جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

هیجان - Passion


سال تولید : ۱۹۸۲
کشور تولیدکننده : فرانسه و سوئیس
محصول : آلن سارد
کارگردان : ژان لوک گدار
فیلمنامه‌نویس : ژان لوک گدار
فیلمبردار : رائول کوتار.
آهنگساز(موسیقی متن) : ولفگانگ آمادئوس موتسارت، آنتونین دوورژاک، لودویگ وان بتهوون، گابریل فوره و موریس راول.
هنرپیشگان : ایزابل هوپر، هانا شیگولا، یرژی رادزیویلوویچ، میشل پیکولی، لازلو سابو و ژان فرانسوا استونن.
نوع فیلم : رنگی، ۸۸ دقیقه.


«یرژی» (رادزیویلوویچ)، کارگردان لهستانی که سرگرم ساختن فیلمی به‌نام «هیجان» در فرانسه است، در چنبره‌ای از مشکلات گوناگون گرفتار شده است. از یک سوء، سرمایه‌گزاران فیلم، آن را فاقد یک روایت واقعی می‌دانند، و از سوی دیگر، خودش هم نمی‌تواند به نورپردازی مناسب مجموعه‌ای از تابلوهای تاریخی (که ارتباطی تنگاتنگ با درون‌مایه فیلم دارند) دست یابد. این تابلوها آثاری از «گویا» «دلا کروا»، «ال گرکو» و «انگرا» هستند. «یرژی» و گروه فیلم‌برداری در متلی متعلق به «هانا» (شیگولا) - همسر آلمانی‌الاصل «میشل» (پیکولی)، مدیر یک کارخانه محلی - اقامت می‌گزینند. «ایزابل» (هوپر)، کارگری که «میشل» قصد دارد او را از کارخانه اخراج کند، تلاش می‌کند تا «یرژی» را متوجه وضعیت خود کند، اما این یکی سخت در پی متقاعد کردن «هانا» برای ایفای نقشی در فیلمش است. «هانا» به «میشل» پرخاش می‌کند که چرا جقوق «ایزابل» را نپرداخته است، و عده‌ای از کارگران پیشنهاد می‌کنند «میشل» را به کارخانه را ندهند. هم زمان، تهیه‌کننده اجرائی فیلم، به «یرژی» خبر می‌دهد که کمپانی مترو - گلدوین - مایر تهیه فیلم را پذیرفته است و بلیت هواپیما به مقصد هالیوود را به او می‌دهد. «یرژی» که به «هانا» علاقه‌مند شده است، این پیشنهاد را نمی‌پذیرد. با توقف فیلم‌برداری، «هانا» و «ایزابل» یکدیگر را می‌بینند و هوس می‌کنند به لهستان بروند. «یرژِ» نیز تصمیم می‌گیرد به کشورش بازگردد.
* تماشاگران باید داستان فیلم را فراموش کنند؛ خود گدار هم این کار را کرده است. چون اگر قرار باشد هیجان درباره چیزی باشد، فقط درباره نور است و بس. همان‌طور که فیلم گاندی (ریچارد آتن بارو، 1982) درباره گاندی است، هیجان هم درباره نور است. در هر صحنه، یا بهتر است بگوئیم در هر نما، نورپردازی تغییر می‌کند؛ از بازتاب لرزان سطح حوض استودیوی فیلم‌برداری تا رقص پرتوهای آفتاب و سایه روی برف، و تابش خیره کننده‌ای که چین و شکن پوست صورت «ایززابل» را برجسته‌تر می‌کند. فیلمی که درباره نور است، در مقیاسی گسترده‌تر، درباره خود سینما هم هست، و به همین دلیل، هیجان را می‌توان فیلمی درباره سینما به‌شمار آورد. در عین حال، این فیلم شباهتی عجیب به قاعده بازی (ژان رنوار، 1939) دارد. در واقع، گدار از رنوار فراتر می‌رود و به جائی می‌رسد که عملاً نمی‌توان فرق میان آنچه به فیلم کشیده شده و آنچه به فیلم درنیامده را از یکدیگر تشخیص داد. هیجان انفجار مواد تشکیل دهنده یک فیلم است؛ دیالکتیک چند لایه متن علیه متن است، صدا علیه حرکت لب‌ها، فیلم علیه ویدئو، استودیوی سینما علیه کارخانه، عشق علیه کار، صدا علیه تصویر، روایت علیه غیر روایت و نور علیه نور است. ‌


همچنین مشاهده کنید