چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
مجله ویستا
درآمدی بر جنبشهای سیاسی اکولوژیکی
![درآمدی بر جنبشهای سیاسی اکولوژیکی](/mag/i/2/uzvgi.jpg)
به هر روی بحران محیط زیست، امروزه یکی ازمهم ترین گرفتاری های جهانی به شمارمی رود. برای رویارویی با این بحران، مشارکت مردمی بیش از پیش ضروری است و به لحاظ اهمیت این امر است که سازمان های غیر دولتی وتشکل های مردمی زیست محیطی درسراسر جهان شکل گرفته اند تا این مشارکت راجهت دهی و هدایت کنند.
با چنین مقدمه ای سؤالاتی در این زمینه مطرح میگردد که پاسخ و تبیین آنها هدف این نوشتار میباشد،به تعبیر دقیق تر نگارنده در این نوشته، هرچند مختصر، سعی بر آن خواهد داشت با طرح سؤالاتی در خصوص مباحث مربوط به اکولوژی نسبت به توضیح و بازخوانی آنها اقدام نماید.
سوالاتی از قبیل اکولوژی چیست؟ چه نوع رابطهای میان انسان ،طبیعت و جامعه اکولوژیک وجود دارد؟ رهیافت و خوانش طیف های سیاسی – فلسفی طرفداران اکولوژی چگونه است؟
اصطلاح اکولوژی یا بوم شناسی از ترکیب واژه های یونانی "oikos"(به معنای خانه یا زیستگاه)و "logos"(به معنای شناخت یا علم به چیزی)برساخته شده است.( ۱) اکولوژی به عنوان یک دیسیپلین علمی ، مطالعه پیوندها، به هم وابستگیها و جریان انرژی است که در محدوده و یا میان موجودات زنده و اکوسیستم وجود دارد امادر معنای جدیدتر سیاسی، اکولوژی اشاره به چشم اندازی دارد که برای حفظ و حراست از محیط طبیعی مورد استفاده قرار می گیرد.(۲)
برای نخستین بار این واژه توسط ارنست ها ینریش هکل در اواخر دهه( ۱۸۶۰) به کار رفته است؛معنای مدنظر هکل،« علم روابط میان ارگانیسمها و محیط زیست آنهابوده است ».(۳) با این وصف می توان ردپای مفاهیم اکولوژی را از آغاز خلقت بشر تا کنون پی گرفت؛ چنین به نظر میرسد که انسانهای پیش از عصر صنعتی شدن، حساسیت و احساس مسئولیت و مراقبت بیشتری نسبت به جهان پیرامون خود داشتهاند. آنها فقط آنچه را که نیاز داشتند از طبیعت برگرفتهاند.از این منظر میتوان به جهان بینی و فلسفه طبیعی زرتشت اشاره داشت که عناصر اربعه ی آب، باد، خاک و آتش در آن محترم شمرده میشدند. اما به طور واضع و جدی نهضت اکولوژی به دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ بر میگردد. از جمله نوشتههای دوران ساز در این دههها، میتوان به "بهار خاموش"(راشل کارسون) و "بمب جمعیت و تراژدی چمنزارها"ی (گارت هاروین)اشاره کرد که از یک طرف کابوس فرو پاشی محیط زیست و از طرف دیگر رابطه آن با افزایش وحشتناک جمعیت را مطرح ساختند. بسیاری از نویسندگان، در این خصوص اجماع نظر دارند که جنبش اکولوژیسم تا حدی فرآورده ی واکنش انتقادی به سنّت روشنگری اروپاست. پیتر موریس به همراه کاتیل در مقاله "زیست بوم" معتقدند که « در طول عصر روشنگری بورژوایی اروپایی در سدهی هیجدهم، بیگانگی نوع بشر از طبیعت برای نخستین بار به مرحلهی حاد و بحرانی خود رسیده است». (۴) امروزه بحران اکولوژیک از دو جنبه حائز اهمیت است.
ـ اول: تخریب طبیعت به شکلی جبران ناپذیر و
ـ دوم: بیگانگی جامعه(انسانی) از طبیعت ؛
به این معنی ، جامعه ای که خود بخشی از تکامل طبیعت است ، در واقع به شکلی کاملا غیر طبیعی و معکوس وارد چنین رشد فزاینده ای از تخریب شده است، حال آنکه جامعه اساسا پدیده ای طبیعی و در حقیقت پدیده ای اکولوژیک است. اکولوژیستها در واکنش به بحرانهای زیست محیطی و آسیبهای محیطی و بوم شناختی که نتیجه کار انسانها به شمار میرود، پا به عرصه "مبارزات سبز " میگذارند و خط مشی و برنامههای خود راتحت عنوان جنبش سبزها با اتیکت سیاستهای سبز تعریف میکنند. در این راستا هر گونه«تلاشی برای بدست آوردن رابطه میان طبیعت، فرهنگ و جامعه، گویای این امید بود که انسانها خود را به عنوان جزئی از نظم موجود در طبیعت به رسمیت بشناسند».(۵) این در حالیست که شخصیتهایی همچون فرانسیس بیکن چنین می اندیشیدند که طبیعت جنس مؤنث است، لذا بایستی از سوی مردان مورد بهره برداری قرار بگیرد تا سرکشیاش از میان برود و رام شود(۶). سبزها معتقد هستند که انسان به شدت وابسته به محیط زیست و سایر تیرههای حیوانی و نباتی است و در این راستا به سوی یک "اخلاق بوم شناختی" رهنمون شدهاند؛ اخلاق اکولوژی بر شبکهای از به هم وابستگی و درهم تنیدگیها قراردارد که در محدوده آن، ما و سایر موجودات زندگی میکنیم . اکوسفر یا زیست بوم یک سیستم به هم پیوسته است، آنچه ما محیط زیست میخوانیم «سیستمی است که شامل کلیه موجودات زنده ، آب و هوا، خاک و زیستگاه آنهاست.»(۷) از دیدگاه سبزگرایان، انسان همچون سایر اجزای طبیعت بخشی از اکوسیستم است،«طبیعت جایگاهی ارزشمندو اخلاقی دارد و با سرنوشت ما به عنوان یکی از جانوران پیوند مییابد». فلیکس گاتاری معتقد است که« محیط زیست فقط شامل محیط طبیعی انسان نیست بلکه مجموعه ی وجود او را در بر می گیرد؛هم بعد اجتماعی و هم بعد ذهنی».(۸)
بحث انگیزتر از همه، جناح افراطی و خشن دیگری وجود دارد که میتوان آنها را نیز در اکولوژیستهای ژرف شناسایی کرد. این جناح، نهضت «اول زمین !»نام دارد که خاستگاه آن ایالات متحده آمریکاست. از زاویه دید این عده، طبیعت مهمتر از موجودات انسانی بوده و طبیعت وحشی به ارزش مطلقی تبدیل میشود که صنعتی شدن، موجب تباهی آن و حتی فروپاشی و تباهی کره ارض میشود.(۹) بر طبق چنین رهیافتی، جنایتی که علیه طبیعت – با نیت و انگیزه های مشخص- - روی می دهد تحت عنوان"acocide" یا طبیعت کشی! خوانده می شود. بسیاری از پیروان «اول زمین» با خوش بینی و تسامحی مطبوع به شیوع شدید بیماری ایدز،قحطی و گرسنگی و امکان اپیدمی مجدد و یروس آبله مینگرند که بر پایه آن معتقدند این پدیدهها باعث آن خواهد شد که اکوسفر نفس تازهای بکشد و طبیعت توازن خود را بر کره زمین بازیابد. برخی از آنها خواهان عقیم کردن اجبار توده های انسانی هستند که در اغلب موارد عوام به آنها طرفداران اکوتاژ دادهاند .(۱۰) این عده در کل بر چسپ اکوفاشیسم و اکو – خشونتگرا دریافت کردهاند.
از زاویه دیگر سبزهای معتدل بر این باور تأکید دارند که ما بخشی از طبیعت (زمین) و طبیعت نیزبخشی از ماست،و در حال حاضر تصمیمات و اقدامات انسانها سرنوشت زمین (طبیعت) را رقم میزند؛ همچنانکه وندل میگوید « انسانها سوای طبیعت نیستند»،این اولین اصل طرفداران محیط زیست است(۱۱). سبزها برای صلح تلاش میکنند با این وصف آنها از هرگونه رویارویی اجتناب نمیکنند و معتقد هستند که در این زمینه بایستی به شیوه های [مبارزه منفی و نا فرمانی مدنی] ماهاتما گاندی، لوتر کینگ و دیگرانعمل کنند. ازجمله شعارهای معروف سبزهای بریتانیا و آلمان که پیوسته تکرار شده است این بوده است« نه چپ، نه راست،بلکه به پپیش»(۱۲).
روند صنعتی شدن و شهرگرایی در سدهی نوزدهم در اروپا و آمریکای شمالی، منجربه پیدایش بینشهای بوم شناسانهیی در میان نظریه پردازان سوسیالیسم و کمونیسم سبز! گردید. بسیاری از شخصیتهای مارکسیستی «کمونیسم سبز»، از جمله ویلیام موریس بر این باور بودند که « سوسیالیسم را به عنوان تنها نیروی سیاسی می توان در نظر گرفت که توان ایجاد انسجام تعادل اجتماعی از طریق تبعیت از قوانین طبیعی حیات را دارد»؛(۱۳) کارل مارکس در کتاب حجیم خودش، سرمایه (۱۸۶۷)، نوشت که :« سرمایه داری نه تنها موجب استثمار بیش از حد کارگران بلکه منجر به بهره برداری بیش از حد از ذخائر طبیعی شده است.»(۱۴).چپها (سرخها)ی سبز! با جدیت و عصبانیّت اظهار می دارند کاپیتالیسم بسان یک جامعه معطوف به قدرت هیرارشیک و خردگرا، از طبیعت گسسته و با آن بیگانه شده است.
در واکنش به گرایشهای سوسیالیستی و سرمایه داری نسبت به نهضت سبزها ،جنبش حفاظت از زاد بوم با خواستگاهی خرده بورژوایی در آلمان پا به عرصه حیات گذاشته است. پژوهش در مفاهیم زیست بومی در طول دوران سلطه نازیسم اروپاییها به ویژه ناسیونال- سوسیالیسم در آلمان تا حدودی مسأله ساز شد.نازیها با یک نگاه ویژه و نژاد پرستانه ای نسبت به محیط زیست و پیامدهای آن می نگریستند؛ علاوه بر آن در این راستا جنبش های متعدّدی از جمله سازمان صلح سبز(۱۹۷۱)و نیز اولین حزب سبز در (۱۹۸۰) در آلمان غربی بوجود آمدند.باید یادآور شد که حفظ اکوسیستم و تلاش برای تضمین حیات اکولوژی جامعه از جمله مفاد مهم و مصرحی است که در مانیفست بیشتر احزاب و جنبشهای نوین اجتماعی گنجانده شده و بر آن تأکید گردیده است. اکولوژی، در تاریخچه نهچندان دور خود طرفدارانی از جنس فیلسوف، سیاستمدار، اقتصاد دان و جامعه شناس را نیز به سوی خود جلب کرده است و اصطلاحات و مفاهیمی از نوع اکوفمنیسم ، اکوفیلوزوفی،اکو پولتیک و...بر عمق مباحث و کارکردهای آن افزودهاند. به هر رویی با نگاه کلی به تاریخچـه ی سبزها به دوجنبش محیط زیست گرایـی وزیست بـوم گرایی(اکو لوژیسم) برمی خوریم که هر دوداعیه زیست بانی ومبارزه با آلودگی های زیستی را دارند.ولی باید بین این دو تمایز قائل شد، بدین گونه که محیط زیست بوم گرایی بطور جدی وبنیادی بامساله خطر های زیست محیطی و بحرانهای ناشی ازآن برخورد نمی کند بلکه دغدغه بیشتر برخورد تکنیکی و اصلاحی دارددارداز طرفی زیست بوم گرایی را باید به عنوان یک ایدئولـوژی سیاسی در نظر آورد ؛ ولی محیط زیست گرایـی به هیچ روی یک ایدئولوژی نیست. بطور کلی ، اگر جنبش سبزها رایک نظام سیاسی بدانیم محیط زیست گرایی اصلاح گرا بوده وزیست بوم گرایی یک شاخه انقلابی از جنبش سبز به شمار می رود .به همین خاطر برخی از نظریه پردازان سبز کوشیده اند سبزهای میانه رو را محیط زیست گرا توصیف کنند وزیست بوم گرایی را به سبز های رادیکال نسبت دهند.(۱۵)
طرفداران محیط زیست از دهه۱۹۹۰شروع به اعمال نفوذ برسیاست اجتماعی کردند.طبق آمار در این دهه، "۸۰درصدآمریکائیها و بیش از دو سوم اروپائیان خودرا طرفدارمحیط زیست می دانسته اند". جنبش های سبز دربیشتر کشورها غالباً به حزبهای سبزی وابسته اند که به دنبال انتخاب شدن درمجالس ملی اند.جنبش های سبز دربیشتر کشورهایی که حزب سبز دارند،این حزب را به گونه ای وسیله ای برای اعمال نفوذ درفراگرد قانون گذاری می بینند،چه در هنگام طراحی سیاست های ملی،چه درزمان بحث لوایح وچه موقع به اجرا گذاشتن این سیاستها و لوایح. آندری مارکویتس وفیلیپ گورسکی درکتاب خود"چپ آلمان"می گویندکه "درسراسر دهه ۱۹۸۰ سبزها به عامل اجتماعی کننده چپ آلمان تبدیل شدند به این معنا که عملاًتمام اندیشه های جدیدآن،نوآوری های سیاسی،فرمول بندی های استراتژیک،شیوه زندگی و. . . از سبزها واجتماع آنها نشات گرفت."ویلی برانت صدر اعظم آلمان دوست داشت بگوید سبزها "فرزندان گمشده حزب سوسیال دموکرات"بوده اند،اما درحقیقت سوسیال دموکرات ها بارویارویی اجباری شان باجنبش محیط زیست تجدید حیات یافتند.(۱۶)
از نقطه نظرسنخ شناسی فلسفی، در یک سر طیف میتوان به جناح "انسان مدار"اشاره کرد؛ استدلال عمده این قطب، تأکید بر این دارد که موجودات انسانی یگانه معیار، برای آنچه ارزشمند است و آنچه میتواند ارزشمند باشد محسوب میشوند.(۱۷). اکولوژیستهای اجتماعی و سکولارهمچون موری باک گین وانستراکینگ به وابستگی انسان به محیط زیست و مسئولیت انسان در قبال آن اشاره میکنند، اما در ضمن میگویند که زندگی انسان از اهمیت و ویژگی خاصی بر خوردار است.
پیرو آئین انسان مدارانه بودن به معنای تأیید این امر است که نوع بشر بسیار بیش از هر چیزی دیگری در طبیعت ارزش دارد . در انتهای دیگر این طیف فلسفی جناح "اکولوژی ژرف "یا عمیق(غیر انسان مدار) قرار دارد. فعالان بوممدار ژرف بر این امر اصرار دارند که اکوسفر ارزشمند است و انسان ها این ارزش را بدان نبخشیدهاند لذا از اکوسفر و طبیعت نمیتوان در حکم ابزاری برای هدفهای انسانی استفاده کرد(۱۸). از نقطه نظر این طایفه طبیعت اهمیت درونی و ذاتی دارد و انسان و«انسانیت بخشی از ماهیت طبیعت»قلمداد می شود بنا بر این انسان باید«زندگی با طبیعت را بیاموزد »نه مبارزه علیه آن را.
در یک تبارشناسی سیاسی از طرفداران اکولوژی میتوان با عنایت به آموزه های فلسفی فوق، طیف نسبتا وسیعی از عقاید سیاسی را بطور خلاصه مورد بررسی قرار داد. در آن سوی طیف جناح سیاسی اکولوژیست های ژرف قرار دارند که فعالیت رادیکال خود را«مرهون ذهنیت آرکادی[روستا گرایی] خود هستند».اکولوژیستهای ژرف معمولاً خواهان تفسیر کلی ارزشها در جامعه نسبت به محیط زیست و طبیعت هستند؛ در این معنا «تعدادی از آنچه در اکوتوپیا» خوانده شده است در عقاید این جناح وجود دارد».(۱۹) یکی از نظرات غیر انسان مدارانه و رادیکال از محیط زیست، توصیف لاولوک از "گایا "به عنوان یک ارگانیسم خود تنظیم کننده میباشد به این معنی که اگر انسانها اتمسفر را آلوده سازندو خود را مسموم کنند پس از آن "گایا" طی هزاران سال خود را سازگار خواهد کرد .(۲۰) از این لحاظ جنبشهای سبزنه به اکولوژی خدمت میکنند و نه برای تبار گونههای انسانی اهمیت دارد با این حال میتوان از این نظریه چنین برداشتی نمود که جنبشهای اکولوژیستی و سبزها تنها میتوانند به انسان خدمت نمایند چرا که سوپر ارگانیسم اکوسیستم، بدون کمک آدمها میتوانند به بازسازی خود بپردازند.
بسیاری از اکو لوژیستهای ژرف یا به عضویت احزاب در آمدهاند ویا به گروهای فشار پیوسته اند.؛ عقاید فاشیستی و ناسیونال- سوسیالیسم در مورد وابستگی شدید انسانها به زمین و مکان، طنینی از نگرش رادیکال اکولوژیستهای سیاسی ژرف هستند.
در سوی دیگر این طیف، جناح سیاسی "سبک" وپیروان فرقه اصلاح طلب تر در اکولوژی وجود دارند که غالبأ خود را از اکولوژی صرف جدا می سازند.(۲۱) جذابیّت عمده ی این دسته معمولاً بیشتر به خاطر اهتمام به ارزش گذاری وحفظ محیط زیست برای منافع یا بقای موجودات انسانی است.اندرو وینسنت معتقد است که «قسمت اعظم گروههای موفق سیاسی طرفدار محیط زیست ،مایلند در این دسته باشند». (۲۲) اضافه بر این گرایشهای منطقه گرائی زیستی که اکوفمنیسمها(فمنیسم سبز) از آنها حمایت میکنند، بر این نکته تاکید دارند که، جامعه ای که زنان در آن از آزادی و برابری همیشگی برخوردار بوده اند، در واقع بیشتربا طبیعت درتعامل و هماهنگی بوده است. از این زاویه دموکراسی و آزادی زنان در پیش زمینه ی یک هماهنگی و توازن اکولوژیک، امکان تحقق می یابد؛ زنان ماهیتأ نزدیکتر از مردان به طبیعت هستند. «سبزها معتقدند که انسانها و سایر موجودات زنده میتوانند به معنای واقعی کلمه آزاد باشند و به هدفهای خود برسند مشروط به آنکه انسانها حق حیات سایر موجودات و محیط زیست آنها را نادیده نگیرند »(۲۳) و این قرائت سبزها بر این حقیقت قرار گرفته است که مردم تنها در نظامی از شرایط سیاسی رشد میکنند و شکوفا میگردند که به همه فرصت" حق رای "و اظهار نظر داده شود و به این ترتیب مشارکت و مسئولیتهای آنها را در زندگی به حد اکثر برساند؛ سبزها میگویند این سیستم لزوماً دمکراتیک است و مطابق افق دید آرمان دموکراتیک سبزها،بهترین گونه ی دموکراسی هاست که بیشترین زمینه مشارکت مردم را فراهم می آورد. تنها در این صورت است که انسانها می توانند برای حفظ سیاره خود و موجودات آن رفتاری مسئولانه داشته باشند(۲۴). مطابق این رویکرد هر انسانی که در حق طبیعت و محیط زیست برخوردی حساس و مسؤلیت پذیر داشته باشد آن انسان، دموکرات می باشد؛ به عبارتی، او انسانی آزاد است. بر اساس چنین گفتمانی سبزها خود را از دموکراتترین نیروهای سیاسی موجود میدانند.
علاوه بر اینها اندیشه های در قالب اکو کاپیتالیسم، اکوسوسیالیسم، اکوفمنیسم،اکوکمونیسم، اکو ماتریالیست ،اکو لوژی اجتماعی، اکوناسیونالیسم ، اکو فاشیسم و بسیاری از عقاید نظری فلسفی- سیاسی، در دایره زیست بوم گرائی وجود دارند که گاهی بحثهای عمیق و سبزی! را دامن زده اند. اما گذشته از بنیانهای فلسفی، سبزها از آنجا که محور اصلی مبارزات سیاسیشان فناوری بود بسیار هم از تحولات فناوری تاثیر پذیرفتهاند. با نگاهی به گذشته، سیاست سبزها مخالفت با هر فناوری تازه به هر بهانهای است. با پایان جنگ جهانی دوم و پا گذاشتن جهان به عصر هسته ای جنبش سبزها بر مخالفت با انرژی هستهای متمرکز شد. بسیج سیاسی مردم و نخبگان در کنار حوادث هستهای (مانند چرنوبیل) بزرگترین موفقیت آنها را رقم زد بگونهای که در بخش بزرگی از جهان پیشرفته این فناوری کنار گذاشته شد و تنها کشورهایی که قادر به سرکوب مخالفتهای مدنی بودند (مثل فرانسه) توانستند برنامه هستهای خود را همچنان ادامه دهند. اما خصلت معترضی در جهان بینی سبزها همواره پتانسیل زیادی به منظور رویارویی با نظامهای موجود را در خود فراهم می آورد به گونه یی که پیوسته به مثابه پیاده نظام جنبشهای سیاسی معترض بدانها نگریسته می شود.
آنچه که در خاتمه این مطلب شایسته گفتن میباشد این است که طبیعت و اکوسیستم بخشی از زیرسیستم انسانها و انسان خود بخش حائز اهمیت از اکوسیستم به شمار میرود؛ بر اساس چنین دیدمانی طبیعت بدون انسان و انسان فاقد طبیعت شاید چندان معنایی نداشته باشد ،این مهم از آنروست که از یک سو عطف به نگرش عدهای از زیست بوم گرایان، طبیعت همچون یک سوپر ارگانیسم خود تنظیم کننده است و ازسوی دیگر سیستم انسان نیز بسان یک ارگانیسم خود سامانده و خود تنظیمگر نگریسته می شود؛ در یک کلام مطابق گفتمان سبز، این وظیفه قاطع انسان است که خود- تنظیمگر و دگر- تنظیم کننده در عرضه طبیعت باشد ؛ دریک کلام، وظیفه سبز آدم حفظ اکوسیستم بوده به قسمی که محیط زیست عرصه زندگی خودش را بردوش او قرار داده و در این راستا نگرشهای فلسفی- سیاسی و اقتصادی - اجتماعی بایستی در تعامل و تعادل با زیستبوم و در معیّت کمک رسانی به چنین وظیفه ی سبزی تعریف و تبیین گردند. اگرچه نباید فراموش کرد که یکی از ویژگیهای برجسته و قابل توجه اکثر جنبشهای سبز و نیز نهضتهای سیاسی آنها اینست که با محیط زیست تاریخی، طبیعی و سیاسی خود پیوند نا گسستنی دارند؛به استناد چنین رهیافتی انسان فرزند طبیعت است ، از این جهت، حفظ طبیعت مادر و سرزمین مادر بایستی گرامی داشته شود؛ در واقع رابطه ای آشکار میان "nature" (طبیعت)با "natio" (زادگاه) ، "nation"(ملت)و همچنین جامعه و فرد وجود دارد که در اندیشههای ناسونالیستی این دو بر هم منطبق میگردند. به گونه یی که عشق به جغرافیای فرهنگی – زیستی و زادبوم هر قوم و ملتی و نیز آینده آن، از اهم فعالیتها و دغدغه های آنان به شما ر می رود . به اعتقاد سبزها تنها یک تغییر اساسی و تحول بنیادین در آگاهی[معرفت] انسانها میتواند مانع از تخریب محیط زیست شود.(۲۵) با قید این تبصره که دستیابی به جامعه ای آزاد ،برابر،سبز و دموکرات ،بیش از هر چیز دیگری ،مستلزم "آگاهی اکولوژیک "است.
جلال حاجی زاده
پی نوشتها:
۱- وینسنت، اندرو(۱۳۷۸). ایدئولوژیهای مدرن سیاسی،ترجمه مرتضی ثاقب فر، انتشارات شمشاد ، چاپ اول ،ص۲۹۲
۲- بال، ترنس و ریچارد داگر(۱۳۸۴). ایده الوژیهای سیاسی و ایدهآل دمکراتیک، برگردان رؤیا منتظمی (کیوان شکوهی)،انتشارات پیک بهار، چاپ اول،ص۳۸۰
۳- پیشین،ص۲۹۳
۴- - فرهنگ اندیشهی انتقادی "(از روشنگری تا پسا مدرنیته)"(۱۳۸۴)،ویراستهی مایکل پین،ترجمه پیام یزدانجو، نشر مرکز، چاپ دوم ،ص۳۱۹
۵- همان،ص۳۲۰
۶- بال،ترنس و دیگران ، ص۴۰
۷- وینسنت،اندرو،پیشین،ص۳۹۲
۸- شایگان،داریوش(۱۳۸۱). هویت چهل تکه و تفکر سیّار،ترجمه ی فاطمه وه لیانی، نشر پژوهش فرزان روز،تهران،ص۳۵۴
۹- همان، ص۳۰۶
۱۰- وینسنت،اندرو،پیشین،ص۳۰۷
۱۱- بال،ترنس و دیگران ، ص۳۴۵.
۱۲- وینسنت،اندرو، پیشین،ص۳۰۰
۱۳- فرهنگ اندیشهی انتقادی،پیشین،صص۳۲۲
۱۴- همان،ص۳۲۳
۱۵-دابسون.اندرو(۱۳۷۷). فلسفه واندیشه سیاسی سبزها،ترجمه ثلاثی.محسن،.تهران:آگاه،صص۱۰-۱۲
۱۶-گیدنز.آنتونی(۱۳۸۱).راه سوم: بازسازی سوسیال دموکراسی،ترجمه صبوری کاشانی.منوچهر، تهران:شیرازه،ص۶۲
۱۷- ریچاردسیلوان،به نقل از وینسنت، اندرو،همان،ص۳۰۳
۱۸- وینسنت ، اندرو، پیشین،،ص۳۰۹
۱۹- همان،ص۳۰۹
۲۰- همان،ص۳۰۵
۲۱- همان،ص۳۰۶
۲۲- همان ،ص۳۵۱
۲۳- وینسنت،اندرو،پیشین،ص۳۱۱
۲۴- همان،ص۳۵۲
۲۵- بال،ترنس، پیشین،ص۳۵۱
پی نوشتها:
۱- وینسنت، اندرو(۱۳۷۸). ایدئولوژیهای مدرن سیاسی،ترجمه مرتضی ثاقب فر، انتشارات شمشاد ، چاپ اول ،ص۲۹۲
۲- بال، ترنس و ریچارد داگر(۱۳۸۴). ایده الوژیهای سیاسی و ایدهآل دمکراتیک، برگردان رؤیا منتظمی (کیوان شکوهی)،انتشارات پیک بهار، چاپ اول،ص۳۸۰
۳- پیشین،ص۲۹۳
۴- - فرهنگ اندیشهی انتقادی "(از روشنگری تا پسا مدرنیته)"(۱۳۸۴)،ویراستهی مایکل پین،ترجمه پیام یزدانجو، نشر مرکز، چاپ دوم ،ص۳۱۹
۵- همان،ص۳۲۰
۶- بال،ترنس و دیگران ، ص۴۰
۷- وینسنت،اندرو،پیشین،ص۳۹۲
۸- شایگان،داریوش(۱۳۸۱). هویت چهل تکه و تفکر سیّار،ترجمه ی فاطمه وه لیانی، نشر پژوهش فرزان روز،تهران،ص۳۵۴
۹- همان، ص۳۰۶
۱۰- وینسنت،اندرو،پیشین،ص۳۰۷
۱۱- بال،ترنس و دیگران ، ص۳۴۵.
۱۲- وینسنت،اندرو، پیشین،ص۳۰۰
۱۳- فرهنگ اندیشهی انتقادی،پیشین،صص۳۲۲
۱۴- همان،ص۳۲۳
۱۵-دابسون.اندرو(۱۳۷۷). فلسفه واندیشه سیاسی سبزها،ترجمه ثلاثی.محسن،.تهران:آگاه،صص۱۰-۱۲
۱۶-گیدنز.آنتونی(۱۳۸۱).راه سوم: بازسازی سوسیال دموکراسی،ترجمه صبوری کاشانی.منوچهر، تهران:شیرازه،ص۶۲
۱۷- ریچاردسیلوان،به نقل از وینسنت، اندرو،همان،ص۳۰۳
۱۸- وینسنت ، اندرو، پیشین،،ص۳۰۹
۱۹- همان،ص۳۰۹
۲۰- همان،ص۳۰۵
۲۱- همان،ص۳۰۶
۲۲- همان ،ص۳۵۱
۲۳- وینسنت،اندرو،پیشین،ص۳۱۱
۲۴- همان،ص۳۵۲
۲۵- بال،ترنس، پیشین،ص۳۵۱
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست