جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

ملاقات با فاکرها - MEET THE FOCKERS


ملاقات با فاکرها - MEET THE FOCKERS
سال تولید : ۲۰۰۴
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : رابرت دنیرو، جی روچ و جین رُزنتال
کارگردان : روچ
فیلمنامه‌نویس : جان همبرگ و جیم هرزفلد، برمبنای داستان مارک هایمن و هرزفلد از شخصیت‌هائی خلق شده توسط گِرِگ گلینا و مری روت کلارک
فیلمبردار : جان شوارتسمن
آهنگساز(موسیقی متن) : رندی نیومن
هنرپیشگان : دنیرو، بن استیلر، داستین هافمن، باربارا استرایسند، بلایت دانر، تری پولو، اوئن ویلسن، آلانا اوواچ و ری سانتیاگو
نوع فیلم : رنگی، ۱۱۵ دقیقه


شیکاگو، زمان حال. ̎گِرِگ فاکر̎ (استیلر) و ̎پم برنز̎ (پولو) که تازه نامزد کرده‌اند، خیال دارند تعطیلات آخر هفته را با والدین خود بگذرانند که هنوز یک‌دیگر را ملاقات نکرده‌اند. این زوج با هواپیما به ایالت نیویورک، جائی که ̎جک̎ (دنیرو) و ̎دینا̎ (دانر)، پدر و مادر ̎گرگ̎، ̎برنی̎ (هافمن) و ̎راز̎ (استرایسند)، زندگی می‌کنند، می‌رساند. ̎گرگ̎ که پیش‌بینی کرده، ̎جک̎ محافظه‌کار از سبکِ زندگی پدر و مادرش خوشش نخواهد آمد (̎راز̎، روان‌درمان‌گر است و ̎برنی̎ وکیلی لیبرال بوده است) از والدین خود می‌خواهد که قدری کنترلِ رفتار خود را داشته باشند. ̎پم̎ به ̎گرگ̎ خبر می‌دهد که حامله است و هر دو توافق می‌کنند این مسئله را تا پیش از مراسم ازدواج از ̎جک̎ پنهان دارند. طی دو روز تعطیل آخر هفته، رابطهٔ خانوادهٔ ̎برنز̎ و ̎فاکرها̎، به وخامت می‌گراید. پس از آن‌که ̎برنی̎ ناخواسته به اتوموبیل/ کاراوان ̎جک̎، خسارت می‌زند، ̎جک̎ آن را برای تعمیر نزد ̎خورخه̎ (سانتیاگو)، پسر ̎ایزابل̎ (اوواچ)، پیشخدمت سابق‌شان می‌برد. ̎جک̎ که متوجه شباهت‌هائی بین ̎خورخه̎ و ̎گرگ̎ شده، شک می‌کند که نکند این پسر پانزده ساله، فرزند ̎گرگ̎ باشد. ̎گرگ̎ موقع نگه‌داری از خواهرزادهٔ ̎پم̎، با ناشی‌گری‌هایش ̎جک̎ را خشمگین می‌کند. ̎جک̎ که مطمئن شده داماد آینده‌اش دروغ می‌گوید، پیش از سخن‌رانی ̎گرگ̎ جلوی مدعیون جشن عروسی، به او ̎سرم حقیقت‌گوئی̎ تزریق می‌کند. ̎گرگ̎ پس از صحبت‌های صاف و پوست‌کنده‌اش در مقابل حضار، به شدت معذب می‌شود و از هوش می‌رود. روز بعد ̎جک̎ از پذیرفتن ̎فاکرها̎ به‌عنوان خویشان خود سر باز می‌زند. ̎دینا̎ از ̎جک̎ اعتراف می‌گیرد که به ̎گرگ̎ آمپول حقیقت تزریق کرده و ̎پم̎ نیز خبر می‌دهد که حامله است. ̎جک̎ از سرِ شرمندگی خانه را ترک می‌کند و ̎گرگ̎ و ̎برنی̎ نیز به دنبالش. ̎جک̎ که از روی آزمایش DNA پی برده ̎خورخه̎ پسرِ ̎گرگ̎ نیست، تصمیم می‌گیرد به خانه بازگردد؛ و در راه به ̎گرگ̎ و ̎برنی̎ برمی‌خورد که پلیس به خاطر سرعت غیرمجاز آنها را متوقف کرده. جروبحث با پلیس باعث می‌شود هر سه نفر به زندان بیفتند و در همان‌جاست که ̎جک̎ با ̎گرگ̎ آشتی می‌کند و موافقت خود را با ازدواج او با ̎پم̎ اعلام می‌دارد.
● این یکی از قسمت اولش، ملاقات با والدین (ساختهٔ خود روچ، ۲۰۰۰) بهتر است. به‌خصوص به خاطر حضور جذاب هافمن و استرایسند که در نقش زوج یله و سرحال داستان، در برابر دنیروی سخت‌گیر و مقرراتی و وسواسی قرار می‌گیرند و اغلب موقعیت‌های طنزآمیز فیلم را ایجاد می‌کنند. شوخی‌های خوب و پُرملاط و شخصیت‌های دوست‌داشتنی ملاقات با فاکرها به کنار، نکتهٔ جالب این‌که می‌توان دو خانوادهٔ فیلم را تعمیم داد و به گروه‌بندی‌های اجتماعی و سیاسی مربوط کرد. دنیروی محافظه‌کار سخت‌گیر جنگ‌طلب (مأمور سابق سیا) در برابر هافمن و استرایسند لذت‌طلب و آزد که انگار از دل اجتماع هیپی‌های دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ به این‌جا پرتاب شده‌اند؛ قرار گرفته است. (ارجاع مستقیمی به این ارتباط هم وجود دارد. وقتی هافمن در برابر کاراوان مجهز و تانک‌مانند دنیرو دراز می‌کشد تا مانع رفتن او شود و در جواب اعتراض پسرش می‌گوید که در دههٔ ۱۹۶۰ هم مشکلات‌شان را همین‌طوری حل می‌کردند!). بی‌خود نیست که بازیگر مبارز آن سال‌ها، ونسا ردگریو، در گفت‌وگوئی اعلام کرد باید به این کمدیِ (طبق معمول) دست‌کم گرفته شده؛ جایزهٔ اسکار می‌دادند!