شنبه, ۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 25 January, 2025
مجله ویستا
پروژههای صنعتی را باید معماران طراحی کنند
مجموعههای صنعتی غالباً پروژههائی حساس، با ارزش بالا از نظر سرمایهگذاری اولیه، همراه با پیچیدگیهای ویژه از نظر مشخصات عمومی و خصوصی هستند. معمولاً در اکثر پروژهها پس از اقناع گروه سرمایهگذار نسبت به مثبت بودن ایده ایجاد طرح، مهمترین اقدامات بعدی اخذ مجوزهای لازم، تهیهٔ زمین و بلافاصله شروع مرحلهٔ طراحی براساس ضوابط محلی و بعضاً فرامحلی است. در حالیکه در پروژههای صنعتی [کارگاههای کوچک مورد نظر نیستند] ضمن آنکه مراحل پیشگفته بسیار پیچیدهتر و با تأمل و مطالعهٔ بسیار وسیعتر طی میشوند، شروع طراحی امکانپذیر نبوده و پیشنیاز آغاز مطالعات منجر به طراحی، انجام مسیر طولانی و دقیق انتخاب ماشینآلات، اجزاء خطوط تولید، بازدید از مراکز مشابه داخلی یا خارجی و مطالعه و سنجش پارامترهای عدیده ضروری و تعیینکنندهٔ دیگر خواهد بود. بهطور معمول زمان ورود و شروع بهکار گروه طراح در پروژههای صنعتی مراحل پایانی انتخاب ماشینآلات یا همزمان با نهائی و قطعی شدن آن است. زمان انتخاب مشاور طراح پروژه [به شرط آنکه مشاور در مرحله انتخاب ماشینها و تجهیزات حضور نداشته باشد] زمانی است که ابعاد هندسی، سطح اشغال، میزان میزان انرژیهای مصرفی، تعداد شاغلین و شیفتهای کار و مشخصات کلی و ظرفیتهای طرح برای کارفرما یا سرمایهگذار روشن شده و احتمالاً زمین مورد نیاز طرح نیز پس از مطالعات مکانیابی، خریداری شده و در اختیار میباشد. مشاور طراح پروژه در بدو ورود به موضوع با حجم عظیمی از اطلاعات مواجه میشود که ممکن است بهعلت بیسابقه بودن طرح در کشور، که معمولاً نیز همینگونه است، این اطلاعات تنها شناختی تئوریک و غیرقابل لمس از موضوع را به او بدهد. واقعیت آنست که هیچ سرمایهگذار عاقلی [معمولاً سرمایهگذاران بسیار عاقل هستند] سرمایهٔ خود را در احداث واحد تولیدی که با روش حتی ۵ سال قبل کار کند هدر نداده و غالباً سعی دارند تا حتیالامکان واحدی را راهاندازی کنند که کاملاً مدرن و حتی پیشرفتهتر از فنآوری روز اروپا باشد. برخی از صنایع نیز مطلقاً در داخل سابقه نداشته یا قبلاً به حسن نیاز یا آمادگی لازم برای دریافت آنها نرسیده بودهایم که بدیهی است طراحی اینگونه صنایع که کم هم نیستند روندی به مراتب مشکلتر، پیچیدهتر و همراه با مطالعه وسیعتر و دقت و وسواس بیشتر را میطلبد. بهعنوان مثال ما تایر اتومبیل تولید میکنیم ولی تایر هواپیما خیر. یا تا همین اواخر هیچیک از انواع هواپیما را تولید نمیکردیم یا در حال حاضر اگر تولید میکنیم در مراحل شروع این راه هستیم. حتی اگر محصولی را دهها سال تولید کرده باشیم امروز چارهای نداریم جز آنکه همگام با پیشرفت لحظهبهلحظه صنعتی دنیا اشکال جدید آنرا با فنآوری متفاوت تولید کنیم.
به یک معنا، در جهان امروز ما نیازمند و محکوم به ورود فنآوریهای جدید، ارتقاء سطح تولیدات و محصولات قبلی و همچنین برخورداری از دانش فنی تولید محصولاتی هستیم که پیشنیاز یا نیاز حتمی عرصههای نوینی است که هر روزهبهروی ما گشوده میشوند. از سوی دیگر دوران فروش و صدور مواد اولیه خام سپری شده و ما بایستی به سمت ایجاد صنایع جانبی و تبدیل و فرآوری منابع عظیم خدادادی کشور رفته و ثروت ملی خود را با بالاترین ارزش افزوده ممکن عرضه کنیم.
آنچه تاکنون گفته شد تعریف کلی و سادهای از مشخصات و تفاوتهای ورود به عرصهٔ طراحی پروژههای صنعتی بود. متأسفانه در اکثر پروژههای صنعتی بهدلیل عدم شناخت نقش و تأثیر معماری، مرحلهٔ انتخاب و تأمین ماشینها و پاسخگوئی به مصارف و فضای مورد نیاز جانمائی آنها بهعنوان تمامی پیشنیاز طراحی پروژه تلقی و انسان بهعنوان حیاتیترین عامل شکلدهندهٔ پروژه از محاسبات طراح و سرمایهگذار حذف یا در مقام چندم اهمیت قرار میگیرد.
اینکه ما تعدادی ماشین در هر مقیاس را زیر سقف بلندی قرار دهیم و سطوح مربوط به تأمین انرژی ماشینها را نیز در حاشیهٔ آنها پیشبینی کنیم و بعد فکر کنیم کارخانه یا واحد تولیدی را ساختهایم که تعدادی انسان بنا بر ضرورت و مأموریت در نقاط مختلف این ماشین میایستند و در شیفتهای یکنواخت روزانه، ماهها و سالها با ماشینها کار میکنند ظالمانهترین، زیانآورترین و غلطترین نوع نگاه به یک مجموعهٔ صنعتی است که پیآمدهای عدیدهٔ آن هر لحظه در ناکارآمدی واحد تولیدی خود را نشان داده و غالباً تا همیشه مجموعه را از بازده مورد انتظار دور خواهد ساخت. متأسفانه غالب واحدهای صنعتی ما از این نقیصه در عذاب هستند؛ لیکن بهدلیل عدم توجه شایسته به نقش انسان و عدم ارائه پاسخ مطلوب برای آن توسط معماران یا گروههائی که به ماشین، انسان و محیط همزمان اهمیت داده و وزن و نیاز هر یک را در جای خود لحاظ میکنند، راه برون رفت از این مشکل حیاتی را نیافته یا در رفع آن ناموفق میباشند. غالباً فکر میکنند معماری صنعتی ”سوله“ است. در حالیکه سوله عنصری است که میتواند برای پاسخگوئی به نیازهای بخشی از پروژه صنعتی بهکار آید. بگذریم که حتی اکثر ماسوله و خواص، کارکرد و قابلیتهای بسیار زیاد و مثبت آن را نیز نشناختهایم و روش استفاده از آن را نمیدانیم. بعد از مرحلهٔ شناخت اجزاء خط تولید و نیازهای جانبی آن، همهچیز حتی استقرار خطوط تولید و غیره بایستی دقیقاً با لحاظ کردن حضور و نقش انسان بررسی و تثبیت شوند.
ماشینها بنا بر دقت و مطالعهای که توسط متخصصان مربوطه در شناخت و انتخاب آنها بهکار رفته و همچنین با تأمین فضا و پشتیبانی مناسب و تأمین انرژیهای لازم، بالقوه بایستی بازده و راندمان مورد انتظار را داشته باشند، لیکن آنچه این بازدهی مورد انتظار را تضمین میکند انسان است. انسان در ردههای مختلف کار اعم از مدیریت کلان، مدیریت فنی و تجربی و کارهای ساده و به موازات آن پشتیبانی مواد، پرسنل و بازار، تعیین کننده نحوهٔ فعالیت و سرنوشت یک واحد صنعتی و تولیدی است. بسیار کارخانهها و مجموعههای تولیدی را میشناسیم که علیرغم برخورداری از ماشینآلات پیشرفته از کارآئی و بهرهوری پائین رنج میبرند. متقابلاً واحدهای صنعتی وجود دارند که علیرغم در تنگنا بودن از نظر ماشینآلات مدرن، کارکرد و بهرهوری قابل قبول و مثبت دارند. ممکن است گفته شود مدیریت قوی، ایجاد انگیزه برای پرسنل، انعطاف محصول در برابر بازار مصرف، استفاده از امکانات و تسهیلات قانونی و نظایر آن موجب ارتقاء بازده واحد صنعتی خواهند شد. تمامی این عوامل به درستی در بازدهی تأثیرگذارند ولی نباید فراموش کرد که در این میان، فضا و محیط مناسب بیش از بقیه در کارآمدی واحد تأثیر داشته و هر یک از اقدامات پیشگفته را در بستر مناسب خود قرار خواهد داد.
معمار صنعتی با درک کامل از طبقهٔ اجتماعی و رفتار شاغلین در یک واحد تولیدی و نیازهای روزمرهٔ آنان در محیط کار، شناخت دشواریهای شغلی آنان نظیر کارهای سنگین و مخاطرهآمیز، یکنواختی کسالتآور محیط، انواع آلودگیهای غیربهداشتی ناشی از محیطهای کار و تعیین و طراحی مسیر حرکت و دسترسی پرسنل به امکانات خدماتی، رفاهی و اداری و پیشبینی عناصر کاهنده هر یک از مشکلات پیشگفته نظیر ایجاد هندسههای موزون، انتخاب مصالح و رنگ مناسب، پیشبینی فضاهای واسطه، کوتاه کردن مسیرهای جابهجائی، در اختیار قرار دادن تسهیلات رفاهی مناسب جهت از بین بردن تبعیضات محیطی و استفاده از فضای سبز نظایر آن میتواند در ارتقاء روحیهٔ کارکنان و همچنین تلطیف محیط غالباً خستهکنندهٔ کار در یک مجموعهٔ صنعتی تأثیرگذار باشد.شاغلین در یک پروژهٔ صنعتی بهویژه سطوح کارگری آن، نظیر سایر طبقات جامعه مشکلات و ناهنجاریهای شخصی خود را در بدو ورود به مجموعه به همراه دارند. بهعلاوه وظیفهای پرمسئولیت، یکنواخت و غالباً سخت با درآمدی اندک در مقابل هزینههای روزمره در انتظار آنهاست. آیا این حق آنها نیست که با محیطی چشمنواز، با مقیاس انسانی و روان که بر روی آنها آغوش گشوده و در گوشه و کنار آن اهمیت به کارگر و انسان هویداست روبرو شوند؟
ایجاد این روح مثبت، اولین بازتاب وظیفهایست که از حضور مؤثر معماران صنعتی در پروژهها انتظار میرود. متأسفانه در اکثر پروژههای صنعتی که بدون تفکر جامع معمارانه ساخته شده و به مرور توسعه یافتهاند، بلاتکلیفی شاغلین و پراکندگی وسیع مواد و نفرات بهچشم میخورد. با اجراء طرحهای ساماندی تا حدودی میشود ناهنجاریها را تسکین داد؛ لیکن سنگ بنای اولیه تنظیم روابط انسان، ماشین و محیط بایستی در بطن تفکر اولیهٔ طراحی و توسط معمار صنعتی مسئول بنا نهاده شده باشد.
بسترسازی منطقی برای تولید از طریق طراحی مناسب و مطلوب جزئیات و کلیات یک مجموعه صنعتی توسط معماران، به هیچوجه به معنای ایجاد هزینه نیست و حتی ممکن است ورود معمار صنعتی ضمن اطمینانبخش نمودن صحت عناصر پروژه، موجب کاهش هزینههای اجرائی در مقایسه با قبل شود.
طراحی پروژههای صنعتی حتی با استناد غلط به مشخص بودن هندسه سطوح صنعتی مورد نیاز، وظیفه هیچیک از گرایشهای مهندسی نظیر سازه، مکانیک، صنایع و غیره نیست. مهندس معمار صنعتی بایستی با شناخت نیازها و هندسههای موردنظر، در نظر گرفتن منطق حرکت مواداولیه تا محصول و مهمتر از همه با اشراف بر حضور انسان در تمامی طول فعالیت اصلی و جنبی صنعتی و بخشهای پشتیبانی خدماتی، اداری، رفاهی و غیره، نقشهٔ مجموعهٔ واحد صنعتی را براساس نیاز انسان و ماشین و با در نظر گرفتن پارامترهای مؤثر در مهندسی نظیر استعداد و شیب زمین، دسترسیهای اصلی و فرعی داخلی و بیرونی، اقلیم، باد و خورشید و با نگاه به کلیت تناسب احجام و مناظر کنترلشده، طراحی کند. این مسئولیت به تدریج تا طراحی کلیهٔ ساختمانها اعم از صنعتی و غیرصنعتی و همچنین طراحی جزئیات ساختمانی مناسب و تا پایان ادامه خواهد یافت. ذکر این نکته ضروری است که دخالت معماران بدون تجربهٔ صنعتی میتواند احتمالاً به اندازهٔ حذف معماران در یک پروژهٔ صنعتی زیانآور باشد؛ لیکن حتی همکاری اینگونه معماران با سایر تخصصهای فنی بایستی نتیجهای مثبتتر از حالت حذف کلی معمار بهبار آورد. در صورتیکه معمار طراح پروژه در کل با مفاهیم صنعتی و یا در صورت امکان با صنعت خاص موردنظر آشنا باشد حضور او موجب هدایت و کارآئی بهتر سایر گروههای تخصصی خواهد شد و دورهٔ طراحی از حالت خشکی و ماشینی به عرصهای جهت باروری و تکامل طرح در همهٔ ابعاد تبدیل میشود.
در صورتیکه شأن معمار صنعتی بهدرستی در گروه طراحی لحاظ شود، معمار، طرف مراجعه تمامی گروهها اعم از صنعتی و فنی قرار خواهد گرفت و شأن حضور معمار در تمامی نقاط پروژه متجلی خواهد گردید.
صنایع، بسیار متنوع و روزبهروز در حال تکثیر و رشد هستند. هیچ معماری نمیتواند بگوید من کارکرد همهٔ صنایع را بلدم ولی حداقل انتظار آنست که گروه قابل قبولی از معماران، متناسب با کثرت و نیاز صنایع، حداقل روح و کارکرد پروژههای صنعتی و روش رودرروئی با اینگونه پروژهها را به شکل عمومی بشناسند.
وضع امروز معماری صنعتی و تربیت و اشتغال معمارانی که قادر به طراحی پروژههای صنعتی باشند، با وجود نیاز روزافزون به آنها، بسیار ناامید کننده است. در حالیکه بایستی معماران با اعتمادبهنفس کامل حرفهای نقش خود را در این عرصه نیز ایفا کنند. با صرفنظر از معدودی پروژه، در بسیاری از پروژههای صنعتی، پروژه به دو بخش ساختمانهای صنعتی و غیرصنعتی تقسیم شده و شأن معمار [در صورت حضور] به طراح ساختمانهای غیرصنعتی یا حداکثر مجاز به پردازش شکلی ساختمانهای صنعتی تنزل داده شده است. بدیهی است در اینگونه پروژهها، سایت پلان نیز بهعنوان مهمترین و تعیینکنندهترین بخش طراحی، در حد چیدمان اجزاء، مبتنی بر سلیقه و درک فردی غیر از معمار شکل میگیرد.
در بسیاری از پروژهها اصلاً معمار حضور ندارد یا اگر حضور دارد حضور او بدتر از عدم حضور است و معمار به عاملی منفعل و ابزار دست دیگر عوامل تبدیل شده است.
برخی از گروههای طراحی که در زمینهٔ صنعتی فعال هستند؛ اکثراً به پشتوانهٔ تجربه، به برخی از شاخههای خاص صنعتی تمایل نشان داده و آگاهانه تنها در آن بخش فعال هستند مثلاً فقط در زمینهٔ طراحی کارخانههای سیمان، داروسازی یا کشتارگاه صنعتی فعالیت میکنند. این رویه خوب است به شرطیکه معمار در حوزهٔ تنگ یک شاخه از صنعت باقی نماند. برخی از معماران به پشتوانهٔ تجربهٔ حضور در یک صنعت خاص ممکن است پروژههای صنعتی متفاوت دیگری را نیز طراحی کنند. این هم روش خوبی است مشروط بر آنکه همه چیز منحصر به نگرش از دریچهٔ محدود و معین تجارب قبلی نباشد. حداقل نیمی از مبانی طراحی سایت و ساختمانهای هر پروژهٔ صنعتی ـ فارغ از آنکه در مورد چه صنعتی صحبت میکنیم ـ کلی و عمومی است و نیم بقیه به اطلاعات ویژهٔ آن صنعت بهخصوص بستگی دارد. وقتی میشد پنجاه درصد راهی را با اطلاعات عمومی و کلی قابل آموزش طی کرد، تازه متوجه میشویم که دانشکدههای معماری ما تاکنون چقدر در این زمینه کوتاهی کردهاند.
متأسفانه فراگیری روش طراحی پروژههای صنعتی تماماً به بازار کار و به بعد از دورهٔ تحصیلات دانشگاهی محول شده و این درد اصلی است. بدین ترتیب آموزش و مسئولیت معماران به عرصهای ناشناخته و ناهمسان موکول شده در حالیکه انتظار از معماران برای طراحی پروژههای صنعتی همیشه وجود داشته و دارد. چگونه میتوان اطمینان داشت که حتی تعریف آنچه که یک مهندس معمار ادعا میکند در زمینهٔ صنعتی فرا گرفته با حداقلهای لازم در این عرصه تطابق دارد؟ چگونه میشود عرصهای را که حتی دانشکدههای معماری به آن نپرداخته یا مکث قابل اعتنائی در دورهٔ تحصیل بر آن نداشتهاند، دیگران، اعم از سرمایهگذاران یا گروههای فنی دیگر به آن بها دهند؟ چگونه میشود در دورهای که حتی ساختمانهای مسکونی را سایر تخصصها و یا خود کارفرماها طراحی میکنند، انتظار داشت پروژههای صنعتی را معماران طراحی کنند؟ تا وقتیکه همکاران معمار اجازهٔ طراحی هر طرحی را فارغ از تاوان صحت یا عدم صحت آن بهخود میدهند، چگونه میتوان انتظار داشت که شأن معمار در ارتقاء کمی یا کیفی یک پروژهٔ صنعتی و تأثیر او بر بازدهٔ حدود نیمقرن یک مجموعهٔ صنعتی، شناخته شده و به آن بها داده شود؟
تا زمانیکه تعریف ما از معماری فقط هنر، آنهم به شهادت چهرهٔ هنری و اسفبار شهرها و ساختمانهایمان است، طبیعی است که قرابتی با بسیاری از پروژهها، بهخصوص پروژههای صنعتی که ظاهراً از هنر بینیاز هستند نداشته باشیم. بهنظر من اگر معماری هنر است، هنر ما معماران در تنظیم صحیح روابط و مناسبات اجزاء طرحها، طراحی علمی موضوعات متناسب و هماهنگ با سایر گروههای فنی و نهایتاً ایجاد تناسبات موزون بصری و حجمی در فضاهای داخلی و خارجی [نه صرفاض نماسازی] و همچنین استفادۀ درست از منابع مالی و مصالح، تجلی پیدا میکند. تربیت معماران صنعتی به موازات فرهنگسازی در مورد نقش و تأثیر عام معماری و معماران، نیاز به عزم یا بهتر بگویم نیاز به بیداری جوامع دانشگاهی مرتبط دارد. امید است در صورت استقبال صاحبنظران، این مقوله در ابعاد گوناگون قابل طرح و گفتوگوی تخصصیتر باشد.
کیومرث بیات
(عضو هیئت امنای انجمن مفاخر معماری ایران)
به یک معنا، در جهان امروز ما نیازمند و محکوم به ورود فنآوریهای جدید، ارتقاء سطح تولیدات و محصولات قبلی و همچنین برخورداری از دانش فنی تولید محصولاتی هستیم که پیشنیاز یا نیاز حتمی عرصههای نوینی است که هر روزهبهروی ما گشوده میشوند. از سوی دیگر دوران فروش و صدور مواد اولیه خام سپری شده و ما بایستی به سمت ایجاد صنایع جانبی و تبدیل و فرآوری منابع عظیم خدادادی کشور رفته و ثروت ملی خود را با بالاترین ارزش افزوده ممکن عرضه کنیم.
آنچه تاکنون گفته شد تعریف کلی و سادهای از مشخصات و تفاوتهای ورود به عرصهٔ طراحی پروژههای صنعتی بود. متأسفانه در اکثر پروژههای صنعتی بهدلیل عدم شناخت نقش و تأثیر معماری، مرحلهٔ انتخاب و تأمین ماشینها و پاسخگوئی به مصارف و فضای مورد نیاز جانمائی آنها بهعنوان تمامی پیشنیاز طراحی پروژه تلقی و انسان بهعنوان حیاتیترین عامل شکلدهندهٔ پروژه از محاسبات طراح و سرمایهگذار حذف یا در مقام چندم اهمیت قرار میگیرد.
اینکه ما تعدادی ماشین در هر مقیاس را زیر سقف بلندی قرار دهیم و سطوح مربوط به تأمین انرژی ماشینها را نیز در حاشیهٔ آنها پیشبینی کنیم و بعد فکر کنیم کارخانه یا واحد تولیدی را ساختهایم که تعدادی انسان بنا بر ضرورت و مأموریت در نقاط مختلف این ماشین میایستند و در شیفتهای یکنواخت روزانه، ماهها و سالها با ماشینها کار میکنند ظالمانهترین، زیانآورترین و غلطترین نوع نگاه به یک مجموعهٔ صنعتی است که پیآمدهای عدیدهٔ آن هر لحظه در ناکارآمدی واحد تولیدی خود را نشان داده و غالباً تا همیشه مجموعه را از بازده مورد انتظار دور خواهد ساخت. متأسفانه غالب واحدهای صنعتی ما از این نقیصه در عذاب هستند؛ لیکن بهدلیل عدم توجه شایسته به نقش انسان و عدم ارائه پاسخ مطلوب برای آن توسط معماران یا گروههائی که به ماشین، انسان و محیط همزمان اهمیت داده و وزن و نیاز هر یک را در جای خود لحاظ میکنند، راه برون رفت از این مشکل حیاتی را نیافته یا در رفع آن ناموفق میباشند. غالباً فکر میکنند معماری صنعتی ”سوله“ است. در حالیکه سوله عنصری است که میتواند برای پاسخگوئی به نیازهای بخشی از پروژه صنعتی بهکار آید. بگذریم که حتی اکثر ماسوله و خواص، کارکرد و قابلیتهای بسیار زیاد و مثبت آن را نیز نشناختهایم و روش استفاده از آن را نمیدانیم. بعد از مرحلهٔ شناخت اجزاء خط تولید و نیازهای جانبی آن، همهچیز حتی استقرار خطوط تولید و غیره بایستی دقیقاً با لحاظ کردن حضور و نقش انسان بررسی و تثبیت شوند.
