پنجشنبه, ۱۳ دی, ۱۴۰۳ / 2 January, 2025
مجله ویستا
موازنه منفی تضمین کننده حاکمیت ملی
در تاریخ ایران وقایع گوناگونی را میتوان برشمرد كه حاكی از دستاندازی دولتهای قدرتمند به منافع و منابع ملت و كشورمان است. اگر بخواهیم به بررسی تاریخ معاصر ایران بپردازیم اشغال نظامی ایران توسط قوای روس و انگلیس در شهریور ۱۳۲۰ یكی از مهمترین كوششهای دولتهای استعماری برای نفوذ و تسلط بر منابع كشور ایران بوده است. میتوان یكی از علل اشغال نظامی ایران در آن سال را دستیابی مجدد به بازارهای ایران و تامین امنیت حوزههای نفتی برشمرد.
ضرورتی ندارد گفته شود، نفت ایران عامل بسیار مهمی در به راهانداختن ماشین جنگی نیروی دریایی انگلستان در دو جنگ جهانی به شمار میآید. شاید بتوان گفت كه بدون در اختیار داشتن منابع نفتی منطقه خاورمیانه و از جمله ایران، حفظ موقعیت و منافع اقتصادی و استراتژیك انگلستان در این نواحی چه در زمان صلح و چه در زمان جنگ امكانپذیر نبوده است. ابتدا لازم است به این موضوع اشاره شود كه در آن زمان بیش از ۹۰ درصد نفت مصرفی انگلستان از خارج تامین میشد.
بطور مثال از مجموع ۶۶۷/۱۱ میلیون تن نفتی كه انگلستان در سال ۱۳۱۷ وارد كرد، ۷۴۵/۱۰ میلیون تن یعنی حدود ۱/۹۲ درصد از نفت عراق تامین شد. بدین ترتیب، ملاحظه میشود كه نفت ایران و عراق برای دولت انگلستان دارای اهمیت بسیار بالایی بوده است. اهمیت نفت برای توسعه صنایع سنگین و تامین سوخت ماشین جنگی این كشور در دهه ۳۰ روز به روز افزایش مییافت. درگیر شدن دولت انگلستان در جنگ با آلمان به اهمیت چاههای نفت باز هم افزود.
اهمیت منابع و صنایع نفتی ایران و ضرورت دفاع از چاههای نفتی را میتوان از نظر كشورهای متفق بالاخا انگلستان در سه مورد ذكر كرد. نیروهای نظامی متفقین كه در خاورمیانه و خاور نزدیك و آفریقا و مدیترانه مستقر بودند، فقط متكی به نفت ایران و عراق بودند. در صورتی كه دولتهای محور موفق به تصرف چاههای نفت ایران میشدند، ضمن تامین نیازهای نفتی خود، متفقین را نیز از این منبع اصلی در خاورمیانه محروم میساختند و عملاص شاهرگ میانی آنها قطع میشد. مورد دوم آنكه ارسال تجهیزات نظامی ایالات متحده و انگلستان به اتحاد شوروی از راههای ایران، بدون در اختیار داشتن منابع نفت این كشور برای تامین سوخت وسایل حمل و نقل، غیرممكن بود، بویژه آنكه نفت ایران بدون نیاز به كار زیاد و تكنولوژی پیچیده قابل استخراج بود. مورد سوم و اهمیت دیگر منابع نفتی ایران برای انگلستان مخصوصاص از این بابت بود كه انحصار این منابع را در اختیار داشت و برای ایجاد تاسیسات نفتی، سرمایهگذاریهای انسانی و مالی زیادی متحمل شده بود.
هنگامی كه در اواخر تابستان ۱۳۲۰ وضعیت جبهههای جنگ در شوروی تهدیدآمیز شده و ارتش آلمان تقریباً تمام مناطق غربی این كشور را اشغال كرده بود، نفوذ نیروهای نظامی آلمان در مسیر مرزهای عراق و ایران و اشغال مناطق نفتی امری مسلم تصور میشد. چنانچه نیروهای آلمانی قادر میشدند خطوط دفاعی شوروی را در قفقاز در هم بشكنند، بدون تردید به پیشروی خود در مرزهای ایران و عراق به سمت سواحل خلیج فارس ادامه میدادند. زیرا براساس طرح «روزنبرگ» آلمانیها قصد داشتند پس از پیروزی بر شوروی فتوحات خود را پس از تصرف پالایشگاه نفت آبادان تا مرزهای ایران و هندوستان ادامه دهند. در صورتی كه نفت ایران از كنترل انگلیسیها خارج میشد، آغاز یا ادامه عملیات نظامی علیه نیروهای آلمانی در خاورمیانه برای ارتش انگلستان تقریباً غیرممكن میشد.
به دلیل اینكه نیروی دریایی انگلستان در خلیج فارس و اقیانوس هند و تمامی كشتیهای تجاری این كشور در بخش جنوبی كانال سوئز بطور كامل متكی به نفت ایران بودند، ضمن اینكه امكان جایگزینی نفت ایران از منابع امریكا نیز در اسرع وقت وجود نداشت. دولت آلمان در جنگ جهانی دوم همانند دولت انگلستان علاقه فراوانی برای دستاندازی به نفت ایران و عراق ابراز میداشت و علاقهمندی آلمان به نفت مخصوصاً نفت خاورمیانه به جز گسترش روز افزون بوروكراسی نظامی، رشد سریع تسلیحاتی و نوسازی دو نیروی زمینی و دریایی هیچ دلیل دیگری نداشت. نیازمندی این كشور به نفت مخصوصاً از بهار ۱۳۲۱ بخاطر مسدود شدن راه «دونا» و عدم دسترسی آلمانیها به نفت بلغارستان اضافه شد.
به هر صورت با توجه به خطر انفجار حوزههای نفتی ایران توسط جاسوسان آلمانی و دستیابی احتمالی آلمانیها به این مناطق پس از پیروزی بر شوروی، حفاظت از مناطق نفتی جنوب ایران توسط انگلیسیها كاملاص ضروری تلقی میشد. بویژه اینكه دولت انگلستان مداركی به دست آورده بود كه نشان میداد، ارتش آلمان قصد اشغال مناطق نفتی ایران را دارد. البته تمایل دولت آلمان برای دستیابی به چاههای نفت ایران و عراق مساله تازهیی نبود، حتی قبل از شروع جنگ محافل رسمی آلمان بارها تمایل خود را به نفت این مناطق ابراز داشته بودند. از اوایل آبان ۱۳۱۸ ستاد مشترك آلمان گروهی را برای پیدا كردن راهی به منظور اشغال حوزههای نفتی شركت ایران و انگلیس یا خراب كاری در پالایشگاه آبادان و سایر تاسیسات نفتی جنوب مامور كرد.این گروه تحقیق پس از دو ماه مطالعه، برنامهیی را در این زمینه تهیه كردند و در اختیار ستاد مشترك قرار دادند. پس از آنكه برنامه پیشنهادی گروه تحقیق توسط متخصصین نظامی ستاد مشترك قابل اجرا تشخیص داده شد، توسط شخص هیتلر دستور اجرای آن صادر شد، اما به علت توقف هجوم ارتش آلمان در منطقه قفقاز در اواخر تابستان ۱۳۲۰، آلمانیها مجبور شدند از اجرای نقشه خود صرف نظر كنند. به هرحال انگلیسیها كه از نقشههای آلمانیها جهت انفجار حوزههای نفتی مطلع شده بودند، مجبور شدند برای خنثی كردن نقشههای هیتلر دست به اقدام موثری بزنند. ایدن وزیر امور خارجه انگلستان گزارشی تقدیم چرچیل كرد كه در آن اظهار امیدواری شده بود، هرچه زودتر مناطق نفتی جنوب ایران محاصره و توسط سربازان انگلیسی حفاظت شود. دفاع از منابع و مناطق نفتی و موقعیت سوق الجیشی ایران برای مقامات سیاسی و نظامی انگلیسی حتی پس از اینكه جنگ برق آسای هیتلر به جنگی فرسایشی تبدیل شده بود و بخاطر مقاومت روسها احتمال حمله نیروهای آلمانی به مناطق نفتی ایران و عراق كاهش یافته بود، اهمیت خود را حفظ كرد.
در دهه ۳۰ مساله نفت و رقابت قدرتها بر سر آن، بخشی از تاریخ معاصر ایران را تشكیل میدهد. جنگ جهانی دوم وضعیت بسیار مناسبی برای كشورها و شركتهای نفتی خارجی فراهم كرد تا در كنار شركت دارسی (شركت نفت ایران و انگلیس) كه امتیاز انحصاری استخراج منابع نفتی جنوب و جنوب غربی كشور را در اختیار داشت، به منابع زیرزمینی بسیار غنی ایران دست بیندازد، بویژه آنكه تلاش شركتهای نفتی امریكایی و دولت اتحاد شوروی در گرفتن امتیاز در سالهای بین دو جنگ جهانی به علل مختلف مواجه با شكست شده بود.
جنگ جهانی دوم باعث شد كه منابع سنگین و تسلیحاتی امریكا بیش از صددرصد رشد كند، بطوری كه قدرت صنعتی و مالی این كشور پس از جنگ بی رقیب شد و به استراتژی از پیش تعیین شده صدور سرمایه تحقق بخشید. به عبارت دیگر جنگ دوم جهانی توازن قوا را در تمام زمینههای اقتصادی، سیاسی و نظامی به سود امریكا و به زیان كشورهای اروپایی مخصوصا انگلستان، در كشورهای مختلف جهان از جمله در منطقه خاورمیانه برهم زد و امكانات مناسبی را برای امریكا در این منطقه به منظور دستاندازی به منافع نفتی فراهم ساخت. طبیعی است كه ضعف مالی و سیاسی انگلستان از یك سو و اشتیاق و علاقه دولتمردان ایرانی به جلب هر چه بیشتر امریكاییها به همكاری از سوی دیگر، به حضور شركتهای نفتی امریكایی در ایران بسیار كمك كرد.
در هر حال نیازمندی مالی انگلستان به كمكهای مالی در سال ۱۳۲۲ و اعلام آمادگی علی سهیلی نخست وزیر ایران به واگذاری امتیاز استفاده از منابع نفتی به شركتهای نفتی امریكایی در همان سال زمینه مساعدی برای حضور امریكاییها در ایران فراهم ساخت. بهانه نفود امریكاییها به منابع نفتی انگلستان در خاورمیانه این بود كه ذخایر نفتی این كشور در حال اتمام است، در حالی كه به علت گسترش صنایع و كارخانهها نیازمندی این كشور به نفت افزایش یافته بود. در كشاكش رقابت بین امریكاییها و انگلیسیها، در آبان ۱۳۲۲ نمایندگان شركت انگلیسی شل و در اسفند همان سال شركتهای امریكایی استاندارد واكیوم و سینكلر پیشنهادهایی در خصوص علاقهمندی به كسب امتیاز استخراج نفت مناطق جنوب و جنوب غربی تسلیم دولت ایران كردند.
در حالی كه رقابت سختی میان دو شركت نفتی انگلیسی و امریكایی در مذاكراتشان با دولت ایران بروز كرده بود، دولت ایران برای رسیدگی و اتخاذ تصمیم، كمیسیونی مركب از شخصیتهای مطلع از مسائل نفتی تشكیل داد تا پیشنهادهای رسیده از سوی شركتهای نفتی را بررسی كنند. ضمنا ایران به پیشنهاد «میلسپو» و دیگر مستشاران مالی امریكایی كه طبیعتا در مساله نفت در پی تامین منافع كشور خود بودند و به دلیل اینكه واگذاری امتیاز منابع نفتی به شركتهای خارجی، كار كاملا كارشناسانهیی را هم از لحاظ فنی و هم از جنبه مالی ایجاب میكرد، هربرت هوور و كرتیس متخصصان مسائل نفتی امریكایی را استخدام كرد و از آنان خواست با كمیسیون مزبور همكاری كنند. خبر استخدام مستشاران نفتی امریكایی و حضور شركتهای نفتی امریكایی و انگلیسی، به رغم تلاش دولت ایران به مخفی نگه داشتن این مساله، بتدریج و به صورت گسترده در مطبوعات ایران انتشار یافت و موجب واكنشهای اعتراضآمیزی مخصوصا از جانب تعدادی از نمایندگان مجلس چهاردهم شد.
حضور نمایندگان شركتهای نفتی اروپایی در ایران روسها را نیز به دستاندازی در منابع نفتی ایران تشویق كرد. در اثنای بررسی پیشنهادهای شركتهای انگلیسی و امریكایی توسط كمیسیون نفت، مجید آهی سفیر ایران در مسكو در ۱۳ شهریور به دولت ایران اطلاع داد هیاتی روسی برای مذاكره در مورد نفت عازم ایران است. در اینجا نباید فراموش كرد كه تلاش روسها صرفا معطوف به اخذ امتیاز منابع نفتی نمیشد بلكه سایر منابع زیرزمینی در مناطق شمال را نیز در بر میگرفت.
فشار سیاسی اتحاد جماهیر شوروی و سازمانهای وابسته به این كشور از جمله حزب توده و فراكسیون تودهیی مجلس چهاردهم و تلاش جهت ایجاد بحران از طریق راهپیمایی، دمونستراسیون، اعتصاب و انتشار مقالات متعدد علیه دولت ساعد از یك سو و موضعگیری استقلالطلبانه و مترقی احزاب و دستجات سیاسی ملی و فراكسیون ملیون در مجلس از سوی دیگر به بحرانیتر شدن اوضاع سیاسی كشور دامن زد، بطوری كه ساعد مجبور شد در ۲۰ آبان استعفا دهد و مرتضی قلی بیات كه از سیاستمداران با نفوذ بود، به جای او به نخستوزیری برگزیده شود. سیاست حزب توده در طرفداری از اتحاد شوروی بر اساس نظریه «موازنه دو جانبه» استوار بود. سیاست موازنه مثبت بدین منظور توسط رهبران حزب توده به كار میرفت تا اعطای امتیازات مشابه انگلستان به شوروی در زمینه نفت شمال را توجیه كنند. به صورت دقیقتر، سیاست موازنه مورد نظر حزب توده عبارت بود از اینكه چون انگلیسیها امتیاز انحصاری منابع نفتی در مناطق جنوبی ایران را در اختیار داشتند، دولت ایران برای برقراری موازنه میبایست امتیاز نفت شمال ایران را به شوروی واگذار كند. برعكس جهت گیری حزب توده در واگذاری منابع نفتی شمال به روسها، ملیون مجلس چهاردهم كه رهبری آنها را دكتر محمد مصدق به عهده داشت، از سیاست موازنه منفی پیروی میكردند.دكتر مصدق در ۷ آبان ۱۳۲۳، نطق مفصلی در مورد نفت و جایگاه سیاسی آن در طول تاریخ ایران و مضرات واگذاری امتیاز به دیگران ایراد كرد و گفت: «آنهایی كه طالب ترقی و تعالی میهن هستند، با هر سیاستی كه در مصالح وطن نیست مبارزه میكنند. ما به پیروی از نیاكان خود كه ایمانشان از ما بیشتر بود، باید به كسی امتیاز ندهیم. من با دادن هر امتیاز از نظر اقتصادی و سیاسی مخالفم، چون تفكیك مسائل سیاسی از اقتصادی مشكل است، هرچند كه ممكن است ظاهرا دادن امتیاز به نفع ایران باشد. پس لزومی ندارد كه ما به شركت یا دولت خارجی امتیاز دهیم، به امید آنكه در مملكت ما اقدام به تاسیس كارخانه یا احداث جاده كنند.» مصدق در مخالفت با واگذاری امتیاز نفت شمال به روسها، گفت: «ما نمیگوییم كه دولت شوروی میخواهد به ما ظلم كند ولی ما با تجارب از تاریخ گذشته كشورمان باید هوشیار باشیم، چرا كه هر لحظه اوضاع بینالمللی در حال تغییر و تحول است. در نهایت ما باید از سیاست منفی یعنی توازن سیاسی پیروی كنیم و نه از توازن مثبت.
اگر از نظر توازن مثبت هرچه دول مجاور میخواهند بدهند، پرواضح است كه دول مجاور بسیار خوشوقت میشوند ولی اعمال یك چنین سیاستی توسط دولتهای خائن منجر به از دست دادن سریع حاكمیت ملی خواهد شد.» مصدق در پایان سخنان خود دو راه برای حل بحران نفتی ایران و شوروی مطرح كرد: «یا اینكه شرط دول كاملهٔالوداد چنین اقتضا میكند كه امتیاز معادن نفت شمال را هم دولت ایران به دولت شوروی بدهد یا اینكه دولت اتحاد شوروی به نفت احتیاج دارد و دولت ایران هم در عالم همسایگی مازاد نفت مناطق شمالی را به نرخ بینالمللی به دولت شوروی بفروشد.»
مصدق در سخنرانی ۱۱ آذرماه در هنگام شور و بررسی برنامه دولت مرتضی قلیبیات، ضمن مخالفت با دادن امتیاز به خارجیان، به نخستوزیر پیشنهاد داد كه هرچه زودتر وزارتخانه خاصی تاسیس كند تا استخراج نفت به دست خود ما انجام بگیرد. پیشنهاد دیگر مصدق این بود كه دولت برای جلوگیری از بحرانیتر شدن روابط ایران و شوروی با دولت شوروی وارد مذاكره شود و نفت خود را سلف فروشی كند و با درآمدهای ناشی از این نوع معامله، نفت را استخراج كرده برای مدتی كه در قرارداد ذكر خواهد شد، نفت را به دولت شوروی بفروشد.
مصدق در پایان سخنان خود طرحی را به قید دو فوریت تقدیم مجلس كرد و تصویب آن را از نمایندگان مجلس خواستار شد. متن طرح پیشنهادی مصدق در همان جلسه پس از بحث و بررسی با اكثریت آرای نمایندگان در چهار ماده به تصویب رسید. اولین مطلبی كه با تصویب این طرح به فكر هركس میرسد، حفظ منافع نفتی انگلستان در مناطق جنوب ایران است. اما واقعیت این است كه در آن هنگام مبارزه با هر سه قدرت روس و انگلیس و امریكا امكانپذیر نبود، لذا میتوان جلوگیری از ظهور قدرتهای دیگر در صحنه مالی و نفتی ایران كه باهوش و درایت دكتر مصدق به سرانجام رسید را یك پیروزی سیاسی برای ایران تلقی كرد. به هرحال رقابت قدرتها بر سر گرفتن امتیازات نفت ایران با تصویب قانون منع مذاكرات درباره اعطای امتیاز نفت موقت پایان گرفت، در حالی كه واكنشهای مختلفی را توسط قدرتهای بزرگ باعث شد. اگر امریكا و با اكراه و تاخیر انگلستان از تصویب این قانون استقبال كردند، مطبوعات و سیاستمداران شوروی دولت ایران را مورد حملات تبلیغاتی شدیدی قرار دادند. مطبوعات شوروی، مجلس و شخص دكتر مصدق را متهم میكردند كه برخلاف قانون اساسی و با فشار انگلیسیها طرح ۱۱ آذر را مورد تصویب قرار داده است و دولت اتحاد شوروی تصمیم مجلس را نوعی تبعیض كه مغایر با اصل همزیستی و همبستگی دوجانبه ملتهاست، تلقی میكرد.
روابط ایران و اتحاد جماهیر شوروی كه از تاریخ اشغال ایران روبهسردی گذاشته و در سال ۱۳۲۳ به دنبال رد درخواست شوروی برای كسب امتیاز نفت شمال ایران توسط دولت ایران و مجلس شورای ملی تیره شده بود، در سالهای ۱۳۲۵ـ ۱۳۲۴ به دلیل خودداری شوروی از خروج نیروهای خود از ایران، بشدت بحرانی شد. در واقع سه عامل بر جهتگیری شوروی به ایران تاثیر تعیینكننده داشتهاند: نفت، آینده ایران و نقش امریكا در مسائل خاورمیانه.
سرانجام این حوادث به اعلامیه مشتركی كه در ۱۶ فروردین ۱۳۲۵ به امضای قوام و سادچیكف در تهران رسید ختم شد و قبول آن از سوی شوروی باعث شد آنها خاك ایران را تخلیه كنند.
قوام تعیین تكلیف موافقتنامه قوام سادچیكف را برعهده مجلس پانزدهم قرارداده بود. سادچیكف سفیر شوروی پس از افتتاح مجلس، طرح قرارداد تشكیل شركت مختلف نفت ایران و شوروی را به قوام داد و از وی خواست هرچه زودتر این طرح را برای تصویب در اختیار مجلس قرار دهد. ولی قوام حاضر به امضای طرح پیشنهادی نشد و آن را بدون اظهارنظر برای بحث و بررسی و اتخاذ تصمیم در اختیار مجلس گذارد.
نمایندگان مجلس نیز پس از بحث و بررسی موافقتنامه را مغایر با منافع ملی تشخیص دادند و آن را رد كردند.
● اصول ملی شدن
ملی كردن صنعت نفت دارای مفادی بود كه در آن زمان توسط دولت مصدق و مجلس تنظیم شد. آنچه قانون ملی كردن صنعت نفت تعقیب میكرد و اصولا بدون آن ملی كردن معنی نداشت، اصول ذیل را در بر میگرفت كه مصدق در تمامی مذاكرات خود با دولتهای خارجی بر آنها تاكید میورزید:
۱. حاكم بودن اصل ملی شدن بر كلیه شئونات و امورات صنعت نفت.
۲. خلعید از شركت نفت انگلیس و ایران و در اختیار گرفتن كامل عملیات نفتی توسط شركت جدید التاسیس ملی نفت.
۳. تعلق یافتن كلیه درآمد فروش نفت به دولت ایران و مجاز بودن به فروش نفت و فراورده های نفتی به مشتریان سابق به نرخ عادلانه بازار.
۴. مجاز بودن ایران به استخدام كارشناسان خارجی در صنعت نفت به شرط اجرای سیاستی برای به خدمت گرفتن تدریجی ایرانیان به جای آنها.
۵. رسیدگی به مطالبات و دعاوی به حق شركت سابق و مطالبات متقابل دولت ایران با پیشبینی اختصاص ۲۵ درصد از عایدات خالا حاصل از فروش نفت به منظور پرداخت غرامت شركت سابق.
منبع : روزنامه اعتماد
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست