سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا


رقابت بی رقیب!


رقابت بی رقیب!
آدم ها برای نشان دادن توانایی های خود شیوه های مختلفی دارند. برخی به شکلی اثباتی و با شیوه های مبتنی بر عمل، توان خود را بروز می دهند و عده ای دیگر به شکلی سلبی با سلب توان رقبای خود، میدان را برای خویش خالی می کنند تا توان محدود خود را بزرگ جلوه دهند.
در نظام هایی که رشد افراد بر اساس توانایی های واقعی آنان نیست، معمولا بهترین فضا برای نیروهایی ایجاد می شود که به روش های سلبی روی آورده و در پی بالا =بردن جایگاه اجتماعی – سیاسی و اقتصادی خویش تلاش می کنند.
مانا نیستانی، جلوه ای از این مفهوم را در یکی از کاریکاتورهای خود به خوبی نشان داده است.
● توصیف ظاهری اثر
فردی قوی جثه با حالتی خشمگین، میز شطرنج را در آغوش گرفته، آن را خم کرده و در حالی که با دست خود مهره های سفید را نگه داشته است، سعی در پایین ریختن مهره های سیاه شطرنج دارد به طوری که مهره های سیاه پس از سقوط، درون آتش افتاده و از بین می روند.
انسان خشمگین در حالی دست به این کار می زند که حریف خود را از صحنه دور دیده و در غیاب او مهره های وی را می سوزاند.
● تجزیه و تحلیل عناصر بصری
اجتماع و پراکندگی لکه های سیاه و سفید، اثر را از حرکتی قابل توجه برخوردار کرده است.
اثر که به شکل سیاه و سفید خلق شده با تکنیک هاشور شکل گرفته است.
مانا نیستانی با هاشورهای منظم، بافت هایی چشم نواز ایجاد کرده و به عناصر کارش حجمی ملموس بخشیده است.
ترسیم خط افق و پرسپکتیو ساده ای که به میز شطرنج داده شده، کاریکاتور را دارای عمق بصری کرده است.
یکی از عوامل ایجاد حرکت در چشمان مخاطب، وجود ریتم در یک تصویر است. تکرار مهره های شطرنج، افتادن یکی یکی مهره های سیاه رنگ و مربع های سیاه و سفید تشکیل دهنده میز شطرنج، همگی ریتم های منظمی در کل کار ایجاد کرده اند که چشم را در سراسر تصویر به حرکت واداشته و از خستگی آن جلوگیری کرده اند.
مانا برای آن که نوع عمل شخصیت اثرش را خشن و سرسختانه نمایش دهد، آناتومی او را با خطوطی خشن و عضلانی به تصویر کشیده است.
اما اشتباهی نیز مرتکب شده. اگر به خوبی تصویر را مرور کنیم خواهیم دید منبع نور از طرف چپ تصویر به عناصر کاریکاتور تابیده است در حالی که سایه پای مرد به جای آن که سمت راست روی زمین پهن شده باشد، در طرف چپ آن ترسیم شده است.
ترکیب مثلثی شکل کاریکاتور باعث شده تا چشم مخاطب ابتدا راس مثلث یعنی سر تنها عنصر انسانی اثر را دیده و آن گاه در امتداد زاویه دید او به ریزش مهره های سیاه شطرنج خیره شود. طبیعی است که دو زاویه دیگر این ترکیب مثلثی شکل، دو پای مرد حاضر در تصویر است.
● تفسیر اثر
بازی های مختلف، قواعدی متفاوت دارند. نمی توان یک بازی را آغاز کرد ولی از قواعد آن اطلاعی نداشت و یا به آن قوانین تن نداد.
شطرنج نیز از این قاعده مستثنی نیست. بازی که با دونفر آغاز می شود که هر کدام در دوسوی میز شطرنج می نشینند و یکی با مهره های سفید و دیگری با مهره های سیاه به رقابت می پردازند.
اما شطرنج در ادبیات تصویری کاریکاتور معمولا به عنوان سمبل بازی سیاسی مطرح است. شاید بارزترین سمبل سیاست در کاریکاتور، شطرنج باشد.
در اطراف خود بسیار می بینیم که آدم های مختلف هرگاه در رقابتی منطقی توان مبارزه در خود را نمی بینند، سعی در به هم زدن قواعد رقابت می کنند.
در این کاریکاتور، فرد مورد نظر در غیبت رقیب خود در حال حذف مهره های شطرنج اوست تا توان رقابت کردن را از وی سلب کند. این حذف به شکلی معمولی نیست بلکه حذفی فیزیکی است و در پی آن تمام مهره ها در آتش، خواهند سوخت و از میان خواهند رفت.
درست است که شخصیت اصلی اثر، با حالتی زورمدارانه دست به این حذف می زند اما می توان استیصال را در عمل وی به خوبی دریافت.
او دست به مبارزه ای منفی زده است تا بازی را یک طرفه به سود خود خاتمه دهد.
با نگاهی تحلیلی، می توان گفت جوامع فاقد دموکراسی که در غیاب خودخواسته قواعد منطقی بازی و سیستم متکثر حکومتی به سر می برند، نمونه روشن این کاریکاتورند.
در چنین جوامعی، نیروی برتر، طیفی است که براساس منطق و با شیوه معمول رقابت در صحنه سیاست حاضر نمی شود بلکه این زورمداری است که دستمایه آن طیف می شود.
چنین تفکری، خواهان یکدست شدن میدان رقابت است.
زمین بازی فوتبالی را در نظر بگیرید که ۱۱ بازیکن یک تیم، بازیکنان تیم مقابل را از هستی ساقط کرده اند و یک تنه در حال گل زدن به دروازه تیم حریف است!
چنین تصویر مضحکی تداعی کننده رقابتی بی رقیب است.
اما به نظر می رسد مانا نیستانی دچار اشتباهی در سمبل ها شده است؛ چرا که رنگ سیاه دارای بار معنایی منفی است و در این کاریکاتور، منطقی آن است که مهره های شخصیت زورمدار، رنگ مشکی داشته باشند در صورتی که مانا رنگ سفید را برای آن ها انتخاب کرده است.
هادی حیدری
منبع : ماهنامه ماندگار