جمعه, ۲۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 14 February, 2025
مجله ویستا
ژئوپولیتیک خلیج فارس؛ ایران و آمریکا
![ژئوپولیتیک خلیج فارس؛ ایران و آمریکا](/mag/i/2/vp5oq.jpg)
● مقدمه
منطقهای که از زمانهای گذشته از نظرگاه کشورهای مختلف والاترین دید ژئوپولیتیک و ژئواستراتژیک را داشته و همچنان دارد، منطقة خلیج فارس است.
تراکم کشورهای نفتخیز با اوضاع متشنج و ضعف داخلی، متکی بودن به قدرتهای خارجی، مجاورت ژئوپولیتیکی با پاکستان و افغانستان و نیز تمایز عمده در بافت و ساختار سیاسی ـ اقتصادی خلیج فارس از ویژگیهای متمایز این منطقه در مقایسه با سایر مناطق حوزه خاورمیانه است.
«آن بخش از جهان که "خاورمیانه" خوانده میشود و در حقیقت مجموعهای است از چند منطقه ژئوپولیتیک جداگانه و متمایز همانند خلیج فارس،شامات،شمال آفریقا که هر یک به دلیل هماهنگی موجود در پدیدههای محیطی خود، یک منطقه مشخص و مستقل از دیگر مناطق است» (مجتهدزاده، ۱۳۷۹: ۳۳۴).
منطقه خلیج فارس با پشت سر گذاردن یکصد سال از اهمیت یافتن تاریخی به علت کشف و صدور نفت، وجود ذخایر گسترده انرژی و همچنین تحولات در نظامهای سیاسی، اقتصادی و بالتبع امنیتی در منطقه، در کانون توجه بسیاری از قدرتها بوده است.
در نیم قرن اخیر،بدون تردید، خلیج فارس یکی از مهم ترین و حساس ترین مناطق جهان در نگرشهای ژئوپولیتیک و محاسبات استراتژیک بوده است،و با توجه به دگرگونی های عمیق و جاری در سطح بین الملل ،جنگ ها و درگیریهای دو دهه اخیر،انقلاب ایران و مخالفت با روند صلح اعراب و اسرائیل میتوان ادعا کرد که در قرن بیست و یکم میرود که:به صورت مهمترین کانون توجه نگرشها و محاسبات استراتژیک درآید و به تعبیر کلاسیک ژئوپولیتیک،هارتلند یا قلب زمین نام گیرد.
سقوط شاه ایران، فروپاشی شوروی)بلوک شرق(، تجاوز عراق به ایران، جنگ خلیج فارس، جنگها و درگیریهای متمادی اعراب و اسرائیل، اهمیت پیدا کردن عامل اقتصاد، بحرانهای افغانستان، ظهور و سقوط طالبان، القاعده و آخرین مرحله، اشغال عراق از جمله تحولات عمده در دو دهة اخیر است.
علاوه بر اینها مشکلات ساختاری از قبیل عدم یکپارچگی و نیز ضعف ساختاری کشورهای منطقه و وابستگی آنها به کشورهای قدرتمند خارج از منطقه، ضعیف بودن کشورها در تأثیرگذاری بر سیاستهای بینالمللی منطقه در قبال کشورهای دیگر، فعال نبودن مشارکت دولتها در تأمین امنیت منطقه، وجود اختلافات مذهبی شدید، بیاعتمادی کشورهای منطقه نسبت به سیاستهای دولتهای دیگر، دخالت عامل بیگانه و...در طول سالیان منجر شده است که کشورهای منطقه هیچگاه نتوانند با موفقیت و اعتماد به نفس درصدد پیشبرد وضعیت امنیتی و نیز پیگیری منافع و اهداف خود با اتکا به نیرو و توان ملی بدون دخالت بیگانگان به مقاصد خود نائل شوند.
وجود جو بیاعتمادی میان کشورها و عدم تمایل به پیمانهای منطقهای، زمینه همکاری دوجانبه و یا چندجانبه میان دولتها و واحدهای اقتصادی منطقه را از میان میبرد.به همین دلیل برخی از کشورهای منطقه برای دستیابی به اهداف منافع و نیز تأمین امنیت خود، به قدرتهای بزرگ فرامنطقهای متوسل میشوند. نتیجه این سیاست ایجاد تنش در روابط دولتهای منطقه با یکدیگر، افزایش جو بیاعتمادی و دخالت فراگیر عامل بیگانه است.
ظهور افکار ناسیونالیستی مانند پان عربیسم، پان ترکیسم و پان ایرانیسم و توطئههای بیگانگان و منفعت طلبان با ایجاد تفرقه میان مذاهب مختلف اسلامی، ضعف رهبران در ادارة امور جامعه و همچنین وجود برخی حکومتهای اقتدارگرا، این منطقه را تبدیل به کانونی از تحولات و تنشها در دنیای کنونی کرده است. همچنین بحران مشروعیت در کشورهای عربی و موج بیداری تحت تأثیر دموکراسیخواهی، درگیریهای سیاسی و مذهبی درون منطقهای، ناآرامیهای اجتماعی و بیثباتی سیاسی در اثر جنبشهای آزادیخواهی از دیگر عوامل آسیبپذیری کشورهای منطقه است. همة این عوامل دست به دست هم میدهند تا کشورهای عرب منطقه در اثر تدابیر نادرست سیاسی، ضعیفترین و با وجود منابع عظیم نفتی،,وابسته ترین ملت کشورهای منطقه به خارج محسوب شوند. ایران به عنوان یکی از کشورهای مهم و استراتژیک در حوزه خلیج فارس و دریای خزر و با بهرهمندی از منابع و توان لازم برای تسلط بر این منطقه همواره مورد توجه دولتهای قدرتمند جهان بوده است. ایران به عنوان بزرگترین و ثروتمندترین کشور حوزه خلیج فارس و به عنوان یکی از بازیگران اصلی و کلیدی در وقایع مهم منطقهای شناخته میشود.
موقعیت ژئواستراتژیکی ایران که از طرف جنوب به خلیج فارس و کشورهای عربی و مسلمان حاشیه خلیج فارس، از طرف شرق و شمال شرق با کشورهای پاکستان، افغانستان، تاجیکستان، ازبکستان و ترکمنستان و از ناحیه غرب و شمال غرب با عراق، سوریه، ترکیه، آذربایجان همسایه است بر قدرت این کشور و توان بالقوه بازیگری با نفوذ در عرصه معادلات منطقه افزوده است.
حوزه گسترده تمدن اسلامی که درصد بسیار زیادی از منطقه آسیای جنوب غربی را تحت نفوذ دارد و نیز گسترة تمدن ایرانی که از شرق و شمال شرق تا مناطقی از غرب و شمال غرب را تحت تأثیر خود قرار داده است، بر پتانسیل و توان ایران اسلامی در راستای بهرهبرداری از فرصتها و مطرح کردن خود به عنوان قدرت هژمون منطقه میافزاید.
۱) موقعیت ژئوپولیتیک ایران
ایران از نظر جغرافیایی و فرهنگی، قلب خاورمیانه است. پیشینه فرهنگی ایران نسبت به سایر کشورهای این منطقه و هویت مذهبی آن و همچنین قابلیتهای اقتصادی و عملی ایران موجب تأثیرگذاری بالقوه هر چه بیشتر در منطقه و حتی تحولات جهانی شده است .ایران به عنوان پل ارتباطی میان شرق و غرب عالم از دیرباز مورد توجه کشورها و تمدنهای دنیا بوده است. این نقش ارتباطی میان قارهای و مجاورت با خلیج فارس و تنگه هرمز که محل ترانزیت محمولههای نفتی است، بر اهمیت و نقش مؤثر ایران در نظر ناظران خارجی افزوده، به طوری که هرگونه تحول سیاسی در آن موجب برانگیخته شدن حساسیتهای جهانی میگردد.
کشور ایران (که امروزه شاهد هستیم) تنها بخش کوچکی از سرزمین تاریخی ایران را تشکیل میدهد. سرزمین ایران در گذشته شامل پهنة وسیعی از طول و عرض جغرافیایی بوده که طی قرنها به عنوان قلمرو فرهنگ و تمدن کهن ایرانی ـ اسلامی شناخته شده است. وسعت این سرزمین بسیار پهناورتر از سرزمین کنونی ایران و شامل سرزمینهای داخل فلات وسیع ایران و یا سرزمینهای حاشیه فلات بوده است.
«از مهمترین ویژگی این سرزمین استقرار آن در منطقهای حائل است که بدان نقش برجسته گذرگاهی بخشیده است. گذرگاهی میان قارههای بزرگ جهان، میان چند قلمرو بزرگ جغرافیایی و میان چند حوزه دیرینه فرهنگی» (حیدری، ۱۳۸۴: ۵۲).
به سبب همین نقش در تعاملات دولتها، مسیرهای ارتباطی میان قارههای کهن جهان(چه از طریق راههای زمینی، دریایی و اینک هوایی) به طور اجتنابناپذیر از داخل و یا حاشیه این سرزمین عبور میکرده است. جاده ابریشم و تجارت ادویه و سایر اقلام و کالاهایی که مورد نیاز شرق و غرب جهان کهن بوده که چین و شبه قاره هند را به اروپا متصل میساخت از گذشتههای دور نقش برجستهای به این سرزمین بخشیده بود. در سدة گذشته با گسترش راههای دریایی و نیز منابع عظیم انرژی خلیج فارس به عرصه رقابت میان قدرتهای بزرگ دریایی جهان تبدیل گشت. امروزه نیز با گسترش روزافزون هوانوردی و نیز مبادلات هوایی و اهمیت آسمان ایران به عنوان کوتاهترین کریدور هوایی میان قارهای، علاوه بر اینکه کاهش نیافته بلکه افزونتر نیز شده است. بنابراین «موقعیت گذرگاهی ایران به سبب نقش پر اهمیت که در مبادلات منطقهای ایفا میکند و همچنین اثرات عمیقی که بر تحولات سیاسی ـ اقتصادی حوزههای وسیعی همچون آسیای مرکزی، شبه قاره و اقیانوس هند، بینالنهرین و آناتولی وارد میکند، تبدیل به یک موقعیت حساس ژئوپلیتیکی گردیده است» (حیدری، ۱۳۸۴: ۵۴).
از طرفی کشف ذخایر عظیم سوختهای فسیلی در بستر خلیج فارس و اعماق خاک کشورهای منطقه و نیز احتیاج و نیاز ضروری جهان صنعتی به این منابع موجب تردد هر روزه تعداد زیادی شناور حامل مواد سوختی از خلیج فارس و تنگه هرمز شده است و همین امر موقعیت ژئوپلیتیکی ایران را تبدیل به یک موقعیت ژئواستراتژیکی در جهان ساخته است به گونهای که تعامل و انطباق موقعیتهای ممتاز ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی ایران در این منطقه، کشور ایران را به یکی از نواحی پراهمیت جهان بدل کرده است.
در دوران جنگ سرد همجواری ایران با مرزهای جنوبی اتحاد جماهیر شوروی و بلوک شرق به رهبری کمونیست از یکسو و حساسیت منطقه نفتخیز خلیج فارس و خاورمیانه و اهمیت بسیار زیاد این منطقه برای بلوک غرب و جهان صنعتی سبب شده بود تا ایران به عنوان یک سرزمین حائل میان این دو بلوک و اردوگاه ایدئولوژیک از اعتبار خاصی برخوردار باشد.
از اینرو و با توجه به تحولات اساسی در نظام اقتصاد، سیاست و فرهنگ جهانی و پیوستگی جوامع و در هم تنیدگی سرنوشت سیاسی و اقتصادی بشر امروز تحت تأثیر امواج جهانی شدن، تحریکپذیری و واکنش کشورهای جهان را نسبت به تحولات غیر متعارف در نظام بینالملل افزایش داده است. بنابراین با تأکیدی بر حفظ امنیت و ثبات نظام جهانی هر رویداد کم اهمیتی که در گوشهای از جهان رخ بدهد، میتواند بازتابهای وسیع و گستردهای از خود بهجای بگذارد. با عنایت به این مطلب و نقش برجسته ایران در تحولات اخیر منطقه و نظام بینالملل، تحولات مربوط به ایران چه در سطح داخلی وچه بینالملل همواره از طرف قدرتهای بزرگ و دولتهای دیگر با حساسیت و دقت زیادی پیگیری میشود و نگرانی از احتمال وقوع هر بحرانی موجبات ناامنی در مسیرهای بزرگ دریایی را فراهم سازد و خصوصاً ضرورت توجه به امنیت نقاط اساسی مثل تنگة هرمز بوده آنان را برای درنگ به واکنش وامیدارد.«این موضوع بیانگر این است که جهان همواره علاقمند ثبات و امنیت ایران بوده و از هر کوششی که به این هدف دست یابد پشتیبانی میکند» (حیدری، ۱۳۸۴: ۵۴).
آنچه لازم به تذکر است اشاره به ترکیب موقعیتهای چندگانة متمایز در زیرساختار منطقه برای ایران است که باعث به وجود آمدن وضعیتی ممتاز، حساس و در عین حال خطرناک برای ما میشود. همانطور که اشاره شد این وضعیت از یک سو متضمن امنیت، ثبات و رشد اقتصادی است و از سوی دیگر در بردارنده ناامنی بیثباتی و عقیم گذاردن فرصتها و ظرفیتها است.
۲) اهمیت خلیج فارس و تنگه هرمز برای امنیت ملی ایران
خلیج فارس به عنوان یک راه آبی و دریایی از همان سپیدهدم تاریخ ارزش فراوانی داشته و به مثابه برخوردگاه تمدنهای بزرگ خاورباستان پیشینهای چندین هزار ساله دارد «خلیج فارس،با ۵۶۵میلیارد بشکه نفت خود که معادل ۶۳درصد کل ذخایر نفتی شناخته شده جهان است،۷/۳۰ تریلیون مترمکعب گاز طبیعی که برابر ۵/۲۸ درصد کل ذخایر شناخته شده گاز دنیاست، بیتردید بزرگترین و مهم ترین انبار انرژی جهان محسوب میشود. این موفقیت برای دهههای طولانی در قرن آینده دوام خواهد داشت... عامل عمدهای که نفت و گاز خلیج فارس را برای ایالات متحده، اروپای غربی و ژاپن بسیار حیاتی میسازد،دشواری بسیار در جایگزین ساختن نفت و گاز وارداتی منطقه توسط منابع دیگر انرژی مانند زمین، خورشید، دریا و هیدروژن است» (عبدالله خانی،۱۳۸۳: ۱۳۸).
در سالهای اخیر علیرغم داغ شدن بازار کشیدن لولههای نفت در این منطقه به کنارههای دریای سرخ، این منطقه همچنان اهمیت سیاسی و اقتصادی و ترانزیتی خود را در سطح بالایی حفظ کرده است. «همانگونه که خون در آبهای دریا کوسهها را برمیانگیزاند، بوی نفت هم شرکتهای انحصارگر را به سوی خاورمیانهکشاند، روشن بود که نفت، سرزمینهای جنوب خلیج فارس را هم بیش از پیش به گردباد بازیها و هماوردیها سیاسی امپریالیسم گرفتار خواهد کرد» (عبدالله خانی،۱۳۸۳: ۱۱).
موقعیت ویژه خلیج فارس از نظر دارا بودن ذخایر غنی نفت و گاز و همچنین موقعیت استراتژیک و اهمیت آن به عنوان یک بازار مطلوب اقتصادی، تغییر و تحولات سیاسی سالهای اخیر منطقه که متکی بر ایدئولوژی اسلامی است و بسط و حرکت آن در کشورهای منطقه توجه جهان را به شدت به این منطقه معطوف داشته است.
«آمار و ارقام نفتی بیانگر این واقعیت است که بخش قابل توجهی از ذخایر ثابت شدة نفت و گاز طبیعی دنیا در کشورهای منطقة خلیج فارس قرار دارد. به عبارت دیگر حدود دو سوم ذخایر ثابت شدة نفت دنیا و یک چهارم از ذخایر گاز طبیعی جهان در این منطقه نهفته است. نفت پایه کلیه روابط اقتصادی در منطقه و نیز پایة کلیه روابط اقتصادی کشورهای منطقه با جهان است» (عبدالله خانی،۱۳۸۳: ۶۸). خلیج فارس پس از جنگ جهانی دوم نقش مؤثری را در اقتصاد جهان ایفا کرده است. چرخ صنایع مدرن پس از انقلاب صنعتی از اروپا و ژاپن گرفته تا آمریکا توسط نفت خلیج فارس به گردش درآمده است. نظام اقتصادی غرب با کمک نفت کشورهای این منطقه توانسته به پیشرفت و تکنولوژی امروزه برسد. علاوه بر این شرکتهای عظیم نفتی به ویژه شرکتهای آمریکایی با توجه به ضعف کشورهای این منطقه و تسلط بر منابع نفتی آنها سودهای هنگفت و کلانی را به دست آوردهاند.
در پی جنگ جهانی دوم و بالا گرفتن خسارات و هزینههای جنگ و نیز گسترش سلطه آمریکا در عرصه جهانی لزوم توجه به این منطقه در دستور کار سیاستمداران واشنگتن قرار گرفت. «در اوایل دوران صنعتی شدن و تا نیمه دوم قرن بیستم به تدریج نقش نفت در تأمین انرژی جهان افزایش یافته است و اینک مقام اول را در تأمین امنیت انرژی جهان داراست» (شورای غیردولتی روابط خارجه موسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بینالمللی ابرار معاصر تهران ، ۱۳۸۲: ۱۱).
اهمیت خلیج فارس برای آمریکاییان از آن جهت است که:
۱) منطقه خلیج فارس دارای بزرگترین ذخایر نفت است.
۲) خلیج فارس به لحاظ استراتژیک، دنباله اقیانوس هند است.
۳) خلیج فارس با درگیریهای اعراب و اسرائیل پیوند خورده است.
۴) احساس خطر از ناحیه اسلام سیاسی در کشورهای منطقه و روند روزافزون آن.
۵) وابستگی چرخ صنعت غرب به امنیت ترانزیت نفتی در این منطقه.
در دهه۶۰ طرحی با عنوان دکترین دو ستونی برای تأمین منافع ملی آمریکا در منطقه توسط نیکسون مطرح شد. بر اساس این دکترین ایران نقش«ستون نظامی» و عربستان سعودی نقش «ستون مالی» را بازی میکرد. با پیروزی انقلاب اسلامی ایران و نیز فزون طلبیهای صدام حسین، دگرگونی تازهای در این سیاست پدید آمد.
عمدهترین کالاهای صادراتی کشورهای خلیج فارس نفت است. و در مقابل سیل محصولات وارداتی اقتصاد این کشورها را به شدت وابسته به نفت و غربیان کرده است. دلیل دیگر اهمیت کشورهای منطقه برای کشورهای صنعتی بازار مصرف بسیار بالا است که از این طریق میتوانند هر چه بیشتر دلارهای نفتی را دوباره به کشور خود بازگردانند. نتیجه سریع تحول در ایران و بالتبع کشورهای حاشیه خلیج فارس تغییر نگرش سریع و غیر مترقبة غرب به حاشیه جنوبی خلیج فارس و شیخ نشینهای جزیره العرب با منابع عظیم نفت و گاز، آن بود. منطقهای که بر اثر انعکاس تحولات انقلاب ایران تزلزل در ارکان حکومت و رژیمهای وابسته به غرب آنها به وجود آمد و منافع غرب را مورد تهدید قرار داده بود. در پاسخ به این تحولات آمریکا استرتژی خود را بر مبنای حفظ منافع خود و جلوگیری از فروریختن رژیمهای منطقه طراحی کرد. بر اساس این استراتژی رژیمهای مزبور را باید از خطر سقوط نجات داد و انعکاس وسیع اثرات انقلاب اسلامی ایران را در آنها خنثی و نیز، خلأ نظامی ناشی از خروج ایران از پیمان امنیتی منطقه را (در دکترین نیکسون) به نحوی پر کرد.
خلیج فارس در میان مناطقی که در بخش معروف به خاورمیانه، به عنوان مناطق ژئوپولیتیک جداگانه و متمایز از دیگران وجود دارد، مدل منحصر به فردی از یک منطقه ژئوپولیتیک را ارئه میدهد. این منطقه شامل ملتهایی است که از نظر فرهنگی متفاوت هستند ولی از نظر مشغلههای سیاسی، استراتژیک و اقتصادی هماهنگی و تجاسن دارند. این منطقه شامل کشورهای ایران، عراق، عربستان سعودی، عمان، کویت، امارات متحده عربی، قطر و بحرین است. پاکستان نیز به دلیل نزدیکی جغرافیایی و مبادلة گستردة بازرگانی علایق زیادی در این منطقه دارد و میتوان آن را در ادامه ژئوپولیتیک خلیج فارس محسوب کرد.
همسایگان جنوبی ایران در خلیج فارس که شامل کشورهای عربی هستند با سطح پایین اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، وجود بحران مشروعیت و عدم ثبات سیاسی، پایگاه محکم و متحدی استراتژیک برای آمریکا شدهاند. علاوه بر این دشمنی و عدم روابط دوستانه تاریخی با کشورهای عربی و پیشینه روابط نه چندان موفق ایران و این دولتها همواره راه را برای حضور دشمنان ایران در این منطقه باز کرده است. «در بخش جنوبی ایران، دولت امارات متحده عربی دست در دست دولتهای عضو شورای همکاری خلیج فارس همچنان به تهدید منافع ایران میپردازد و چند بار اعلام کرده که از ایران به دادگاه بینالمللی شکایت خواهد برد» (مجتهدزاده، ۱۳۷۹: ۲۷۶) «ورود شرکتهای نفتی بعد از جنگ جهانی دوم به حوزه خلیج فارس، خود موجب تحولات سیاسی، اقتصادی، نظامی، فرهنگی و اجتماعی بسیار زیاد شد و این منطقه تا هم اکنون نیز نتوانسته است به یک تعادل استراتژیک که تأمین کننده منافع ملی کشورهای این حوزه باشد دست یابد» (شورای غیردولتی روابط خارجی موسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بینالمللی ابرار معاصر تهران،۱۳۸۲،ص۱۳).
با نگاهی مختصر به جایگاه انرژی در تأمین امنیت جهانی به نقش کلیدی خلیج فارس به عنوان یکی از منابع و ذخایر مهم انرژی دنیا پی میبریم. رویدادهایی که در دهههای ۶۰ ، ۷۰ ، ۸۰ و حتی دهة ۹۰ میلادی رخ داد، بیانگر این واقعیت بود که انرژی نقش انکارناپذیر در تحولات جهانی و به ویژه در کشورهای صنعتی داراست.
خلیج فارس عمدتاً شامل کشورهایی است که با مسایل و مشکلات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، ساختاری روبرو هستند. همین عقب ماندگیهای ساختاری زمینهساز ناامنیها و بیثباتیهای موجود در منطقه هستند. همین امر به بازیگران خارجی فرصت لازم را برای ایفای نقش اصلی در منطقه خلیج فارس را داده است. عامل بیگانه با حضور مستقیم خود، نقش اصلی را در منطقه بازی میکند و این خود پیامد اوضاع داخلی منطقه است.کشورهای حاشیه خلیج فارس به علت وابستگی شدید به درآمدهای نفتی از وضعیت اقتصادی مطلوبی برخوردار نیستند، و شدیداً در مقابل نوسانات قیمت نفت آسیبپذیر میباشند. علاوه بر مشکلات اقتصادی، فقر عمومی و نسبی که در جوامع این دولتها برقرار است از جمله عوامل بیثباتی این دولتها و وابستگی شدید آنها به دولتهای خارجی است. یکی از مهمترین ویژگیهای ژئوپولیتیکی کشورهای نفتخیز خاورمیانه، عدم اتکای کامل آنها به تفکرات انسانی ملتهایشان است که به دلیل وابستگی شدید آنها به درآمد نفت است که آن هم از خارج تأمین میشود، لذا تکیه زمامداران این کشورها به سیاست خارجی و متحدان خارجی است که به نحوی میتوانند در تأمین بودجه این کشورها از طریق خرید نفت و گاز کمک نمایند. این عامل مهم و خلأ ژئوپولیتیک ناشی از آن موجب گردیده است که هیچ یک از این کشورها از یک امنیت پایدار همهجانبه و درک شده که با آحاد ملت اشتراک منافع داشته باشد، برخوردار نبوده و در هر تغییر و تحول استراتژیکی به سرعت دچار بحران میشوند. به این عوامل مشکلات بنیادی، اقتصادی و زیرساختی نیز اضافه میشوند.
این یک واقعیت است که کشورهای حاشیه خلیج فارس به دلیل اینکه درآمدهای اصلی کشورشان در گرو صادرات نفت و دلارهای نفتی است، به هیچوجه منافع مشترکی با ملتهایشان ندارند و همین امر آنها را به سمت سیستمهای مطلقه و غیر دموکراتیک پیش میبرد و عدم اتکای آنها به ملت و مردمشان و عدم ثبات سیاسی باعث روی آوردن آن ها به ماجراجویی های نظامی و تسلیحاتی میشود. به همین دلیل شاید بزرگترین خریداران و مشتریان تسلیحات آمریکا، کشورهای نفتخیز حاشیه خلیج فارس باشند. دست یافتن به برتری نظامی و استراتژیک در خلیج فارس که راه ورود به بخشی از آبهای آزاد جهان و محل عمده ترانزیت نفت است در رأس استراتژی دریایی دولتهای بزرگ وازطریق همکاری با کشورهای منطقه است و اینها نشان ازضرورت تأمین امنیت تجارت دریایی در خلیج فارس میباشد.
«ظهور افکار ناسیونالیستی مانند پان عربیسم، پان ترکیسم و پان ایرانیسم در نیمه دهه ۱۹۵۰ میلادی منطقه را دچار التهابی ساخت که تا دو دهه ادامه داشت. کارایی نداشتن بعضی از رهبران کشورهای منطقه، و دور بودن آنان از نخبگان و روشنفکران نیز از چالشهای اصلی به شمار میرود. حکومتهای اقتدارگرایی فردی، سلطنتی و خانوادگی و حتی قبیلهای نیز بیشتر نظامهای سیاسی را دچار بحران مشروعیت ساخته است. این بحران سبب شکنندگی داخلی شده که بر اثر آن این کشورها به قدرتهای بیگانه متکی میشوند و بدین ترتیب حضور بیگانگان در منطقه توجیه میشود. تک محصولی بودن کشورها و اتکای آنها به صدور نفت و اقتصاد موازی، سبب وابستگی آنها به قدرتهای صنعتی و بینیازی از همسایگان شده است. آمریکا و اسرائیل نیز در سایه این شرایط درصددند روند طبیعی اقتصاد منطقه را تخریب و پیوسته کشورهای منطقه را به دلارهای نفتی وابسته کنند. این سیاست عواید سرشاری روانه کشورهای غربی و به ویژه آمریکا میکند. در این راستا کشورهای منطقه خلیج فارس درآمدهای نفتی را به سبب اختلافهای) مرزی و گاه قومی (و شرایط کلی حاکم بر منطقه بار دیگر در راستای اهداف نظامی خود به سوی غرب روان میسازند» (سیمبر، ۱۳۸۵: ۲۸).
از طرفی بحرانهای هویت، نابسامانیهای اجتماعی، عدم کارایی و ناتوانی در رهبری جامعه در میان اعراب و بحران مشروعیت، اختلافات قومی، قبیلهای در داخل و اختلافات سیاسی و مذهبی (و گاه فردی) در خارج و آسیبپذیریهای زیاد در کشورهای منطقه، دست به دست هم داده تا کشورهای عرب منطقه جزء ضعیف ترین مجموعه ملت ـ کشورها در سطح جهان به حساب آیند. آمریکا نیز به دعوت کشورهای منطقه و با انگیزه و هدف حفظ امنیت و ثبات (خود وهمپیمانانش) در این منطقه حساس پا به این نقطه از جهان استراتژیک گذاشته و همواره خود را مسؤول و حافظ منافع جهانیان در خلیج فارس میداند.
«شرایط داخلی در خلیج فارس به گونهای است که زمینه هر گونه همکاری دو جانبه و چند جانبه میان کشورهای منطقه را از میان برده و این کشورها را برای کسب امنیت متوجه خارج کرده است. حضور مستقیم عامل بیگانه خود، پیامد اوضاع داخلی منطقه است و با اصلاح اوضاع داخلی میتوان نقش عامل بین المللی را در این منطقه کاهش داد. بنابراین عامل اصلی ناامنی، بیثباتی و حضور بیگانه، در مسائل و مشکلات داخلی منطقه نهفته و برآیند مستقیم عملکرد کشورهای منطقه است و ضرورتاً برای از میان بردن معلول، باید علت آن را از میان برد» (رنجبر، ۱۳۷۸: ۱۷۴).
۳) منابع نا امنی ایران
با توجه به آنچه از قبل پیرامون ویژگیها و مشکلات ساختاری کشورهای حوزة خلیجفارس مطرح شد تا حدودی به مشکلات امنیتی فراروی جمهوری اسلامی ایران اشاره شده است. در این بخش سعی در اشاره به منابع ناامنی جمهوری اسلامی ایران با تأکید بر دو رویکرد منطقهای و بینالمللی میشود.
۳-۱) منطقهای
فقدان مشروعیت داخلی و در نتیجه ضعف داخلی کشورهای جنوبی خلیج فارس و عدم اتکای آنها به ملتهایشان از دو جهت منجر به آسیب وارد شدن به کشورهای منطقه میشود. اول اینکه زمینههای همکاری و همگرایی را از بین میبرد و باعث دور افتادن کشورها و موضعگیری در مقابل یک دیگر میشود. دوم اینکه موجب حضور کشورهای قدرتمند برای برقراری امنیت و پر کردن خلأ قدرت در این منطقه میباشد. این امر باعث شد که: «در میان مناطق جهان سومی، در دوران پس از جنگ جهانی دوم، تنها منطقهای که با توجه به تواناییهای بالقوة داخلی به شدت تحت نفوذ سیاسی و اقتصادی بینالمللی قدرتهای بزرگ باقی ماند، خاورمیانه بود» (سریعالقلم، ۱۳۸۴: ۳۸).
نبود مشروعیت داخلی به بیثباتی سیاسی میانجامد و بیثباتی سیاسی به اختلافات میان کشورها دامن میزند و در نتیجه بازتاب منطقهای، احساس ناامنی شدید را در پی دارد. احساس ناامنی دو نتیجه بسیار منفی و بلندمدت بر رشد و توسعه سیاسی اقتصادی منطقه میگذارد:
۱) مسابقه تسلیحاتی؛ و دوم ـ حضور نیروهای بیگانه برای ایجاد امنیت.
«در خلیج فارس، امنیت و مشروعیت حوزة قدرت به قدری به دنیای بیرون از مرزها وابسته است که هر روز جابهجایی قدرت و تغییر ماهیت و جهتگیریها تابع منافع بینالملل است. عامل بیرونی با استفاده از ضعف داخلی، نقاط اختلاف را تشدید میکند و سیاست در خاورمیانه را همسو با منافع بین المللی و نه منافع کشورهای منطقه شکل میدهد. ناهمگونی ساختارهای سیاسی هشت کشور خلیج فارس به همان اندازه که بر سیاست خارجی آنها تأثیر میگذارد و بر همکاریهای منطقهای و به همان میزان بر امنیت خلیج فارس تأثیر گذار است» (رنجبر، ۱۳۷۸: ۱۷۵).
اختلافات درونی میان کشورهای منطقه یکی از مهمترین عوامل ناامنی در منطقه است. این اختلافات هم در روابط ایران و اعراب و هم در روابط درونی اعراب مشهود است. روابط ایران و همسایگانش به شدت از اختلافات شیعه و سنی و ایدئولوژیهای ناسیونالیستی رنج میبرد. موارد دیگر اختلاف بر سر چیرگی و تسلط خلیج فارس بوده است که همواره میان ایران و عربستان و عراق (زمان صدام حسین) نوعی رقابت وجود داشته است.
اختلافات ایران و امارات متحده عربی بر سر جزایر ابوموسی و تنب کوچک و تنب بزرگ، از قبل انقلاب تا کنون و پشتیبانی شورای همکاری خلیج فارس از ادعای امارات از دیگر عوامل اختلاف است. اختلاف درونی میان اعراب و اختلافات مرزی و مواضع ناهمگون درقبال مسأله اسرائیل از جمله مشکلات و موانع ساختاری در روابط اعراب است.
ایران در منطقه خلیـــج فارس با چند موضوع استراتژیک روبروست:
۳-۱-۱) مسائل امنیت تحمیل شده: نظام جهانی با تضعیف جهان دو قطبی و دخالت آمریکا در خلیج فارس شکل تازهای به خود گرفت. آمریکا سیاست مهار دوگانه را جایگزین سیاست سنتی خود یعنی ترویج موازنه قوا کرده بود. این سیاست به جهت انزوای ایران از معادلات منطقهای در خدمت منافع ایالات متحده بود. در این زمینه برژینسکی با وجود مخالفت با سیاست مهار دوگانه ایالات متحده تأکید میکند که:«مبنای سیاست آمریکا در خلیج فارس باید هم چنان مبتنی بر ادامه تعهد و تضمین امنیت متحدان و حفظ جریان نفت باشد» (Brzeinski,۱۹۰۹: ۳۰).
موضوع استرتژیکی حوزه خلیج فارس در مورد ایران؛ امنیت منطقهای و امنیت دسته جمعی است که برای ایران اهمیتی حیاتی دارد. محیط امن زمینهساز توسعه و محیط ناامن باعث عقبماندگی است. در عین حال توسعه عامل اساسی در امنیت محیط و امنیت ملی به شمار میرود. بنابراین مسئله امنیت در خلیج فارس از موضوعات استراتژیکی است که ایران در منطقه با آن روبرو میشود.
با در نظر گرفتن قدرتهای خارجی و کشورهای منطقه و منافع متضاد و ناسازگار در منطقه بر پیچیدگیهای امنیت در خلیج فارس افزوده میشود حضورقدرت دریایی آمریکا در خلیج فارس، اشغال افغانستان و عراق، تأمین امنیت اعراب و... رژیم صهیونیستی توسط آمریکا از جمله مسائلی است که بر ابهامهای معمای امنیت در خلیج فارس و منطقه میافزاید. اکنون با روند رو به رشد جهانی شدن در نظام بینالملل ناامنی در یک منطقه و عدم توازن قدرتها با توجه به موقعیت ژئوپولیتیک و ژئواستراتژیک خود موجب ناامنی دیگر مناطق خواهد شد. این مسئله امنیت جهانی را نیز مورد پرسش قرار میدهد و تروریسم را تحقق میبخشد.
۳-۱-۲) مسابقه تسلیحاتی: از دیگر موضوعات استراتژیک که ایران در منطقه با آن مواجه است، مسابقه تسلیحاتی است. مسابقه تسلیحاتی نتیجة چیرهخواهی در منطقه است. پس از فروپاشی شوروی استراتژی آمریکا مبتنی بر ایجاد توازن قوا در منطقه و جلوگیری از ظهور قدرت سلطهطلب در منطقه، زمینهساز مسابقه تسلیحاتی بوده است. از دهه ۹۰ تاکنون کشورهای منطقه دهها میلیون دلار برای ساخت نیروهای مدرن نظامی جهت بازدارندگی و تهدید همسایگان خود هزینه کردهاند.
در آن خلیج فارس منطقهای است که برای سلاحهای پیشرفته جنگی بسیار اشتهاآور است. منطقهای که مخالفت های سیاسی موجود به تداوم مسابقه تسلیحاتی منجر شده است.
«عنصر دیگری که در این جریان سهم دارد، هراس کشورهای شورای همکاری خلیج فارس از برتری قدرت نظامی ایران پس از صدماتی است که در جریان جنگ خلیج فارس به ارتش عراق وارد کرده است» (امیراحمدی، ۱۳۸۴: ۷۵) به ویژه در جریانات اخیر برنامههای جدید تسلیحاتی ایران در کابرد نظامی، این هراس شدت بیشتری گرفته است. با وجود این که هزینة نظامی ایران بسیار کمتر از کشورهای حاشیه خلیج فارس است ولی در اثر تبلیغات آمریکا، این احساس ناامنی از ناحیه ایران همواره در منطقه رو به افزایش است. این احساس تهدید، شعلهور شدن آتش مسابقه تسلیحاتی را در پی دارد.
«مخرب ترین عامل در جهت دست یافتن به توسعه سیاسی و اقتصادی شرکت در"بازی تسلیحاتی" است. کشورهای خاورمیانه بیشترین آمار خریدهای تسلیحاتی را به خود اختصاص دادهاند. این موضوع از مهمترین عوامل ناامنی در منطقه است و تا زمانی که این روند متوقف نشود نه تنها منطقه امن و باثبات نخواهد شد بلکه به طور فزاینده شاهد ناامنی خواهیم بود» (ذوالفقاری، ۱۳۸۴: ۱۲).
از مهمترین اهداف ایالات متحده و سایر کشورهای تولیدکننده تسلیحات در منطقه، به ویژه در خلیج فارس دامن زدن به مسابقه تسلیحاتی و فروش هر چه بیشتر جنگافزار در جهت تأمین منافع این قدرتها است.
۳-۲) منابع فرا منطقهای
منظور از عوامل فرامنطقهای به طور خاص تأکید بر نقش ایالات متحده در منطقه است که در شرایط کنونی حضور جدی در منطقه داشته و خواهان ایفای نقش انحصاری در منطقه خلیج فارس است و این مسئله حتی موجب نارضایتی برخی متحدان اروپایی آن شده است. آمریکا در پی جلوگیری ظهور برتری و تسلط توسط کشورهای منطقه است. استراتژیستهای ایالات متحده معتقدند که آمریکا منافع وسیعی در جلوگیری از ظهور هر قدرت منطقهای دارد.
آمریکا در حکم یک عامل فرامنطقهای همواره درصدد القا تفکر ایران خطرناک و هستهای در جهت به خطر انداختن منافع کشورهای منطقه و جهان است. مخالفتهای شدید در مورد پرونده هستهای ایران و تهدیدات و همسو کردن افکار عمومی با سیاستهای توسعهطلبانه و یکجانبهگرایانه خود از دیگر مشکلات فراروی جمهوری اسلامی است.
با فروپاشی شوروی و نیز سقوط کابوس منطقه (صدام حسین) آمریکا در صدد معرفی یک منشأ شر و ناامنی در منطقه است.آمریکا در کنار حذف صدام حسین به تهدید موهوم جدیدی بر ضد امنیت منطقه نیاز دارد. آمریکا در روند کنونی روابط خود با ایران به راحتی میتواند ایران را منبع ناامنی برای کشورهای منطقه معرفی کند و ضمن جلوگیری از بهبود روابط ایران با کشورهای عربی که برای توسعه اقتصادی ایران حیاتی است و با گسترش جو بیاعتمادی بین این کشورها زمینه را برای تداوم حضور نظامی خود در منطقه مطلوب نگه دارد«در این زمینه آمریکا نه به دنبال همکاری بلکه به دنبال کنترل انحصاری منطقه است. در همین ارتباط آمریکا با ادامه روابط تنش آلود با ایران به راحتی میتواند حضور در منطقه را برای دولتهای همسایه ایران توجیه کند. برتری آمریکا در خلیج فارس نقش قاطعی در برتری جهانی آمریکا بازی میکند» (ذوالفقاری، ۱۳۸۴: ۱۲). به هر حال مسئله مهم این است که حضور آمریکا و اسرائیل در منطقه یک واقعیت است و همانطور که برژینسکی تأکید میکند «لازم است همه کشورهای منطقه خلیج فارس این واقعیت مهم استراتژیک را درک کنند که ایالات متحده در خلیج فارس ماندگار است و استقلال و امنیت (انرژی) در منطقه جزو منافع حیاتی آمریکا به شمار میرود» (رنجبر، ۱۳۷۸: ۱۷۴).
● نتیجهگیری
ایران به عنوان بزرگترین کشور خلیج فارس و یکی از مهمترین کشورهای تأثیرگذار در منطقه، نیازمند این است که اهمیت ژئوپولیتیک خود را در نظام دگرگون شوندة جهانی از راه ایجاد پیوندهای گسترده در روابط با کشورهای حاشیه خلیج فارس در ژرفای ژئوپولیتیک، ژئواستراتژیک و ژئواکونومیک مشخص سازد و کارایی بیشتری بخشد.
حضور آمریکا در خلیج فارس و اشغال افغانستان و عراق میتواند زمینه همکاری ایران با کشورهای منطقه را در مورد منافع مشترک تقویت کند، اما در صورت عدم همکاری و هماهنگی بزرگترین تهدید علیه امنیت جمهوری اسلامی است.
با توجه به سهم زیاد ایران در منطقه، بهترین راهکاری که میتواند ایران را از مخمصة انزوا که آمریکا به دنبال آن است، رها سازد، برقراری روابط دوستانه با کشورهای عربی است. روابط دوستانه با این کشورها منجر به فضای اعتمادساز بین دولتها میشود، اعتماد میان دولتها به درک اشتراکات منافع و خطر تهدیدات مشترک میانجامد، و این درک به نوبة خود میتواند زمینهساز پیمان امنیت دستهجمعی باشد. دست یافتن به زمینههای مشترک یک پیمان امنیت دستهجمعی، باعث برقراری امنیت توسط کشورهای منطقه و ناکارآمد شدن عوامل خارجی در منطقه میشود. با توجه به عامل جغرافیایی، اقتصادی و استراتژیک مشترک میان همة کشورهای خلیج فارس، منطقیترین نظام برای پاسداری از امنیت منطقه، سیستمی خواهد بود که همة کشورهای کرانهای را در برگیرد، بدون شرکت هیچ کشور دیگری.
کشور ما، ایران در شرایطی قرار گرفته است که وحدت ملی و یکپارچگی و اقتدار و غرور ملیش به گونهای روزافزون مورد سؤال قدرتهای رقیب قرار میگیرد. موقعیت حساس و محوری ایران در قلب منطقه برای ملت ما میتواند هم فرصتساز باشد و هم فاجعه آفرین. اگر نتوانیم با هوشمندی از فرصتهای پدید آمده و تحرکات مفید برخی دولتها به نفع خود استفاده کنیم در نهایت دردمندی و نگرانی باید گفت که ممکن است لطمههای جبران ناپذیری بر پیکر میهن ما وارد آید برای برکنار ماندن از این لطمات و ترکشها، باید آگاهیهای خود را به کار گیریم و با شناخت واقعیتها ، امکانات و محدودیتها به گونهای عمل کنیم که منافع ملیمان حکم میکند .
مهدی ذوالفقاری[۱]
فهرست منابع و مآخذ:
۱- امیراحمدی، هوشنگ(۱۳۸۴)، سیاست خارجی منطقهای ایران (بخش اول )، ترجمه علیرضا طیب، اطلاعات سیاسی ـ اقتصادی، سال هفتم، شماره ۱۲-۱۱مرداد و شهریور.
۲- ذوالفقاری، مهدی (۱۳۸۴)، پیامدهای حضور آمریکا در منطقه، روزنامه رسالت، (۲۶ اسفند ۱۳۸۴).
۳- رنجبر، مقصود(۱۳۷۸)، ملاحظات امنیتی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، پژوهشکده مطالعات راهبری، چاپ اول.
۴- سریع القلم ، محمود(۱۳۷۴)، شناخت خلیج فارس در قالب مبانی نظری ، اطلاعات سیاسی - اقتصادی، سال دهم، شماره اول و دوم.
۵- سیمبر، رضا(۱۳۸۵)، دیپلماسی ایران و تحولات تازه منطقه خلیج فارس، اطلاعات سیاسی ـ اقتصادی، شماره ۲۱۱-۲۱۲.
۶- عبداللهخانی، علی(۱۳۸۳)، کتاب امنیت بین الملل۱ : فرصتها، تهدیدات و چالشهای فراروی امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران، تهران: مؤسسه فرهنگی و مطالعات و تحقیقات بین الملل ابرار معاصر تهران، چاپ اول.
۷- عبداللهخانی، علی(۱۳۸۴)، کتاب امنیت بین الملل(۳): فرصتها، تهدیدات و چالشهای فراروی امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران، تهران: مؤسسه فرهنگی و مطالعات و تحقیقات بینالمللی ابرار معاصر تهران، چاپ اول.
۸- کتاب آمریکا (۲) (ویژه سیاستهای امنیتی ایالات متحده در عراق) (۱۳۸۲)،گردآورنده شورای غیردولتی روابط خارجی مؤسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بینالمللی ابرار معاصر تهران؛ نظارت و تدوین علی عبداللهخانی، تهران: انتشارات ابرار معاصر تهران، چاپ اول .
۹- مجتهدزاده، پیروز(۱۳۷۹)، ایدههای ژئوپولوتیک و واقعیتهای ایرانی مطالعه روابط جغرافیا و سیاست در جهان دگرگون شونده، تهران: نشرنی، چاپ اول.
۱۰- Brzeinski Zbigniew and Brent Scowcarft and Richard Morphy,(۱۹۰۹), Differantiad ontaimant, Foreign Affairs. (may/june ۱۹۰۹).
فهرست منابع و مآخذ:
۱- امیراحمدی، هوشنگ(۱۳۸۴)، سیاست خارجی منطقهای ایران (بخش اول )، ترجمه علیرضا طیب، اطلاعات سیاسی ـ اقتصادی، سال هفتم، شماره ۱۲-۱۱مرداد و شهریور.
۲- ذوالفقاری، مهدی (۱۳۸۴)، پیامدهای حضور آمریکا در منطقه، روزنامه رسالت، (۲۶ اسفند ۱۳۸۴).
۳- رنجبر، مقصود(۱۳۷۸)، ملاحظات امنیتی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، پژوهشکده مطالعات راهبری، چاپ اول.
۴- سریع القلم ، محمود(۱۳۷۴)، شناخت خلیج فارس در قالب مبانی نظری ، اطلاعات سیاسی - اقتصادی، سال دهم، شماره اول و دوم.
۵- سیمبر، رضا(۱۳۸۵)، دیپلماسی ایران و تحولات تازه منطقه خلیج فارس، اطلاعات سیاسی ـ اقتصادی، شماره ۲۱۱-۲۱۲.
۶- عبداللهخانی، علی(۱۳۸۳)، کتاب امنیت بین الملل۱ : فرصتها، تهدیدات و چالشهای فراروی امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران، تهران: مؤسسه فرهنگی و مطالعات و تحقیقات بین الملل ابرار معاصر تهران، چاپ اول.
۷- عبداللهخانی، علی(۱۳۸۴)، کتاب امنیت بین الملل(۳): فرصتها، تهدیدات و چالشهای فراروی امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران، تهران: مؤسسه فرهنگی و مطالعات و تحقیقات بینالمللی ابرار معاصر تهران، چاپ اول.
۸- کتاب آمریکا (۲) (ویژه سیاستهای امنیتی ایالات متحده در عراق) (۱۳۸۲)،گردآورنده شورای غیردولتی روابط خارجی مؤسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بینالمللی ابرار معاصر تهران؛ نظارت و تدوین علی عبداللهخانی، تهران: انتشارات ابرار معاصر تهران، چاپ اول .
۹- مجتهدزاده، پیروز(۱۳۷۹)، ایدههای ژئوپولوتیک و واقعیتهای ایرانی مطالعه روابط جغرافیا و سیاست در جهان دگرگون شونده، تهران: نشرنی، چاپ اول.
۱۰- Brzeinski Zbigniew and Brent Scowcarft and Richard Morphy,(۱۹۰۹), Differantiad ontaimant, Foreign Affairs. (may/june ۱۹۰۹).
منبع : رهآورد سیاسی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست