چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
نمایشگاه غیر مردمی کتاب تهران
بیستویکمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران در حال برگزاری است. ۲۱ دوره تجربه گرانقدر و مهمی است. این تجربه اگر در نهاد ثابت و مداومی رخ میداد، نتایج فراوانی در بر میداشت و سرمایه مهمی به حساب میآمد، اما مدیریت بیثبات و مهمتر از آن تجربههای انباشتنشدنی که گویی جزیی از ذات مدیریت ایرانی است، سبب شده تا همه چیز برای مدیران تازهکار <نو بودنش> مهم محسوب شود.
نوگرایی به این مفهوم که مدیران و بهخصوص مدیران فرهنگی، دوست دارند یا برخی تکلیف میدانند که همه چیز را از <نو> آغاز کنند، یک خصلت است بهخصوص در میان <سنتگرایان> امروز که <سنت> و گذشته برای آنان عزیز و محترم است، به این <نوگرایی> بیش از همه علاقه نشان میدهند.
در سالهای نخست دهه ۷۰، در ستاد برگزاری نمایشگاه کتاب تهران، به تدریج این توجه پررنگتر شد که فلسفه اصلی نمایشگاه کتاب، نمایشگاه دیدار و گفتوگو و مباحثه نویسندگان و مولفان و مترجمان و ناشران نیست. نمایشگاه کتاب، فروشگاه برزگی است که ضرورت آن از درون وضعیت نابسامان تولید و توزیع کتاب در ایران برخاسته است و بیشتر متکی به یک ضرورت <اینجایی> و <ایرانی> است تا پدیدهای که نتوان آن را با نمایشگاههای بینالمللی مشهور جهان مثل فرانکفورت، لندن و... مثال زد. وقتی گزارشگران جوان صداوسیما و مسوولان فرهنگی امروز از این نمایشگاه به عنوان اولین نمایشگاه کتاب از حیث مراجعهکنندگان در مقایسه با نمایشگاههای جهان با افتخار یاد میکنند، نمیدانند سویه دیگر این <تجلیل>، <تحقیر> است. در کشوری که مردم به طور عادی و معمول نمیتوانند از کتابهای فروشگاههای محل یا شهر خود کتاب خریداری کنند، جایی برای <تجلیل> و <تکریم> مدیران فرهنگی باقی نمیماند.
مقاومت در برابر این واقعیت (فروشگاه بودن نمایشگاه) با این توجیه صورت میگرفت که این دیدگاه تحقیر و شرمندگی و <غیرفرهنگی> است. اما واقعیت این جهان فرهنگ که در بطن و ساختار خود به دولت وابسته است، غیرفرهنگیتر و حقیرتر است تا فرهنگی که از طریق فروش سالم و دادوستد با مردم، توان و نیروی زنده ماندن و استمرار حیات خویش را باز میجوید. این پدیده هر قدر که بخواهند در صورت و ماهیت آن تمییز دهند و آن را از فروشگاه به نهاد فرهنگی دیگری تبدیل کنند، تبدیلپذیر و تحویلشدنی نیست، زیرا ضرورت طبیعی و معقول آن در برابر هر اراده و قصد مصنوعی، آمرانه و خودبنیادانه دیگری مقاومت نشان میدهد و زحمت بیحاصل است. کما اینکه تصورها و آرمانها و هدفگذاریهای مختلف برای نمایشگاه ابتکار و تبیین شده اما آن تصورات به تاریخ پیوست و نمایشگاه چون فروشگاه باقی ماند. بنابراین در وضعیت کنونی نشر ایران، نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، فروشگاه بزرگ کتاب باقی میماند یا تعطیل میشود، راه سومی وجود ندارد. این تصور اصلی و بنیادین نمایشگاه کتاب، مغایرتی ندارد که برخی سخنرانیها و همایشها و گفتوگوها در حاشیه آن، موثر و مفید یا تشریفاتی و بیخاصیت برگزار شود، اما رونق همین مجالس و محافل هم به رونق نشر و این فروشگاه بستگی دارد. در سالهای دولت اصلاحات که نشر کشور رونق گرفت و موتور آن روغنکاری شد و ناشران همچون موتور آن، این قطار فرهنگی را به حرکت درآوردند، خود ناشران درصدد برپایی و برگزاری این مجالس و محافل بودند و هر کس با سلیقه و گرایش فرهنگ خود بحث و گفتوگویی را با حضور مولفان و نویسندگان خود در غرفه یا تالارهای بزرگ برگزار میکرد و غرفهها در روزهای نمایشگاه پاتوق نویسندگان و مترجمان صاحبنام بود. امروز آن جنب و جوش هم از بین رفت و این روزها کمتر نویسنده و مترجمی را در غرفهها به هنگام بحث و گفتوگوی طبیعی درباره <چیزی> یا <موضوعی> مشاهده میکنید. گویی دیگر <چیزی> یا <موضوعی> به اقتضای زمانه وجود ندارد و همه چیز دولت است و نماد برجسته آن سالن اهل قلم <که همواره اهالی دولت> بودهاند، چه دولت اصلاحات و چه دولت مهرورز.
اما فروشگاه کتاب چون ذات این پدیده فرهنگی همچنان در کار است و عمل. اما آنچه تالف را برمیانگیزد آن است که مفهوم <فروشگاه> بودن این نمایشگاه در دیدگاه مدیران فرهنگی با دست پس زده میشود و با پا پیش کشیده میشود. <حضور میلیونی و عظیم و گسترده مردم> موضوعی جذاب و شیرین است که هر مدیر فرهنگی دوست دارد در دوران مدیریتش در نمایشگاه به آن بپردازد و جلوههای تازهای از آن را به رخ کشد و آشکار کند. این تمایل و علاقه خاص هیچ جناح و گروهی نیست؛ جز مدیران فرهنگی دولت جمهوری اسلامی ایران.
اما پذیرش الزامات این <حضور> و به رسمیت شناختن این <استقبال پرشور میلیونی و فزاینده مردم و جوانان> معیاری است که دیدگاه و سلیقه و نوع مدیران را از هم متمایز میکند. بنابراین بین تاکید صرف <رسانهای شدن> این حضور و پذیرش الزامات <مدیریت کردن> این حضور تفاوت و تمایز در روش و بنیادهای فرهنگی در ایران امروز است.
نمایشگاه کتاب اساسا فروشگاه بزرگ کتاب است و مثل هر فروشگاهی، رفاه و امنیت و آسایش <مشتری> فرض مسلم و قطعی مدیریت خوب و بهینه است.
اگر مشتری در هنگام انتخاب کالا و ساز و کار خرید آزاد، با نشاط، مطمئن و آسودهخاطر نباشد، فرآیند فروش مختل میشود و مدیریت نمیتواند نتیجه مناسب و مطلوب را از بساط و فروشگاهی که پهن کرده ببرد. در مورد نمایشگاه کتاب تهران پس از ۲۱ دوره تجربه، چیزی که به وضوح و روشن به چشم میخورد، این است که نمایشگاه برای مردم طراحی و اجرا شده است. هر فردی پس از چند ساعت پرسه زدن و گشتن در غرفهها، از نفس میافتد، هوای سالم و مطبوعی وجود ندارد، جایی برای نشستن و استراحت پیشبینی نشده است. گویی فقط غرفهها به سادگی کنار هم چیده شدهاند تا ناشران با اولویتهای خودی و غیرخودی آرایش یابند، والسلام.
در کنار فضای غرفهها و درون و بیرون تالار نمایشگاه، انبوه مردم خسته و لمیده در هر گوشه و کناری که تاب ادامه دادن را محیط از آنان بازستانده است، دیده میشود و اینکه مردم به جایی و گوشهای پناه بردهاند تا توان مدیریت و ابتکار خود، ضعف مدیریت و فقدان دیدگاه غیرمردمی دیگران را جبران کنند. محل نمایشگاه بینالمللی تهران در خیابان سئول این مزیت طبیعی را داشت که از تالاری به تالار دیگر افراد میتوانستند در فضای دلنشین و فرحبخش و زیبای آن آرام گیرند و خستگی پرسهزدن در تالارها را به آسودن در خیابانهای نمایشگاه و استخر زیبای آن از تن به در کنند. هر چند به طور برنامهریزی شده برای رفاه مردم کمتر اقدامی صورت میگرفت اما فضا این ضعف را میپوشاند.
در مصلای تهران، اگر این حسن وجود دارد که غرفههای نزدیک به هم و تمامی ناشران کشور در یک تالار بزرگ دستیافتنیاند، اما چون برای نمایشگاه طراحی شده، این مزیت از نگاه مردمی که میخواهند غرفهها را سربزنند و با کتابهای تازه آشنا شوند، خستهکننده، زجرآور و طاقتفرسا نشده است.
اینکه چرا برای رفاه مردم، غیر از هجوم همیشگی بساط اغذیه و نوشابه، بستنیفروشهای دورهگرد یا مارکدار، پیشبینی دیگری نشده تا در فضای نمایشگاه یا بیرون از آن برای استراحت <مردم> کاری و فکری شود، فقط یک غفلت است و شاید معلول یک دیدگاه. اگر الزامات فروشگاه و <حضور و استقبال میلیونی مردم> پذیرفته شود و اگر مسلم بدانیم که این ۱۰ روز در دوره مالی و فرهنگی ناشران بسیار مهم و تعیین کننده و به تعبیری بهار مالی ناشران است و اگر باز مفروض بدانیم که در این روزهای تعیینکننده و سرنوشتساز نشر و ناشران، چگونگی حضور مردم نقش اساسی و بنیادین در این دادوستد دارد و هر قدر مردم در رفاه و آسایش و با طیب خاطر در نمایشگاه حضور یابند و چندین ساعت را بدون خستگی و ملال سپری کنند، در فروش نمایشگاه و خرید کتاب و تسریع در چرخه اقتصادی نشر موثر و مهم است، در این صورت شاید تصمیمی اقتصادی و بهصرفه و قطعا تصمیمی فرهنگی باشد که بخشی از یارانه و کمک به صنعت نشر کتاب هزینه شود تا مردم در این نمایشگاه در محیطهای مرفه و زیبنده سالم بیاسایند، استراحت کنند و با تجدید بنیه ساعتها در نمایشگاه پرسه بزنند و با کتابهای جدید آشنا شوند. رفاه مردم در نمایشگاه کتاب تهران عین عمل فرهنگی و مهمترین اصل برگزاری آن است.
خسرو طالبزاده
منبع : روزنامه اعتماد ملی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست