جمعه, ۱۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 31 January, 2025
مجله ویستا
ذهن زجر دیده یک نقاش
● درباره زندگی و آثار ونسان وان گوگ۱۸۹۰- ۱۸۵۳
ونسان ویلیام وان گوگ در سیام مارچ ۱۸۵۳ در شهر گروت زندرت واقع در جنوب هلند به دنیا آمد. او بزرگترین پسر تئودوراس وان گوگ (كشیش) و آناكرنلینا كاربنتس بود و چند سال بعد از تولد او یعنی در سال ۱۸۵۷ برادر مورد علاقهی ونسان(تئو) به دنیا آمد.
ونسان در سن ۱۶ سالگی در سال ۱۸۶۹ شروع به كارآموزی در جوپیل وسیا (Goupil and cia) دلالان بین المللی هنر در شعبه اصلی پاریس كرد. در سال ۱۸۷۳ ونسان به جوپیل واقع در لندن میرود. ارتباط روزانه او با آثار هنری قدرشناسی او را از نقاشی بیان میكند. ونسان نقاشیهای واقع گرایانه حاكی از زندگی روستایی جین فرنكویس دیلف و جولس بر تون را تحسین میكند و بعد از كشیدن چند تابلو علاقهاش را نسبت به كارهای خود از دست میدهد. به پاریس باز میگردد، از جوپیل خارج میشود و تصمیم میگیرد كه كشیش شود.
او در سال ۱۸۷۶ به عنوان معلم و معاون یك مبلغ مذهبی در یك مدرسه شبانه روزی كار میكند. او به مذهب پروتستان علاقه پیدا میكند و خدمت به فقیران دغدغه فكری او میشود و بعد از اینكه از كار در یك مدرسه الهیات منع میشود به یك منطقه حفاری معدن زغال سنگ به عنوان مبلغ غیر روحانی میرود و در این زمان است كه از دین تنفر شدید پیدا میكند. او مینویسد «باید سعی كنیم معنای واقعی كار هنرمندان بزرگ را بفهمیم استادان مسلم و چیره دست در شاهكارهایشان ما را به دو صورت به سوی خدا هدایت میكنند یكی آن را در كتابی مینویسد و میگوید و دیگری در تابلو نقاشی» او در سال ۱۸۸۰ برای فراگیری هنر نقاشی به بروكسل رفت و پس از چندی تصمیممیگیرد كه یك نقاش شود در حالی كه هیچ كس نمیتوانست استعداد بی نظیرش را در این كار حدس بزند. ونسان هویت هنری خود را با رنگهای تاثیر گذار و سادهاش اما با تركیبات فراموش نشدنی خود شكل داد. او كارگاهی در لاهوگ اجاره كرد و اولین نقاشی آبرنگ خود را در سال ۱۸۸۲ خلق كرد و در سال ۱۸۸۴ بیشتر تابلوهایش تصویر گر زندگی روستایی بودند و در بیشتر نقاشیهایش رنگهای تیره به كار رفته بودند كه در سبك پاریس رایج نبود زیرا نقاشان احساسگرا در آن زمان بیشتر رنگ روشن در تابلوهایشان استفاده میكردند. در سال ۱۸۸۵ تابلو رنگ روغن «سیب زمینی خواران» به عنوان اولین تركیب هنری او در مقیاس بزرگ شكل گرفت كه اولین شاهكارش محسوب میشود. در اوایل سال ۱۸۸۶ به پاریس بر میگردد كه این سال دوره تعیین كننده شكلگیری سبك نقاشی اوست. حالا او خودش میداند كه نقاشان احساسی گرا چگونه نور و رنگ را با یكدیگر به كار میگیرند. آثار پاریسی ونسان متاثر از محیط اطراف اوست و بدین ترتیب رنگهای به كار رفته در نقاشیهایش روشنتر میشود و در این زمان موضوعات نقاشی خود را به بلوارها و فضاهای باز اطراف شهر و رودخانهها برد و از روی آثار جرج سوآرت(George Seuart) و پل سیگناك (Paul Signac)با سبك سایهگذاری در نقاشی آشنا میشود. او مینویسد «آنچه كه بسیار روشن است در رنگ آموزی و تقویت مدلهایی برای كامل كردن مهارتهایم ناتوان هستم» او در پاریس پرترههای بسیار را كشیده است و حداقل ۲۰ پرتره از خودش نقاشی كرده است در اوایل كارش بیشتر از رنگهای خاكستری و قهوهای استفاده میكرد و این رنگهای تیره به تدریج جای خود را به رنگهای زرد، قرمز، سبز و آبی دادند. او برای خواهرش مینویسد قصدم این است كه پرترههای گوناگون متعلق به یك نفر را نشان دهم یكی از آخرین پرترههای ونسان كه در پاریس كشیده پرتره خودش بود كه بیانگر تصویر دراماتیك شخصی و هویت هنری اوست.
ونسان پس از مدتی به دهكدهای نزدیك پاریس با عنوان آسنیرزAsniers (جایی كه اكثر نقاشان احساسیگرا اغلب سه پایه تابلوی نقاشی خود را در آنجا قرار میدادند) میرود. او به خواهرش مینویسد «وقتی كه من مناظر آسنیرز را در این تابستان میكشیدم، رنگ های بیش تری را از قبل در آنجا دیدم» در سال ۱۸۸۷ ,ونسان تصاویر چاپی ژاپنی را میخرد و به دقت روی آنها مطالعه میكند.
در این زمان است كه علاقه شدیدی به هنر مشرق زمین در او به وجود میآید به همین دلیل به شهر آرس در جنوب فرانسه رفت چون در آنجا میتوان رنگهای گرم شرقی را به خوبی یافت و پس از مدت زمانی كوتاه نمایشگاهی از حفاریهای چوبی ژاپنی را در پاریس نمایش میدهد كه تعدادی از آثار خودش را با سبكی ویژه و رنگ آمیزی با معنایی عمیق از نمونههای ژاپنی در این نمایشگاه در معرض دید قرار میدهد.
او در مورد سبك نقاشی ژاپنی میگوید: «من به نظم و ترتیب عظیمی كه در آثارشان وجود دارد حسادت میكنم در آن آثار هرگز كسالت دیده نمیشود و به نظر نمیرسد كه با عجله كشیده شده باشند. كارهایشان به سادگی نفس كشیدن است . آنها پرتره را با خطهایی كه به بهترین شكل ممكن انتخاب شده میكشند.» ون گوگ عكسهای چاپی ژاپنی را نه صرفاً به خاطر مطالعه سبك و تكنیك آنها كپی كرد بلكه چندین نقش آنها را تركیب نمود به روشی ابداعی در نقاشی رسید كه سطح رنگ هموار با اختلاف جزئی تغییر داد و به این ترتیب با جسارت فوق العادهاش آثار اصیل و عالی را خلق كرد و كپی عكسهای ژاپنی او را مجبور كرد تا از كشیدن تابلوهایی با عرف غرب فاصله بگیرد و دستور تركیبی خود را توسعه بدهد ون گوگ نه تنها خود به مطالعه این عكسهای چاپی پرداخت بلكه دوستانش همچون امیل برنارد را نیز به مطالعه دقیق آنها تشویق مینمود و فرهنگ و هنر ژاپنی تاثیر همیشگی روی آثار وانگوگ گذاشت.
ونسان سبكهای مختلفی را تجربه كرد مانند نقاشی سنتی، امپرسیونیسم و نئوامپرسیونیسم، رنگ كردن به شیوه نقطهگذاری، كپی از آثار هنرمندان دیگر، عكسهای چاپی ژاپنی ، پرترههای پر احساس و چشمانداز مناظر طبیعی. اما به طور كلی سبك نقاشی وانگوگ را میتوان پست امپرسیونیسم نامید چون بیشتر آثارش دوره تناوبی زمان قدیم را برای رفتن به ماورای آن دنبال میكند. این سبك به غنیمت شمردن احساسهای روزانه یا استفاده از كار با قلم موی رها شده روی صفحه و به كارگیری رنگهای روشن تاكید میكند و به همین خاطر به كار بردن رنگهای افراطی و كار با قلممو به سبك امپرسیونیسم در آثار وانگوگ سبكی را به وجود آورد كه نقاشان احساسیگرای بعد از خود را بسیار تحت تاثر قرار داد.
در اوایل سال ۱۸۸۸ ونسان به طرف پرونس(Provence) میرود زیرا به گفته او كار در پاریس برایش غیر ممكن بود ونسان در این زمان وارد دوره فعالیت خلاقانه بسیار عالی میشود او شیفته تماشای بهار در پرونس بود ونسان در بهار شكوفه درختان میوه و در تابستان منظره زندگی روستایی را نقاشی میکرد. او در هوای آزاد و اغلب در یك نشست طولانی به تنهایی نقاشی میكشید. او میگوید «با كار كردن مدام روی یك مكان در تمام اوقات سعی كردم به آن چه كه لازم است برسم » او هر فصل یا موضوع را با رنگهای خاصی مشخص میكرد باغها را با رنگ های صورتی و سفید و مزارع گندم را با رنگ زرد نشان میداد و رنگ یك عنصر برای او وسیلهای برای ابراز احساسش بود.
در تمام نقاشیهای وانگوگ توجه زیادی به جزئیات چیزهایی مانند رنگ و تركیب شده است و هنوز تعداد زیادی از تابلوهای پرتره آن به نظر نامتعادل میرسد مطالعه دقیق روی آثار ونگوگ نشان میدهد كه او دقت لازم برای رسیدن به شخصیت كامل مدلهایش انجام داده است و این موارد است كه سبك بینظیر او را میسازند آثار وان گوگ نه تنها از نظر منتقدین هنرمند و دانش پژوهان بلكه از نظر عاشقان نیاموخته هنر نقاشی از ارزشمندترین آثار قابل درك در سراسر جهان است.
اضافه بر این مدركی برای حمایت از این تئوری در نامههای ونسان به برادرش تئو وجود دارد كه در یكی از این نامهها مینویسد: «من اكنون فقط غرق در مطالعه هستم. مطالعه، مطالعه، مطالعه و … و هیچ چیز مرا از داشتن یك مطالعه خوب باز نمیدارد و حدس میزنم كه تنها یك اثر از ۲۰ اثرم قابلیت فروش داشته باشد البته شاید بعدها ارزش فروش پیدا كنند»وانگوگ، «گوگن» نقاش فرانسوی را به پرونس دعوت میكند كه تابلوهای صندلی گوگن و صندلی وانگوگ را در این زمان میكشد ولی بعد از مدتی اختلاف نظر شدیدی بین آن ها به وجود میآید و در طی یك درگیری با گوگن او را با تیغ تهدید میكند اما لاله گوش خودش را میبرد و تابلوی مرد گوش بریده را متاثر از این حادثه میكشد و بدین ترتیب او از یك بیماری روانی و افسردگی در دهه آخر زندگیش رنج میبرد و در طول هفتههای آخر زندگیش دلتنگ بود به خاطر اینكه در مورد موقعیت مالی برادرش و آینده خود نگران بود و دائماً از تحمل رنج در دوره دیگری از بیماری روانیش میترسید و با وجود داشتن استعداد فوق العاده در زمینه نقاشی در زندگی احساس شكست میكرد با این وجود ایمان وعقیدهی وانگوگ نسبت به كارش همچنان باقی ماند و اكثر آثار وانگوگ در ۲۹ ماه آخر زندگیش با فعالیت دیوانه وار و كشمكشهای نوبتی با حملات مشابه صرع و ناامیدی عمیق كه در نهایت به خودكشیاش انجامید، همراه بود ولی درطول كشمكشهای سخت یك دوست و حمایت كنندهی همیشگی یعنی برادر كوچك او (تئو) همراهش بود.
او در سال ۱۸۸۸ در یكی از بیمارستانهای آرس بستری شود و بعد از رفتن به بیمارستان روانی جهان را آنطور كه از اتاقش میبیند، میكشد بعداً به او اجازه داده میشود كه از بیمارستان دور شود و در فضای بیرون نقاشی بكشد.
رژیم غذایی، استواری عجیبی روی او گذاشت و با وجود بیماری روانیش شاهكارهایش را یكی پس از دیگری میكشید ، «رنگین كمان»، «درخت سرو»، «شب پرستاره»، «اتاق خواب» و «مزرعه گندم با كلاغها» از آن جمله بود. او همچنین در روانشناسی اخلاقی تابلوی صورت دكتر كاشه (Dr Cachet)را كه سمبل عشق و دوستی است میكشد.
وانگوگ از داد و ستد هنر متنفر بود و در طول زندگیش فقط یك تابلو را فروخت و شهرت او بیشتر بر اساس آثار سه سال آخر از دوره كوتاه كاری ده ساله اواست. رنگهای برجسته و كار با قلمموی زبر و درشت و نقشهای برجسته آن نشان از دلتنگی و اضطراب ناشی از بیماری روانی او را میدهد كه همین بیماری او را به سمت خودكشی راند و در ۲۷ جولای ۱۸۹۰ در سن ۳۷ سالگی به مزرعه گندم میرود و به سینهاش شلیك میكند و دو روز بعد از آن از دنیا میرود. جسدش را با گلهای زرد آفتابگردان (رنگ مورد علاقهاش) به خاك میسپارند و شش ماه بعد از آن نیز برادرش تئو فوت میكند. زمانی كه زندگی ونسان وانگوگ به پایان رسید این نابغه هنر، جهان را با ۱۶۰۰ اثر هنری بی نظیر ترك كرد و به طور كلی ونسان وانگوگ بعد از رامبراند بزرگترین نقاش هلندی است . یكی از تابلوهای معروف ونگوگ تابلوی «اتاق خواب» اوست كه برجستهترین وجه آن سر هم كردن دقیق در تقابل رنگها و رنگآمیزی ضخیم و چشمانداز منحضر به فرد آن است. او با استفاده از رنگهای نارنجی ، آبی، زرد، بنفش و قرمز و سبز سعی كرد كه مفهوم استراحت و خواب را انتقال دهد. او این اتاق خواب را با سادگی كامل نمایش میدهد.
تابلو زیبای دیگر ونگوگ شب پر ستاره است كه شاید مهمترین تابلوی ونسان وانگوگ به حساب آید و فوراً به خاطر سبك بی نظیرش معروف شد . این اثر موضوع شعرها، داستانها و آهنگهایی همچون« ونسان» یا «استری» شده بود. تابلوی شب پر ستاره را نباید سادهانگارانه دید زیرا این تابلو بیانگر احساسات ونسان وانگوگ است و اساساً برگرفته از حقیقتی است كه آن را در نامههایش به تئو دوبار بیان میكند، زیرا در ارتباط با برادرش اغلب آثار خود را در تمام جزئیات برای او بیان میكرد اما در مورد شب پر ستاره این طور نیست و كسی دلیلش را نمیداند.
تابلوی شب پر ستاره زمانی كشیده شد كه رفتارش در هر زمان غیر قابل پیشبینی بود و بر خلاف بیشتر آثار وانگوگ «شب پر ستاره» از روی حافظه و ذهن كشیده شده است، این میتواند از جهتی توضیح بدهد كه چرا تاثر احساسی اثر خیلی قویتر از بسیاری دیگر ازآثارش در همان دوره است. بعضی از افراد این اثر رابا دیگر آثار سركش مشابه آن مانند« مزرعه گندم با كلاغها» مقایسهٔ ادیبانه میكنند. آیا سبك نامنظم این اثر ذهن زجر دیده را بازتاب میكند؟ آیا چیزی بیش تر از آن چه كه از حلقه آسمان شب خشمناك ونسان میفهمیم وجود دارد؟
آنچه كه «شب پر ستاره» را تشكیل میدهد نه تنها آن را معروفترین اثر بلكه یكی از بحث برانگیزترین آثار در معنی و محتوی جلوه میدهد و ونسان زمانی این اثر را خلق كرد كه همان التهاب مذهبی را در سال ۱۸۸۹ نداشت و داستان جوزف «الدستامت» احتمالاً روی ساخت این اثر تاثیر زیادی گذاشته است.
تابلوی مزرعه گندم با كلاغها در جایگاه یكی از قویترین و تند خوترین تابلوهای وانگوگ قرار دارد و احتمالاً تفسیر و شرح این اثر متنوعتر از دیگر آثار وانگوگ است عدهای بیان میكنندكه تفكر خودكشی وانگوگ در این تابلو مشهود است در صورتی كه افرادی دیگر در آن سوی منظره صوری، دیدگاه سادهای را كاوش میكنند. تعدادی از منتقدین دیدشان را فراتر از اینها میبرند و در آن سوی پرده برای بیان تصورات او به یك زبان احساسی جدید تكیه میكنند.
از نظر عده زیادی مزرعه گندم با كلاغها آخرین اثر ونگوگ است . مسلماً این اثر بر اساس یك معماری پیچیده و با سلیقه ساخته شده و اگر این نقاشی آخرین كار او باشد نقاشی بدون ابهام، آشفتگی و انتقال حقیقی احساستنهایی در مزرعه، یك تصور قوی وانگوگ به عنوان هنرمند شكست خورده و منزوی در سالهای آخر زندگی است. به هر حال هر دو فیلم معروف« شهوت برای زندگی »و« ونسان و تئو »كه تاریخ را بیان میكنند این نقاشی را به عنوان آخرین اثر ونسان وانگوگ معرفی میكنند. گذشته از این به خاطر علاقه بسیار به دانستن واقعیت تاریخی بر اساس احساس دراماتیك همچنان این اثر یك مورد مطلوب است، همانطور كه یك افسانه جعلی سرگرم كننده در مواجه با حقیقت انكار ناپذیر باید به آرامش برسد. روانشناسی دقیق این اثر وانگوگ و نوشتن درباره آن به خاطر همانندی آن با دیگر آثار وانگوگ دشوار است. از دیدگاه سمبلیك در ابتدا مروری بر اصل و اساس پایه نقاشی و بعد از آن جستجو در روانشناسی وسیع و متفاوت كه منجر به طیف وسیعی میشود، ارزنده است.
مسیرهای موجود در تابلوی «مزرعه گندم با كلاغها» را میتوان به راههای زندگی خود وانگوگ نسبت داد این راهها در برگیرنده سه جهت است، دو مسیر در دو گوشه تابلو و در جلو تصویر و سومین مسیر كه در وسط به طور مارپیچ به افق میرسد. دو مسیر كه در جلوتر قرار دارند به هیچ جا نمیرسند، عدهای تفسیر كردهاند كه این برگرفته از پریشانی مدام خود وانگوگ در مورد جهتهای پراكنده زندگی خودش است و سومین مسیر برای شرح سمبلیك موثرترین اثر باقیمانده است. آیا این مسیر ما را به جایی راهنمایی میكند؟ آیا آن خط ، قاطع مزرعه گندم است و در جستجوی افق تازهای است؟ و یا اینكه آن مسیر به مرگی اجتنابناپذیر در انتها خاتمه مییابد؟ وانگوگ آن را به عهده بیننده گذاشته تا خود تصمیم بگیرد.
شاید مهمترین نقش این اثر كلاغها باشند و شاید نمادیترین تفسیر اثر محسوب گردد. مهمترین سوال در این رابطه این است كه كلاغها در حال نزدیك شدن به نقاش هستند یا دور شدن از او؟ حقیقت این است كه هیچ جواب قطعی كه به كدام مسیر در حال پروازند، وجود ندارد و این نكته تا به حال حل نشدنی باقیمانده است.
منابع:
www.discoverflance.net
www.encyclopedia.com
www.glencoe.com
www.lessonplanet.com
www.tvcbc.ca
www.expo-vangogh.com
www.huntfor.com
www.rambles.net
www.vangogh.co.za
ترجمهی یاسمن میرجلالی
www.discoverflance.net
www.encyclopedia.com
www.glencoe.com
www.lessonplanet.com
www.tvcbc.ca
www.expo-vangogh.com
www.huntfor.com
www.rambles.net
www.vangogh.co.za
ترجمهی یاسمن میرجلالی
منبع : ماهنامه ماندگار
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست