یکشنبه, ۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 26 January, 2025
مجله ویستا
سنتهای اسلامی و جنبش فمینیستی
زنان مسلمان در آسیا، آفریقا، اروپا و امریکا با تشویش به جنبش فمینیستی مینگرند. جنبش فمینیستی ویژگیهایی دارد که ما، به عنوان مسلمان، خواهان تشریک مساعی با آن هستیم؛ ولی از ویژگیهایی نیز بهره میبرد که موجب دلسردی و حتی مخالفت ما میشود. بنابر این، پاسخ ساده یا «آنی» به مسألهی همکاری یا رقابت آتی با فمینیست در محیطهای اسلامی وجود ندارد.
البته برخی سنتهای اجتماعی، روان شناختی و اقتصادی وجود دارد که بر تفکرات اکثر مسلمانان حاکم است و به ویژه بر وضعیت و نقش زنان در جامعه تأثیر میگذارد. درک این سنتها میتواند ما را در درک درست مسایل تأثیرگذار و بر وضعیت اجتماعی و نقش مردان و زنان یاری دهد و با شیوهی واکنش در برابر جنبشهایی که در پی بهبود موقعیت زنان در کشورهای اسلامیاند، آشنا سازد.
● سیستم خانواده
یکی از سنتهای اسلامی که بر شیوهی پاسخ زنان مسلمان به نظریههای فمینیستی تأثیر خواهد گذاشت، دفاع فرهنگ اسلامی از نظام خانوادهی غیر هستهیی است.
برخی از خانوادههای مسلمان «غیر هستهیی سکونتی» هستند؛ به این معنا که اعضای آنها به طور اشتراکی با سه یا چند نسل از خویشاوندان (پدر بزرگان، والدین، عموها و عمهها و فرزندان آنها) در یک ساختمان یا حیاط زندگی میکنند.
کمکها و مسئولیتهای متقابل مؤثر به این گروههای بزرگ نَسَبی نه تنها مطلوب است، بلکه طبق قوانین اسلامی بر اعضای جامعه شرعا واجب است. قرآن کریم، مردم را به همبستگی خانوادهی غیر هستهیی ترغیب میکند. افزون بر این، حدود چنین مسئولیتهایی را مشخص میسازد و احکامی برای وراثت، حمایت و دیگر ارتباطات نزدیک در خانوادهی غیر هستهیی ارایه میدهد.۱
سنتهای اسلامی ما همچنین دخالت شدید خانواده در عقد و حفظ ازدواجها را تجویز میکند؛ در حالی که اغلب فمینیستهای غربی دخالت خانواده یا ازدواجهای از پیش ترتیب داده شده را، به عنوان اعمال نفوذ منفی و محدود سازی آشکار آزادی و مسئولیت فردی، تقبیح میکنند. به عنوان یک مسلمان، ما باید استدلال کنیم این دخالتها هم برای افراد و هم برای گروهها سودمند است. دخالت خانواده نه تنها ازدواج مبتنی بر اصولی معتبرتر از جاذبهی فیزیکی و جنسی را تأمین میکند، بلکه حفاظهایی مستحکم برای دوام موفق زناشویی فراهم میآورد. اعضای خانواده به زوجهای جوان - که دوران تطبیق با یکدیگر را سپری میکنند - مساعدتهای گوناگون ارایه میدهند و مرجع توصیه و همفکری به شمار میآیند. یک طرف ازدواج به آسانی نمیتواند روشی نامتعارف به زیان همسر دنبال کند؛ زیرا این رفتار موجب مقابلهی گروهی بزرگ خواهد شد. نزاعها هرگز چنان نیستند که پایهی ازدواج را ویران سازند؛ زیرا دیگر اعضای بزرگسال خانواده، به عنوان میانجی، عمل میکنند؛ مایههایی جایگزین برای رفاقت فراهم میآورند و برای عدم توافق راه چارهیی مییابند. مشکلات ناسازگاری و فاصلهی نسلی نیز خفیفتر است. کلوپهای مجردان و مراکز ادواری آموزش برخورد اجتماعی نیز غیر ضروری است. در خانوادههای غیر هستهیی فرزندان والدین شاغل مشکل بی سرپرستی، بی توجهی و کمبود عاطفه و اجتماعی نبودن ندارند؛ زیرا خانهی خانوادهی غیر هستهیی هرگز خالی نیست. بنابر این، احساس گناهی که اغلب والدین شاغل در خانوادهی هستهیی یا سازمان تک والدینی دارند، وجود ندارد. مصیبت، حتی طلاق، برای بزرگان یا فرزندان آن چنان ناتوان کننده نیست؛ زیرا واحد گستردهی اجتماعی، افراد باقی مانده را خیلی آسانتر از آنچه سازمان خانوادهی هستهیی بتواند پیش بینی کند، جذب میکند.
فاصله گرفتن از ارتباط تنگاتنگ خانوادگی - که قبلاً جامعهی غرب از آن بهرهمند بود - رواج سیستم خانوادهی کوچک و فردگرایی - که اغلب فمینیستها طرف دار آنند یا دست کم در زندگی خویش بدان پای بندند - با رسوم و سنتهای اسلامی ریشه دار ناسازگار است. اگر فمینیستها در جهان اسلام از مدل خانوادهی غربی حمایت میکنند، بی تردید باید با اعتراض جدی مسلمانان، به ویژه زنان مسلمان، رو به رو شوند.
● مغایرت فردگرایی با سازمان گسترده
حمایت سنتی از سازمان گسترده و به هم پیوستهی خانواده با یکی دیگر از سنتهای اسلامی که با گرایشهای اخیر غرب و طرز تفکر فمینیستی ناسازگار مینماید، مربوط است. اسلام و زنان مسلمان عموما از طراحی اهداف و منافع فرد بر اساس رفاه گروه گسترده و اعضای آن طرف داری میکنند. اسلام، به جای در نظر گرفتن اهداف ترجیح فردی، بر درک جایگاه فرد در خانواده و مسئولیت وی در گروه تأکید میورزد. این امر در نظر مسلمانان محدودیت فرد تلقی نمیشود. سنتهای دیگر ـ که بعدا از آن بحث میشود ـ شخصیت حقوقی افراد را تضمین میکنند. بنابراین فمینیسم به عنوان هدفی که باید بدون ملاحظهی ارتباط جنس مؤنث با دیگر اعضای خانواده دنبال گردد، مورد حمایت زنان مسلمان واقع نخواهد نشد. زن مسلمان چنان باور دارد که آرمانهایش باید متعادل و یا حتی تحت الشعاع آرمانهای خانواده باشد. فرد گرایی متداول در زندگی معاصر - که اهداف فرد را ترجیح میدهد یا آن را جدا از عوامل دیگر بررسی میکند - بر خلاف تعهد سنگین اسلامی بر به هم پیوستگی اجتماعی است.
● تفاوت نقش افراد بر اساس جنسیت
سومین سنت اسلامی تأثیرگذار بر آیندهی جنبشهای فمینیستی در کشورهای اسلامی، سنّتی است که تفاوت نقش زنان و مردان و مسئولیتهای آنان در جامعه را مشخص میسازد. فمینیسم، چنان که در جوامع غربی نشان داده شده، به طور کلی هر گونه تفاوت را انکار میکند و با هدف به دست آوردن حقوق مساوی برای زنان خواستار حرکت به سمت جامعهی «یک جنسی» است. مراد از جامعهی «یک جنسی»، جامعهیی است که در آن مجموعهیی از نقشها و امور مورد ترجیح و احترام هر دو جنس قرار میگیرند و از سوی تمام اعضای جامعه، با قطع نظر از تفاوت جنسی و سنیشان دنبال میشوند. در فمینیسم غربی، اهدافی ترجیح دارد که به طور سنتی به وسیلهی مردان انجام میگرفته است. نقشهایی مانند تأمین پشتوانهی مالی، به عهده گرفتن مقامهای سیاسی و اجرایی مورد احترام و علاقهی شدید است و امور مربوط به روابط اجتماعی، خانه بچه داری، کارهای ذوقی، زیباییشناسی و رفع کنندهی خستگی روحی بی ارزش یا حتی حقیر شمرده میشود. مردان و زنان هر دو مجبور شدهاند در قالبی واحد جای گیرند؛ قالبی که شاید از شکل پیشین - که بخشی از کارها را به مردان و بخشی دیگر را به زنان میسپرد - محدودیت آورتر، خشکتر و اجباریتر مینماید.
این نوعی جدید از مردپرستی است که سنتهای اسلامی نمیتواند با آن کنار آید. اسلام هر دو نوع نقش را به طور مساوی شایستهی تعقیب و احترام میداند. تقسیم کار بر اساس جنسیت، چنانچه با عدالت مورد تقاضای دین همراه شود، به سود همهی اعضای جامعه است.
البته ممکن است فمینیستها این امر را گشایش راهی برای تبعیض تلقی کنند؛ ولی ما، به عنوان مسلمان، سنتهای اسلامی را در جهت حمایت از عدالت میان زن و مرد میدانیم. قرآن زن و مرد را در ارتباط با خدا یکسان میبیند: «همانا کلیهی مردان و زنان مسلمان و مردان و زنان با ایمان و مردان و زنان اهل طاعت و عبادت و مردان و زنان راستگوی و مردان و زنان بردبار و مردان و زنان خدا ترس و خاشع و مردان و زنان خیرخواه و مسکین نواز و مردان و زنان روزهدار و مردان و زنان با حفاظ و خوددار از تمایلات حرام و مردان و زنانی که خدا را بسیار یاد میکنند، برای همهی آنان، خداوند آمرزش و پاداش بزرگ آماده ساخته است.»۲
«هر کس از مرد و زن که به خدا ایمان داشته باشد و کار نیک انجام دهد ما وی را در زندگانی خوش و با سعادت [جاودان [میسازیم و در برابر کردار نیکش پاداش بسیار به او میدهیم.۳
اسلام تنها در ارتباط با یکدیگر و جامعه، میان زن و مرد تفاوت گذاشته است؛ یعنی تفاوت در نقش یا وظیفه است. حقوق و مسئولیتهای یک زن با حقوق و مسئولیتهای یک مرد مساوی است؛ گرچه ضرورتا شبیه آن نیست. تساوی با تشابه تفاوت دارد. سنتهای اسلامی تساوی را مطلوب و تشابه را نامطلوب میداند. مردان و زنان باید در سازمانی چند وظیفهیی مکملِ هم باشند نه آن که در جامعهیی تک وظیفهیی رقیب یکدیگر به شمار آیند.
عدالت مورد تقاضای سنتهای اسلامی تنها با توجه به زمینهی گستردهتر آن درست درک میشود. مسلمانان تفاوت نقشها بر اساس جنسیت را در اکثر موارد طبیعی و مطلوب میدانند؛ آن را در جهت ایجاد تعادل در تفاوتهای فیزیکی مردان و زنان میشمارند و به خاطر مسئولیتهای بزرگتر زنان در امر تولد و تربیت، به چشم ضرورت اجتماعی بدان مینگرند. در این دیدگاه، مسئولیتهای اقتصادی اعضای مذکر و مؤنث جامعه متفاوت است؛ بدین سبب اعتقاد به اینکه مردان مسئول تأمین معاش زنانند یا زنان به طور مساوی در این گستره مسئولیت ندارند، به معنای نادیده گرفتن شئون انسانی زن یا انکار عدالت جنسی نیست. این وظیفهیی است که، برای جبران مسئولیتهای مرتبط با تواناییهای خاص زنان، باید به وسیلهی مردان انجام گیرد. همین طور، میزان تفاوت ارث برای مردان و زنان ـ که اغلب نمونهیی از تبعیض علیه زنان شمرده میشود - نباید به صورت امری مجزا مورد توجه قرار گیرد.۴ این بخشی از یک سیستم جامع است. در این سیستم، زنان برای حمایت مالی از دیگر اعضای خانواده مسئولیت قانونی ندارند و تأمین مالی همهی خویشاوندان مؤنث قانونا و عرفا وظیفهی مردان است.
آیا این بدان معنا است که سنتهای اسلامی لزوما ادامهی وضعیت موجود در جوامع اسلامی ایجاب میکند؟ بی تردید پاسخ منفی است. بسیاری از مردان و زنان متفکر مسلمان بر این امر تأکید میورزند که جوامع آنها به ایده آنها و سنتهای اسلامی مورد توجه قرآن و پیامبر صلیاللهعلیهوآله پای بند نیستند. در قرآن و تاریخ چنان آمده است که زنان نظرهای خویش را آزادانه در حضور پیامبر ابراز میداشتند؛ مجادله میکردند و در مباحث جدّی پیامبر و دیگر رهبران مسلمان زمان خود شرکت داشتند.۵ برخی از زنان مسلمان بدان سبب که در مقابل خلیفهیی معین ایستادگی کردهاند، در تاریخ شناخته شدهاند. یک نمونهی بارز آن در زمان خلافت عمر بن خطاب دیده میشود که خلیفه گفتار درست زن را پذیرفت.۶ قرآن کسانی را که زنان را پستتر از مردان میپنداشتند سرزنش کرده۷ و آشکارا و مکرر از ضرورت رفتار عادلانه با مردان و زنان سخن گفته است.۸ بنابر این، چنانچه زنان مسلمان در هر مکان یا زمانی تبعیض میبینند، نباید اسلام را مقصر قلمداد کنند. ماهیت غیر اسلامی جوامع و کوتاهی مسلمانان در اجرای احکام اسلامی بدین وضعیت میانجامد.
● شخصیت حقوقی مستقل زنان
چهارمین سنت اسلامی تأثیر گذار بر آیندهی فمینیسم در جوامع مسلمان، شخصیت حقوقی مستقل زنان است که قرآن و شریعت بر آن پای میفشارند. زن و مرد مسلمان، هویتی مستقل را از گهواره تا گور حفظ میکنند. این شخصیت حقوقی از حق تجارت، کسب درآمد و مالکیت مستقل برخوردار است. ازدواج بر شخصیت حقوقی، حق مالکیت، در آمد یا حتی نام فرد تأثیر نمیگذارد. چنانچه زن جرم مدنی مرتکب شود، مجازاتش کمتر یا بیشتر از مجازات مرد نیست.۹ اگر در مورد او خطایی صورت گیرد یا آزاری به وی رسد، مانند مردان، مستحق غرامت میگردد.۱۰
بنابراین، تقاضای شخصیت حقوقی مستقل زنان از سوی فمینیسم مورد حمایت سنتهای اسلامی قرار دارد.
● ازدواج چند زن توسط یک مرد
گرفتن چند همسر توسط یک مرد معمولاً «پلی گمی» (تعدد زوجات) خوانده میشود؛ ولی نام درست روانشناختی آن «پلی جینی» (ازدواج چند زن با یک مرد) است. این سیستم ـ که احتمالاً ناشناختهترین سنت اسلامی شمرده میشود ـ با اعتراض شدید غیر مسلمانان رو به رو شده و هالیوود، برای استهزای جوامع اسلامی، آن را در قالبی کلیشهیی بیمورد استفاده قرار داده است.
اولین تصویری که هنگام سخن از ازدواج و اسلام به ذهن غربیان میآید، آزادی جنسی مردان جامعه و انقیاد زنان در پرتو این سنت است.
اسلام به مردان اجازه میدهد که در یک زمان با بیش از یک زن ازدواج کند. این سنت ـ که حتی به وسیلهی قرآن نیز تثبیت شده است ـ۱۱ با تصویر کلیشهیی هالیوود تفاوت بسیار دارد. بی تردید ازدواج چند زن با یک مرد نه به وسیلهی اسلام بر مردم تحمیل شده و نه کرداری رایج است.
این سنت، استثنایی بر اصل تک همسری به شمار میآید و اِعمال آن با فشار اجتماعی به شدت کنترل میشود. چنانچه این سنت در جهت تسهیل و اغماض در هرج و مرج جنسی مورد استفادهی مردان قرار گیرد، از نظر اسلام از زنا کمتر قابل توبیخ نیست و برای جامعه کم زیانتر ارزیابی نمیشود. مسلمانان تعدد زوجات را رسمی میدانند که باید در شرایط غیر عادی مورد اجرا قرار گیرد. در این موقعیت، چند همسری از نظر زنان مسلمان یک تهدید تلقی نمیشود. بنابراین، تلاشهای جنبش فمینیستی برای ریشه کن ساختن این رسم به منظور بهبود موقعیت زنان با همراهی یا حمایت ناچیز رو به رو خواهد شد.
رهنمودهایی برای جنبش فمینیستی در جوامع اسلامی
حقایق مربوط به سنتهای اسلامی نشان میدهد که جنبش فمینیستی برای حضور در جوامع مسلمان باید موارد زیر را به خاطر داشته باشد:
۱) به نظر میرسد اولین و بزرگترین اصل فمینیسم در غرب با جوامع اسلامی ارتباط ندارد یا دست کم بدان سرزمینها قابل صدور نمینماید. فمینیسم در طول قرن هیجدهم در انگلستان پدید آمد و از میان بردن عدم صلاحیتهای حقوقی تحمیل شده بر زنان، توسط حقوق عرفی انگلیس، را در رأس شعارهای خود قرار داد. قوانین انگلیس ـ که به ویژه دربارهی زنان متأهل تبعیضآمیز بود ـ تا حدودی در منابع مربوط به کتاب مقدس (نسبت دادن صفات پست و طبیعت شریر به حوا و فرزندان دخترش) و عرف فئودالی (زشتی فعالیت اجتماعی زنان) ریشه داشت. انقلاب صنعتی و نیاز به نیروی کار زنان جنبش فمینیستی را قوت بخشید و به مدافعان آن کمک کرد تا به تدریج بیشتر قوانین تبعیض آمیز را در هم شکنند.
از آن جا که تاریخ و میراث مردم مسلمان با تاریخ و میراث فرهنگی اروپای غربی و امریکا تفاوت کلی دارد، باید فمینیسم مطلوب زنان مسلمان متفاوت باشد. حقوق قانونییی که زنان غربی در جنبش خویش خواهان آن بودند، قبلاً در قرن هفتم برای زنان مسلمان تضمین شده بود. بنابراین، این مبارزه برای زنان مسلمان سودی اندک در بر دارد. افزون بر این، تلاش به علاقهمند ساختن زنان مسلمان به نظریهها یا اصلاحات مخالف سنتهای برآمده از میراث فرهنگی و مذهبی ناسودمند مینماید.
مخالفت قابل توجه در برابر ایجاد هر گونه تغییر در قوانین احوال شخصی اسلامی در کشورهای عربی بر درستی این سخن گواهی میدهد؛ به عبارت دیگر، اگر فمینیسم بخواهد در جامعهی اسلامی موفق شود، باید شکلی بومی از اهداف و خاستگاه و جایگاهش ارایه دهد.
۲) زنان مسلمان معاصر آموزههای اسلام را بهترین دوست و حامی خویش میدانند و بازگشت به احکام قرآن و سنت حضرت محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم را آرمان خود به شمار میآورند. تا آن جا که به زنان مسلمان مربوط میشود، رنجهای امروزین آنها در تجاوزهای عقیدتی بیگانگان بر جوامع اسلامی، نادانی، بدجلوه دادن اسلام حقیقی و سوء استفادهی سود جویان ریشه دارد نه در سنتهای اسلامی.
۳) سنتهای اسلامی در برابر نگاه یک سویه و متعصّبانهی فمینیسم به منافع زنان موضع میگیرد. بر اساس آموزههای اسلامی، خیر مجموع افراد همواره از خیر بخشی از آنها مهمتر است. در حقیقت، جامعه به عنوان یک کل سازمان یافته در نظر گرفته میشود. مجموعهیی که رفاه هر عضو یا سازمان آن برای سلامت و خیر بخشهای دیگر ضروری مینماید. بنابراین، مقابله با شرایط نامساعد زنان همواره باید با تلاش برای کاستن عواملی که به طور زیان آور بر مردان و دیگر بخشهای جامعه تأثیر میگذارد، همراه باشد.
۴) اسلام یک ایدئولوژی است. این دین به طور مساوی به حیات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و روانی مردم تأثیر میگذارد. «دین» ـ که معمولاً معادل اصطلاح انگلیسی Rengion شمرده میشود ـ مفهومی است که، افزون بر اعتقادات و کردار مرتبط با مذهب، طیفی وسیع از اعمال و عقاید را ـ که تقریبا بر همهی جنبههای زندگی روزانهی فرد مسلمان تأثیر میگذارد ـ شامل میشود. اسلام و سنتهای اسلامی، امروزه در نظر بسیاری از مسلمانان، منبع اصلی اتّحاد، هویت، مقابله با نفوذ بیگانگان و مشارکت برای حل مشکلات شمرده میشود. کوتاهی در توجه به این حقیقت جنبش را در معرض شکست قطعی قرار خواهد داد.
ترجمهی:طباطبائی لطفی، عصمت السادات فاروقی، لوئیس لامیا
۱.برای مثال به آیات ۱۷۷:۲؛ ۱۷۶و۷:۴؛ ۴۱:۸؛ ۹۰:۱۶؛ ۲۶:۱۷؛ ۲۲:۲۴ مراجعه شود.
۱۰. قرآن کریم ۹۳و۹۲:۴.
۱۱. «... کابین بندید بر آنچه خوش آید شما رااز زنان دو تا و سه تا و چهار تا و اگر ترسیدید دادگری نکنید، پس یکی را یا آنچه ملک یمین شما باشد. این نزدیکتر است بدان که ستم نکنید.» (قرآن کریم ۳:۴.)
۲.همچنین به آیات ۱۹۵:۲؛ ۳۲و۱۲۴:۴؛ ۷۲ـ۷۱:۹ رجوع شود.
۳. قرآن کریم ۹۷:۱۶.
۴. «حکم خدا در حق فرزندان شما این است که: پسران دوبرابر دختران ارث برند.» (قرآن کریم ۱۱:۴).
۵. قرآن کریم ۱:۵۸.
۶.کمال عون ۱۲۹:۱۹۵۵.
۷. قرآن کریم ۵۹ ـ ۵۷: ۱۶.
۸. قرآن کریم ۲۳۱و۲۳۸:۲؛ ۱۹:۴.
۹. قرآن کریم ۳۸:۵.
۱.برای مثال به آیات ۱۷۷:۲؛ ۱۷۶و۷:۴؛ ۴۱:۸؛ ۹۰:۱۶؛ ۲۶:۱۷؛ ۲۲:۲۴ مراجعه شود.
۱۰. قرآن کریم ۹۳و۹۲:۴.
۱۱. «... کابین بندید بر آنچه خوش آید شما رااز زنان دو تا و سه تا و چهار تا و اگر ترسیدید دادگری نکنید، پس یکی را یا آنچه ملک یمین شما باشد. این نزدیکتر است بدان که ستم نکنید.» (قرآن کریم ۳:۴.)
۲.همچنین به آیات ۱۹۵:۲؛ ۳۲و۱۲۴:۴؛ ۷۲ـ۷۱:۹ رجوع شود.
۳. قرآن کریم ۹۷:۱۶.
۴. «حکم خدا در حق فرزندان شما این است که: پسران دوبرابر دختران ارث برند.» (قرآن کریم ۱۱:۴).
۵. قرآن کریم ۱:۵۸.
۶.کمال عون ۱۲۹:۱۹۵۵.
۷. قرآن کریم ۵۹ ـ ۵۷: ۱۶.
۸. قرآن کریم ۲۳۱و۲۳۸:۲؛ ۱۹:۴.
۹. قرآن کریم ۳۸:۵.
منبع : طوبی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست