سه شنبه, ۲۴ مهر, ۱۴۰۳ / 15 October, 2024
مجله ویستا

نخستین نقدهای متکلمان شیعه بر داروینیسم


نخستین نقدهای متکلمان شیعه بر داروینیسم
در بین متکلمان شیعه، دو تن؛ یعنی مهدی بن محمد نجفی اصفهانی (متولد ۱۲۹۸ ق) و محمد رضا ابو المجد اصفهانی (۱۲۸۷ـ ۱۳۶۱ ق) از همه زودتر به نقد و بررسی نظریه تکامل پرداختند. نجفی اصفهانی در کتاب مرتفق به تحلیل و نقد داروینیسم پرداخت، و ابو المجد اصفهانی کتاب مستقلی با عنوان نقد فلسفه دارون در دو جلد نگاشت. الذریعهٔ از نویسنده به نام آقا رضا اصفهانی یاد کرده و می نویسد: این کتاب را در دوران جوانی که نظریه داروین در ایران شیوع یافته بود تألیف کرد. جمیل صدقی الزهاوی فیلسوف و ادیب کُرد، نقدی بر وی نوشت و ابو المجد اصفهانی در رد و پاسخگویی او کتاب القول الجمیل اِلی صدیقی الجمیل را تدوین کرد.
چارلز داروین (۱۸۰۹ـ۱۸۸۲ م) جانورشناس انگلیسی پس از مطالعات فراوان به نظریه تکامل تدریجی و طبیعی جانوران رسید و چند کتاب مهم تألیف کرد که کتاب منشأ انواع به عنوان اولین اثر وی و از همه مهم‏تر است.
نظریه او تحولی در طبیعیات و به تبع آن در انسان‏شناسی و حتی کلام و اخلاق به وجود آورد و دیدگاههای گذشته را با جدیت به چالش کشید. نظریه تکامل نه تنها آموزه‏های مسیحیت را مورد تعرض قرار داد، بلکه دانشمندان و متکلمان مسلمان را هم به تأمل وا داشت. با اینکه خود داروین اتهام الحاد و انکار دین را رد کرده و دستاوردهای علمی‏اش را منافی دین و معارض دیانت نمی‏داند ولی تلقی عمومی متکلمان، تعارض آن با دین بود و از این رو به نقادی آن پرداختند.
اما تاریخچه آشنایی مسلمانان با این نظریه و ورود این اندیشه به جهان اسلام مختصراً چنین است:
ایرانیان از دوره امیرکبیر و تأسیس دارالفنون به تدریج با فلسفه و دانش غرب آشنا شدند. پاره‏ای از کتابهای علمی غرب به فارسی ترجمه شد. کتاب گفتار در روش به کار بردن عقل دکارت زیر عنوان حکمت ناصریه یا کتاب دیاکرت توسط امیل برنه و العازار رحیم موسایی همدانی مشهور به لاله زار نو ترجمه و در ۱۲۷۹ق چاپ گردید. میرزا تقی خان انصاری کاشانی استاد دارالفنون در کتاب جانورنامه که متن درسی آن مدرسه بود، شمه‏ای از آراء داروین را آورد و این در ۱۲۸۷ ق یعنی اندکی پس از انتشار کتاب اصل انواع بنا بر انتخاب طبیعی داروین بود. کتاب لیودور یا کتاب طلا (طلایی) زیر عنوان اسرار الوجود توسط علی بخش قاجار در ۱۲۹۱ ترجمه شد. این کتاب راجع به تاریخ طبیعی و اختراعات و اکتشافات سده ۱۹ میلادی و در پنج بخش است. بخش پایانی آن سرگذشت جمعی از دانشمندان و سیاحان و مکتشفان بزرگ است.
در دیگــــر کشــورهای جهــان اســــلام نیز وضعـــــیت مانند ایران بود. کتاب داروین توسط اسماعیل مظهر زیر عنوان أصل الأنواع و نشوئها بالانتخاب الطبیعی برای اولین بار به عربی ترجمه و در قاهره به سال ۱۹۲۸ منتشر گردید. همین اثر در ایران دو بار ترجمه شد. ترجمه عباس شوقی تهران، ۱۳۱۸ برای اولین بار با عنوان بنیاد انواع به وسیله انتخاب طبیعی یا تنازع بقاء در عالم طبیعت منتشر شد. بعدها نور الدین فرهیخته آن را با عنوان منشأ انواع ترجمه و در تهران، شبگیر، ۱۳۵۷ منتشر کرد.
کارهای اولیه و مهم دیگر پژوهشگران عرب بدین قرار بود:
ابراهیم بن عیسی الحورانی دو نقد بر داروینیسم نگاشت و با مشخصات ذیل منتشر کرد:
۱) الحق الیقین فی الرد علی بطل دروین، بیروت، ۱۸۸۶م.
۲) مناهج الحکماء فی نفی النشوء و الارتقاء أی إبطال مذهب داروین، بیروت، ۱۸۸۴م.
از آنجا که شبلی شمیل از روشنفکران مروج داروینیسم بود، یکی از متفکران مسیحی لبنان به نقادی آراء وی پرداخت و کتاب أصل الإنسان و الکائنات را در بیروت، ۱۸۹۰ م انتشار داد. مجله المقتطف که تعلق خاطر به مباحث جدید داشت، در مقالات متعدد به طرح و تحلیل داروینیسم پرداخت. یکی از این مقالات توسط محمد صالح‏ غنوم زیر عنوان دارون و مذهبه عند العرب در جلد ۳۵ (۱۹۰۹ م) آن مجله نشر یافت. محمد فرید وجدی از منتقدان این نظریه بود و مقاله مذهب النشوء و الإرتقاء فی المیزان را در مجله نور الإسلام (شوال ۱۳۵۲) درج نمود.
کتابهای المرتفق و نقد فلسفه دارون که حدود نیم سده پس از انتشار کتاب اصلی داروین به نقادی وی پرداختند، نشانگر اهتمام و آگاهی دانشمندان شیعه و گویای دغدغه‏های ایمانی در بین آنهاست.
المرتفق مشتمل بر این مباحث است: رد فلسفه داروین، ادله اثبات خداوند، ستاره‏شناسی جدید و دلالت آیات و اخبار بر آن، ردّ هیئت قدیم، فلسفه یونان، اصول دین، ردّ مسیحیت، جامعیت اسلام، اخلاق اسلامی، فلسفه احکام و اسلام، عدم منافات علم با دین و موافقت آنها، ادله اهمیت دین اسلام، اثبات روح.
نویسنده پس از طرح برهان نظم و اثبات خداوند در شش صفحه به نقادی نظریه داروین پرداخته است.
اشکال عمده و می‏توان گفت تنها اشکال مهدی اصفهانی بر نظریه داروین این است که در نظریه داروین تصادف و اتفاقی بودن خلقت پذیرفته شده و این با برهان نظم سازگاری ندارد. عبارت وی چنین است:
طبیعی‏ها می گویند انسان خود به خود درست شده و از باب اتفاقْ این هیئت در این ترکیب را پیدا کرده است. حال آنکه می‏دانند و می‏بینند شکل انسان خود به‏خود بی صانعی درست نمی‏شود. چگونه انسان که هر جزء او هزار حکمت در آن به کار رفته که عقول را حیران می‏سازد خود به ‏خود درست شده است. اَشکال اولیه در بقاء نزاع نموده و شکل اَقوی مانده است. انسان دراصلْ اجسام متفرقی بوده که با مرور زمانْ اجتماع و نظم یافته است. اصل فلسفه نشوء و ارتقاء از داروین انگلیسی است. وی اصل عالم را ماده می داند.
وی یک اشتباه هم دارد که اصل پیدایش جهان طبیعت از گاز را به داروین نسبت می‏دهد. نقدهای اصفهانی سطحی و غیر تخصصی است، با توجه به اینکه منابع خود را معرفی نکرده و از قول داروین چنین نقل می کند:
وی اصل عالم را ماده می‏داند. سیال خفیف‏تر از هوا که اثیرش نامیده‏اند و فضا را پر کرده است. اجزاء آن همیشه در حال حرکت بود. نه وجودش و نه حرکتش سببی نداشته و اتفاقی بوده است. گاهی این اجزاء به گرد هم بر آمده، اجسامی از ماده سدیم را تشکیل داده و آنها هم با جذب یکدیگر کره بزرگی را تشکیل دادند.
در حالی که داروین و داروینیسم فقط متکفل نظریه تکامل زیستی جانداران بوده و نظریه‏ای در بارهٔ پیدایش زمین و کرات ارائه نکرده است.
نمی دانیم آیا نویسنده اصل کتاب داروین را دیده است یا نه؟ با توجه به اینکه کتاب داروین بعد از این نگارش تعریب شده است. چون کتاب المرتفق در ۴ ربیع الاول ۱۳۱۳ تحریر شده است و تعریب به ۱۹۳۸ مربوط است.
گاهی نویسنده داروین را به بلاهت و بلادت مذمت کرده است.
با اختلاف چند سال کتاب نقد فلسفهٔ دارون به زبان عربی و عمیق‏تر و با اسلوب‏تر از المرتفق در نقد داروینیسم تدوین شد. عنوان این اثر نقد فلسفهٔ دارون است که فقط یک بار در ۱۳۳۱ ق در بغداد منتشر شد. نام مؤلف روی جلد ابو المجد الشیخ محمد رضا آل العلامه التقی الاصفهانی است. کتاب را این گونه آغاز کرده است:
«کتبُ دارون و سائر رؤساء هذه الفلسفهٔ عندنا غیرُ موجودهٔ و بلادنا عن البلاد التی نشأت فیها هذه الاراء بعیدهٔ.»
این عبارتْ گویاست که منابع اصلی داروینیسم نزد وی نبوده و بر اساس نقل‏های دیگران، به تحلیل و نقد پرداخته است. البته اشاره‏ای به ناقلان یا منابع نقل ندارد.
نویسنده معتقد است که کسانی این نظریه را دستمایه تعارض با دین و رواج زندقه و الحاد و انکار خداوند و شرایع قرار داده‏اند ولی در این نظریه عناصری از حقیقت هم وجود دارد و نمی‏توان گفت به تمامی مخالفِ دین است. تلقی نویسنده این است که داروین بر اساس یافته‏ها و پژوهشهای علمی چنین نظریه ای را مطرح کرده است. از این رو تعارض یا توافق آن نظریه و آموزه‏های دینی، در واقع نوعی از مناسبات علم و دین است که باید با توجه به ضوابط حلّ تعارض علم و دین، آن را مورد تحلیل قرار داد. از این رو می‏توان گفت: این کتاب از اولین منابعی است که در فرهنگ اسلامی به موضوع « تعارض یا توازی علم و دین» پرداخته است.
ترتیب مباحث کتاب این گونه است: جلد اول مشتمل بر سه مقاله اسلام و داروینیسم، تحول و تطور جانداران، تنازع بقاء و انتخاب طبیعی و جلد دوم شامل دو مبحث ادله اثبات خداوند و نظریه تکامل، ضرورت و فایده دین و دفاع از دین است. در طلیعه جلد اول در مقدمه‏ای طولانی، ورود اندیشه‏های علمی و فلسفی یونان در گذشته و ورود افکار علمی جدید از غرب به جهان اسلام را بررسی و مقایسه نموده و پیامدهای علوم جدید در بین مسلمانان را تحلیل کرده است.
در مقاله اول جلد اول، داوری نویسنده این است که نظریه تکامل در برخی مسائل با برخی آموزه‏های دینی از جمله انسان‏شناسی دینی، نه همه مسائل و آموزه‏ها، تعارض دارد. وی معتقد است در خداشناسی این نظریه تعارضی با اسلام ندارد. وی به تفصیل اعترافات دانشمندان معتقد به این نظریه که می‏گویند: « خداوند وجود دارد» را آورده است و سخنان آنها را تحلیل کرده است. تحلیل‏های نویسنده در این بخش که عمدتاً ناظر به تعارض‏زدایی بین علم و دین است، خواندنی و جالب است.
تلاش نویسنده در مقاله دوم، بررسی تحول و تطور موجودات از بی‏جان‏ها تا جانداران و تا میمون و انسان و مخالفت یا موافقت آن با آموزه‏های دینی اسلام است. در مقاله سوم تنازع بقای جانداران و انتخاب طبیعی در گردونه تنازع بقا را تحلیل کرده است. نویسنده انسان‏شناسی مبتنی بر داروینیسم را چندان سازگار با شأنیت و شرافت انسان در اسلام نمی‏داند.
مقاله اول جلد دوم، تحلیل پیامدهای کلامی نظریه تکامل در مبحث خداشناسی است و در مقاله دوم، ضرورت دین و فواید آن را برای بشریت بررسی کرده است.
این گونه آثار، نشانگر توجه و اهتمام متفکران و دانشمندان مسلمان به مباحث جدید است و گویای آن است که کلام اسلامی در دوره جدید هم توانایی و استعداد لازم و بالقوه برای تحلیل مقوله‏های جدید را دارد. تعارض و توازی علم و دین نه تنها در غرب یک مشغله ذهنی بوده بلکه در جهان اسلام هم کسانی را به تأمل و نگارش وا داشته است و نزدیک به یک سده پیش چنین آثار با اسلوبی عرضه شده است.
مسائل دینی و معضلات ایمانی نسل جدید درگرو مباحثی نظیر صورت و هیولی و مسائل بعید ازحیات ایمانی دینی نیست، بلکه همین دغدغه‏ها و مشغله‏های جدیدی است که پس از رنسانس و بویژه در دو سدهٔ اخیر در عرصه دیانت پدیدار شده است. از این ‏رو چنین آثاری راهنمای دغدغه‏های این نسل است.
محمد نوری
یادداشت
[۱] . مرتفق در لغت یعنی پر، ثابت و دائم. این اثر به صورت چاپ سنگی با این مشخصات منتشر شده است: اصفهان، عبدالرزاق کتابچی خوانساری ، ۱۳۴۷ق ، ص۲۸۴ .
[۲] . این کتاب در بغداد، مطبعهٔ الولایهٔ العامرهٔ ، ۱۳۳۱ق منتشر شد.
[۳] . الذریعهٔ، جلد ۲۴، ص ۲۷۷ و جلد ۱۷ ، ص ۲۰۹
۴. Charles Robert Darwin
[۵] . برای آگاهی از کتابهای داروین نگاه کنید به موسوعهٔ الفلسفهٔ ، عبدالرحمن بدوی ، جلد اول، ص ۴۷۴ ـ ۷۴۵ .
۶. این اثر با این مشخصات منتشر شده است: On the Origin of Species by Means of Natural Selection, London, ۱۸۵۹.
[۷] . برخی قرن بیستم را قرن داروین نام نهادند . لورِن آیزلی کتابی زیر عنوان قرن داروین Darwin&#۰۳۹;s Century در ۱۹۵۸ به مناسبت صدمین سال انتشار کتاب اصل انواع انتشار داد . آقای محمود بهزاد آن را ترجمه و در تهران ، ۱۳۳۷ منتشر کرد.
۸. Life and letters of Charles Darwin, New York, ۱۹۵۹; The descent of man and selection in relation of sex, London, ۱۸۷۱
[۹] . باربور ، علم و دین ، ترجمه بهاء الدین خرمشاهی ، تهران ، نشر دانشگاهی ، ۱۳۶۲ ، ص ۴۰۲ به بعد
[۱۰] . آدمیت ، فریدون ، اندیشه ترقی و حکومت قانون ، تهران ، خوارزمی ، ۱۳۵۱ . ص ۱۸
۱۱. Livdorne
[۱۲] . نسخه خطی این اثر در کتابخانه مجلس وجود دارد (نک: فهرست کتابخانه مجلس شورای ملی، عبدالحسین حائری، جلد ۱۹، ص ۳۰۱ - ۳۰۲).
۱۳. on the Origin of Species by means of Natural selection
[۱۴] . برای اطلاع ازآثار مهم در باره داروینیسم و نقدهای آن نک: «گزیده مآخذ و منابع انسان‏شناسی» از محمد نوری مندرج در مجله حوزه و دانشگاه.
[۱۵] . المرتفق، ص ۸ و ۹
[۱۶] . المرتفق، ص ۱۰
[۱۷] . اسماعیل مظهر برای اولین بار کتاب On the origin داروین را به عربی ترجمه و با این مشخصات منتشر نمود : أصل الأنواع و نشوئها بالانتخاب الطبیعی، قاهره ، ۱۹۲۸.
[۱۸] . المرتفق، ص ۱۱
[۱۹] . نقد فلسفهٔ دارون ، ص ۷
[۲۰] . همان، ص ۲
منبع : فصلنامه کتابهای اسلامی