سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

نگاه بوقی به رسانه


نگاه بوقی به رسانه
تا حالا‌ فکر کرده‌ایم که فرق بوق با رسانه چیست؟ مشکل از اینجا شروع می‌شود که در جامعه ما به چنین تفاوتی توجه نمی‌شود و برخی تصور می‌کنند پیشرفت تکنولوژی فقط کمیت مسائل را تغییر می‌دهد و تأثیری بر کیفیت ندارد. مثلا‌ اگر در گذشته در کنار خیابان پرده نقالی را می‌گشودیم و برای مستمع خیابانی، داستان رستم و سهراب را پرده‌خوانی‌ کرده و پول جمع می‌کردیم، حالا‌ هم می‌توانیم با رسانه‌ای مثل رادیو و تلویزیون یا روزنامه، همان کار پرده‌خوانی را در ابعاد وسیع‌تر انجام دهیم. از نظر این افراد پیشرفت تکنولوژی و رادیو و تلویزیون امکان پرده‌خوانی را در سطح کشور و حتی جهان فراهم کرده است. این نگاه را می‌توان نگاه بوقی به رسانه نامید. گویی همانطور که بوق درست شده تا صدای ما را به فاصله‌های دورتر برساند، رادیو و تلویزیون هم نقش بوق را برای انتقال این صدا به اطراف و اکناف بازی می‌کند. در این نگاه، نه مخاطب تغییر می‌کند و نه محتوای متن انتقالی و نه بازخوردی وجود دارد و نه مسوولیتی به میان خواهد آمد، پس از پایان نقالی هم باید کاسه پول را میان جمعیت گرداند و سپس پرده را جمع کرد و جای دیگر بساط خود را پهن کرد. البته نقالی قدیم تا حدی فرحبخش و اختیاری هم بود و هر کس بر حسب وسع خویش و میزان رضایت، پولی در کاسه نقال می‌انداخت، اما بوق جدید از دو جهت متفاوت است. یکی اینکه به‌دلیل گستردگی و صدای زیاد آن، در صورت عدم رغبت، فرار از استماع آن ساده نیست و باید آن را تحمل کرد و اعصاب‌خردی آن را پذیرفت اما تفاوت دیگر این است که در این مورد اخیر قبلا‌ کاسه را گردانده‌اند و از حساب همه مردم و حتی بیش از نیاز پول کم کرده‌اند و نقال محترم زحمت کاسه‌گردانی را هم به خود نمی‌دهد. ‌ اما این بخشی از ماجراست؛ بخش دیگر این است که مردم و جامعه بر حسب ضرورت و نیاز برای خلا‌ص شدن از انواع بوق‌های گوشخراش و اعصاب‌خردکن، در پی دستیابی به <رسانه> هستند. <رسانه> که در نقطه مقابل <بوق> است. فرق رسانه با بوق چیست؟ اول از همه اینکه تأثیرگذاری بوق وابسته به‌شدت صوت آن یا <دسی‌بل> صداست. هرچه با شدت بیشتری زده شود، موثرتر است هرچند اعصاب شنونده را خرد کند اما رسانه از شدت صوت بسیار ملا‌یمی برخوردار و در مواردی هم ساکت! است. حتما دیده‌اید کسی که دعوا می‌کند، می‌کوشد که صدای خود را بلند کند و فحاشی را با صدای بلند انجام می‌دهد اما کسی که قصد آموزش و مفاهمه را دارد، طبعا و به‌طور عادی، متین و با آرامش سخن می‌گوید در حالی که نمی‌توان فحاشی را با این لحن آرام انجام داد. ‌ در بیان بوقی پیش‌فرض‌هایی وجود دارد که در بیان رسانه‌ای نیست. پیش‌فرض حقانیت پیام، ناآگاهی و بی‌اطلا‌عی مخاطب، ضرورت پذیرش پیام از سوی مخاطب و... و در نهایت پذیرش آن و سردادن فریاد پیروزی از سوی بوق زننده است. آیا تا به حال یک تریلی پشت سر شما قرار گرفته و از بوق بیابانی برای کنار زدن شما استفاده کرده است؟ این حالت و نیز عکس‌العمل و احساس شما، همه آن چیزی است که در بوق وجود دارد بنابراین در بوق هرچه تن صدا را بالا‌تر ببرید موفق‌ترید، اما در رسانه برعکس. در بوق هرچه صدا کلفت‌تر باشد بهتر است و در رسانه کلفتی صدا نقطه ضعف است.
اگر بوق از زندگی حذف شود نه‌تنها مشکلی نداریم که از آلودگی صوتی هم خلا‌ص می‌شویم و احساس راحتی داریم، اما اگر رسانه حذف شود احساس کمبود می‌کنیم. البته در جامعه ما چون رسانه را تجربه نکرده‌اند، درک روشنی از این کمبود وجود نخواهد داشت. بوق اعصاب خردکن است و لذا باید زودتر از شر آن خلا‌ص شوی اما روزنامه‌ای که رسانه باشد، تو را به درون خود می‌کشد و با تو همدلی و همراهی می‌کند. ‌ بوق از بوق نمی‌ترسد، در واقع بوق با بوق رقابت می‌کند، گرچه هر دو به ظاهر دشمن یکدیگرند، به همین دلیل است که از یکدیگر نقل‌قول‌های فراوانی را می‌کنند و چه بسا حقانیت خود را با ارجاع به بوق‌های دیگر ثابت می‌کنند. از همه مهم‌تر اینکه رقابت میان بوق‌ها برای آنها جذابیت هم دارد اما بوق از رسانه می‌ترسد و به‌دلیل ماهیت رسانه قادر به رقابت با آن نیست و خیلی راحت متوجه می‌شود که حضور رسانه، موجب تخته شدن دکان بوق می‌شود. بنابراین دشمنی بوق با رسانه راهبردی و کلیدی است. چون با حضور رسانه، قاعده بازی تغییر می‌کند. رسانه اصل را بر حقانیت پیام می‌گذارد، امکان انتخاب را برای مخاطب فراهم می‌کند، برخلا‌ف بوق به شعور مخاطب احترام می‌گذارد و آماده است که مسوولیت رفتار و پیام خود را بپذیرد. اگر بوق وسیله‌ای برای قیمومیت بر افکار عمومی است، رسانه برعکس آن ابزاری برای رهایی و راهیابی و خارج شدن از قیمومیت است.
دلیل مخالفت و دشمنی حاد بوق با رسانه نیز همین است. رسانه نیز با رسانه دیگر رقابت می‌کند، اما برخلا‌ف رقابت بوق با بوق که منجر به بازی با حاصل جمع منفی می‌شود، رقابت رسانه با رسانه بازی برد- برد و حاصل جمع مثبت برای مردم است. ‌ مفهوم بازخورد در بوق با رسانه هم متفاوت است. در بوق، بازخورد به صورت تسلیم به انفعال و پذیرش مطلق است، اما در رسانه بازخورد انتقادی و فعال است، لذاست که رسانه از مخاطب متأثر می‌شود، اما بوق از مخاطب نه. در بوق فضای اجتماعی و عینیت، به رنگ سیاه یا سفید است و چون سیاه را نباید انتخاب کرد، پس رنگ سفید را باید پذیرفت اما در رسانه تنها رنگ‌هایی که وجود ندارد سیاه و سفید است. انواع رنگ‌های دیگر را می‌توان دید و با آنها همراهی کرد و حتی خواهان افزایش برخی از رنگ‌ها در رسانه شد. مخاطب بوق گوش است، عنصری که در اکثر حیوانات به غیر از انسان هم وجود دارد و لذا برای جانداران کاربرد دارد اما مخاطب رسانه، ذهن و عقل و شعور است که مختص انسان است.
بنابراین بوق وجه حیوانی انسان را مخاطب قرار می‌دهد و رسانه وجه انسانی او را. از این رو رسانه برحسب شعور مخاطب تنظیم می‌شود و کارکردش ارتقای آن است اما بوق حتی برحسب شور مخاطب هم تنظیم نمی‌شود. از این رو می‌توان گفت بوق مخاطب را احمق و نادان فرض می‌کند و رسانه او را مطلع و دانا. ‌ آلودگی‌های صوتی یکی از بدترین آلودگی‌ها است که اثرات مخرب روانی دارد و حتی از آلودگی‌های هوا و آب هم تأثیرات مخرب‌تری دارد. آلودگی صوتی را با دسی‌بل می‌سنجند که در مناطق شهری نسبتا بالا‌ است، اما اگر کسی دستگاهی داشت که آلودگی صوتی ناشی از بوق‌های <رسانه‌نما> را اندازه می‌گرفت، آنگاه معلوم می‌شد که تا چه حد تحت تأثیر اثرات تخریبی این آلودگی هستیم و روح و روان ما تا چه اندازه دچار اختلا‌ل ناشی از این آلودگی است و چه خوب است که در کنار مبارزه با آلودگی‌های دیگر، گروهی هم برای مبارزه با این آلودگی مخرب تشکیل شده و فعالیت کنند. ‌
عباس عبدی
منبع : روزنامه اعتماد ملی


همچنین مشاهده کنید