یکشنبه, ۵ اسفند, ۱۴۰۳ / 23 February, 2025
مجله ویستا
به مناسبت میلاد یگانه دردانه آفرینش، حضرت رسول اعظم

پس شاید تحلیلی بر تولد با بركت آن موجود بی بدیل آن هم از زبان و بیان فرزانه ای همچون علامه بزرگوار آیت الله جوادی آملی در این آغازین روزهای سال اتحاد ملی و انسجام اسلامی، بهترین سوغات و هدیه روزنامه كیهان به خوانندگان خود باشد. آن هم در شرایطی كه یاد پیامبر اعظم(ص) چشمه ای است جوشان و گوارا كه جان بشر تشنه امروز را از زلال رحمت و رافت و معرفت خویش سیراب می كند، بویژه در شرایطی كه امت اسلام تمسك به وجود یگانه اعظم پیامبران را در كنار جرعه نوشی از كلام همیشه زنده وحی، به عنوان تنها راه رستگاری و ایستادگی در برابر هجمه دشمنان اسلام می داند.
● همه ما می توانیم
آنچه كه به مناسبت میلاد حضرت رسول علیه و علی آله الاف التحیه و الثناء و میلاد امام صادق سلام الله علیه به عرضتان می رسد، این است كه شما هم می توانید این راه را طی كنید. رابط بین ما و وجود مبارك پیغمبر، ائمه ما مانند امام صادق (ع) هستند، شما هم می توانید داعی الی الله باشید. قهراً می توانید چراغ مبین و نورافكنی باشید.
ذات اقدس اله به رسول گرامی اش فرمود: به مردم بگو؛ ادعوا الی الله علی بصیره انا و من اتبعنی . یعنی نه تنها من مردم را به الله دعوت می كنم، علماء، دانشمندان، اندیشوران الهی كه پیروی مرا از نظر عقیده و خلق و عمل پذیرفته اند، آنها هم مردم را به الله دعوت می كنند. آنها هم به جائی می رسند كه در روی كره زمین نسبت به علماء و اندیشوران دیگر، مكتب آنها برجسته ترین مكتب می شود.
یك وقت ما پیغمبر را با انبیاء می سنجیم، او می شود افضل انبیاء. یك وقت خلفاء و اوصیای پیغمبر را با خلفاء و اوصیای انبیای سلف می سنجیم، اینها می شوند افضل اوصیاء. یك وقت علماء و دانشمندان را با علماء و دانشمندان دیگر ملل می سنجیم، اینها می شوند افضل العلماء. آنچه الآن به عهده ماست، و ما به انتظار آنیم، و برای ما مقدور است، و ما را به آن دعوت كرده اند، همین است؛ كه ما دارای سخنی باشیم، احسن الكلام.
اینكه ذات اقدس اله به رسول گرامی در بخش چهارم از این آیات فرمود: به مردم ابلاغ كن ادعوا الی الله علی بصیره انا و من اتبعنی. یعنی نه تنها من مردم را به الله دعوت می كنم، بلكه صاحب نظران و صاحب بصرانی كه پیروی مرا پذیرفته اند، آنها هم مردم را به الله دعوت می كنند. اگر آنها مردم رابه الله دعوت كردند، حرف آنها بالاترین حرف ها خواهد بود؛ این فصل اول از سخن. اما فصل دوم از بحث این است؛ ما اگر خواستیم ببینیم قلمرو رسالت رسول گرامی(ص) تا كجاست، منطقه مأموریت دین او تا كجاست، بهترین راه بعد از ارزیابی برهان عام نبوت كه فتوای عقل را تشریح می كند، بررسی متون دینی است. یعنی بررسی آیات قرآن كریم و همچنین روایات و احادیث، مخصوصاً نهج البلاغه.
● میلاد فطرت و حقیقت
در قرآن، قلمرو دین پیغمبر اسلام و ره آورد او، حیات و ممات بشر عنوان شده است. یعنی بشر در همه امور دنیائی اش به رهبری وحی نیازمند است، چه اینكه در همه امور اخروی اش به رهبری وحی نیازمند است. و اگر بخشی از آن امور را عقل بازگو می كند، عقل وقتی هماهنگ با نقل شد، پیام وحی را به ما می رساند. این «عقل» پیامبر خداست.
منتها در نهان و نهاد ما! همانطوری كه در جبهه جهاد اصغر (جنگ بیرون)، عده ای پیغمبرها را شهید می كنند، عده ای پیامبران را اسیر می كنند، عده ای انبیاء را منزوی می كنند، عده ای انبیاء را مصدوم می كنند، در جریان جهاد اكبر هم عده ای فتوای عقل و فطرت را شهید می كنند، مسموم می كنند، یا مصدوم می كنند، یا مجروح می كنند. در جهاد اكبر اگر كسی فتوای عقل و فطرت را دسیسه كرد و براساس قدخاب من دساها به فتوای فطرت و عقل گوش نداد، این در حقیقت پیامبر درونی خود را منزوی كرده است.
به هر تقدیر اگر چنانچه انسان متون دینی را ارزیابی كند، قلمرو رسالت رسول گرامی(ص) روشن خواهد شد. در نهج البلاغه، وجود مبارك امیرالمؤمنین سلام الله علیه هم میلاد رسول گرامی را ستود، و هم وضع مردم را از نظر عقیده در جاهلیت تشریح كرد و هم وضع جامعه را از نظر مسائل مادی بازگو كرد و هم بازسازی و نوسازی فكری، اخلاقی، اعمال و رفتار و مسائل مادی را تشریح كرد.
● میلاد كرامت و دعوت
در اوائل نهج البلاغه، اینچنین آمده است كه ذات اقدس اله، وجود مبارك رسول گرامی علیه و علی آله آلاف التحیه و الثناء را به سایر انبیاء معرفی كرد. به زبان انبیای گذشته وعده مبعوث شدن خاتم آنها را داده است. لذا فرمود: وقتی نوبت رسالت رسول گرامی رسید، به منظور انجاز وعده، پیامبر را مبعوث كرد. بعثه لانجاز عدته. یعنی وعده ای كه خداوند به زبان انبیاء به امم گذشته داده است، آن وعده را با مبعوث كردن خاتم انبیاء(ص) عمل كرده است. ماخوذا علی النبیین میثاقه .
نسبت به انبیای گذشته هشدار داد و از آنها پیمان گرفت؛ به مردم ابلاغ كند، اعلام كند كه آخرین انبیاء كسی است كه با شرائط خاص خواهد آمد و مبعوث خواهد شد. كریما میلاده. میلاد او با كرامت است. كرامت در فرهنگ قرآن جزء اوصافی است كه فرشتگان به آن اوصاف متصف اند. در سوره مباركه انبیاء وقتی فرشتگان را می ستاید، می فرماید: بل عباد مكرمون. لا یسیفونه یالقول و هم یامره یعملون. آنكه منزه از لوث گناه و مانند آن است در فرهنگ قرآن از كرامت برخوردار است. فطرت انسانی اینچنین است كه لقد كرمنا بنی آدم.
اگر در زیارت جامعه به پیشگاه ائمه علیهم السلام عرض می كنیم كه این بزرگواران؛ عباد مكرمون، لا یسیقونه بالقول و هم بامره یعملون. یعنی آنچه كه خدا در سوره انبیاء در وصف فرشته ها بیان كرده است، در وصف اهل بیت عصمت و طهارت هم هست. كرامت در فرهنگ قرآن یك مقام برین و والاست. وجود مبارك امیرالمؤمنین(ع) میلاد رسول گرامی را كریم می داند. قهرا میلاد امام صادق هم كریم است. كریماً میلاده.
آن كسی كه از اصلاب و ارحام طاهر و مطهر حركت كرده است و به این نشئه آمده است، این دارای میلاد كریم است. این كریم المیلاد است. آنكه از غذای پاك متكون شده است، كریم المیلاد است. آنكه از پدران و مادران موحد نشأت گرفته است. كریم المیلاد است. فرمود: كریما میلاده. امشب، شب میلاد انسان كاملی است كه ولادت او با كرامت آمیخته است. آنگاه وجود مبارك رسول گرامی(ص) وقتی وارد شد، به همراه خود احسن الآراء و مكاتب و أقوال را آورد. دنیا از نظر مكتب در سه ضلع آلوده و مسموم زندگی می كرد. عده ای اصلا خدا را قبول نداشتند، عده ای خدا را قبول داشتند، ولی تفكر تجسیمی و تشبیهی داشتند. عده ای خدا را قبول داشتند، اسم خدا را می بردند، اما فكر وثنیت و ثنویت در آنها بود، به غیر خدا تكیه می كردند. این آراء
سه گانه، آراء رسمی جهان آن روز بود.
امروز هم بیش از این سه رأی از نظر فكر در جوامع غیر دینی وجود ندارد. برای اینكه یك عده اصلا ملحداند، ماركسیست اند، معاذالله اصل ماوراء طبیعت را نمی پذیرند. یا عده ای بت پرست اند، یا عده ای اهل تجسیم و تشبیه و مانند آن.
وجود مبارك امیرالمؤمنین عقاید مردم جاهلی را چنین وصف می كند: كه ملل متفرق و متشتتی است؛ آراء این طوائف در این سه ضلع مسموم خلاصه می شود؛ یین مشبه لله یخلقه، أو ملحد فی اسمه، أو مشیریه الی غیره.وجود مبارك رسول گرامی با نشر توحید و دعوت توحید و اینكه ذات أقدس اله صفاتش عین ذات است، سبوح است، قدوس است، منزه از آن است كه شبیه داشته باشد، لیس كمثله شیء است، لا شریك له است، صمد است و مانند آن؛ احسن الأقوال را آورد. أحسن الآراء را آورد. احسن المكاتب را آورد.
● میلاد رحمت و عزت
در بخش های دیگر نهج البلاغه فرمود به اینكه: وجود مبارك رسول گرامی كه ظهور كرد، مشكلات اخلاقی مردم را هم حل كرد. مردم گرفتار اختلاف داخلی بودند، اختلاف خانوادگی بودند، صله رحم نداشتند، رحامت را قطع می كردند، خونریزی داشتند؛ تسفكون دمائكم، تقطعون أرحامكم(۹). وجود مبارك رسول گرامی آمد؛ خون مردم را محترم كرد، اصول خانوادگی را تحكیم كرد، و عمودین را گرامی داشت و اساس خانواده را با دو محور اصیل استوار كرد.
آن تفكرات جاهلی جاهلیت را زدود، غبارروبی كرد. فرمود: اساس خانواده را دو چیز تشكیل می دهد؛ یكی مودت عاقلانه نسبت به هم، یكی هم گذشت از اشتباهات یكدیگر. دو چیز است كه خانواده را تشكیل می دهد؛ جعل بینكم موده و رحمه(۱۰). فرمود: آن خدائی كه بین یك دختر و یك پسر، بین دو تا نامحرم مودت عقلی و قلبی استوار می كند، آن خدا اساس خانواده را بر همین دو محور استوار می داند، نه بیش از آن. نه جهیزیه، نه تداركات زیاد، نه داشتن امكانات بیشتر و مانند آن.
فرمود: و جعل بینكم موده و رحمه. دوستی عاقلانه نسبت به هم؛ چون اگر دوستی بر محور غریزه و جوانی باشد، نظیر تشكیل خانواده در غرب، همین كه سن یك مقداری بالا آمد و آن غرائز جوانی افت كرد، اساس خانواده متلاشی می شود. ولی اگر علاقه زن و شوهر بر محور عقل باشد، هرچه سن بالاتر می آید، این خانواده مستحكم تر می شود، علاقه بیشتر می شود. چون مودت عاقلانه است كه محور خانواده است، نه مودت غریزه و جوانی.
و چون غیر از انبیاء و اولیای الهی، افراد عادی بدون غفلت و اشتباه نیستند، عنصر دیگری كه می تواند اساس خانواده را مستحكم كند، گذشت از اشتباهات و لغزش های یكدیگر است، به نام «رحمت». و جعل بینكم موده و رحمه. این دو چیز است كه اساس خانواده را حفظ می كند. اینها نه تنها در جاهلیت دیروز نبود، در جاهلیت امروز هم نیست! این حرف ها، حرف های نوی انبیای الهی است. به انسان ها فهماند نه مال فراوان، نه جهیزیه، نه ارتباط های دیگر، هیچ كدام از اینها عامل تشكیل خانواده نیست. به هر تقدیر این حرف های نو را وجود مبارك رسول اكرم آورده است.● میلاد وحدت و جماعت
سپس امام فرمود: مسائل خانوادگی را برای شما حل كرد. بعد از اینكه مسائل خانوادگی حل شد، صله رحم را واجب كرده است. بعد از اینكه جریان رحامت حل شد، برقراری وحدت را واجب كرده است. الآن ما در «هفته وحدت» ایم. معنای (وحدت) آن است كه اینها افرادی كه ارحام شان را رعایت كردند، اصول خانوادگی شان را رعایت كردند، به دیگران می پردازند. و هیچ ممكن نیست كسی عضو جامعه متحد باشد، مگر اینكه اهل صله رحم باشد. و هیچ ممكن نیست كسی اهل صله رحم باشد، مگر اینكه در داخل خانواده خود براساس مودت و رحمت حركت كند. و كسی در داخل خانواده خود اهل مودت و رحمت نیست، مگر اینكه در عنصر هستی خود، در نهان و نهاد خود یك انسان واحدی باشد.
گاهی می بینید انسان با خودش اختلاف دارد. یعنی مشكل خود را نمی تواند حل كند. غریزه او چیزی را طلب می كند، غضب او چیزی را طلب می كند، عقل او چیزی را فتوا می دهد، فطرت او چیزی را فتوا می دهد؛ این توان آن را ندارد كه فتوای عقل را، فتوای فطرت را حاكم بر خواسته های غریزه كند! كسی كه گرفتار جنگ داخلی است، مشكل شخص خود راحل نكرد، او توان حل مشكل خانوادگی را ندارد. چه رسد به حل مشكل جامعه. لذا دین مشكل داخلی انسان را حل كرد، انسان را به جهاد اكبر وادار كرد. فرمود: امیر خواسته های درون، فتوای عقل است و فطرت. انسان شهوتی دارد، غضبی دارد، بسیاری از خواسته های غریزه ای دارد، بسیاری از خواسته های فطری دارد؛ باید در نهان و نهاد خود مستحضر باشد كه این كشور داخلی را یك فقیه جامع الشرایطی به نام فطرت باید اداره كند. آن كسی كه مشكل خودش را حل كرد، او توان آن را دارد كه امیر خانواده باشد، امیر ارحام باشد، امیر جامعه.
آنگاه ذات أقدس به رسول گرامی دستور داد كه فرمود: به مردم بگوئید واعتصموا بحبل الله جمیعا. دین حبل خداست، ولایت حبل خداست، قرآن و عترت حبل خدایند. شما با هم به این حبل معتصم و مستمسك باشید. با هم معتصم باشید، غیر از آن است كه بی هم معتصم باشید! یعنی اگر چنانچه یك طنابی از آسمان به زمین آمده به نام قرآن، اگر همه مسلمان های بیش از یك میلیارد عالم این طناب را بگیرند، اما هر كدام یك گوشه طناب را بگیرند، جدای از دیگری، هیچ كدام به این آیه عمل نكرده اند.
معنای این آیه این نیست كه شما مسلمان باشید! آیات دیگر ما را به اسلام دعوت می كند. معنای آیه این است كه با هم مسلمان باشید. با هم اهل قرآن باشید. با هم اهل قرآن بودن، غیر از بی هم اهل قرآن بودن است. مثلا اگر هزار نفر در این فضا الان همه نماز بخوانند (نماز فرادی)، ولی نمازشان به جماعت نباشد، هیچ كدامشان به حبل الله معتصم نشدند. همه نماز خواندند، ولی هیچ كدام به این آیه عمل نكردند! آیه پیامش این نیست، شما مسلمان باشید، آدم خوبی باشید. پیام آیه این است كه: با هم آدم خوبی باشید. وقتی با هم آدم خوبی شدید، مشكل یكدیگر را درك می كنید. واعتصموا بحبل الله جمیعا. گرچه امر به شیء مقتضی نهی از جد نیست، گرچه نهی از شیء مقتضی امر به خلاف نیست؛ یكی عقلی است و دیگری نقلی. ولی برای تأكید در اینجا هر دو كنار هم آمدند. فرمود: با هم باشید، بی هم نباشید. به با هم بودن امر كرد، از بی هم بودن نهی كرد.
● میلاد عقلانیت و مسئولیت
آنگاه در بخش دیگر از سخنان امیرالمؤمنین سلام الله علیه می خوانیم كه فرمود: شما اهل خونریزی بودید، تسفكون دمائكم و تقطعون ارحامكم و سایر مسائل اخلاقی را بازگو می كند. الاصنام فیكم منصوبه و الاثام بكم معصوبه. هم دین آمده آن صنم و وثن را برداشت، مشكل اعتقادی تان را حل كرد، هم مشكل اجتماعی و اخلاقی تان را حل كرد كه شما را از اثم و گناه نجات داد. آنگاه بخش دیگر از رسالت رسول گرامی را بازگو می كند كه دین آمده به شما سازندگی بدهد؛ به شما بهداشت، درمان، آموزش پزشكی بدهد.
به شما طرز خانه ساختن یاد بدهد. شما آب آشامیدنی سالم نداشتید. و این دین آمده، به شما دستور داده، به شما راه نشان داده، به شما گفته كه باید آبتان، آب سالم باشد. شما خانه مسكونی خوبی نداشتید، این دین آمده، به شما دستور داده كه خانه تان باید تمیز و مستحكم باشد. بین مار و عقرب زندگی می كردید. تشربون الكدر و تأكلون الجشب. نه غذای خوبی داشتید، نه آب آشامیدنی خوبی داشتید؛ دین آمده، همه این مسائل را برای شما حل كرده است.
بنابراین اگر می بینید امروز نظام اسلامی نه تنها جهاد سازندگی دارد، بلكه سرداران سازندگی هم دارد، برای آن است كه پیام دین را دارند اجراء می كنند. این اجرای سخن بلند امیر بیان است در نهج البلاغه. نظام اسلامی هم موظف است و هم ما موظف ایم. هم در تعدیل تقاضا، و آنها هم در تعدیل توزیع؛ هر دو موظف ایم. فرمود: همه این كارها را دین برای شما انجام داده است.
می بینید قلمرو دین تا كجاست! منتها بخشی از این امور را دین از راه عقل و فطرت به ما داد. اگر مطلبی را عقل به او رسیده است، اگر مطلبی را فطرت به او رسیده است؛ در اصول ثابت شده است كه عقل جزء منابع دین است.
اگر كسی برخلاف فتوای عقل رفتار كرد، نه تنها در دنیا ضرر می بیند و صاحبنظران او را نكوهش می كنند، بلكه در قیامت به جهنم می رود. پس آنها كه فكر می كردند دین خیلی از امور را نگفته است، دین فقط مسئله آخرت را، قیامت را، اعتقاد و اخلاق را گفته است؛ بقیه را به عقل مردم واگذار كرده است، غافل از آنند كه عقل فتوای دین را می گوید. عقل جزء منابع دین است. منتها همان عقلی كه خدا را می شناسد، پیغمبر را می شناسد، قیامت را می شناسد. همان عقلی كه در اصول جزء حجج و منابع غنی و قوی دین است.
اگر آن عقل فتوا داد كه ما چگونه حكومت كنیم، چگونه كشور را اداره كنیم، این فتوای دین است. بر هر كسی واجب است كه عائله خود را، تأمین كند. آیا ممكن است كسی در قیامت بگوید: چون خدا در قرآن نگفت من چگونه كشاورزی كنم، چگونه آبیاری كنم، چگونه سد سازی كنم، نتوانستم عائله خود را اداره كنم و نكردم، معذور نیستم، آیا چنین كسی در قیامت مؤاخذه نمی شود؟ به جهنم نمی رود؟ یا خدا در قیامت به او می گوید: بر تو از نظر نقل واجب شد عائله را اداره كنی. آن عقلی كه به تو دادم؛ چراغ من است، سراج منیر من است، فتوای من است. تو با عقل می فهمی كه چگونه كشاورزی كنی. خوب، چرا نكردی، عائله را تأمین نكردی؟
به جهنم می رود تا معلوم شود (عقل) منبع دین است. و اگر جهنم می رود، معلوم می شود (فطرت) منبع دین است. خیلی از امور را نقل گفته، خیلی از امور را عقل گفته؛ این آقایان عقل را در مقابل دین قرار دادند، در حالی كه عقل در مقابل نقل است، نه در مقابل دین! در علم اصول می گوید: دین را از چهار منبع می گیرند؛ «عقل»، «قرآن»، «سنت» و «اجماع». عقل هرگز در مقابل دین نیست.
عقل در مقابل نقل است. بنابراین اگر كسی آمده، گفته: كه دین كاری با این مسائل ندارد، این در حقیقت گوشه ای از دین را نپذیرفته! امام راحل رضوان الله علیه مكرر در مكرر در پاسخ این تفكر، می فرمود به اینكه: چرا انبیاء حكومت تشكیل دادند؟ چرا انبیاء جهادها را اداره كردند؟ چرا انبیاء شربت شهادت نوشیدند؟ چرا انبیاء عده زیادی را در جبهه ها به همراه خود دعوت كردند؟ و كاین من نبی قاتل معه ربیون كثیر(۱۵). چرا یقتلون النبیین بغیر الحق؟ چرا و قتلهم الانبیاء بغیر الحق؟ آنها بعد از رحلت امام رضوان الله علیه آمدند، این حرفها را منتشر كردند كه آری، انبیاء حكومت تشكیل دادند، جهاد كردند، مردم را آزاد كردند، اما نه از آن جهت كه وحی آمده، شما این كارها را بكنید. چون اینها فرزانگانی بودند، آزاداندیش، آزادیخواه، این كارها را كردند. وگرنه دین دستور رسمی نداد.
خوب غافل از اینكه اگر شما به خدمت قرآن كریم مراجعه كنید، به خدمت متون نقلی مراجعه كنید، می بینید قسمت مهم این برنامه ها را خدا در قرآن كریم بازگو كرده است. این چنین نبود كه مسئله ولایت را، رهبری را، حكومت را انبیاء از آن جهت كه آزاداندیش بودند و بشر آزادیخواه بودند، انجام دادند! بلكه از آن جهت كه انبیاء بودند، وحی گرفتند، انجام دادند. مسئله قضا و داوری را ذات اقدس اله در قرآن صریحا تشكیل كرد كه ما كان لمومن و لامؤمنه اذا قضی الله و رسوله امرا ان یكون لهم الخیره.
اجرای حدود را خدا در قرآن به اینها مشخص كرده است. قوانین جزائی، كیفری و مانند آن را خدا در قرآن بیان كرده. انبیاء را مأمور اجرای این حدود كرده. جهاد را خدا در قرآن معین كرده. مقاتله با سران استكبار را وحی بررسی كرده. قاتلوا ائمه الكفر را قاتلوهم حتی لاتكون الفتنه(۲۰) را و یكون الدین كله لله را وحی گفته است. اینچنین نیست كه وجود مبارك رسول گرامی از آن جهت كه یك انسان آزاداندیش باشد و آزاداندیش بود، این كارها را كرده! البته انسانی بود، آزادیخواه. و این آزادی را عقل می گوید، كه پیام دین را دارد و نقل می گوید كه متن دین است.
● میلاد تعالی و رهبانیت
برادران و خواهران قبل از هرچیزی، بهترین راه تكریم كسی كه كریماً میلاده به دنیا آمده است، انس شدید با قرآن كریم است. حفظ قرآن در درجه دوم از اهمیت است. اول آشنایی به متن قرآن. ما اینجا ننشستیم كه پیغمبر را بستائیم! او كسی است كه فرشته ها در ستایش او عاجزند. ما آمدیم كه تكلیف خودمان را روشن كنیم. ما نیامدیم كه كباده كش كرنش دیگران باشیم! آمدیم كه بفهمیم ما وظیفه مان چیست! پیغمبر وظیفه ما را مشخص كرد. فرمود: من أحسن الأقوال را آوردم. شما هم أحسن الأقوال را بیاورید به دنبال من.
أدعوا الی الله علی بصیره أنا و من اتبعنی. پس اگر خدا فرمود: فبشر عباد الذین یستمعون القول فیتبعون أحسنه، و بعد فرمود : من أحسن قولاً ممن دعا الی الله و عمل صالحاً و قال اننی من المسلمین، بعد در بخش سوم، در سوره احزاب فرمود: یا ایها النبی انا ارسلناك شاهداً و مبشراً و نذیراً و داعیاً الی الله باذنه و سراجاً منیرا، در بخش چهارم می بینیم پیغمبر فرمود: من مردم را به أحسن الأقوال دعوت می كنم. پیروان من هم مردم را به أحسن الأقوال دعوت می كنند.
پی نوشت ها در سرویس معارف موجود است.
آیت الله جوادی املی
آیت الله جوادی املی
منبع : روزنامه کیهان
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست