یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

چه فکری به ذهن شما خطور می کند وقتی که...


چه فکری به ذهن شما خطور می کند وقتی که...
وقتی انسان تاریخ زندگی پررنج و محنت دانشمندان، مخترعان و هنرمندان بزرگ را ورق می زند و کمی به زندگی این اختر های تابناک و منور آسمان دقت می کند، ناخواسته، بیش از پیش در مفهوم ظریف "زندگی" ریز می شود. شما را چه می شود زمانیکه می خوانید یا می شنوید که:
"مادام کوری" مادر مهربان لهستانی در پای دستگاه تجزیه رادیوم بچه هایش را شیر داد و مبتلا به سرطان شد. "سل"، این ویروس را کشف کرد ولی خود به دلیل بیماری سل چشم از دنیا فروبست. "لوی برایل" فرانسوی خودش کور بود ولی با اختراع الفبا برای نابینایان، به آنها جهان بینیایی را هدیه داد. "بتهوون" یکه تاز عرصه تاریخ موسیقی، خودش شنوایی نداشت ولی با همت خود به موسیقی بی جان، جان بخشید. "لاوازیه" فرانسوی واضع علم جدید شیمی، زیر گیوتین جان داد. "گالیله" زیر شکنجه های پاپ و کلیسا، مکانیک جهان را بنیان نهاد. "مولیر" در حین اجرای نیک قش کمدی جان باخت. "کپلر" بقدری فقیر بود که بچه هایش از گرسنگی مردند ولی او با همت خود قوانین کیهانی را خلق کرد. "مارکنی" مخترع رادیو، به جرم واهی تاثیر امواج الکتریکی بر اعصاب تهدید به قتل می شود. "کپرنیک" و "گوتنبرگ" آلمانی در فقر و تنگدستی جان باختند ولی یکی سیاره ها را به نظم کشید و دیگری صنعت چاپ را پایه گذاری کرد. "ادیسون" کارگر ساده، جهانی را روشنایی بخشید.
"جیمز وات" گاوچران انگلیسی با دیگ بخار لکوموتیو را به حرکت واداشت. "ماکسیم گورکی" پدر ادبیات روسیه، زمانی باربر، شاگرد نانوا و مستخدم راه آهن بود. "موتسارت" چون هیزمی برای گرم کردن کلبه خود نداشت، جوراب پشمی خود را دور دست خود می پیچید و می نشست و در همان حال آهنگ های آسمانی خود را می نوشت. "ورژاک" در اطاقی که به سردی یخ بود، پشت پیانوی کهنه ای که قسمتی از کلید های آن کار نمی کرد، می نشست و آثاری می آفرید که بی نظیر بود و در همان حال همان موسیقیدان بزرگ آنقدر فقیر بود که پولی برای خریدن چند ورق کاغذ نداشت و آهنگ های خود را روی کاغذ پاره های فرسود ه ای که از کوچه جمع می کرد می نوشت.
منبع : روزنامه ابتکار


همچنین مشاهده کنید