چهارشنبه, ۱۰ بهمن, ۱۴۰۳ / 29 January, 2025
مجله ویستا
ارزش شناسی ـ بخش ۱۱
● علل پیروی از هنجارها
اگرچه یک علت پیروی از هنجار فایده آن برای اهداف انسانها و ارضای نیازهایشان در قالب روابط اجتماعی است اما:
اولا: تمام افراد یک جامعه درباره همه هنجارها و علتهای آن وقوف ندارند و از بسیاری از هنجارها بدون آگاهی از کارکرد و فایده آن پیروی میکنند.
ثانیا: آن جا که از کارکرد هنجارها نیز متقاعد نیستند و فایدهای در آن نمیبینند، بلکه برعکس حتی ضرر هم در پیروی از آن حاصلشان میشود، جرات مخالفت و عدم پیروی را ندارند. علت این امر در همشکلی است. اما علل پیروی از هنجار چیست؟
۱) اولین و مهمترین عامل موثر در پیروی از هنجار در صورت متقاعد نبودن و یا عدم آگاهی از کارکرد، ترس و نگرانی از مجازاتهای بالاخص غیررسمی است. پوزخند، نیش زدن، متلک گفتن اطرافیان و ترس از آن و ترس از «انگشتنما شدن که به صورت احساس خجالت یا صور دیگر تاثیر میگذارد، عامل اصلی فشار است که خود مبتنی بر نیاز به احترام و حفظ آبرو است. یعنی وقتی یک انسان در حضور جمع، از جانب اکثریت افراد مورد توبیخ قرار گیرد آبرو و احترامش را از دست میدهد.» این امر هزینه بسیار گزافی است برای یک فرد. این عامل عموما به صورت فشار و اجبار تاثیر میگذارد.
۲) عامل دیگر که بیشتر در جهت تولید میل درونی به پیروی از هنجار تاثیر میگذارد، احساس بیعدالتی نسبی یا محرومیت نسبی و عقب ماندن از دیگران است. وقتی پدیدهای در یک گروه یا جامعه تبدیل به هنجار شد و یا مردم احساس کردند که به زودی هنجار خواهد شد، یعنی اکثریت از آن پیروی میکنند و یا پیروی خواهند کرد، عده زیادی میخواهند از آن محروم نباشند. مثلا وقتی انسان با همسرش با خانوادههایی رفت و آمد میکند که همسران آنها بینی خود را عمل جراحی پلاستیک کردهاند، ماشین جدید دارند و یا ...، به تدریج در یک فاصله زمانی کوتاه همسر خود آن شخص نیز به این پدیدهها ابراز تمایل میکند. در هر دو مورد فوق ترس از مجازات و پوزخند در صورت عدم پیروی از هنجار و احساس محرومیت نسبی عامل و علت اصلی نیاز به احترام است.
کارکرد این دو عامل و تاثیر نیاز به احترام بر روی پیروی از هنجار در واقع به این بستگی دارد که آیا آن هنجار یا روشهای مناسب درونی شده است، یا این که با زور قانون، مردم مجبور به پیروی از آن میشوند. در مورد اول در صورتی که حتی هیچ قانون و ضابطه نوشته شدهای برای الزام به پیروی از هنجار وجود نداشته باشد، اکثریت نزدیک به اتفاق مردم از آن پیروی میکنند و کسی جرات عدم پیروی ندارد (با این که هیچ مجازات نوشته شدهای هم برای آن وجود ندارد). اما در مورد دوم حتی اگر مجازاتهای سنگین هم وضع شود، میزان عدم پیروی بسیار بالا است و مسئولین دولت باید هزینه بسیار زیادی برای کنترل بپردازند. هزینه تعداد بسیار زیاد نیروهای انتظامی و ابزار لازم، زندانسازی، زندانداری، زندانبانی، تعداد قضات و وکلا و ... با وصف این، در اداره جامعه ناموفقند. به همین علت همواره کوشش بر آن است که هنجار از درون، از طریق خود مردم تعیین و پذیرفته و سپس به قانون تبدیل شوند، تا هم ضمانت اجرایی داشته و هم هزینه کنترل آن برای دولت کم باشد و مردم خودشان از طریق فشار هنجاری، یکدیگر را کنترل نمایند. (رفیع پور، ۱۳۷۸)
● علل عدم پیروی از هنجار
عدم پیروی از هنجار ابعاد مختلفی دارد. گاه این عدم پیروی به عده خاص و محدودی از اعضای جامعه مربوط میشود و گاه به تعداد بیشتر. گاه عدم پیروی تنها شامل یک یا چند هنجار معدود میگردد و گاه به اکثر قواعد غیررسمی و رسمی. ماکس وبر اشاره میکند که : «از نظر یک جامعهشناس ـ بر عکس یک حقوقدان ـ حاکم بودن و حاکم نبودن یک نظم (بین رعایت و عدم رعایت هنجارها) دو وجه کاملا متمایز نیست بلکه مرزهای آن روان است و در هم تداخل دارند و حتی میتواند دو نظم کاملا متضاد در کنار یکدیگر وجود داشته باشد.»
او انواع ناهنجاریها را به طور ضمنی به مراحل زیر تجزیه میکند که میتواند مبنای یک طبقهبندی قرار گیرد:
الفـ) خطاهای جزئی که از انسان سر میزند و انسان در بخشهایی از روابط اجتماعی کار خلاف انجام میدهد.
بـ) وقتی انسانها کار خلاف انجام میدهند، اما خود را خوب، درستکار و مانند یک شخص معصوم جلوه میدهند.
پـ) وقتی چندین طرز تفکر و برداشت از محتوا و منظور نظم در کنار یکدیگر در جامعه به وجود میآیند که گاه میتواند بر ضد یکدیگر باشند. یعنی چندین نوع نظم در کنار یکدیگر و یا در تضاد با یکدیگر. این وضعیت آن اندازه میتواند پیشرفت کند که حتی یک انسان میتواند رفتارش را با چند نظم که با هم متضاد هستند تطبیق دهد. این وضعیت یک وضعیت «تضاد هنجاری» است که موجب رفتاری خلاف رفتار معمول میشود.
تـ) نوع آخر و حاد از نابهنجاری که «وبر» به آن اشاره میکند؛ زمانیکه دور زدن و یا عدم رعایت محتوا و منظور یک نظم (یعنی عدم رعایت هنجارها)، معمول و خود یک قاعده شده باشد، در آن صورت آن نظم اعتبارش یا محدود و یا نهایتا به طور کامل از دست رفته است. این در واقع همان وضعیت آنومی (anomie) است که دورکیم نیز به طور مبسوط آن را تحلیل کرده است.
اگر اکثریت اعضای جامعه از هنجارهای اساسی جامعه پیروی نکنند، نظم اجتماعی به هم میخورد و جامعه دچار بیماری آشفتگی اجتماعی یا آنومی میگردد. این پدیده اگرچه از سوی دانشمندان کلاسیک جامعه شناسی نظیر دورکیم و مرتون بررسی گردیده است، اما نظریات این دانشمندان براساس شرایط اجتماعی کشورهای خود به وجود آمده که از نظر میزان آنومی نسبتا محدود بوده است. در صورتی که آنومی و آشفتگی اجتماعی، امروزه یک بیماری مهلک اجتماعی در کشورهای جهان سوم و کشور ما است که ابعاد آن بسیار گستردهتر از آنومی در کشورهای فرانسه و آمریکا است.
اما در مجموع علل عدم پیروی از هنجار موارد زیر است:
۱) عدم وجود هنجار:
اولین علت عدم پیروی از هنجار و آشفتگی اجتماعی، عدم وجود هنجار برای آن بخش از روابط اجتماعی است. فرض کنیم در یک مغازه برنج به قیمت ارزان توزیع میشود و مردم فقیر به آن جا هجوم میآورند، اما نه صاحب مغازه و نه کسی از بین مردم کوشش نمیکند تا مردم را بر اساس قاعده در صف بگذارد و به آنها برنج بدهد.
۲) اطلاع از هنجار:
گاه هنجارها برای تنظیم روابط وجود دارد، اما مردم و اعضاء یک جامعه از آن مطلع نیستند و علت این بیاطلاعی متفاوت است. از یک طرف ممکن است در جامعه یک سیستم اطلاع دهنده نظیر تلویزیون وجود نداشته و یا کارکرد نداشته باشد. از طرف دیگر ممکن است در شخص گیرنده و عمل کننده موانع کسب اطلاع وجود داشته باشد. مثلا آموزش یا قدرت تفکر ناکافی که کفاف درک آن هنجارها را بدهد و یا عادات و آموزش در هنجارهای قبلی به گونهای که مانع تشخیص یا درک هنجارهای جدید شود. این مساله بالاخص در زمانها و مکانهایی پیش میآید که افراد زیاد با فرهنگهای مختلف (که قبلا با هم روابط نزدیک نداشتهاند) گرد هم آیند و در نتیجه انواع هنجارهای متفاوت در مقابل هم قرار گیرند. نمونه آن را میتوان در ترمینالها مشاهده کرد. به همین علت نیز در این نقاط انحرافات اجتماعی بیشتر است.
۳) تغییر ناگهانی:
بر اساس نظریه دورکیم وقتی نیازهای انسانها به طور ناگهانی گسترش یابد و انسانها به طور ناگهانی با شرایط جدید از نیازها روبه رو شوند، آشفتگی اجتماعی روی میدهد. دورکیم خیلی به جا میافزاید که این شرایط بالاخص در زمانهای رکود اقتصادی ناگهانی و یا رشد سریع اقتصادی پیش میآید و به افزایش انحرافات اجتماعی منجر میشود. این امر خود موجب تغییر و تزلزل جایگاههای باثبات و شرایط اجتماعی مستحکم و پایدار مردم میگردد و آنها را از شهرهای مختلف و فرهنگهای مختلف به مراکز ارضای نیاز میکشاند و پدیده مهاجرت و آمدن افراد زیاد با فرهنگهای مختلف در یک مکان را به وجود میآورد.
۴) محدودیت امکان ارضای نیاز:
مرتون نظریه دورکیم را در این جهت توسعه میبخشد و میگوید: اگر در یک جامعه بین اهداف و ارزشهای فرهنگی از یک طرف و امکانات اجتماعی برای دستیابی به این اهداف و ارزشهای فرهنگی از طرف دیگر فاصله زیاد بیفتد، آن عده از اعضای جامعه که دچار این شرایط شوند، از هنجارها پیروی نخواهند کرد.
مثلا اگر در یک جامعه ارزشهای مادی گسترش یابند و نیازهای روزافزون به انواع کالاها (اتومبیل جدید، خانه جدید و ... ) به وجود آید، اما درآمد افراد برای دستیابی به این کالاهای با ارزش شده کافی نباشد، افراد از قواعد و هنجارهای موجود اجتماعی پیروی نمیکنند، زیرا این قواعد در واقع مانند یک زنجیر به پای آنها، مانع از دستیابی به این اهداف میشوند. تیپولوژی رفتاری مرتون در ماتریس پیوست به انتهای پیام آمده است. (همان منبع)
۱ـ۴) همنواها کسانی هستند که بین اهداف و امکانات و ابزار رسیدن به اهدافشان هماهنگی وجود دارد یعنی این افراد هم اهداف جامعه را میپذیرند و هم ابزار و وسائل رسیدن به این اهداف را.
۲ـ۴) نوآوران کسانی هستند که اهداف جامعه را میپذیرند اما وسائل و ابزار رسیدن به این اهداف را نپذیرفته و آن را ناکارآمد میدانند. مثلا یک شخص دوست دارد در یک جامعه خانه مجلل، ماشین شیک و احترام اجتماعی بالا داشته باشد، اما طرق معمول تلاش و کوشش فردی بر اساس روشهای موجود و مشروع در جامعه را برای دستیابی به اهدافش مناسب نمیبیند.
۳ـ۴) شعائرگراها افرادی هستند که ابزار، امکانات و وسائل رسیدن به اهداف را میپذیرند اما خود اهداف از نظر آنها پذیرفته نیست. مثلا وقتی یک شخص در یک مجلس ختم شرکت میکند، اما نه اعتقادی به دین دارد و نه به گفتههای کشیش و روحانی. یا وقتی کارمند یک وزارتخانه مرتبا سرکار میآید، اما اعتقادی به آن سازمان و اهدافش ندارد.
۴ـ ۴) عزلتنشینها کسانی که نه اهداف را قبول دارند و نه ابزار و وسائل و امکانات رسیدن به این اهداف را. گروههای بیتفاوت در این طبقه جای دارند.
۵ـ ۴) طغیانگراها، افراد این گروه مانند عزلتنشینها نه اهداف را قبول دارند و نه ابزار و وسائل رسیدن به این اهداف را اما در تفاوت با عزلتنشینها، این گروه اهداف و امکانات دیگری را جایگزین اهداف و وسائل سابق میکنند.
تدوین: مختار نائیجی
دانشجوی کارشناسی ارشد جامعه شناسی دانشگاه تربیت مدرس تهران
خبرنگار علوم اجتماعی سرویس مسائل راهبردی ایران
دانشجوی کارشناسی ارشد جامعه شناسی دانشگاه تربیت مدرس تهران
خبرنگار علوم اجتماعی سرویس مسائل راهبردی ایران
منبع : خبرگزاری ایسنا
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست