پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

یادبود پدر بیوشیمی پزشکی ایران


یادبود پدر بیوشیمی پزشکی ایران
دکتر ناصر ملک نیا، استاد پیشکسوت بیوشیمی دانشگاه علوم پزشکی تهران و مدیرگروه بیوشیمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم پزشکی تهران، صبح روز ۱۸/۴/۱۳۸۶ در سن ۷۶ سالگی به دلیل بیماری درگذشت. دکتر پاسالار عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران و از شاگردان استاد ملک نیا با اعلام این مطلب گفت؛ دکتر ملک نیا که از جمله متخصصان دانش آموخته دانشگاه های خارج از کشور بود، در سال ۱۳۵۰ به دعوت دانشگاه تهران به کشور بازگشت و تا سال ۱۳۷۵ به تدریس در دانشگاه علوم پزشکی تهران اشتغال داشت و پس از بازنشستگی نیز تا یک ماه پیش به عنوان مدیرگروه بیوشیمی در دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم پزشکی تهران فعالیت های علمی و آموزشی خود را پی گرفت.
وی خاطرنشان کرد؛ استاد ملک نیا در مدت ۳۶ سال فعالیت آموزشی خود در ایران هزاران دانشجوی پزشکی و پیراپزشکی را تربیت کرد و بسیاری از استادان و متخصصان امروز بیوشیمی کشور از شاگردان ایشان هستند. از جمله دیگر خدمات و آثار ماندگار استاد ملک نیا کتاب بیوشیمی ایشان است که به عنوان یکی از کتاب های مرجع سال هاست در دانشگاه های علوم پزشکی کشور تدریس شده و به چاپ بیست و پنجم رسیده است.
به همین مناسبت با نگاهی کوتاه زندگی و دستاوردهای علمی ایشان را بررسی می کنیم.پروفسور ناصر ملک نیا (۱۳۸۶-۱۳۱۰) استاد سرشناس بیوشیمی و از بنیانگذاران دوره دکترای بیوشیمی در ایران بود. او پس از پایان دوره مهندسی شیمی در ایالات متحده امریکا به فرانسه رفت و دوره پزشکی و بیوشیمی را در آنجا ادامه داد. بیشتر پژوهش های او درباره ساختمان هموگلوبین و عوامل درگیر در فرآیند پروتئین سازی بود. کتاب بیوشمی عمومی که با همکاری پروفسور شهبازی نوشت، یکی از پرخواننده ترین کتاب های علمی در ایران است و تاکنون ۲۶ بار چاپ شده است. او نزدیک ۳۶ سال در دانشگاه تهران، تربیت مدرس، دانشگاه آزاد و بسیاری از دانشگاه های سراسر کشور به تدریس شیوای بیوشیمی پرداخت.
ناصر ملک نیا در ۲۷ مرداد ۱۳۱۰ خورشیدی در تهران چشم به جهان گشود و سال های نخست زندگی را در خیابان شاپور (وحدت اسلامی) گذراند. پدرش کارمند بانک بود و برای دو سال به مشهد فرستاده شد. از این رو، ناصر سال نخست آموزش ابتدایی را در آن شهر به پایان رساند و پس از بازگشت به تهران، مراحل دیگر آموزش مقدماتی را در دبستان خاقانی و دبیرستان ۱۵ بهمن(دبیرستان رهنما) گذراند. او هندسه، جبر و مثلثات را دوست داشت و به کارهای فنی بسیار علاقه مند بود. اما پدر و به ویژه مادر می خواستند پسرشان پزشک شود. از این رو، پسر را برای فراگیری پزشکی به امریکا فرستادند.
ملک نیا با یک هواپیمای ملخی به ایتالیا و از آنجا به نیویورک رفت و هر چند مادرش سفارش کرده بود که پزشکی بخواند، به علت علاقه به کارهای فنی، به دانشکده فنی دانشگاه نیویورک رفت و در دوره مهندسی شیمی نام نویسی کرد.
با وجود این، دوره پیش پزشکی (Premedical) را در ماه های تابستان در همان دانشگاه پیگیری می کرد، زیرا هر گاه برای پدر و مادر نامه می نوشت و از موفقیت های علمی اش می نوشت، پاسخ می شنید؛ «تا حالا که چیزی نشدی،» فشار گذراندن واحدهای دو رشته دشوار، باعث شد که او نتواند در دوره پیش پزشکی نمره درجه یک (Straight A) به دست آورد. از این رو، ناامیدانه تقاضای رفتن به دانشکده پزشکی نکرد و پس از پایان دوره مهندسی شیمی، به پاریس سفر کرد تا آموزش پزشکی را در آنجا ادامه دهد.
ملک نیا در سال ۱۹۵۴ به پاریس وارد شد و از آنجا که دوره پیش پزشکی را در امریکا گذرانده بود، بی درنگ در سال نخست پزشکی پذیرفته شد. در همین سال بود که با پروفسور شاپیرا استاد بخش بیوشیمی آشنا شد و همین استاد بود که ویرایش نخست کتاب «بیوشیمی لنینجر» را در اختیار ملک نیا گذاشت. با مطالعه آن کتاب، گرایش ملک نیا به علوم پایه، به ویژه بیوشیمی بیش از پیش افزایش یافت. او بارها طرح های پژوهشی خود را به پروفسور شاپیرا پیشنهاد کرد، اما چنین پاسخ شنید که سال ها پیش طرحی مانند آن انجام شده است و بهتر است به موضوع دیگری بیندیشد. اما ملک نیا دست بردار نبود و هر روز پرسشی و طرحی برای شاپیرا می برد تا جایی که شاپیرا شگفت زده گفت؛ «تو این همه پرسش را از کجا می آوری؟»
ملک نیا به دلیل علاقه ای که به کارهای فنی داشت، در سال چهارم پزشکی در دوره شبانه کارشناسی فنی رادیو و تلویزیون نام نویسی کرد و پس از دو سال کارآموزی توانست یک رادیو و تلویزیون را به درستی از قطعه های آن بسازد. پس از پایان این دوره، ملک نیا از شاپیرا خواست در آزمایشگاهش کاری به او واگذار کند. شاپیرا شرط پذیرش او را راه اندازی دستگاه الکتروفورز با ولتاژ بالا گذاشت که به تازگی از امریکا سفارش داده بودند، اما پس از ده دقیقه از کار می افتاد. ملک نیا تا آن زمان چنین دستگاهی را از نزدیک ندیده بود و فقط تصویری از الکتروفورزهای کوچک معمولی را در کتاب های بیوشیمی دیده بود.
با وجود این، تصمیم گرفت بخت خود را بیازماید و به بررسی آن دستگاه پرداخت، تا شاید چاره کار خود را در آن پیدا کند. بخت با او یار بود و به زودی دریافت که موتور خنک کننده آن دستگاه با ولتاژ ۶۰ دور کار می کند، حال آن که برق فرانسه از ولتاژ ۵۰ دور بود. به این ترتیب، اختلاف ولتاژ برق امریکا و فرانسه باعث راهیابی ملک نیا به آزمایشگاه پژوهشی بیوشمی شد.
ملک نیا پس از پایان دوره پزشکی می خواست در روان شناسی یا بیماری های زنان تخصص بگیرد اما شاپیرا به او پیشنهاد کرد که بیوشیمی را ادامه دهد و حتی پایان نامه دوره پزشکی خود را نیز در همین رشته بگذراند. او یک سال به عنوان تعمیرکار دستگاه ها و ابزارهای آزمایشگاه نزد شاپیرا کار کرد و چون روش های آزمایشگاهی گوناگونی ابداع کرد، شاپیرا به او گفت اگر بخواهد می تواند همان جا بماند و کار کند. گرایش ملک نیا به علوم پایه و پشتیبانی های شاپیرا باعث شد که او سرانجام همه وقت خود را به بیوشیمی اختصاص دهد. او پایان نامه پزشکی خود را درباره فاویسم(کمبود آنزیم گلوکز ۶ فسفات دهیدروژناز) انجام داد که مقاله آن در سال ۱۹۶۴ در مجله خون شناسی فرانسه (Nouv Rev Fr Hematol) چاپ شد.
ملک نیا به عنوان پژوهشگر وابسته عضو مرکز پژوهش های ملی فرانسه (CNRS) شد و پژوهش های خود را زیر نظر شاپیرا روی جداسازی اسیدهای آمینه و پپتیدها و سپس بررسی ساختمان و عوامل اثرگذار بر ساخت هموگلوبین طبیعی و جداسازی هموگلوبین های غیرطبیعی ادامه داد. چندی نگذشت که به مقام استاد تحقیقاتی دست یافت و خود را برای پذیرفته شدن به عنوان دانشیار آماده کرد.
در همین زمان بود که نمایندگانی از وزارت علوم ایران به دفتر کار ملک نیا رفتند و از او خواستند برای راه اندازی دوره کارشناسی ارشد و دکترای بیوشیمی به ایران بیاید و به او قول دادند که با عنوان دانشیار در دانشگاه تهران پذیرفته شود. دکتر ملک نیا در سال ۱۳۵۰ به ایران آمد و چون شرایط را برای کار مناسب دید و با چهره گشاده استادان وقت گروه بیوشیمی از جمله دکتر شهبازی، دکتر نفیسی، دکتر نهانی، دکتر محمدی ها، دکتر کامیاب و دکتر باقدیانس روبه رو شد، تصمیم به بازگشت به ایران گرفت.
ملک نیا در سال ۱۳۵۱ از مرکز پژوهش های ملی فرانسه استعفا داد و کار خود را در دانشکده پزشکی دانشگاه تهران (اکنون دانشگاه علوم پزشکی تهران) به عنوان دانشیار گروه بیوشیمی آغاز کرد. او با همراهی استادان گروه بیوشمی توانست دوره های کارشناسی ارشد بیوشیمی را راه اندازی کند، اما رویداد مهم انقلاب اسلامی و تعطیلی موقت دانشگاه ها مانع پیگیری روند راه اندازی دوره دکترای بیوشیمی شد. چندی نگذشت که او پیش از بسیاری از استادان دیگر و در یک حرکت خودجوش، کلاس درس خود را در دانشگاه بازگشایی کرد و با همکاری استادان گروه بیوشیمی توانست مدیران وقت را برای راه اندازی دوره دکترای بیوشیمی مجاب کند. به این ترتیب، او توانست در کنار آموزش شیوای بیوشیمی به دانشجویان دانشکده پزشکی، راه را برای پرورش صدها متخصص بیوشیمی هموار سازد.
● پژوهش های ملک نیا
پژوهش های بیوشیمی دکتر ناصر ملک نیا با کاری درباره کمبود آنزیم گلوکز ۶ فسفات دهیدروژناز (G۶PD) آغاز شد. در آن زمان کار روی این آنزیم و بیماری حاصل از کمبود آن (فاویسم) تازه آغاز شده بود. پژوهشگران نشان داده بودند که برخی از افراد دچار کمبود یا نارسایی در کارکرد این آنزیم هستند و با مصرف مواد اکسیدانی چون باقلا، گلبول های آنها همولیز (از هم پاشیده) می شود. ملک نیا در پژوهش خود دریافت در افرادی که فعالیت آنزیم کاتالاز در آنها بالاست، حتی با وجود کمبود آنزیم G۶PD، نشانه های بیماری فاویسم وجود ندارد. یعنی کاتالاز می تواند نقص سامانه گلوتاتیون و گلوتاتیون پراکسیداز را جبران کند.
بیشتر پژوهش هایی که دکتر ملک نیا در مرکز پژوهش های ملی فرانسه انجام داد، درباره ساختمان هموگلوبین و عوامل درگیر در فرآیند پروتئین سازی، به ویژه ساخت هموگلوبین، بوده است. برخی از مهم ترین کارهای پژوهشی استاد ملک نیا به شرح زیر است:
۱) جداسازی اسیدهای آمینه با ستون کروماتوگرافی
در آن زمان اسیدهای آمینه را با حلال های مختلف با روش کروماتوگرافی از هم جدا می کردند. ملک نیا برای نخستین بار از حلال های فرار بهره گرفت. با این کار توانست اسیدهای آمینه را به خوبی از هم جدا کند. با تبخیر محیط فرار، خود اسیدآمینه ها به صورت خالص برجای می ماند. همچنین با رادیواکتیو کردن برخی اسیدآمینه ها توانست بررسی های کمی روی اسیدآمینه ها انجام دهد.
۲) جداسازی پپتیدهای طبیعی و غیرطبیعی با ستون کروماتوگرافی
ملک نیا روش نوآورانه خود را در جداسازی اسیدآمینه ها، برای جداسازی پپتیدها نیز به کار برد.
۳) جداسازی و بررسی هموگلوبین های طبیعی و غیرطبیعی
ملک نیا برای نخستین بار از دو ستون کروماتوگرافی بهره گرفت. وی روی یکی، هموگلوبین طبیعی و روی دیگری، هموگلوبین غیرطبیعی می گذاشت. سپس با کمک بافرهای کروماتوگرافی توانست پپتیدهای هر کدام را در ستون جابه جا کند و حرکت آنها را روی نمودار نشان دهد. به این ترتیب، پپتیدها یکی یکی از ستون ها بیرون می آمدند و همزمان ثبت می شد و با مقایسه داده های به دست آمده از دو ستون می توانستند ببینند اشکال هموگلوبین غیرطبیعی در کدام پپتید است. این روش کارها را خیلی آسان کرد و در آزمایشگاه های دیگر نیز به کار گرفته شد.
۴) بررسی اثرات تنظیمی پپتید گلوبین بر ساخت هموگلوبین
در آن سال ها پرسش اصلی درباره چگونگی ساخته شدن هموگلوبین این بود که وقتی زنجیره های آلفا و بتای هموگلوبین در ریبوزوم ها ساخته شدند، چگونه با هم ترکیب می شوند و اگر تغییری روی زنجیره آلفا رخ دهد، روی ارتباط آن با زنجیره بتا چه اثری می گذارد. ملک نیا در این پژوهش علاوه بر کروماتوگرافی از الکتروفورز نیز بهره گرفت و چند مقاله در این باره منتشر کرد.
۵) ناهمگونی زنجیره های بتای هموگلوبین
۶) تنظیم ژنتیکی ساخت هموگلوبین
۷) جداسازی ریبوزوم ها از بافت کبد
۸) ترجمه مولکول آر . ان. ای. در لوله آزمایش
ملک نیا و همکارانش زیر نظر پروفسور شاپیرا نشان دادند که پس از جداسازی ریبوزوم ها از گویچه های قرمز خرگوش، در مایع رویی لوله آزمایش (supernatant) مولکول های اطلاعاتی mRNA به صورت آزاد وجود دارد. آنها توانستند آن مولکول ها را با ریبوزوم هایی از خوکچه هندی به پروتئین ترجمه کنند و شیوه ترجمه مولکول mRNA را در لوله آزمایش بنیان نهادند. گزارش این پژوهش، که ملک نیا آن را بهترین کار علمی خود می دانست، در سال ۱۹۶۶ میلادی در مجله زیست شناسی مولکولی(Mo۱. Biol.۲۰,۴۲۷-۴۴۶) چاپ شده است.
● شیوه های آموزشی
استاد ملک نیا از سال ۱۳۵۰ تا ۱۳۷۵ استاد دانشگاه تهران بود و به آموزش بیوشیمی به دانشجویان پزشکی می پرداخت. او در این زمان در دانشگاه تربیت مدرس، دانشگاه آزاد و چند دانشگاه در شهرستان ها نیز تدریس می کرد. در سال ۱۳۷۵ او را پیش از موعد بازنشسته کردند، در حالی که تا آن زمان بیش از پنج هزار دانشجوی پزشکی از کلاس او بهره مند شده بودند.
با وجود این، استاد به دلیل علاقه ای که به آموزش بیوشیمی داشت، دست از کار نکشید و به جز دانشگاه تهران و تربیت مدرس، در دانشگاه های دیگر به تدریس بیوشیمی ادامه داد. او نزدیک ۳۶ سال با زبانی ساده و گیرا به آموزش بیوشیمی به دانشجویان پزشکی و علوم پایه پرداخت و حتی تا یک ماه پیش از درگذشت شان با صندلی چرخ دار بر سر کلاس حاضر می شد. از این رو کم نیستند کسانی که هم خود و هم فرزندشان از شاگردان دکتر ملک نیا بوده اند.
دکتر ملک نیا بیوشیمی را به زبانی شیوا بیان می کردند و هر کجا نیاز بود با آوردن مثال هایی که بیشتر از زندگی روزمره سرچشمه می گرفتند و گاه طنزآمیز و شادی آور بودند، مفاهیم بیوشیمی را ساده سازی می کردند. ملک نیا به دانشجویان پزشکی سفارش می کرد که اساس مولکولی بیماری ها را یاد بگیرند تا بتوانند آنها را اصولی درمان کنند.
او همواره اصرار داشت به هنگام تدریس از گچ و تخته استفاده کند، زیرا معتقد بود وقتی استاد مطلب را گام به گام روی تخته می نویسد، دانشجویان با او همراه می شوند و سرعت تدریس استاد با سرعت یادداشت برداری دانشجویان، متناسب می شود. این سه ویژگی در کنار به روز بودن دکتر ملک نیا، کلاس درس او را از دیگر کلاس ها متمایز می ساخت.
ملک نیا دست کم روزی دو ساعت به مطالعه تازه ترین پژوهش ها و دستاوردهای علمی می پرداخت و چون احتمال می داد شاید همکارانش فرصت کافی برای مطالعه نداشته باشند، چکیده مطالعات خود را در بروشورهای علمی با نام «برای شما خوانده ایم» به هزینه شخصی منتشر می کرد.
با وجودی که پس از بازنشستگی اجباری، نسبت به استادانی که در دانشگاه ها و مراکز پژوهشی مستقر بودند، دسترسی کمتری به منابع اطلاعاتی داشت، در همه کنگره ها و نشست های علمی از همه استادان به روزتر و پربارتر بود. او به راستی معتقد بود؛ «من پژوهش می کنم، پس هستم». و از این رو، پس از درگذشت استاد ملک نیا مقاله های مربوط به سال ۲۰۰۷ میلادی را روی میزشان پیدا کردند.
حسن سالاری
منبع : روزنامه شرق