ماشینها بنا بر دقت و مطالعهای که توسط متخصصان مربوطه در شناخت و انتخاب آنها بهکار رفته و همچنین با تأمین فضا و پشتیبانی مناسب و تأمین انرژیهای لازم، بالقوه بایستی بازده و راندمان مورد انتظار را داشته باشند، لیکن آنچه این بازدهی مورد انتظار را تضمین میکند انسان است. انسان در ردههای مختلف کار اعم از مدیریت کلان، مدیریت فنی و تجربی و کارهای ساده و به موازات آن پشتیبانی مواد، پرسنل و بازار، تعیین کننده نحوهٔ فعالیت و سرنوشت یک واحد صنعتی و تولیدی است. بسیار کارخانهها و مجموعههای تولیدی را میشناسیم که علیرغم برخورداری از ماشینآلات پیشرفته از کارآئی و بهرهوری پائین رنج میبرند. متقابلاً واحدهای صنعتی وجود دارند که علیرغم در تنگنا بودن از نظر ماشینآلات مدرن، کارکرد و بهرهوری قابل قبول و مثبت دارند. ممکن است گفته شود مدیریت قوی، ایجاد انگیزه برای پرسنل، انعطاف محصول در برابر بازار مصرف، استفاده از امکانات و تسهیلات قانونی و نظایر آن موجب ارتقاء بازده واحد صنعتی خواهند شد. تمامی این عوامل به درستی در بازدهی تأثیرگذارند ولی نباید فراموش کرد که در این میان، فضا و محیط مناسب بیش از بقیه در کارآمدی واحد تأثیر داشته و هر یک از اقدامات پیشگفته را در بستر مناسب خود قرار خواهد داد.
معمار صنعتی با درک کامل از طبقهٔ اجتماعی و رفتار شاغلین در یک واحد تولیدی و نیازهای روزمرهٔ آنان در محیط کار، شناخت دشواریهای شغلی آنان نظیر کارهای سنگین و مخاطرهآمیز، یکنواختی کسالتآور محیط، انواع آلودگیهای غیربهداشتی ناشی از محیطهای کار و تعیین و طراحی مسیر حرکت و دسترسی پرسنل به امکانات خدماتی، رفاهی و اداری و پیشبینی عناصر کاهنده هر یک از مشکلات پیشگفته نظیر ایجاد هندسههای موزون، انتخاب مصالح و رنگ مناسب، پیشبینی فضاهای واسطه، کوتاه کردن مسیرهای جابهجائی، در اختیار قرار دادن تسهیلات رفاهی مناسب جهت از بین بردن تبعیضات محیطی و استفاده از فضای سبز نظایر آن میتواند در ارتقاء روحیهٔ کارکنان و همچنین تلطیف محیط غالباً خستهکنندهٔ کار در یک مجموعهٔ صنعتی تأثیرگذار باشد.شاغلین در یک پروژهٔ صنعتی بهویژه سطوح کارگری آن، نظیر سایر طبقات جامعه مشکلات و ناهنجاریهای شخصی خود را در بدو ورود به مجموعه به همراه دارند. بهعلاوه وظیفهای پرمسئولیت، یکنواخت و غالباً سخت با درآمدی اندک در مقابل هزینههای روزمره در انتظار آنهاست. آیا این حق آنها نیست که با محیطی چشمنواز، با مقیاس انسانی و روان که بر روی آنها آغوش گشوده و در گوشه و کنار آن اهمیت به کارگر و انسان هویداست روبرو شوند؟
ایجاد این روح مثبت، اولین بازتاب وظیفهایست که از حضور مؤثر معماران صنعتی در پروژهها انتظار میرود. متأسفانه در اکثر پروژههای صنعتی که بدون تفکر جامع معمارانه ساخته شده و به مرور توسعه یافتهاند، بلاتکلیفی شاغلین و پراکندگی وسیع مواد و نفرات بهچشم میخورد. با اجراء طرحهای ساماندی تا حدودی میشود ناهنجاریها را تسکین داد؛ لیکن سنگ بنای اولیه تنظیم روابط انسان، ماشین و محیط بایستی در بطن تفکر اولیهٔ طراحی و توسط معمار صنعتی مسئول بنا نهاده شده باشد.
بسترسازی منطقی برای تولید از طریق طراحی مناسب و مطلوب جزئیات و کلیات یک مجموعه صنعتی توسط معماران، به هیچوجه به معنای ایجاد هزینه نیست و حتی ممکن است ورود معمار صنعتی ضمن اطمینانبخش نمودن صحت عناصر پروژه، موجب کاهش هزینههای اجرائی در مقایسه با قبل شود.
طراحی پروژههای صنعتی حتی با استناد غلط به مشخص بودن هندسه سطوح صنعتی مورد نیاز، وظیفه هیچیک از گرایشهای مهندسی نظیر سازه، مکانیک، صنایع و غیره نیست. مهندس معمار صنعتی بایستی با شناخت نیازها و هندسههای موردنظر، در نظر گرفتن منطق حرکت مواداولیه تا محصول و مهمتر از همه با اشراف بر حضور انسان در تمامی طول فعالیت اصلی و جنبی صنعتی و بخشهای پشتیبانی خدماتی، اداری، رفاهی و غیره، نقشهٔ مجموعهٔ واحد صنعتی را براساس نیاز انسان و ماشین و با در نظر گرفتن پارامترهای مؤثر در مهندسی نظیر استعداد و شیب زمین، دسترسیهای اصلی و فرعی داخلی و بیرونی، اقلیم، باد و خورشید و با نگاه به کلیت تناسب احجام و مناظر کنترلشده، طراحی کند. این مسئولیت به تدریج تا طراحی کلیهٔ ساختمانها اعم از صنعتی و غیرصنعتی و همچنین طراحی جزئیات ساختمانی مناسب و تا پایان ادامه خواهد یافت. ذکر این نکته ضروری است که دخالت معماران بدون تجربهٔ صنعتی میتواند احتمالاً به اندازهٔ حذف معماران در یک پروژهٔ صنعتی زیانآور باشد؛ لیکن حتی همکاری اینگونه معماران با سایر تخصصهای فنی بایستی نتیجهای مثبتتر از حالت حذف کلی معمار بهبار آورد. در صورتیکه معمار طراح پروژه در کل با مفاهیم صنعتی و یا در صورت امکان با صنعت خاص موردنظر آشنا باشد حضور او موجب هدایت و کارآئی بهتر سایر گروههای تخصصی خواهد شد و دورهٔ طراحی از حالت خشکی و ماشینی به عرصهای جهت باروری و تکامل طرح در همهٔ ابعاد تبدیل میشود.
در صورتیکه شأن معمار صنعتی بهدرستی در گروه طراحی لحاظ شود، معمار، طرف مراجعه تمامی گروهها اعم از صنعتی و فنی قرار خواهد گرفت و شأن حضور معمار در تمامی نقاط پروژه متجلی خواهد گردید.
صنایع، بسیار متنوع و روزبهروز در حال تکثیر و رشد هستند. هیچ معماری نمیتواند بگوید من کارکرد همهٔ صنایع را بلدم ولی حداقل انتظار آنست که گروه قابل قبولی از معماران، متناسب با کثرت و نیاز صنایع، حداقل روح و کارکرد پروژههای صنعتی و روش رودرروئی با اینگونه پروژهها را به شکل عمومی بشناسند.
وضع امروز معماری صنعتی و تربیت و اشتغال معمارانی که قادر به طراحی پروژههای صنعتی باشند، با وجود نیاز روزافزون به آنها، بسیار ناامید کننده است. در حالیکه بایستی معماران با اعتمادبهنفس کامل حرفهای نقش خود را در این عرصه نیز ایفا کنند. با صرفنظر از معدودی پروژه، در بسیاری از پروژههای صنعتی، پروژه به دو بخش ساختمانهای صنعتی و غیرصنعتی تقسیم شده و شأن معمار [در صورت حضور] به طراح ساختمانهای غیرصنعتی یا حداکثر مجاز به پردازش شکلی ساختمانهای صنعتی تنزل داده شده است. بدیهی است در اینگونه پروژهها، سایت پلان نیز بهعنوان مهمترین و تعیینکنندهترین بخش طراحی، در حد چیدمان اجزاء، مبتنی بر سلیقه و درک فردی غیر از معمار شکل میگیرد.
در بسیاری از پروژهها اصلاً معمار حضور ندارد یا اگر حضور دارد حضور او بدتر از عدم حضور است و معمار به عاملی منفعل و ابزار دست دیگر عوامل تبدیل شده است.
برخی از گروههای طراحی که در زمینهٔ صنعتی فعال هستند؛ اکثراً به پشتوانهٔ تجربه، به برخی از شاخههای خاص صنعتی تمایل نشان داده و آگاهانه تنها در آن بخش فعال هستند مثلاً فقط در زمینهٔ طراحی کارخانههای سیمان، داروسازی یا کشتارگاه صنعتی فعالیت میکنند. این رویه خوب است به شرطیکه معمار در حوزهٔ تنگ یک شاخه از صنعت باقی نماند. برخی از معماران به پشتوانهٔ تجربهٔ حضور در یک صنعت خاص ممکن است پروژههای صنعتی متفاوت دیگری را نیز طراحی کنند. این هم روش خوبی است مشروط بر آنکه همه چیز منحصر به نگرش از دریچهٔ محدود و معین تجارب قبلی نباشد. حداقل نیمی از مبانی طراحی سایت و ساختمانهای هر پروژهٔ صنعتی ـ فارغ از آنکه در مورد چه صنعتی صحبت میکنیم ـ کلی و عمومی است و نیم بقیه به اطلاعات ویژهٔ آن صنعت بهخصوص بستگی دارد. وقتی میشد پنجاه درصد راهی را با اطلاعات عمومی و کلی قابل آموزش طی کرد، تازه متوجه میشویم که دانشکدههای معماری ما تاکنون چقدر در این زمینه کوتاهی کردهاند.
متأسفانه فراگیری روش طراحی پروژههای صنعتی تماماً به بازار کار و به بعد از دورهٔ تحصیلات دانشگاهی محول شده و این درد اصلی است. بدین ترتیب آموزش و مسئولیت معماران به عرصهای ناشناخته و ناهمسان موکول شده در حالیکه انتظار از معماران برای طراحی پروژههای صنعتی همیشه وجود داشته و دارد. چگونه میتوان اطمینان داشت که حتی تعریف آنچه که یک مهندس معمار ادعا میکند در زمینهٔ صنعتی فرا گرفته با حداقلهای لازم در این عرصه تطابق دارد؟ چگونه میشود عرصهای را که حتی دانشکدههای معماری به آن نپرداخته یا مکث قابل اعتنائی در دورهٔ تحصیل بر آن نداشتهاند، دیگران، اعم از سرمایهگذاران یا گروههای فنی دیگر به آن بها دهند؟ چگونه میشود در دورهای که حتی ساختمانهای مسکونی را سایر تخصصها و یا خود کارفرماها طراحی میکنند، انتظار داشت پروژههای صنعتی را معماران طراحی کنند؟ تا وقتیکه همکاران معمار اجازهٔ طراحی هر طرحی را فارغ از تاوان صحت یا عدم صحت آن بهخود میدهند، چگونه میتوان انتظار داشت که شأن معمار در ارتقاء کمی یا کیفی یک پروژهٔ صنعتی و تأثیر او بر بازدهٔ حدود نیمقرن یک مجموعهٔ صنعتی، شناخته شده و به آن بها داده شود؟
تا زمانیکه تعریف ما از معماری فقط هنر، آنهم به شهادت چهرهٔ هنری و اسفبار شهرها و ساختمانهایمان است، طبیعی است که قرابتی با بسیاری از پروژهها، بهخصوص پروژههای صنعتی که ظاهراً از هنر بینیاز هستند نداشته باشیم. بهنظر من اگر معماری هنر است، هنر ما معماران در تنظیم صحیح روابط و مناسبات اجزاء طرحها، طراحی علمی موضوعات متناسب و هماهنگ با سایر گروههای فنی و نهایتاً ایجاد تناسبات موزون بصری و حجمی در فضاهای داخلی و خارجی [نه صرفاض نماسازی] و همچنین استفادۀ درست از منابع مالی و مصالح، تجلی پیدا میکند. تربیت معماران صنعتی به موازات فرهنگسازی در مورد نقش و تأثیر عام معماری و معماران، نیاز به عزم یا بهتر بگویم نیاز به بیداری جوامع دانشگاهی مرتبط دارد. امید است در صورت استقبال صاحبنظران، این مقوله در ابعاد گوناگون قابل طرح و گفتوگوی تخصصیتر باشد.
کیومرث بیات
(عضو هیئت امنای انجمن مفاخر معماری ایران)
منبع : ماهنامه ساختمان و کامپیوتر
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست