رفیق خوب = رفیق بد !

اصطلاح تازه وارد (دوم خردادی ) شایسته سالاری.. مثل دیگر اصطلاحات تازه وارد بشدت در رو حرکت می کند و کاری به عمق و معنا ندارد اما زوج و باند و گروه کلماتی هستند که بشدت در سینمای ما محل اعراب دارند و خوشا به حال کسیکه در این باندها وگروهها عضویتی بپذیرد و یا راهش بدهند وگزینه اش کنند !؟
تا در سایه حکمت باند و گروه به تعالی و ترقی دست پیدا کند که آنطرفش ناپیدا و در این تشکیل و تشکل نگاه کنید به باند" مسعود کیمیایی " به باند"طهماسب ،جبلی و مدرسی ها" به باند"ایرج قادری و رفقای گرمابه و گلستان بازاری اش و سعید مطلبی" به "باند محمدرضا شریفی نیا"که فروش و اکران و ..تعیین می کند و لا غیر..و برعکس کلمه باند که معمولاً به گنگ و منفی تعبیر می شود این باندها بسیار در سینما مثبت عمل کرده و هرگاه افراد یاد شده بالا با باند و گروه وتیم خود وارد فیلمی شده اند از ورطه نابسامان فروش!سر بلند سر برآورده و فیلم خود را با موفقیت گیشه و کلیشه مواجه کرده اند در این مجال از صحرا فیلم و اخوان مدرسی و حمید جبلی و ایرج طهماسب صحبت خواهیم کرد که بی صدا و بدون خبر و تبلیغ و سود بردن از بوق های مطبوعاتی تخصصی و زرد و سبز کار شروع می کنند - پروژه را پیش می برند و ناگهان اکران و فروش ومجموعه ای از رفقای خوب که در جمع وحاصل ضرب فیلمی چون "رفیق بد" را حاصل می کند، بسیار اشتباه است که از لحظه تولید عکس و خبر و گزارش روی صحنه ،پشت صحنه جلوی دوربین و پشت دوربین نقل محفلی می شود و عکس روی جلد آگهی و رپرتاژ توی جلد آگهی فیلم ها را آنچنان مستعمل و سوژه ها را دستمالی می کند که بیننده احتمالی را دیگر رغبتی برای خرید بلیط و حضور در سالن تاریک با صندلی های ناراحت و معذب نمی ماند ، اما فرق است، کارکردن در سکوت تبلیغاتی و یک مرتبه اکران کردن و سود بردن از اصل غافلگیری تماشاچی احتمالی که ما ایرانی ها اهل آخش در گرفتاری و دردسر مردم و همسایگان و هموطنان ( صفحه حوادث روزنامه را قبل از صفحات دیگر می خوانیم)و اهل غافلگیری !؟و تبعات ثانوی اش هستیم،همگی می میریم برای یک کم غافلگیری ، حالا این غافلگیری اگر مال سینما باشد چه بهتر .
و اما رفیق بد با این پیش زمینه که هرگز فکر ذغال خوب ! را نکنید چون نه جبلی و نه طهماسب و نه حتی برادران مدرسی و صحرا فیلم اهل این فقره از ادویه و انفیه نیستند و اسم فیلم به تصادف و یا عمد وبدون توجه به فورمول قدیمی ذغال خوب و رفیق بد به نیم مصراع وام گرفته شده و ساخته شده است.
فیلم "رفیق بد " فیلم خوب و خوش ساختی است هر چند یک بار و برای تنوع هم که شده ایرج طهماسب فقط نویسنده و بازیگر است و نه کارگردان و کارگردانی فیلم را هم " عباس احمدی مطلق " انجام داده و انتخاب تیم بازیگران به نحوی است که هر بازیگر خود به شخصه کارگردانی است که خود را هدایت می کند چون ؛"هما روستا"در نقش پزشک روانشناس و روانکاو و یا "ژاله صامتی" در نقش زن حبیب آقا ( طهماسب ) و"ریما رامین فر" در نقش زن عزیز آقا (جبلی) و از همه مهمتر تهیه کننده ؟! که اینبار بانک ملی به داد برادران مرغوب مدرسی رسیده و خرج از کیسه مهمان بوده ... فیلم با قصه یک سرقت از اتومبیل حامل پول بانک آغاز می شود و قصه جدی در بستر موقعیت کمدی و
برخورد خانواده ای زیر طبقه متوسط (کارمندها) به پیش میرود و جدال خیر و شر ، وظیفه شناسی و عدم مسئولیت درستکاری و شیطنت های زائیده فقر، فضا را به نحوی متناقض در روند قصه پیش می برد و در پایان وظیفه و حس مسئولیت بر هوی و هوس و لا ابالی گری پیروز و سارقان مضمحل و کشته و پول بانک به خزانه دولت بر میگردد!
و همسران مال دوست و پول پرست دنیا نگر شوهران خود را تنها گذاشته و ترک خانه و خانمان می کنند چون هدف را توجیهی برای وسیله و یا برعکس نیست زندگی از بهر آنان ، روزی ، زد و بند وکیسه اندوزی است ،فیلم رفیق بد فیلم خوش ساخت و موفقی است و سازندگان فیلم هم یک امر را به اثبات نشسته اند که بی ستاره ها هم می توان فیلمی موفق ساخت ، فیلمی موفق و پر فروش چون رفیق بد!

سید ابراهیم بحرالعلومی

منبع : پرشیا فیلم کانادا