جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

نگاهی به فیلم «محیا» به کارگردانی اکبر خواجویی


نگاهی به فیلم «محیا» به کارگردانی اکبر خواجویی
اگر به کارنامه خواجویی نگاهی کوتاه داشته باشیم با دو رویکرد متفاوت روبرو می شویم. از وی تا به حال سه فیلم بلند به نمایش درآمد که دوتای آن توفیق چندانی کسب نکردند و او ناچار رو به تلویزیون آورد و آثار کوچک و بزرگ زیادی را خلق کرد. آشناترین آن که روزگاری نقل محافل بود «پدرسالار» است. اصولا اگر یک کارگردان جدید هم فعالیت خود را تغییر دهد معلوم است که به یک نگاه تازه ای رسیده است و قصد دارد یک دریچه جدیدی به روی مخاطب بگشاید و این می تواند برای سینما و تلویزیون یک موفقیت باشد. مخصوصا بر سینما، چون با ایده خلاقانه و فکر نو است که می توان سینمای به خواب رفته را بیدار کرد و جانی تازه بدان بخشید. با این مقدمه اگر به بررسی فیلم «محیا» بپردازیم از جهات گوناگون قابل تجزیه و تحلیل است چه به لحاظ موضوعی، چه روایی، چه به لحاظ فضای کار و نگاه کلی کارگردان و مقصود او، چه از نظر انتخاب بازیگر و دیگر رویکردهای موجود.
قصه فیلم روایت آشنای ملودرام های ایرانی است که به کرات مورد انتقاد قرار گرفته و از این جهت رویکرد کهنه ای است و ارتباطی با حال حاضر ندارد و ریشه در یکصد سال اخیر که نه ریشه در اختراع پول توسط فینیقی ها دارد. داستان فیلم از این قرار است که جاوید (شهاب حسینی) پزشک جوان و از یک خانواده مرفه و پول دار دلباخته یک دختر از خانواده فقیر و سنتی می شود و برای وصال با او از هیچ تلاشی دریغ نمی کند؛ حتی از شستن مرده. دختر فقیر هم که دانشجوی رشته پزشکی است! به خاطر مسائل خانوادگی و حفظ پیوند موجود به اجبار به شغل خانواده یعنی غسالی روی می آورد. محیا (الهام حمیدی) در مواجه با پیشنهاد ازدواج جاوید بیشتر برای رهایی از دست او و از سر تفنن. شست و شوی هفت مرده را شرط ازدواج تعیین می کند. حال جاوید برای رسیدن به هدف و عشق خود از این هفت خوان که نه هفت مرده باید عبور کند و در این راه به یک ملودرام های معروف یک پسر و مرشد که نقش آن را انوشیروان ارجمند به عهده دارد سعی می کند با پند و اندرز و توصیه های گوناگویی نگاهی متفاوت از مرگ و زندگی و عشق به دنیا و فلسفه زندگی به جاوید بدهد و در این راه خود نیز به دیار حق می شتابد. در انتخاب بازیگر و شغلش یک تعارض باورناپذیر وجود دارد مثلا انتخاب الهام حمیدی به عنوان ایفاکننده نقش محیا در این اثر با آن شغل و تحصیلات و از همه مهمتر با آن سیما و چهره و آن آرایش کمی عجیب به نظر می رسد و پذیرفتن حرفه غسالی توسط او به دلیل حفظ پیوند خانوادگی دقیقا روشن نیست و اصولا لزومی ندارد. البته به نظر می رسد کارگردان با انتخاب حمیدی اهداف متعددی داشته و سعی کرده با یک تیر چند نشان بزند: همسر شیشه را به تصرف درآورده هم تماشاگر را به فکر واداشته و هم منتقد را سرکار گذاشته. این اثر به لحاظ ساختار روایی دارای نوسان های زیادی است مثلا وقتی دختر پیشنهاد خود مبنی بر شستن مرده به جاوید را می دهد و او این را پی بریزد یکبار تیم روایی دارد و پس از حضور مرشد (میرطاهر) به یک ریتم کند و غیرجذاب مبدل می شود و آن قدر کش دار می گردد که حوصله تماشاگر سرمی رود.
یعنی معلوم نیست که دیالوگ ها و صحنه هایی که می شد بسیار کوتاه تر به روی پرده فرستاد چرا این قدر طولانی می شود و کارگردان از این موضوع یعنی طولانی شدن برخی سکانس ها غافل شده. اگر ما گریزی دوباره به انتخاب بازیگر و شخصیت پردازی بزنیم می توان این گونه نتیجه گرفت که مقصودی که در بالا ذکر شد چندان هم بیراهه نرفته زیرا انتخاب بازیگران نام آشنا و عاشق پیشه سال های اخیر یعنی شهاب حسینی که تقریبا در نقش عاشق کلیشه شده بیشتر برای گیشه بوده. شخصیت پردازی او نیز جای بحث دارد چگونه جاوید هم پزشک هم پولدار و هم تمام صفات ممکنه را می تواند داشته باشد. چرا تاجر و فعال اقتصادی نبود. و حتما باید از جامعه روشنفکری و علمی باشد؟! اما راجع به خصوصیت او یعنی ترس از جسد که با شغل او در تعارض است می توان حرف های بسیاری گفت: زیرا شرط اول قدم در علم پزشکی آن است که فرد نترس باشد و بتواند در شرایط خاص جان بیماران را نجات دهد.یعنی تصویر واقعی از پزشک ارائه نشده در صورتی که حرفه او و عملکردش مثل روز روشن است و بر کسی پوشیده نیست که پزشک چگونه زندگی می کند و از همه مهمتر اینکه یک دانشجوی پزشکی بخشی از آموخته های خود را به صورت تئوری فرا می گیرد و بیشتر آموخته های او به صورت عملی است و این یعنی اینکه او در جلسات تشریح و کالبدشناسی و آناتومی و الباقی جلسات با جسد و اعضا و اندام های واقعی سر و کار دارد نه عکس و اسلاید. پس ترس جاوید از صبر یک تعارض ساختی در فیلم به وجود آورده. اما نکته مهم این است که خواجویی در این اثر نه ادعای روشنگری دارد و نه ادعای معناگرایی. بلکه او یک ملودرام عاشقانه ساخته با ملزومات خاص این ژانر البته با او بود برخی کاستی ها از این جهت کارگردان را می توان تحسین که دو اثر او را یک فیلم نسبتا موفق پنداشت زیرا مثل برخی فیلمسازان نیست که سعی دارد هم فیلم تجاری بسازند هم حرف روشنفکری بزنند و هم فیلمی معناگرا و اخلاق گرا ارائه دهند هم پیام اجتماعی سیاسی بدهند و هم آموزش رفتار ترافیکی به تماشاگر بدهند. محیا فیلم پرفراز و نشیبی است.

احمد عراقی
منبع : روزنامه کیهان