سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
مجله ویستا
ریشه های حجاب پیش از اسلام
آنچه ما را به طور ناخودآگاه به این وادی یعنی مقولهٔ حجاب کشاند اغلب حس حقیقتپروری و حس اعتقاد به این فرهنگ عتیق و مسبوق بر سابقه است که در طول ازمنهٔ تاریخ بشر نمیتوان از فرهنگی بنام حجاب با مختصات ویژهای که در دوایر زمانی به وقوع پیوسته است امتناع و اغماض کرد.
و دیگر اینکه ارتباط حجاب با ذات بشر ارتباطی تنگاتنگ است، چراکه گریههای عریان کودک خود نشانی بارز مبنی بر تعقیب حجاب دنیا است یعنی باید گفت بین انسان و حجاب یک علقهٔ دیرینه و حیاتی برقرار است.
و علاوه بر این دو، حجاب رکن رکین آئین و سیرهٔ شارع مقدس اسلام است و بر تداوم و ارتقاء و بقای آن نیز توصیههای کافی و وافی را صاحبان این گفتمان به الوان مختلف ارائه نمودهاند. لذا زبان این قلم سعی بر ان داشت که آن هم به نوبه خود با رنگ و سیرتی مختص به خویش البته با استعانت و اقتباس از همان منابع و اسناد معتبر انبیاء و فقهای دینی و... در چند زاویه نظراتی را نسبت به این گفتمان عنوان دارد امید است در جهت تقلیل دغدغههایی که در کمرنگ کردن این سنت مقدس الهی برای نمایش و خودآرائی در جهان امروز اهتمام وافر را غیرمشروع اعمال میدارند، مفید فاید واقع افتد.
● واژهٔ حجاب
در فرهنگ لغت حسن عمید واژهٔ حجاب به مفهوم پرده، چادر، روپوش، روبند، آنچه که با آن چیزی را بپوشانند و چیزی که مانع بین دو چیز دیگر باشد به کار رفته است و در جای دیگر واژهٔ«حجب»به کار آمده که در تداول فارسی به معنی زبانان، شرم و حیا است و دیگر کتب لغت نیز تقریبا همین مفاهیم را البته با کمی تغییر در لفظ نه در معنی میتوان برای حجاب استنباط نمود. لذا در عصر ما که حجاب از نظر لغوی هم به معنای پوشش است و هم به معنای پرده و حاجب، اما اغلب استفادهاش به معنی پرده است. باید گفت که استعمال کلمهٔ حجاب که برای زن بکار میرود یک اصطلاح نسبتا جدید است. کما اینکه قدما و بخصوص در اصطلاح فقها کلمهٔ«ستر»که به معنی پوشش است، اعمال شده است. به نحوی که فقها در کتاب الصلوه و در کتاب النکاح به شدت اعتراض خود را مبنی بر صحت و سفم کلمهٔ ستر و نه حجاب اعلام داشتهاند. ابن خلدون مورخ و جامعهشناس معروف تونس نیز در کتاب مقدمهٔ خود فصلی را تحت همین عنوان دارد، در این فصل بیان میدارد که حکومتها در بدو تشکیل میان خود و مردم حائل و فاصله قرار نمیدهند. ولی تدریجاً پرده میان حاکم و مردم ضخیمتر میشود و بالاخره موجب عواقب نامطلوبی خواهد گشت. البته ابن خلدون کلمهٔ حجاب را به مفهوم پرده و حائل(نه پوشش)به کار برده است و در فرهنگ لغات نیز حائل به معنی متغیراللون، رنگ برگشته، مانع و حجاب میان دو چیز و به معنی نازا و زن و یا حیوانی که باردار نشود به کار رفته است و پرده نیز در فرهنگ لغت به معنی چادر، روپوش، پوشش، حجاب و پارچهای که به در اتاق آویزان کنند. باید گفت که آنچه مدنظر و هدف منطقی و کاربردی ما به شمار میرود همان پوشش و پرده و شرم و حیا است که گمان میرود هرکدام از این کلمات به نوبهٔ خود میتوانند در گفتمان حجاب مؤثر باشند و اگر چنانچه اختلاف در این است که کلمهٔ ستر به معنی پوشش و حجاب به معنی پرده و حاجب است و پرده میتواند وسیلهای برای پوشش باشد باز در شکلگیری پوشش به معنی واقعی ارتباطی تنگاتنگ در بین این دو واژه برقرار گردیده که در ختام میتوان نتیجهٔ آن را همان حجاب و یا پوشش نامید.
و کلمهٔ حائل نیز از سرحد گرفته شده است. مثلاً در یک حکومت سیاسی بلااستثناء نیاز به یک وسیلهای جهت محفوظ نگه داشتن اسرار و امورات محرمانه لازم است که ابن خلدون نیز بدان معتقد و واقف میباشد و یا برای مشخص نمودن مرزهای نظامی هر کشور از کلمهٔ حائل استفاده میگردد، چراکه میتواند چشم تشدید طمع را به منویات مدنظر در کشور مقابل تضعیف و تقلیل نماید.
با این تعابیر به نظر میرسد که کلمهٔ حجاب و یا ستر که به معنی پرده و پوشش به کار رفتهاند در صیانت از ناموس بسیار با اهمیت و کارگر میباشند. بدین خاطر که همان لباس میتواند بعنوان سدی ارتباط چشم هوسران مرد را نسبت به زن و یا چشم خودآرائی و خودنمایی زن را از مرد قطع نماید. یعنی در واقع حجاب پاسبانی است که از تعرض مرد و زن به همدیگر که پیامدهای منفی را درپی دارد، احتراز میکند. فلذا آنچه که مهم و اصولی به نظر میرسد همان نگهداری از حیثیت و آبروی انسانی و شخصیتی افراد است که حجاب آن را به نحو احسن و اکمل انجام میدهد و در یک جمعبندی میتوان چنین ابراز داشت که چنانچه حجاب در هر چیزی به غیر از انسان هم وجود نداشته باشد ماهیت آن چیز بیتردید آسیبپذیر و خدشهبردار است به عنوان مثال پوستهٔ هر میوهای ماهیت آن میوه را میرساند و آن میوه بدون پوسته بر اثر شرایط محیط آسیبپذیر و خدشهبردار است.
● پیدائی حجاب
دنیای مادی همچنان که انتهایش ناپیداست. ابتدای آن نیز ناشناخته است و انسانها نیز در آن ابتدا تاکنون یکی پس از دیگری آمده و رفتهاند که در سرگذشت آنها مورخانی مختص به این زمانها بودهاند و البته در حد و اندازه عمر کوتاه خویش در تضعیف وقایع تاریخی اهتمام ورزیدهاند، اما در شناخت عمر بشر علما و فلاسفه نیز بر این اصل واقف و اتفاق نظر دارند که آگاهی و اطلاع ما نسبت به تاریخ بشر محدود است لذا با توجه به اطلاعاتی که از اسناد تاریخی در زمینههای مختلف وجود دارد میتوان گفت که در زمینهٔ حجاب صحبتهائی به صورت مکتوب وجود دارد که قبل از مکتب اسلام نیز فرهنگ حجاب مرسوم بوده است به نحوی علما و فلاسفهای از قبیل استاد و متفکر شهید مرتضی مطهری و ویل دورانت و کنت گوبینو میگویند که در ایران باستان و در میان قوم یهود و در هند و در بین اعراب در زمان جاهلیت حجاب وجود داشته است. اما معیارهایی را که این اقوام و ملل در بطن جامعهٔ خویش برای زن گنجاندهاند به طبع از رنگ و بوی خرافات و یا در حد برآورد کردن خواستههای اقتصادی و در برخی موارد به خاطر قوانینی بوده که در آن زن بعنوان یک ابزار در دست آنان و مورد استفادهٔ خواستههای آنان قرار گرفته است. به این شکل که در پوشش زن بسیار سختگیر و افراطی عمل نمودهاند. مثلا ویل دورانت در کتاب تاریخ تمدن(ترجمهٔ فارسی)راجع به قوم یهود از قانون تلمود آنها سخن میگوید که اگر زنی برخلاف قانون یهود مثلا بدون برداشتن روسری به میان مردم میرفت و یا در خیابان عام نخ میرشت و یا با هر سنخی از مردان درد دل میکرد یا صدایش را در خانه خود آنقدر بلند میکرد که همسایگان صدای آن را میشنیدند در این صورت مرد حق داشت زن را بدون پرداخت مهریه طلاق بدهد. کنت گوبینو در کتاب سه سال در ایران این چنین میگوید که در زمان ساسانی حجاب به شکل شدید و سختی رواج داشته به طوری که تنها پوشیدگی زن برای آنان ملاک نبود بلکه مخفی کردن و محبوس نمودن زن امری رایج و قطعی بود و در ادامه میگوید که اگر کسی زن خوشگلی در خانه میداشت به هیچ وجه نمیگذاشت کسی از وجودش آگاه شود و آن را پنهان مینمود. چونکه به محض اطلاع حاکمان نه تنها زن بلکه جان شوهر نیز در امان نبود. با این تفاسیر باید ابراز دارم که وضعیت حجاب در طول ادوار تاریخی ایران در بین فرمانروایان تعریفی نداشته است و اغلب قوانین و معیارهایی که به چشم میخورد از قالبی تقریبا متشابه به هم بهره میجویند. بجز موارد استثنائی که میتواند در برخی از حکومتها قابل تحسین باشد که به عنوان مثال میتوان اسناد تاریخی که در ایران باستان بوده اشاره داشت. نقل قول است که در زمان زردشت مقام زن از جایگاه رفیعی برخوردار بوده است به شکلی که زنان با کمال آزادی و با روی گشاده در میان مردم به معاشرت و تعامل پرداختهاند که آنهم بعد از داریوش مقام زن به استثنای زنان فقیر که از آنها کار میکشیدهاند در بین قشر ثروتمند تنزل پیدا نمود و جایگاه زنان منفعل و به انزوا کشیده شد. البته علاوه بر این فرهنگ خرافاتی میتوان به فرمانروایان دیگری که بعدا ظهور نمودند به مثابهٔ حکومت قاجاریه و پهلوی اشاره داشت که به رغم قوانین شاهان قبل عمل نمودهاند و اغلب تلاش آنها ایجاد و گسترش بیحجابی در بین جوامع بوده است. لذا با ظهور دین مبین اسلام و تثبیت قوانین و مقررات اصولی پیامبر(ص) معادله به هم خورد و جایگاه و منزلت زن در بین اجتماع و احترام به حقوق سیاسی، فرهنگی و اجتماعی زنان رشد صعودی را به خود احساس کرد و بدین خاطر است که هر وقت کلمهٔ حجاب به میان میآید فیالبداهه دین اسلام در ذهن تداعی میگردد و آنچه را که تاکنون در رشد و تعالی حجاب ملاحظه مینمائیم در واقع مربوط به همان دوران تاریخ بشر است. افزون بر این موارد دکترین فلسفهٔ حجاب ادلههای گوناگونی را مبنی بر پیدایش حجاب ذکر کردهاند و بر چندین موارد تأکید مؤکد شده که در پیدایش حجاب نیز تأثیر بسزایی داشتهاند و به قبل از دورهٔ اسلام مرتبط میگردد مواردی از قبیل:
۱) میل به ریاضت و رهبانیت (ریشهٔ فلسفی):
ریاضت و رهبانیت که به معنی گوشهگیری و ترک لذایذ دنیوی است در بین اقوام و ملل ایران باستان و سایر ملل به عنوان مکتبی مرسوم و معلوم وجود داشته است و پیروان این مکتب بر این جهت مسألهٔ حجاب را با ریاضت و رهبانیت مرتبط دانستهاند که موجودی بنام زن از بزرگترین ابزار عیش و به جهت بشر به شمار میرود و معتقد برآنند که در اثر مناسبات زن و مرد با هم ناخودآگاه این مسئله فلسفه ریاضت و رهبانیت را پیش کشیدهاند که با استعانت از آن بتوانند محیط را با زهد و تقوا همگن نمایند و درصدد برآمدهاند تا به وسیلهٔ پوشش حریمی را برای زن و مرد وضع کنند تا بدین طریق انزجار خود را از لذایذ دنیا به نمایش بگذارند و علاوه بر موارد فوق هر چیزی که به مانند زن موجب لذت و شادابی بوده را منع کردهاند. این مکتب که بنام فقرطلبی و طرد نمودن لذایذ دنیا از آن یاد میشده در اقوام و مللی اعم از سیکها، هندوها و بعضی از دراویش متداول بوده است به عنوان مثال یکی از شاگردان سقراط بنام «انتیس طینس» که سر سلسلهٔ کلبیون بوده است از بنیانگذاران و مؤسسان این مکتب به شمار آمده است. به طوریکه پیروان آن نظر بر عدم تمتعات جسمانی و روحانی و همچنین بریدن از علایق دنیوی و پست و حضیض شمردن آداب و رسوم معاشرت و لوازم زندگانی که بوی تمدن دادهاند اعتقاد راسخ داشتهاند. به این شکل که در پوشیدن لباس به مانند پانکیهای امروزی عمل کردهاند و در سایر موارد اعم از گذاشتن موی بلند، عدم استحمام، مأنوس شدن با بیابان جهت راندن نفس شیطانی از ضمیر خویش و شپش را مروارید خدا شناختن اعتقاد داشتهاند.
باید بگویم که نظر این قلم در ارتباط با این عقاید مغایر و سازگار نیست بدین خاطر که خداوند انسان را برای زندگی کردن آنهم بصورت اجتماعی خلق نموده و براساس احادیث تمتع از نعمتهای خدا جزو دین است«من الدین المتعه»دیگر اینکه خداوند زیباست و زیبایی را دوست دارد و زیباییها را برای بهرهبرداری مخلوق خود آفریده است و نظافت را جزئی از ایمان میشمارد که در این آئینها اعتقاد وافردی به کثافت و خصلت دد منشانه به فور پیداست. علاوه بر این موارد قوانین اسلام صراحتا اینگونه ریاضت و رهبانیت را به کلی رد میکند و یکی از دلایل مستحکمی که اسلام بر آن تأکید دارد تطابق حقوق زن با مرد و فلسفهٔ حجاب و همچنین ازدواج، که در این قوانین و مقررات حقوق زن با مرد و فلسفهٔ حجاب و همچنین ازدواج که در این قوانین و مقررات حقوق زن به نحو بایسته و شایسته رعایت میشود. به عنوان مثال پیامبر هیچگونه دلیلی را برای حبس زن در خانه و بازداشتن آن از فعالیتهای اجتماعی و یا سیاسی و حتی فرهنگی را لازم نمیداند چراکه این کار را نسبت به زنان خویش هم رعایت نموده است و البته باید گفت که بازهم دین اسلام بود که توانست به عنوان اولین و آخرین دین در مقابل اینگونه قوانین خرافاتی ایستادگی و آنها را به بوتهٔ نقد بکشد و آنچه مشهود است این است که افراط در هر کاری منجر به عقیم بودن آن کار خواهد شد که اسلام نیز بر این موضوع مهر تأئید زده است.
۲) عدم امنیت و عدالت اجتماعی (ریشهٔ اجتماعی):
در روزگاران قدیم براساس اسناد باید گفت که مردم در زمینهای از لحاظ جایگاه و امنیت و عدالت اجتماعی رنج بردهاند به طوریکه اغلب مردم طلا و جواهرات خود را در زیر خاک دفن کردهاند تا مورد تعرض و چپاول زورمندان و قلدران صاحب اسلحه قدرت قرار نگیرند و این امر در خیلی از موارد باعث شده که دیگر والدین فرصت این را که بتوانند دارائی پنهانی خود را به بچه نشان و بسپارند وجود نداشته است. در مورد زن نیز که از ابزار آن زمان به حساب میآمده به همین شکل عمل نمودهاند که بر اثر زیبایی و خوش ترکیبی در خانهها محبوس گردیده و چنانچه شاهان و شاهزادگان آن اعصار از چنین زینتی با اطلاع میشدند به هر نحوی آن را طلب میکردند که این موارد را میتوان در دوران پادشاه ساسانیان به عینه دید. به طوریکه دربارهٔ انوشیروان پادشاه ساسانی وقت که یکی از سرهنگان ارتش او زنی زیبا داشته و انوشیروان به نیت تعرض به زن او به خانهاش میرود که با این حال زن جریان را برای شوهر تعریف میکند و شوهر برای اینکه نه تنها زنش بلکه جان خودش را هم در خطر میبیند فورا زن را طلاق میدهد از این کار انوشیروان مطلع میشود که این فرد زنش را طلاق داده است به او میگوید: شنیدهام یک بوستان بسیار زیبایی داشتهای و اخیرا رهایش کردهای چرا؟ که شوهر زن در جواب میگوید جای پای شیری را در آنجا دیدم و میترسیدم مرا بدرد که در جواب انوشیروان میگوید: نترس دیگر آن شیر به آن بوستان نخواهد آمد.
در اینجا باید گفت که امنیت و عدالت اجتماعی در هر زمینهای در پیکرهٔ جامعه لازم و ضروری است که نه تنها در زمانهای قدیم بلکه در کشورهای امروزی نیز چندان مطبوع و جالب توجه نیست. چون با زنای به عنفی که در روزنامههای ایران در قسمت حوادث میخوانیم که علاوه بر این مورد مواردی از قبیل دزدی، سرقت مسلحانه، قتل و... نیز امری مشهود است و این ناامنی فقط مختص به قلمرو ما نیست بلکه در سایر کشورها نیز شدتی بیشتر و یا کمتر دارد به عنوان مثال آمریکا که بر اساس آمار زنای به عنف لوسآنجلس مقام اول و واشنگتن مقام سیزدهم را به خود اختصاص داده است بیتردید نمیتوان این ناامنی را کتمان کرد. (البته این آمار در خصوص کشور آمریکا مربوط به ۲۵سال قبل و یا بیشتر است) کما اینکه امروزه این آمار نه تنها در این کشور بلکه در کشورهای دیگر نیز براساس اطلاعات اینترنتی رشد صعودی قابل ملاحظهای را داشته است.
سؤال اینجاست که علل پیدایش حجاب در زمان قدیم که عدم ناامنی و عدالت اجتماعی را یکی از مؤلفههای آن به شمار آوردهاند چندان نمیتواند معقول و منطقی باشد. چراکه امنیت و عدالت در وهلهٔ اول بدست حکومتها شکل میگیرد یعنی هر حکومتی باید قوانین خاصی را برای این گفتمان تدوین نماید و شاید گفت بیامنی و عدم عدالت در هر کشوری باعث خسرانهای فراوانی نه در شخصیت زن بلکه در ابعاد مختلف انسانی به وجود خواهد آورد. لذا با این حال زن به عنوان یک موجود محق و دارای استعداد و فرهنگ است و اگر چنانچه در آن زمان براساس قوانین فرمانروایان مورد تکریم حقوق مسلم خویش قرار نگرفته است قصوری که مشاهده میشود باز برمیگردد به بطن منفعل همان قانونهای خرافاتی و ارتجاعی و قلدرمآبانه که حاکمان با افکار نفرتبرانگیز خود وضع کردهاند و به نظر این قلم حجاب به معنی زندان کردن زن در خانه نیست بلکه حجاب همان حفاظی است که خود زن برای امنیت حقوق انسانی خویش و اجتناب از تعرض به حیای گرانبهایش به وجود میآورد و در داخل اجتماع خود را بعنوان فردی مفید و مثمن جلوه میدهد.
۳) پدرشاهی و تسلط مرد بر زن جهت تمتع اقتصادی (ریشه اقتصادی):
یکی دیگر از عوامل پیدایش حجاب درادوار قدیم در بین ملل پدرشاهی و تسلط مرد بر زن جهت تمتع اقتصادی از نیروی آن و یا به اصطلاح چیدن میوهٔ آن در راستای اهداف خویش بوده است باید صراحتاً اعلام داشت در کتاب انتقاد بر قوانین اساسی و مدنی ایران چنین ذکر شده است که بردهکشی و بردهفروشی در برخی از نقاط جهان اثری از جای پایش پیداست و هنگامی که قانون مدنی ایران تهیه و تدوین گردیده باز در ریشهکن کردن ظلم و ستم و بردهکشی به زیردستان در قانون مدنی ممانعت بعمل نیامده است به طوریکه در لابهلای این قانون آثاری از اینگونه موارد به چشم میخورد. لذا این قوانین در پیدایش حجاب به ذهن هیچ عقل معقولی به عنوان یک قانون منطقی و برابر با مساوات حقوق زن و مرد تداعی نمیشوند. همچنانکه دین اسلام در برابری حق زن و مرد تأکید فراوان دارد و دیگر اینکه اگر با نگاهی معقول به مسئله بنگریم باز آنچه میتواند منطقی جلوه نماید، همان تأثیر و تأثر و ارتباط حیاتی بین زن و مرد است که در هر اجتماعی با هر قانونی بدون یکی از این دو موجود دیگری نیز مفهومی در هیچ بعدی نخواهد داشت. حال به گفتهی پیامبر اسلام(ص)«مرد در دامن زن به معراج میرود» و میتوان گفت که زن نیز بدون مرد جز نیستی چیزی دیگر نیست. بنابراین رجحان مرد بر زن که در ادوار تاریخی دیده میشود از قانونهای قراردادی بهره جسته که آنهم از طرف زور و قدرت جهت میل به اهداف اقتصادی بوده است و اینگونه حجاب برای زنان میتواند به مانند گنجی مخفی باشد که تبلیغ آن در جهت ارتقاء بهاء آن براساس نوع کیفیت آن است فلذا باید به این نکته توجه داشت که زن در تشکیل کانون خانواده و یک جامعه به همان اندازه که مرد توانایی دارد زن نیز دارای قدرت و انرژی است و چنین موجودی که بعنوان انسان عاقل و مستعد به شمار میآید در هیچ شرایطی از جنس مخالف یعنی مرد کمتر نیست و نکته آخر اینکه در تقسیم استعداد تفاوتهای ذاتی و فطری وجود دارد که در خیلی از موارد وجه اشتراک نیز به چشم میخورد و تولید کنندهٔ این ویژگیهای بارز و منتج نیز ما نیستیم بلکه یکتائی است که همتا ندارد به صورتی که خلیفه روی زمین را انسان قرار داده است و علم منطق نیز نمیگوید که هر انسانی حق دارد، پس مردان محقاند اما زنان انسان نیستند و دیگر اینکه قرآن در سورهٔ حجرات میفرماید: ما شما را از یک زن و مرد خلق کردیم پس نگفته است فقط از یک زن و یا از یک مرد و آنچه مطلب را میرساند همان خلقت انسان به شکل اجتماعی است و میوهای که از این خلقت دوگانه به وجود میآید، قطعاً مرد و زن به یک اندازه از آن سهیم هستند.
۴) حسادت و خودخواهی مرد (ریشهٔ اخلاقی):
در مقولهای بنام اخلاق بیپروا باید تقبل نمود که تنها حسادت و خودخواهی در وجود مرد خودنمایی نمیکند بلکه وجود زن نیز در این قضیه بدور نیست و با تعمق در این مسئله چیزی که مکشوف میگردد همان حسادت و خودخواهی است که در وجود همهٔ انسانها چه زن و چه مرد به صورت پلکانی وجود دارد. بنابراین در بحث حسادت و خودخواهی که یکی از علتهای پیدایی حجاب به شمار میرود، باید به خویش قبولاند که در این خصوص شاید زن بیشتر از زن نسبت به دوستی و محبت شوهرش به خویش حسادت میورزد و به تعبیری شوهر را به طور کامل برای خود میخواهد نه خود را برای شوهر و نقطهٔ مقابل نیز صادق است که مرد به مانند ثروت و مال به زن نیز حریص است. مثلاً غیرت و مردانگی مرد میگوید که یک زن در دید شوهر فقط مختص به خودش است و از چشم هوسران مردان دیگر باید دوری کند و انتخاب شوهری دیگر نیز برایش میسر نیست. لذا نظر این قلم نیز به حسادت و خودخواهی مرد و زن نسبت به یکدیگر و عدم تعرض به حقوق شخصی آنان که تحت عقد قرارداد به صورت رسمی و یا غیررسمی که بین این دو منعقد میشود نزدیکتر است. البته باید گفت که بزرگانی چون برتراند راسل و استاد مطهری به حسادت و غیرت توجه بیشتری دارند و تفاوت این دو را متذکر میشوند. به طوریکه راسل میگوید؛ بشر توانسته است تاحدی در مورد مال و ثروت بر خودخواهی و بخل غالب گردد ولی در مورد زن نتوانسته است و غیرت هم صفت قابل ممدوحی نیست و ریشه آن نوعی بخل و امساک است. یعنی به نظر راسل حسادت باید بجای غیرت عمل نماید که در خصوص ثروت هم میتواند نزدیکتر باشد و استاد مطهری حسادت و غیرت را دو صفت کاملا متفاوت میداند که اولی ریشه در خودخواهی و از غرایز و احساسات شخصی است و دومی یک حس اجتماعی و نوعی است و فایده و هدفش متوجه دیگران است. در اینجا شاید گفت که چنانچه بر ذاتی بودن هر دوی آنها و در نیل به اهداف مطلوب از غیرت و تقلیل حسادت و خودخواهی بسنده گردد شاید بهتر و بهینهتر باشد چراکه در خیلی از موارد حسادت در جهت توفیق در کار خویش نسبت به طرف مقابل موجب پیشرفت در جامعه میشود و در خیلی از مواد نیز غیرت از جنس تعصب و جانبداری نیز که در حوزهٔ منطق و قانون نبوده و از عرف تبعیت مینماید. موجبات نارضایتی و مشکلات در بطن جامعه خواهد شد. ولی در کل تعصب نسبت به ناموس خانوادگی و فضایل اخلاقی و دینی از شاخصترین فرهنگهایی است که همیشه چشمان متفکرین و محققین را به مرز و بوم جلب نموده و چنانچه بر گسترش آن البته در حوزهٔ منطق با اضافه کردن عاطفه در این حوزه عمل شود طبعا در ترقی و تعالی فرهنگ حجاب آنهم با شرایط اسفبار امروزی مؤثر و مفید خواهد بود.
۵) عادت زنانگی (ریشهٔ روانی):
به عقیدهٔ برخی از دانشمندان حجاب و خانهنشینی ریشه روانی دارد. گفتهاند که زن به دو جهت احساس کمبینی و حقارت در خویش کرده است: یکی دلیل نقص عضوی که نسبت به مرد دارد و دیگر خونروی ماهانه و زایمان و ازالهٔ بکارت و یکی از عوامل اصلی در پیدایش حجاب را نیز به عادت زنانگی و اینگونه خصایص زن مرتبط دانستهاند در جواب به این تفکرات مرتجع که دیگر امروزه در جهان متجدد جایگاهی ندارد، باید گفت که: اگر نقطهٔ مقابل را که مرد است درنظر بگیریم نقایصی را به همین اندازه میتوان در ضمیر آن پیدا کرد مثلا مرد نیز از حقارت خویش و بزرگی زن مبنی بر داشتن خصیصههایی اعم از عدم جنابت، معاف از کار، معاف در سربازی و جنگ، برخوردار از صفت برتر زیبایی و دارا بودن فاکتوری بنام ناز که همیشه نگاه نیاز مرد از آن رنج میبرد اشاره داشت. فلذا با این تفاسیر نمیتوان حریم شخصی زن را پایینتر از مرد بحساب آورد و خداوند در تقسیم معایب زن و مرد به طور مساوی عمل نموده است. دلیل دیگر اینکه قرآن در آیهای به صراحت فرموده که حیض نوعی بیماری تن است و در حین آن بیماری از همخوابگی احتراز کنید نه از معاشرت. و جالب اینکه این بیماری را میتوان به مانند انسانی دانست که فاقد وضو و غسل است که در آن حال از نماز و روزه محروم است که به مانند شرایطی مانند جنابت، خواب، بول و... میتوان با طهارت برطرف کرد. بنابراین از نظر این قلم حجاب در هر شرایطی شخصیت زن را میسازد و یک نوع زیبایی معنوی و معقول قلمداد میشود و تفاوت آن با پلیدی که آنهم بخاطر مسئلهای ذاتا در وجود زن است بسیار فرق دارد.
به قول سهراب سپهری«اگر کرم نبود زندگی یک چیزی را کم داشت» پس هر چیزی با دلیل و حکمتی خلق شده است و میتواند مفید فایده و مثمن باشد و البته در خلایق خداوند هیچ ایرادی وارد نیست چه اینکه زندگی با همین بدی و خوبیها و زشتی و زیباییهاست که ویژگیهای مطلوب را برای بشر ایجاد مینماید و اما به نظر میآید در شکلگیری حجاب که اغلب افق دیدها به سوی زن بوده و در این خصوص معیارهایی را صاحبان نظر با سلایقی مجزا عنوان میدارند که در بالا به برخی اشاره شد، به تنهائی نمیتواند در ایجاد حجاب مؤثر باشد. چراکه بشر اعم از زن و حتی مرد ارتباطی دیرینه و شاید گفت حجاب دوستی بوده که به اندازهٔ یک فامیل نسبی که از طریق علقهٔ خویشاوندی و یا به تعبیری ارتباط خونی را با فرد دارد حجاب نیز به همین اندازه به بشر نزدیک است و البته میتوان به بیانی دیگر حجاب را نه تنها در یک مقطع و یا مقاطع زمانی همراه بشر دانست، بلکه به مانند انگیزشی که انسان به آب و یا غذا برای تشنگی و گرسنگی از خود نشان میدهد حجاب نیز به همین اندازه انسان را به سمت خود جهت رفع نیاز میکشاند.
عابدین پاپی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست