سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا


زبان فارسی در هجرت


زبان فارسی در هجرت
فارسی زبان مادری ما است. زبانی است که آثار ادبی بسیار زیبا بدان سروده شده. زبانی است لطیف و پرمایه. زبانی است غنی و والا. بنابر این نباید نیازی به استدلال در اهمیّت این زبان و لزوم یادگیری آن باشد.
گروه بزرگی از ایرانیان اینک در نقاط مختلف جهان پراکنده‌اند. برای نخستین بار با این مشکل زبان محل و زبان مادری روبرو هستند. کسانی که در سنین بالا از ایران خارج شده‌اند. چنین مشکلی ندارند. این گروه سال‌های یادگیری و تکوین زبان مادری را در ایران گذرانده‌اند. و اگر ارتباط خود را با آثار و نوشتجات فارسی حفظ کنند. و اگر با برنامهء معینی سطح مطالب خواندنی خود را بالا ببرند. مخصوصاً آثار ادبی اعم از نظم و نثر را مطالعه نمایند. بهیچوجه دچار مشکلی نخواهند شد.
مشکل با گروهی است که در سنین پائین خردسالی همراه پدر و مادرشان از ایران خارج شده‌اند و اینک بعد از گذشتن چند سال در آستانهء بلوغ و جوانی قرار دارند. به این گروه باید اطفالی را که در خارج به دنیا آمده‌اند افزود. چه از ازدواج بین ایرانیان و چه از ازدواج‌های مختلط. اینگونه اطفال را می‌توان به چند دسته تقسیم کرد: یک دسته آنهائی هستند که اصولاً فارسی نمی‌دانند. مخصوصاً اگر ساکن آمریکا یا کانادا باشند. اینان به همان زبان انگلیسی یا پدر و مادر صحبت می‌کنند. دستهء دیگر گروه کوچکی است که فارسی می‌‌دانند: اینان با مجاهدت پدر و مادر و کوشش خودشان توانسته‌اند این زبان را هم یاد بگیرند. گروه بزرگتر دیگری نیز هست. این گروه شامل کسانی است که فارسی می‌دانند ولی تجربه نشان داده که اغلب نمی‌توانند حتی ده دقیقه گفتگوئی را منحصراً به فارسی ادامه دهند. جملات و لغات و افعال فارسی را بطور پراکنده با زبان کشور جدید خود مخلوط نموده. از هر کدام آنچه آسانتر به ذهن می‌آید. انتخاب می‌نمایند و اگر دو یا سه زبان خارجی بدانند. این اختلاط شدیدتر شده همهء زبان‌ها را درهم و برهم بکار می‌برند. در خانواده‌هائی که پدر و مادر نیز به همهء زبان‌هائی که طفل می‌داند آشنا هستند این حالت شدیدتر است. سرانجام گروهی که پدر و مادرشان به عمد و قصد و یا از روی اجبار و ندانستن زبان دیگر فقط فارسی با فرزندان خود حرف زده‌اند. امّا کوشش فعالی در یاددادن فارسی به آنها ننموده‌اند. طبعاً دایرهء اطلاعات و معلومات آن عدّه کم است و از حدود گفتگوی معمولی تجاوز نمی‌کند. از دو گروه بالا حتی برخی الفباء فارسی را نیز نمی‌دانند.
هدف از گفتگوی صریح و بی پرده در مسألهء زبان فارسی تنها یک چیز است و آ ن یافتن راه حلّی برای فارسی آموزی بطور جدی و پیگیر است. خروج هزاران ایرانی از کشور خود و سکونت در کشوری بیگانه با فرهنگی غریبه و محیطی نامأنوس و زبانی نا آشنا طبعاً مشکلات اجتماعی و فرهنگی فراوانی همراه خود داشته است و عدم توجه به مسألهء زبان فارسی در سال‌های پر تلاطم اوّلیه می‌تواند موجّه بنظر آید. برای والدین مهم آن بوده که فرزندانشان هر چه زودتر بازبان کشور جدید خود آشنا شده. بتوانند در مدرسه معادل کلاسی که در ایران می‌رفته‌اند وارد شوند و دوشادوش شاگردان آن مملکت تحصیل را ادامه داده. نمرات خوب بگیرند. درس‌ها که به زبان بیگانه باشد طبعاً وقت بیشتری می‌گیرد ضمیر طفل و مراکز یادگیری زبان در مغز متوجّه زبان جدید می‌شود. در مدرسه پنج - شش ساعت به آن زبان می‌شنود و حرف می‌زند با همشاگردیان خود بعد از ساعات درس با همان زبان مکالمه می‌کند جلوی تلویزیون همان زبان را می‌شنود و طبعاً زبان جدید به تمامه جایگزین زبان فارسی می‌شود و اگر بطور پراکنده و مختصر جمله‌ای یا کلمه‌ای از پدر و مادر بفارسی بشنود. آن کلمه مانند قطرهء آبی بر سطحی روغنی میلغزد و از حافظه بیرون می‌افتد. پدر و مادر نیز بخاطر وضع جدید طفل و زیادی دروسش اصراری بر این که فارسی را نیز مانند زبان محلی بطور جدی بیاموزد ندارند.
این استدلال تا حدّی معقول و درست است. ولی یک نکته نباید فراموش شود. آن قدرت یادگیردی خارق‌العادهء زبان در اطفال و نوباوگان است. از لحاظ علمی ثابت شده. که یک طفل می‌تواند به آسانی و در کمال سهولت سه یا چهار زبان را همزمان یاد بگیرد و در همهء آنها پیش برود. به همهء آنها بنویسد و بخواند. بشرط آن که بطور جدی و یا برنامه‌ای مرتب و پیگیر این کار ادامه یابد.
علاوه بر آن این نکته نیز مورد تأئید جامعه ‌شناسان است. که فرزندان مهاجران خارجی اگر با زبان مادری خود آشنا نباشند و آن را نیاموزند بیشتر دچار بحران‌های روحی و گرفتاری‌های ناشی از دو فرهنگ بودن می‌شوند. و شخصیت آنان به طور کامل رشد نمی‌کند مثلاً آن دسته از کودکان ایرانی که زبان فارسی نمی‌دانند. در منزل خود فار سی می‌شنوند امّا چیزی نمی‌فهمند هیجانات و احساسات والدین را از رسیدن نامه‌ای از ایران می‌بینند. نامه را نگاه می‌کنند و از خطوط آن چیزی درک نمی‌کنند با کلماتی مثل ایران و نوروز و سیزده بدر و یا شهرها‌ئی که نام آنها زیاد برده می‌شود از قبیل شیراز و تبریز و مازندران و غیره آشنا هستند. امّا ذهن و فکرشان با این امور غریبه است اگر میهمان ایرانی داشته باشند از میهمانی و گفتگوها هیچ نمی‌فهمند مگر آن که میهمان فرزندان خود را هم آورده باشد که در آن صورت بزرگترها در یک جا فارسی حرف می‌زنند و کوچکترها در اطاق دیگر زبان محلی را. از همه مهمتر.زبان نه فقط وسیلهء ارتباط است. بلکه تنها وسیلهء بیان عواطف و احساسات و خواسته‌هاست. ایجاد رابطهء کامل عشق و محبت بین پدر و مادر و اطفال لازمه‌اش آن است که طرفین با یک زبان مشترک که با زیر و بم و اصطلاحات آن آشنا هستند ارتباط برقرار سازند. این ارتباط معنوی و روحی به سختی می‌تواند از طریق دو زبان مختلف که هر دو طرف متقابلاً آنها را بطور ناقص می‌دانند. برقرار گردد. کودک خود را در خانه و در محیط فرهنگی پدر و مادر بیگانه احساس می‌کند. شکاف بین دو فرهنگ و دو برداشت و دو زبان روز بروز بیشتر می‌شود و طفل که بطور نیم بند یک پا در این فرهنگ و پای دیگر را در فرهنگ غالب مملکت جدید خود داشته در سنین ر شد و بزرگی از این بی‌هویتی و بی‌فرهنگی صدمه خواهد خورد.
به همین جهت در برخی از کشورها که خیلی روی این مسائل مطالعه نموده‌اند تدریس زبان مادری به اطفال مهاجران و پناهندگان اجباری و از وظائف دولت است. با کلید زبان مادری طفل ارتباطی متعادل و هماهنگ با فرهنگ قبلی خود برقرار کرده و از آن طریق با دنیای پدر و مادر خود آشنا می‌شود. در عین حال چون زبان کشور جدید خود را نیز آموخته است. لذا نیمی از وجودش را بیگانه و خالی و تهی از مفهوم احساس نمی‌کند.
زبان تنها یکی از مظاهر فرهنگی و وسیلهء بیان و تعبیر بخشی از فرهنگ است. لذا آن را باید برای شناساندن سایر بخش‌ها و جلوه‌های به کار گرفت و اطفال را به آداب و رسوم زیبا و جشن‌ها و داستان‌ها و افسانه‌ها و هنر و ادبیات و مظاهر دیگر فرهنگ ایرانی آشنا و علاقمند کرد. به نحوی که به فارسی دانستن افتخار کنند و بهره‌ بردن از آن همه سرمایه‌های تمدّنی کهن را غنیمت دانند و از عمق دل راضی و خشنود باشند .
اینکه چگونه به کودکانمان فارسی بیاموزیم. بستگی به وضع هر خانواده و امکانات آن و وقتی دارد که بخواهند صرف این کار شود. آنچه در این زمینه مهم و ضروری است تصمیمی است قاطع و خستگی ناپذیر همراه با تشویق و ترغیب و ایجاد شوق در کودکان و نوجوانان. همچنین توجه به این مطلب که هیچ سنی برای یادگرفتن دیر نیست.
دکتر فریدون وهمن
منبع : گفتمان ایران


همچنین مشاهده کنید