چهارشنبه, ۲۲ اسفند, ۱۴۰۳ / 12 March, 2025
مجله ویستا
فلسفه کاربردی چیست؟

پاسخ ساده و البته مهم این است که فلسفه به هیچ دردی نمیخورد. چون فلسفه قادر به حل هیچ مسأله عینی objective نیست و نمیتواند به حل آن کمک کند. چون هر مشکلی راهحل خود را دارد و باید از همان راهحل خاص خود مشکلش را رفع کند. این تلقی از فلسفه موجب دو نوع نگاه انحرافی نسبت به خود فلسفه شده، نگاه انحرافی اول این است که فلسفه دونپایه است، تفکر فلسفی اتلاف وقت و نهایتأ برای پر کردن برخی اوقات فراغت است، نگاه انحرافی دوم در مواجهه با نگاه اول شکل میگیرد یعنی تفکر دفاع از فلسفه. دفاع از مقام فلسفه به همان اندازه دون پایه دانستن فلسفه غلط و موجب وهن فلسفه است. از راسل پرسیدند فلسفه چیست؟ جواب طنزآمیز و البته هشیارانهای داد و گفت: فلسفه آن چیزی است که در گروه فلسفه دانشگاهها درس میدهند.
با این حال راسل میدانست که تقسیم فلسفه به آکادمیک و غیرآکادمیک فاقد اعتبار است چرا که تفکر فلسفی همه جا حضوردارد، خود او بود که بعداً و این بار غیرطنزآمیز درمورد فلسفه چنین گفت: فلسفه آنطور که من میفهمم، اساساً، تحلیل منطقی و پس از آن ترکیب منطقی است... مهمترین کار فلسفه نقد و وضوح بخشی به مفاهیمی است که از روی عادت و بدون نقد و ارزیابی، پایهای تلقی شده و پذیرفته میشود (راسل /۱۹۵۶/صفحه ۳۴۱.) فلسفه، چه غلط و چه درست، مثل آب برای ماهی و مثل مادر برای فرزند است. مگر ماهی آب را اثبات میکند بعد میخورد، مگر فرزند شأن مادر را اثبات میکند بعد او را میپذیرد؟ حضور فرزند یعنی عظمت مادر، بیآنکه مادر قادر به حل تمام مشکلات زیستی، معیشتی فرزند باشد. بنابراین:
۱) فلسفه به هیچ دردی نمیخورد (آن دردهایی که ما میشناسیم.) به درد نخور بودن فلسفه یعنی ابزار نبودن فلسفه برای توجیه این و آن، برای توجیه این شخص و آن شخص، برای توجیه این ایدئولوژی و آن ایدئولوژی، برای توجیه این قدرت و آن قدرت. معنای دیگراین سخن این است که تنبلی خودمان را در حل معضلات به گردن فلسفه نیندازیم و با توجیهات غلط فلسفی بیتدبیری خود را در حل مسائل تبیین نکنیم. فلسفه و حاملان آن (روشنفکران) صندلی چرخدار نیستند که معلولین روی آن سوار شوند، به مقصد برسند و پس از رسیدن به مقصود آن را در گوشهای رها کنند.
۲) به درد نخور بودن فلسفه به معنای دونپایه بودن آن نیست. عده ای با دون پایه دانستن فلسفه، فرار از دشواریهای تفکر را برای خود توجیه میکنند. فلسفه دون پایه، فلسفه ابزاری و فرمایشی است. فلسفه ابزاری Instrumental philosophy غیرمعرفتی و پراگماتیستی است. بنابراین فلسفه دون پایه، فلسفهای غیرمعرفتی است. اما ابزاری بودن فلسفه با کاربردی بودن فلسفه متفاوت است. هدف فلسفه کاربردی Applied philosophy استانداردسازی تفکر است از طریق وضوح بخشی تحلیلی و حذف پرتوپلاگوییهای شبهمنطقی و شبهفلسفی که عموماً پایه و اساس تصمیمگیریهای ما هم قرار دارند. هدف فلسفه کاربردی، سازماندهی پاسخهای نوین برای پرسشهای کهن است.
هدف، کمک به انسان برای فهم حقیقت و کسب معرفت و شناخت امر واقع تا حد امکان است، هدفی که کاملاً در نقطه مقابل فلسفه ابزاری قرار دارد. فلسفه کاربردی با حفظ شأن فلسفی مفاهیم، آنها را با زندگی روزمره پیوند میزند. یک مثال در این مورد، که شایسته مطالعه جدی است، تلاشهای اندیشمند معروف لوی اشتراوس است که با تلاشهای فلسفی و تئوریک خود واقعیتی به نام اتحادیه اروپا را شکل داد. نمونه دیگر تلاشهای فلسفی و تئوریک کانت است که تدوین منشور حقوق بشر را پیریزی کرد و از دل آن دموکراسی و ساختارهای دموکراتیک بیرون آمد. اولویت فلسفه بر دموکراسی از همین جا ناشی میشود. نمونه دیگر، فلسفه علم است. فلسفهای که هم به درد نخور است و هم معرفتبخش knowledgeable و کاربردی. فلسفه علم به درد هیچ دانشمندی نمیخورد چون اساساً برای او و به سفارش او یا برای خوش آمد او و یا به عنوان ابزار پژوهش او ایجاد نشده، بنابراین غیرقابل دفاع و البته بینیاز از دفاع، در برابر دانشمندانی است که آن را وصلهای اضافه بر پیکر علم میدانند.
اما پذیرش نظرات درست آندسته از عالمان که فلسفه علم را برای خودشان اتلاف وقت و زائدهای بر تن علم میدانند، نباید موجب غفلت از کاربرد درست فلسفه علم، که شأنی متفاوت از شأن علم دارد، بشود، یعنی شأن فهم حقیقت واقعیتی به نام علم. همینطور شأن فهم زمینههای حل مساله علمی. شأنی که بیشتر فیلسوفان و معرفتشناسان از آن آگاهند تا عالمان و پژوهشگران. به همین دلیل، بدون اتکا به دستاوردهای فلسفه علم در حوزه اجتماع و به عبارت بهتر بدون توجه به مبانی فلسفه علوم اجتماعی، فهم هیچ مساله اجتماعی هم ممکن نیست.
بنابراین هدف والای فلسفه کاربردی، اگر نه حل مساله که زمینهسازی برای حل مساله است.
فلسفه، به این ترتیب، هم شأن کاربردی دارد، که مرز آن را با فلسفه محضpure philosophy مشخص میکند و هم شأن معرفتی دارد، که مرز آن را با فلسفه ابزاری تعیین میسازد. فلسفه محض و فلسفه ابزاری دو شکل افراط و تفریط فلسفهاند.
اولویت فلسفه برحل مساله، حقیقت فلسفه کاربردی است. مطابق با این تئوری، حل هیچ مسالهای بدون اتکا به فلسفه کاربردی امکانپذیر نیست.
فلسفههای موضوعی subject philosophy یا اصطلاحا فلسفههای مضاف، از نمونههای بارز فلسفه کاربردی در دوران معاصراند که بیتوجه به خوشآیند یا بدآیند پژوهشگران حوزههای علوم تجربی، ضمن تلاش برای زمینهسازی در حل مسائل تجربی، تاثیر شگرف و حیرتانگیز خود را در ارتقا و تعمیق فهم بشر بهخوبی نشان دادهاند. یک نمونه دیگر آن غیر از فلسفه علم، فلسفه ذهن است که با تأمل درانواع حالات ذهنی mental states از قبیل: ادراک، اندیشیدن، باور کردن، قضاوت کردن، توجیه کردن، نیتمندی افعال ذهنی و همین طور تعمق در فرآوردههای ذهنی چون بازنماییها، باورها، معناداری گزارهها، گرایشات گزارهای و نظایر اینها، رویکرد نوینی به مساله کهن ذهن- بدن mind-body problem ایجاد کرده است و تازه پس از این پرسشها و پژوهشهای فلسفی بود که دنیای علوم تجربی متوجه رازگشایی از عنصر رازآمیزی چون ذهن شد و پژوهشهای علمی خود را با نام علوم شناختی cognitive sciences تاسیس کرد و با به خدمت گرفتن سایر دانشهایی چون، زیستشناسی، ریاضی، علوم عصبشناسی، انسانشناسی، منطق و کامپیوتر، در حوزه ذهنپژوهی طوفان به راه انداخت. طوفانی که در کانون علم معاصر همچنان و بهشدت ادامه دارد.
۳) فلسفه نیاز به دفاع کردن ندارد. فلسفه، اتحادیه یا حزب نیست که نیاز به اساسنامه یا دفاعیه داشته باشد. بهترین دفاعی که میتوان از فلسفه کرد اصلاح بنیانهای غلط فلسفی ذهن خودمان است. اینکه تمایز فلسفه کاربردی را از فلسفه محض و فلسفه ابزاری بفهمیم. اینکه محتوای تفکر را فدای موضوع تفکرنکنیم و پراگماتیسم فلسفی را بر عقلانیت و معرفت مسلط نکنیم و اینکه دریابیم، فلسفه کاربردی تنها کانون آموزش استانداردهای تفکر است.
۴) فلسفه کاربردی، هم مبنای تأمل و تفکر است و هم نتیجه تأمل و تفکر. تفکر به معنای تأمل در مبانی به شکلها و صورتهای متعدد انجام میشود، تفکر شاعرانه، تفکر عارفانه، تفکر استتیک و زیباییشناسانه و تفکر مفهومکاوانه. فلسفه کاربردی حاصل تفکر مفهومکاوانه است و این همان جایی است که فلسفه به درد میخورد. هر یک از انواع تفکر شأن خاص خود را دارد و البته ضوابط خاص خود را. تفکر و تأملات مفهوم کاوانه، یعنی فلسفه کاربردی، با طرح پرسش، از تحلیل analysis آغاز میکند. تحلیل فلسفی، به مثابه منطق درونی فلسفه کاربردی، گزارهها را مورد کاوش و ریشهیابی منطقی یا زبانی قرار میدهد. بنابراین تحلیل یا منطقی است یا زبانی. اما تحلیل فلسفی را با تحلیلهای شبهفلسفی پراتیکی و عمل محور نباید یکسان گرفت. تحلیلهای موسوم به تحلیل حسی / شهودی /عرفانی/ سیاسی .../ و زیرمجموعههای آنها مثل نقد عرفانی، نقد سیاسی، نقد شهودی، نقد احساسی و... زمانی قابلیت تحلیل منطقی و زبانی پیدا میکنند که در قالب گزارههای معتبر نقدپذیر بیان شوند. تحلیل به این ترتیب عملی است که با زبان بر منطق و با منطق بر زبان صورت میگیرد.
تحلیل فلسفی، فلسفه تحلیلی هم نیست. با آنکه برای فلسفه تحلیلی هنوز تعریف واحدی در دست نیست، میتوان با مراجعه به تاریخ تلاشهای فلاسفه آنالیتیک، فلسفه تحلیلی را استانداردسازی تبیین مفاهیم دانست. فلسفه تحلیلی، به این معنا، فنیترین بخش فلسفه و نسخهای از فلسفه کاربردی است. در تحلیل فلسفی، گزاره، واکاوی منطقی یا زبانی میشود اما در فلسفه تحلیلی، مفهوم، تبیین فنی و تکنیکال میشود. در تحلیل فلسفی، هدف ریشهیابی مبانی منطقی یا زبانی گزارههاست اما در فلسفه تحلیلی، هدف دستیابی به مفاهیم معتبر است مفاهیمی چون: معرفت معتبر، معنای معتبر، زبان معتبر، تبیین معتبر، استدلال معتبر، استنتاج معتبر و گزاره معتبر. با این حال کاربرد و هدف مشترک و نهایی تحلیل فلسفی و فلسفه تحلیلی، حذف ابهام و اغتشاش از حوزه مفاهیم، گزارهها و نظریات است.
۵- فلسفه کاربردی، مساوی تفکر نیست. اول به این دلیل که تفکر فقط فلسفی نیست زیرا تفکر، شاعرانه، شهودی، استتیک و عرفانی هم هست. دوم به این دلیل که فلسفه هم فقط تفکر نیست، بلکه استدلال، استنتاج منطقی و ارزیابی نتایج هم هست. عقل Ratio، به این ترتیب، هم در فلسفه به طور خاص و هم در تفکـر به طور عام، به عنوان یک ابزارشناختی (در کنار دو ابزار دیگر شناخت یعنی دل ما و تجربیات ما) نقش مهمی بازی میکند. فهم دقیق فلسفه کاربردی بدون فهم جایگاه عقل در زندگی انسان تقریباً امکانپذیر نیست. در میان تمام ویژگیهای انسانی، عقل تنها پدیدهای است که آرام و بیصدا خودش را زیر سوال میبرد (نقد.) هیچ پدیدهای را در تاریخ انسانی نمیتوان پیدا کرد که به اندازه عقل متواضع باشد و علیه خود اقدام براندازی انجام داده باشد (نقادی.) تمام عمر از همه دشنام بشنود، تمام عمر هم به همه سرویس بدهد. با حمله کردن به آن موقعیت کسب کنند، برای حفظ موقعیت هم به آن استناد کنند. عقل تنها سرمایهای است که افراد آرزوی افزایش آن را ندارند، نه به این دلیل که آن را بد و مضر میدانند بلکه به این دلیل که همه فکر میکنند به اندازه کافی دارند!!!
عقل و وجه بارز آن، نقد، محصول زندگی بشر روی کره زمین است و تا انسان با همین ماهیت فعلیش روی زمین زندگی میکند، عقلانیت و نقد و تمام دشواریهای آن، همچنان هم سرمایه او و هم مساله او باقی خواهد ماند.
بنابراین فلسفه کاربردی به معنای کاربرد عقل و نقد در بهترین شکل آن است. در نتیجه عقلانیت و نقادی حاصل کاربردی شدن فلسفه است و نه محصول غرب یا مدرنیته. عقل مدرنیته بی معناست، برعکس این غرب و مدرنیته است که محصول عقلانیت و نقادی است. این مدرنیته عقلانی است که وجود تاریخی پیدا کرده. عقل و نقد به مدرنیته متکی نیست، این مدرنیته است که با آگاهی و هشیاری متفکرینش، هنرمندانش، حقوقدانها و مدیرانش به عقلانیت تکیه زدند و متحول شدند.
عقل مدیون مدرنیته نیست، این مدرنیته است که پیشرفتهایش، سراسر وابسته به عقلانیت و انحطاطش نیز البته تماماً به دلیل انحراف ازعقلانیت بوده است. همان عقلانیتی که سنت مدرنیته بود، همان سنتی که متفکرین و انسانهای صدها و هزاران سال قبل از مدرنیته با آن زیستند، آموختند، آفریدند، مهر ورزیدند و گاه با بیاعتنایی به او به انحطاط و زوال دچار شدند. رشد و زوال هر فرهنگی حاصل اعتنا و بیاعتنایی آن فرهنگ به فلسفه کاربردی است. اعتنا به فلسفه کاربردی، احیاگر معنویت، معرفت، هنر، معیشت، دینداری و ادبیات هم هست، به همان صورتی که بیاعتنایی به فلسفه کاربردی، انحطاط معنویت، معرفت، هنر، معیشت، دینداری و ادبیات را هم در پی خواهد داشت.
محسن خیمهدوز
منبع : روزنامه اعتماد ملی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست