباره زنده شده و امکان حیات مجدد یافته بود. او خود را مدیون می دانست اما چون نمی خواست یا نمی توانست برای آزادی و رهایی مسیح کاری انجام دهد خویشتن را این گونه تسلا می داد او که همچو منی را از ممات به حیات بازگردانده اگر بخواهد می تواند درباره خود نیز چنین کند و به یاری من نیازش نیست و این گونه خود را تسکین می داد. رواج عنوان «مافیا» کارکردی دوگانه دارد. از یک سو هیجان آفرین است و جماعت را سر شور می آورد تا «نه» گوینده ستایش شود و از جانب دیگر چنان تصویر مخوفی از مناسبات سیاسی و اقتصادی ترسیم کند که مردمان ترجیح دهند در این گونه امور مداخله نکنند. به این بهانه می توان انتخابات پس فردا (مرحله دوم هشتمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی) را یادآور شد که اگرچه امید چندانی نیست که سکوهای ورزشگاه (پای صندوق های رای) بیش از ۳۰ درصد گذشته که در مرحله اول شاهد بودیم پر شود اما آن که رای می دهد کاری اثباتی انجام می دهد و مخالفت خود را با این همه گفتار «سلبی» پرهزینه ابراز می دارد. آن که رای نمی دهد بدون آنکه بخواهد به «نه» یی پیوسته که استراتژی تمامیت خواهان است چه این سو و چه آن طرف مرزها. این روزها «نه» گفتن و نفی کردن به برگزیدن روش و منشی است که این «نه» را با رفتار ایجابی و اثباتی ابراز کند.
نقل بخش هایی از پرفروش ترین کتاب سال گذشته میلادی۱ (راز) که فیلم آن نیز بارها از تلویزیون ایران پخش شده و به بیان قانون جذب می پردازد هر قدر به مافیا و مافیها بی ارتباط باشد به رفتارهای مثبت و ایجابی مرتبط است؛ مقاومت در برابر هر چیز به مثابه تغییر دادن تصاویر بیرونی بعد از مخابره آنهاست. اقدام بیهوده یی است. باید به درون خود مراجعه کنید و علامت جدیدی بدهید تا تصویر جدیدی شکل بگیرد... جنبش ضدجنگ، جنگ بیشتری تولید می کند. جنبش ضد مواد مخدر هم مواد مخدر بیشتری تولید کرده است. علت آن نیز این است که به آنچه نمی خواهیم (مواد مخدر) توجه می کنیم. مادر ترزا می گفت؛ من هرگز در راهپیمایی های ضدجنگ شرکت نمی کنم. اگر برای صلح راهپیمایی داشتید مرا دعوت کنید.(تاکید بر وجه مثبت قضیه به جای منفی) او راز را درک می کرد. فردا می تواند «نفی» اما با زبان «اثبات» باشد. با اینکه می دانیم چه خواهد شد و این سخن تا چه میزان کارگر می افتد این نکته پایانی را نیز می آوریم. چه در همان کتاب(راز)، چارلز هانل می گوید؛«بدون توجه به نوع و جایگاه دشواری تنها کاری که باید بکنید متقاعد کردن خود درباره حقیقتی است که می خواهید متجلی شود.»
مهرداد خدیر
پی نوشت؛
۱- راز، راندا برن، ترجمه مهدی قراچه داغی، نشر پیکان، صص ۱۵۷ و ۱۵۸
منبع : روزنامه اعتماد