سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا
ترازویی برای محک سطح سلیقه مخاطب
مجموعه "ساعت شنی" که این روزها در حال پخش از تلویزیون است بدون عبور از خطوط قرمز تأثیرگذاری خود را مدیون ورود به حیطههای نو و البته جسورانه است که به مخاطب فرصتی برای تجربههای خاص میدهد. تلویزیون جمهوری اسلامی ایران این روزها مقطعی پرمخاطره و حساس را می گذراند. ورود به حیطههای خاص و تجربه نشده در مدیوم تلویزیون از مسائلی است که اخیراً انعکاسی خاص پیدا کرده و رویکرد سیما و البته تعابیر ارائه شده از این رویکرد می تواند مورد تحلیل قرار بگیرد.
در واقع چند وقتی است مجموعههای تلویزیون تلاش میکنند با تکیه بر مضامین تازه از حد و اندازههای انتظار و سلیقه بیننده فراتر رفته و این مخاطب گریزپا را با تمهیداتی مقابل تلویزیون نگه دارند. تولیدات پرهزینه و تاریخی چون "در چشم باد" و همین مجموعه "روزگار قریب" که این روزها در حال پخش است، ماحصل نهادینه شدن این تفکر در رسانه ملی هستند که رویکرد این سازمان را در توجه به تاریخ و مقاطع تاریخی نشان می دهد.
اما در مجموعه های معاصر هم تلاش این رسانه برای متفاوت شدن چندی است خودنمایی می کند و مجموعه های "مدار صفر درجه"، "راه بی پایان"، "میوه ممنوعه" و ... نمونه های موفق این توجه هستند که فاصله فکر تا عمل را به حداقل رسانده اند. مخاطبان تلویزیون هم این تفاوت سطح را مورد توجه قرار داده و میزان استقبال از این مجموعه ها خود گویای این بذل توجه است. اما در مقابل "حلقه سبز"، "سالهای برف و بنفشه"، "شکرانه" و ... نمونه هایی هستند که نتوانستهاند اندیشه پیشرو بودن را به فعلیت مناسب بدل کنند و البته این از ویژگیهای اجتنابناپذیر آزمون و خطاست.
این روزها مجموعه "ساعت شنی" از شبکه اول سیما با شیوهای جدید در حال پخش است. رویکرد هوشمندانه در پخش یکروز در میان این مجموعه شرایطی فراهم آورده تا به نوعی اتمسفر خاص ساخته شده در مجموعه در فضای پخش هفتگی پراکنده نشود و با فشردگی به نوعی مخاطب را به طور مداوم درگیر خود کند.
ارزشهای بالقوه مجموعه با این شیوه به فعلیت مناسب رسیده و مخاطب را به شدت درگیر خود کرده است. از همین روست که هنوز چهار قسمت از پخش مجموعه نگذشته، مطالب، نقدها، نظرات و تحلیلها درباره آن آغاز شده است. هر چند نقد زودهنگام این مجموعه ۲۶ قسمتی را در نخستین گامها نوعی سهلنگری می دانیم، اما پرداختن به ویژگیهایی که این روزها به "ساعت شنی" نسبت داده میشود، در چنین مقطعی به نظر لازم می آید.
در اغلب مطالب نوشته شده مزیت این مجموعه به عبور از خطوط قرمز تلویزیون معنا میشود. تعریفی که به نظر می آید برخاسته از درکی نادرست از خطوط قرمز تلویزیون است. اینکه تا به حال سینما که عرصه آزادتری برای پرداختن به موضوعات حساس و حتی خطوط قرمز است تاکنون سراغ این موضوع نرفته، نمیتواند به این مفهوم باشد که این مجموعه خط شکنی کرده است.
در واقع شاید خط قرمز را بتوان به مفهومی بهتر به شکستن یکسری از مفاهیم، مناسبات و خطوط که در تفکر کلی جامعه وجود دارد، نسبت داد. با این اندیشه مثلاً میتوان شوخی با روحانیت در "مارمولک" یا شوخی با جنگ و شهادتطلبی در "لیلی با من است" را نوعی شکستن خط قرمز تعبیر کرد نه صرفاً وارد شدن به هر حیطه ای برای اولین بار.
تحلیل نزدیک به واقعیت این است که "ساعت شنی" موضوعی حساس و جسورانه را محور قرار داده که البته در سینما و تلویزیون تا به حال کار نشده و علت این رویکرد هم نه ممنوع بودن این حیطه بلکه به همان وجه حساسیت بازمی گردد. به نظر می آید یکسری بایدها و نبایدها در اذهان هنرمندان، مسئولان و مدیران و ... وجود دارد که آنها را از رفتن سراغ مضامینی خاص برحذر میدارد و این دور باطل دهان به دهان و سینه به سینه گشته تا اینکه بدل به خط قرمز مجازی شده، بدون آنکه در واقعیت وجود داشته باشد.
موضوع رحم های اجاره ای هم از همان مضامینی است که به نظر می آید بنا بر همین تعابیر و تحلیل های شخصی به نوعی خط ممنوع تعبیر شده و تا به حال کسی سراغ آن نرفته است. ولی احمد رفیع زاده فیلمنامهنویس "ساعت شنی" با نوع نگاه دراماتیک و مدرن خود به این مضمون و تفکری که بر کار حاکم کرده، نشان داد میتوان این موضوع را در رسانه ملی مطرح کرد آن هم بر بستر قصه ای به شدت زنانه و البته تیره.
نکته مهم دیگر در مورد "ساعت شنی" تنها ورود به حیطه های جسورانه و حساس داستانی نیست، بلکه به نظر می آید همه مجموعه عوامل به گونه ای کنار هم قرار گرفته اند که ماحصل کار چیزی فراتر از معیارهای تلویزیونی شود. از گروه بازیگران حرفه ای و بازی های درخشان، فیلمبرداری سیال، کارگردانی ساختارشکن، روایتی متقاطع ... و نهایتاً مجموعه ای که مخاطب تلویزیونی را که در بمباران مجموعه های بی بو و خاصیت قرار دارد، وادار به دیدن تفاوت ها و مقایسه می کند.
در واقع می توان "ساعت شنی" را به نوعی ترازو برای محک سطح سلیقه مخاطب تعبیر کرد که همواره دستاویز مجموعه های سطح پائین قرار می گیرد. معمولاً وقتی از سازندگان این مجموعه ها در مورد ضعف کارشان سئوال میشود سهل الوصول بودن تلویویون و پاسخ دادن به خواست و نیاز اولیه مخاطب را مطرح می کنند که آنها را به سوی روالی تکراری و نازل سوق داده است.
این درست که تماشاگر تلویزیون هم مجموعه های برنامه خانواده را نگاه می کند هم "جواهری در قصر" و هم فیلم های سینمایی برنامه سینما چهار و البته مسابقات فوتبال را. ولی این نکته دلیل نمی شود که برنامهسازان هم تلاشی برای بالا بردن معیارهای کیفی تلویزیون انجام ندهند و در واقع به ساده نگری خو کنند.
رسالت فراموش شده تلویزیون در تربیت مخاطب و ارتقاء سلیقه آنها حلقهای گمشده است که به نظر می آید آرام آرام در حال آشکار شدن و رخ نمایی است. "ساعت شنی" نمونهای است که نشان می دهد می توان به مخاطب تلویزیون اعتماد کرد و برای سلیقه اش احترام قائل بود.
منبع : سایت سیمرغ
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید بلیط هواپیما
ایران مجلس شورای اسلامی بابک زنجانی مجلس دولت سیزدهم اصغر جهانگیر خلیج فارس دولت لایحه بودجه 1403 شورای نگهبان حجاب مجلس یازدهم
تهران هواشناسی قوه قضاییه سیل آموزش و پرورش شهرداری تهران سلامت پلیس سازمان هواشناسی شورای شهر تهران قتل شورای شهر
خودرو سایپا قیمت دلار قیمت خودرو کارگران قیمت طلا ایران خودرو دلار بازار خودرو چین مالیات بانک مرکزی
تلویزیون سریال سینمای ایران رسانه سینما موسیقی تئاتر دفاع مقدس فیلم بازیگر رسانه ملی کتاب
سازمان سنجش
رژیم صهیونیستی اسرائیل غزه فلسطین آمریکا جنگ غزه حماس نوار غزه روسیه عربستان ترکیه نتانیاهو
فوتبال پرسپولیس استقلال تراکتور سپاهان باشگاه استقلال تیم ملی فوتسال ایران فوتسال لیگ برتر بازی باشگاه پرسپولیس وحید شمسایی
هوش مصنوعی ناسا اینستاگرام خودرو برقی اپل تسلا تبلیغات فناوری ماه همراه اول آیفون گوگل
داروخانه دیابت خواب طول عمر چاقی سلامت روان بارداری هندوانه