دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا


ما به این چیزها می خندیدیم


ما به این چیزها می خندیدیم
کلاه قرمزی و پسرخاله پدیده قدیمی تلویزیون هستند که بعد از مد ت ها غیبت دوباره در عید ۸۸ مهمان خانه های ما بودند البته این دفعه با یک عروسکی جدید به اسم پسرعمه زا که تنوع بیشتری به این مجموعه داده بود. این برنامه برخلاف تمام تولیدات تلویزیونی که وقتی سری دوم یک مجموعه پرمخاطب ساخته می شود دیگر آن جذابیت اولیه را ندارد ولی کلاه قرمزی و پسرخاله اش به ما ثابت کردند می توانند در برابر تمام سی دی ها و انیمیشن های کنار خیابان بایستند و با آنها رقابت کنند و مخاطبان ایرانی را پای تلویزیون هایشان نگه دارند. کلاه قرمزی و پسرخاله برای ما یک حس نوستالژی از دوران کودکی مان دارد ولی این تنها دلیل تماشای سری جدید این مجموعه نیست. همه ما از بزرگ تا کوچک کلاه قرمزی و پسرخاله و در کنار آنها کاراکتر نو و خوش زبان پسرعمه زا را دوست داریم و کار های آنها ما را به خنده وامی دارد. این مجموعه توانسته با وجود گذشت سال ها هنوز برای مخاطب تازه و نو باشد به رغم اینکه احساس تکراری بودن را به مخاطبش نمی دهد. در ایام نوروز وقتی طرز نگاه و خنده های آقای مجری به کلاه قرمزی و پسرخاله و پسرعمه زا را می دیدم این حس در من بیشتر تقویت می شد که او هم مثل من به آنها به چشم موجودات زنده نگاه می کند همانند تمام کودکان مان که با خرابکاری ها و شیطنت هایشان ما را عصبانی می کنند و بعد با شیرین زبانی هایشان خودشان را در دل ما جا می کنند. این مجموعه یک برنامه آموزشی و سرگرم کننده برای کودکان مان است که توانسته با همان زبان کودکانه با آنها رابطه برقرار کند و کارهای خوب و بدشان را به آنها گوشزد کند و از طرف دیگر شخصیت پردازی و دیالوگ ها، عروسک گردانی و طرز بیان این عروسک ها به قدری خوب است که علاوه بر کودکان توانسته بزرگ تر ها را هم به خود جذب کند. البته حضور باران کوثری را هم نباید فراموش کرد که توانست با حضورش این جمع را کامل کند. به راستی چرا اینقدر کلاه قرمزی و پسرخاله را دوست داریم؟
▪ سکانس اول؛ ورود به عرصه نمایش
کلاه قرمزی و پسرخاله دو عروسک مطرح تلویزیونی در دهه ۷۰ به عنوان محبوب ترین زوج های عروسکی برنامه های کودک با اندیشه ایرج طهماسب و حمید جبلی پا به عرصه نمایش می گذارند. این دو عروسک به همراه ایرج طهماسب در نقش «آقای مجری» شمار زیادی از کودکان و بزرگسالان را پای تلویزیون می نشانند تا جایی که دیدن این برنامه از ملزومات اساسی سبد تفریح خانواده محسوب می شود.
▪ سکانس دوم؛ سلام سینما
ایرج طهماسب و حمید جبلی با ساخت دو فیلم سینمایی از کاراکتر تلویزیونی کلاه قرمزی، یک بار دیگر پس از «مدرسه موش ها» ثابت کردند سینما می تواند از کاراکترهای محبوب تلویزیونی وام بگیرد و مخاطب مشتاق را به سینماها بکشاند.
زوج طهماسب- جبلی پس از تجربه موفقی که با کاراکتر کلاه قرمزی در تلویزیون داشتند، تصمیم گرفتند از این محبوبیت برای رونق دادن به سینمای کودک استفاده کنند و پیش بینی درستی هم کرده بودند. محبوبیت این دو عروسک نزد بچه ها و خانواده ها به اندازه یی بود که اکران فیلم سینمایی کلاه قرمزی و پسرخاله در سال ۱۳۷۳ موفقیت چشمگیری به همراه داشت و این فیلم را به پرفروش ترین فیلم تاریخ سینمای ایران تا آن زمان تبدیل کرد. فیلم کلاه قرمزی و پسرخاله در اکران سه ماهه خود در تهران با قیمت بلیت میانگین ۸۰ تومان توانست به فروش نزدیک به ۱۷۱ میلیون تومان دست یابد. در سال ۸۱ هم فیلم دیگری با حضور کلاه قرمزی محبوب، با نام کلاه قرمزی و سروناز، خانواده های بسیاری را به سینماها کشاند.
سری جدید مجموعه کلاه قرمزی هم با نام «کلاه قرمزی در فرنگ» امسال وارد شبکه نمایش خانگی شد. این فیلم در سکوت خبری در سال ۱۳۸۵ تولید شد و عروسک دیگری با نام جیمی از شخصیت های جدید آن بود.
▪ سکانس سوم؛ بازگشت به خانه
کلاه قرمزی، عروسک محبوب کودکان، بار دیگر در نوروز ۱۳۸۸ به همراه چهره های سرشناس سینما به تلویزیون بازگشت و در ۱۵ قسمت ۳۰ دقیقه یی از شبکه دوم سیما ایفای نقش کرد. و همچون همیشه مخاطبان بسیاری را در سنین و پایگاه های اجتماعی مختلف به خود جذب کرد.
▪ شخصیتی محبوب چرا و چگونه
در پرداخت به علل موفقیت یک برنامه تلویزیونی عوامل بی شماری تاثیرگذارند. در این نوشتار ما این عوامل را در دو حوزه ساخت و زمینه اجتماعی به صورت کاملاً گذرا بررسی خواهیم کرد. یکی از عوامل اساسی در ایجاد و حفظ موفقیت کاراکتر کلاه قرمزی و وابستگان استفاده از عوامل حرفه یی در سطوح مختلف تولید برنامه است. کافی است در طول ساخت برنامه های کلاه قرمزی نگاهی به عوامل تولید انداخت. به عنوان مثال در برنامه سال ۸۸ حبیب رضایی انتخاب بازیگران مجموعه را عهده دار شد، محمدرضا علیقلی هم برای کلاه قرمزی ۸۸ موسیقی ساخته، مجید میرفخرایی طراحی صحنه و لباس را انجام داده و مهرداد میرکیانی طراحی گریم را به عهده گرفته است. امین حیایی، علیرضا خمسه، فلامک جنیدی، ابراهیم حاتمی کیا و باران کوثری بازیگرانی هستند که در کلاه قرمزی ۸۸ حضور دارند. باران کوثری با نام باران در این مجموعه بازی می کند و تنها بازیگری است که در بیش از یک قسمت حضور دارد. بقیه بازیگران هر کدام با یک قصه به عنوان مهمان خانه کلاه قرمزی به داستان وارد می شوند و در یک قسمت حضور خواهند داشت. نویسندگان کار طهماسب و جبلی هستند، کارگردان تلویزیونی و تدوین برعهده میثم مولایی است، تصویربردار؛ فرشید رسولی، صدابردار؛ پرتوزاده، عروسک گردانان؛ سلطان احمدی، دنیا فنی زاده و مرضیه محبوب و عکاس؛ هومن سیاه منصوری عوامل دیگر کار هستند. نگاهی به این اسامی خود مهر تاییدی است بر فرض اول ما توجه به زمینه های اجتماعی. کاراکتر سرشار از شیطنت و سر به هوای کلاه قرمزی در برنامه تلویزیونی که به صورت مجموعه یی دنباله دار در برنامه کودک پخش می شد، جذابیت خود را مدیون نزدیک بودن به روحیات کودکانه به خصوص در بازیگوشی و سر به هوایی بود. عروسکی که عجیب ترین و در عین حال ساده ترین شیطنت ها از او سر می زند، ولی معصومیت ذاتی و درگیری که با خود دارد، او را جذاب و ملموس می کند. رابطه کلاه قرمزی با مجری برنامه (ایرج طهماسب) نوعی رابطه میان بزرگسالان کم حوصله و کودکان هایپر است که در مجموعه شکل گرفته و همین طور کاراکتر جذاب پسرخاله که جزئیات این شخصیت، نوع رابطه او با کلاه قرمزی و اطرافیانش یک پیش زمینه خوب برای پرداختن به آنها در فیلم بلند بود. اولین فیلم سینمایی که سال ۱۳۷۳ از روی این مجموعه ساخته شد، با نام «کلاه قرمزی و پسرخاله» به نوعی پیش درآمد این مجموعه تلویزیونی محسوب می شد.
کلاه قرمزی به عنوان کودکی تنها معرفی می شود که در شهری کوچک با مادربزرگش زندگی می کند، به خاطر تنبلی از مدرسه اخراج شده و در تصمیمی عجولانه می خواهد یک کار پیدا کند. تنهایی و تاثیرپذیری او از حرف های محبت آمیز مجری که از تلویزیون پخش می شود، ضعف های شخصیتی این کاراکتر را برخاسته از نیازهای درونی قرار می دهد که پاسخی نگرفته است. حالا او که خود را مخاطب آقای مجری پنداشته، دعوت به تهران و برنامه تلویزیونی را جدی می گیرد و مهاجرت می کند.
نکته جالب در بازخورد پشت صحنه مجری است که مانند حرف ها و ادعاهایش چندان هم رابطه خوبی با بچه ها ندارد و طبعاً وقتی با یک عروسک پرحرف و سمج برخورد می کند که خود را به برنامه دعوت کرده، نمی تواند برخوردی کند که کلاه قرمزی انتظارش را دارد. پرداختن به زندگی مجری و مسائلی که او به نوعی با آنها درگیر است، کمک می کند این کاراکتر صرفاً به عنوان یک آدم بزرگ بداخلاق معرفی نشود، بلکه مانند کلاه قرمزی شخصیت پردازی شده و وجه بیرونی او که در برنامه تلویزیونی تثبیت شده تا حدی تعدیل شود.
مشکلات آقای مجری برای ازدواج و کارهایی که کلاه قرمزی به زعم خود برای بهتر شدن اوضاع می کند، هرچند بازتاب خوبی ندارد ولی می تواند زوایای مختلف این رابطه را بسط دهد. شخصیت زنی که قرار است با آقای مجری ازدواج کند (فاطمه معتمد آریا) از کاراکترهایی است که در فیلم خلق شده و به این ترتیب خط داستانی زندگی مجری هم دراماتیک می شود. فیلم تمرکز خود را بر برجسته کردن سماجت کلاه قرمزی در پیدا کردن راهی در دل آقای مجری قرار می دهد و در این میان پسرخاله هم با تکیه بر تعصبات پررنگی که دارد، به عنوان تنها حامی کلاه قرمزی معرفی می شود.
فیلم با بهره بردن از حضور مثلث طهماسب، جبلی ومعتمد آریا، محبوبیت کاراکتر کلاه قرمزی و پسرخاله، استفاده بجا از وجه موزیکال و مجموعه عواملی که به یک داستان ساده و روان منجر می شود، توانست مخاطب را از پای تلویزیون به سینماها بکشاند تا این بار شاهد داستانی جدید از کلاه قرمزی و پسرخاله باشند.
فیلم «کلاه قرمزی و سروناز» سال ۱۳۸۱ ساخته شد و به مقطع جذابی از زندگی کلاه قرمزی با فانتزی پررنگ تر می پرداخت؛ زمانی که او دیگر عضوی از خانواده آقای مجری و همسرش شده است. با رویکردی هوشمندانه نقاط ضعف این کاراکتر که باعث جذابیت او می شد تعدیل شده ولی حل نشدند و کشمکش میان او و آقای مجری به عنوان یکی از نقاط پیش برنده قصه باقی ماند. هرچند او بعد از چند سال درجا زدن موفق شده قبول شود و به کلاس بالاتر برود، ولی نقاط برجسته رفتاری او که در بازیگوشی و حرف نشنوی خلاصه می شد همچنان حرف اول را می زنند.
فیلم با وجود فانتزی خاصی که در ادامه طراحی کرده، سعی می کند به مسائل ملموس خانواده ها و تفاوت طبقاتی بین فقیر و غنی بپردازد و با رویکردی ساده این تفاو ت ها را برای مخاطب کودک از وجوه مختلف تحلیل کند. پیدا شدن عموی پولدار کلاه قرمزی و یک شبه ریشه دار شدن او هرچند رویایی غیرواقعی و دور از دسترس است، ولی در ادامه او و مخاطب کودک را به بازنگری در باورهایشان وامی دارد؛ جایی که در عمق ثروت و رفاه خانواده عمو، کانون خانواده و عشق و محبت وجود ندارد و تنهایی در خانه بزرگ حرف اول را می زند. هر چند کلاه قرمزی با تاسی به افکار کودکانه، خانه عمو را با همه تحقیری که می بیند ترجیح می دهد به خانه آقای مجری و همسرش که یک دنیا آرزوی تحقق نیافته برای او باقی گذاشته، اما همین کاراکتر لجباز است که پس از کسب تجربه می تواند انتخاب درستی کند و ملاک های انتخابی مخاطب کودک را هم ارتقا دهد. فیلم با اینکه از رویکرد فانتزی، حضور عروسک، ترانه و... بهره می برد ولی متکی بر یک الگوی داستانی کلاسیک است. موقعیت جابه جایی از موقعیت های آشنایی است که در فیلم های مختلفی با رویکردهای متفاوت رو به رو شده اما در این فیلم حرکت بر مسیر آشنایی حرکت می کند؛ وقتی کلاه قرمزی با اتفاق فانتزی پخش شدن خبر قبولی اش از تلویزیون متوجه می شود یک عموی پولدار داشته و حالا موقعیتی فراهم می شود تا زندگی دیگری را تجربه کند.
از وجه دیگر فیلم به جنبه های عاطفی کودکان هم می پردازد. رابطه شکل گرفته میان کلاه قرمزی و دختر عمویش سروناز پرداختی جدید از این کاراکتر ارائه می دهد و در موقعیتی جدید او را به کنش و واکنش وامی دارد. کلاه قرمزی که ما در این فیلم می بینیم نسبت به شخصیت محبوب تلویزیونی ارتقا پیدا کرده و توانسته کاراکتری خاکستری با حفظ جذابیت های اولیه خود باقی بماند. ایرج طهماسب و حمید جبلی، خالقان کلاه قرمزی و پسرخاله، سری جدید مجموعه خود را کلاه قرمزی ۸۸ نامیده اند، اما کلاه قرمزی ۸۸ همان کلاه قرمزی قدیم است. گذشت زمان را می توان در چهره مخاطبان و دوستداران این عروسک دید اما کلاه قرمزی تغییر نکرده است. او با حفظ رفتار و بیان خود نوروز ۸۸ بار دیگر به تلویزیون آمد تا با رویکرد آموزش های غیرمستقیم و استفاده از دو عروسک دیگر که به جمع بازیگران عروسکی این مجموعه اضافه شده اند (گیگیلی و پسرعمه زا) برای ایجاد جذابیت بیشتر به دنبال اهداف خود باشد. در جایی که کارشناسان تربیتی، برنامه های تلویزیونی کودک و نوجوان را زمینه یی برای ایجاد نوآوری لازم برای جذب کودک و پرورش ذهن خلاق او می دانند جبلی و طهماسب با استفاده از ایجاد شخصیت هایی برگرفته از گونه شناسی شخصیت های موجود در سطح جامعه به ایجاد همذات پنداری پرداخته اند و ارائه نظرات آموزشی در قالب رویکرد غیرمستقیم در جهت بالا بردن ظرفیت تحلیل کودکان در مواجهه با مسائل مختلف را در دستور کار خود قرار داده اند، انتقادات بعضاً تند به مسائل اجتماعی در لوای رفتارهای کودکانه شخصیت ها نیز مکانیسمی برای ایجاد زمینه پذیرش بهتر انتقادات است. اما آنچه در اکثر موارد مغفول می ماند وجود رویکرد تربیتی آمرانه وبا استفاده از شیوه های سلبی است که در جای جای برنامه به چشم می خورد. توصیه های مکرر آقای مجری به شخصیت ها و رویکرد «نکن نکن خوب نیست» همچنان در برنامه سازی ما که داعیه آموزش دارد به چشم می خورد. این امر کودک را در چارچوبی کاملاً بسته قرار می دهد و در نهایت می تواند مانع از بروز خلاقیت در کودکان شود، و به استمرار این الگوی نهادینه شده کمک کند. ایرج طهماسب به همراه حمید جبلی در شرایطی که برنامه های کودک در تلویزیون و فیلم های سینمایی این گروه سنی از دور سینما بیرون می رفت، توانستند جریان تازه یی در کار کودکان به وجود آورند اما استفاده از رویکرد آمرانه در فرآیند تربیتی زیبایی کار آنها را تحت الشعاع قرار داده است .شاید به خاطر همین رویکرد آمرانه است که مخاطبان بزرگسال این برنامه کمتر از کودکان نیست. در پایان نباید فرموش کنیم که وجود خستگی اجتماعی و نبود روحیه شادی آفرینی در سطوح جامعه از جمله موارد دیگری است که استقبال از مجموعه های طنز را در ایران بسیار بالا می برد.
دکتر مسعود سلیانی
جامعه شناس
شیرین یاوری
منبع : روزنامه اعتماد