پنجشنبه, ۱۵ آذر, ۱۴۰۳ / 5 December, 2024
مجله ویستا

شلیک به مطبوعات آزاد


شلیک به مطبوعات آزاد
● به مناسبت سوم تیر سالگرد به توپ بستن مجلس مشروطه
«یک ساعت کمابیش جنگ پیش می رفت و در آن میان، دیگران که در مجلس می بودند، چون کسان جنگ نادیده می بودند و گلوله های توپ که به مجلس می افتاد مایه ترس بسیاری از ایشان می شد، دیوار پشت مجلس را شکافته از ویرانه هایی که آن زمان می بود، گذشته خود را به پارک امین الدوله رسانیدند و بدین سان مجلس تهی شد. تفنگدارانی که از آنجا و از مناره های مسجد جنگ می کردند و خود دسته کمی می بودند، این را دیده و ایستادگی نتوانسته سنگر تهی گردانیدند و بدین سان جنگ از آن سو فرو نشست.»
اولین مجلس ایران به همین ترتیب که احمد کسروی در کتاب «تاریخ مشروطه ایران» روایت کرده است در روز دوم تیرماه سال ۱۲۸۷ به توپ بسته شد و بساط مشروطه برچیده. اتفاقی که ۹۹ سال پیش روی داد، عوارض و جوانب بسیاری داشت که کتاب های بسیاری درباره آن نوشته شده است. اما یکی از تاثیرات مستقیم آن بر فضای مطبوعات در دوران حکومت محمدعلی شاه بود که به تعطیلی تقریباً کامل رسید. پس از امضای قانون مشروطیت روزنامه های بسیاری پا به عرصه وجود گذاشتند و آنهایی که پیش از آن فعال بودند نیز توانستند با آزادی های تقریباً بی حد و حصر کار خود را ادامه دهند.
در جریان به توپ بسته شدن مجلس به غیر از تعطیلی مطبوعات، چهره های سرشناسی که در روزنامه های مختلف، عقاید خود را می نوشتند یا مانند جهانگیرخان صوراسرافیل و شیخ احمد تربتی در باغ شاه کشته شدند یا مانند علی اکبر خان دهخدا و سیدحسن ،مدیر حبل المتین به سفارتخانه های خارجی پناهنده شدند. در میان این روزنامه نگاران سیدمحمدرضا مساوات مدیر روزنامه مساوات هم بود که با لباس ناشناس از مازندران به باکو گریخت و پس از آن به مبارزان تبریزی مشروطه خواه پیوست.
روزنامه نگاران ایران عهد مشروطه در فاصله زمانی کوتاهی که بین امضای قانون مشروطه و به توپ بستن مجلس در اختیار داشتند، تجربه های مختلفی به دست آوردند و در عین حال توانستند به دلیل تدوین نشدن قوانین کامل و قطعی و همچنین فضای آزادی خواهی حاکم بر جامعه در آن زمان، از توقیف ها و توقف های مختلف جان سالم به در برند. تندروی ها و محافظه کاری هایی که صد سال پیش در مطبوعات ایران روی داد در طول یک قرن پس از آن هم در دوره های کوتاه مختلف و به شکل هایی دیگر تکرار شد.
غیر از روزنامه های بسیاری که با عمری کوتاه در آن سال ها متولد شدند و خیلی زود از یاد ها رفتند، روزنامه های دیگری نیز وجود داشتند که تا به توپ بسته شدن مجلس به کار خود ادامه دادند؛ روزنامه هایی مانند حبل المتین، مجلس، صوراسرافیل، روح القدس، تمدن، ندای وطن و مساوات در تهران و انجمن، مجاهد، اتحاد و حشرا ت الارض در تبریز.
شیخ احمد تربتی مدیر روزنامه روح القدس که سر نترسی داشت و بالاخره جان خود را بر سر نوشته های خود از دست داد یکی از روزنامه نگاران تندرو آن دوران بود که در یکی از شماره های روزنامه خود، در آن سال هایی که تازه قانونی در کشور تصویب شده بود که اختیارات شاه را محدود می کرد، صراحتاً به محمدعلی شاه حمله کرد و او را قصاب نامید.
یا محمدرضا مساوات از این هم فراتر رفت و بعد از چندین شماره درج مطالب ریشخندآمیز درباره محمدعلی شاه در روزنامه مساوات، استشهادنامه ای درباره بدکاره بودن «ام الخاقان» مادر محمدعلی شاه تنظیم کرد و آن را به بازار فرستاد تا مردم آن را مهر و امضا کنند.
در آن زمان، محمدعلی شاه هنوز نمی دانست با مطبوعات مخالف خود چگونه باید برخورد کند و به همین دلیل به عدلیه شکایت می کرد. اما کار عدلیه هم به جایی نمی رسید چون مدیرانی که از آنها شکایت شده بود یا در دادگاه حاضر نمی شدند یا از دادگاه می خواستند که شاکی که همان پادشاه بود نیز در دادگاه حاضر شود و مقابل آنها بایستد.
البته تمام مطبوعات ایران در آن زمان به این تندروی ها محدود نمی شد بلکه روزنامه هایی مانند حبل المتین و صوراسرافیل تلاش می کردند معنا و مفهوم مشروطه را برای مردمانی روشن کنند که با وجود شرکت در انقلاب مشروطه، چیز زیادی از آن نمی دانستند. در هر حال اولین دوره آزادی مطبوعات ایران با به توپ بسته شدن مجلس به پایان رسید.
علی اکبرخان دهخدا که از ایران گریخته بود در دوران تبعید چند شماره دیگر از صوراسرافیل و روح القدس را منتشر کرد اما دیگر هیچ راه بازگشتی به آن دوران پرشور و هیجان گذشته پیدا نکرد و دست به کار دیگری شد که حاصل آن هنوز باقی است.
صوراسرافیل در آخرین شماره خود (شماره ۳۲) پیش از به توپ بسته شدن مجلس، در مطلبی پیشگویانه نوشت؛ «ما حالا برادران قزاق و سرباز خود خطاب کرده می گوییم که اگر شما در قلب خودتان اینقدر از بی رحمی و سنگدلی سراغ دارید که برای زخارف مختصر دنیا برادران دینی خود و ذریه رسول خدا و پسرهای فاطمه و پیشوایان دین را هدف گلوله کنید، ما سینه های خود را در مقابل تیرهای شما گرفته و هیچ نوع دفاع نخواهیم کرد.
ما هم از این جانبازی و فداکاری عاری نداریم و هیچ وقت نمی گوییم که چرا ما مغلوب مستبدین و بی دین ها شدیم. زیرا که برادران آذربایجانی و گیلانی و فارسی و اصفهانی ما در راهند و عن قریب خواهند رسید.
ما می خواهیم با بدن های خود زیر سم اسب های آنها را نرم و مفروش کرده و زمین طهران را برای تشریفات مقدم این مهمان های تازه رسیده از خون گلوی خود زینت دهیم و به آن برادرهای مهربان بگوییم و افتخار کنیم که ماییم پیش صفان شهدای راه آزادی، ماییم اولین حامیان دین مبین اسلام و ماییم اشخاصی که به مقدم مهمانان گرامی خود جان قربان می کنیم و ما حضر هستی را بر طبق اخلاص می نهیم.» شش روز بعد از انتشار این مطلب، روزگار بر همان طریق گذشت که صوراسرافیل نوشته بود.
باقر قبادی
منبع : روزنامه شرق