جمعه, ۲۴ اسفند, ۱۴۰۳ / 14 March, 2025
مجله ویستا

در عراق باید چه کرد


در عراق باید چه کرد
آیا هیچ راهكاری وساطت بین المللی، همكاری منطقه ای، تمركز زدایی یا مذاكرات نهادی می تواند عراق را از یك جنگ داخلی تمام عیار و دولت بوش را از یك شكست مفتضحانه در سیاست خارجی نجات دهدآنچه می خوانید پاسخ كارشناسان سیاست خارجی به این پرسش مجله
فارن افرز است .
استفن بیدل در تحلیل نافذ خود نگریستن به بغداد، اندیشیدن به سایگون، مارس آوریل ۲۰۰۶ چنین استدلال می كند كه خشونت خارج از كنترل در عراق یك شورش ملی گرایانه نیست، مانند آنچه در جنگ ویتنام شاهد آن بودیم، بلكه یك جنگ داخلی فرقه ای است و در نتیجه راهبردی متفاوت از راهبرد ویتنامیزاسیون می طلبد. اگر ایالات متحده تنها مسئولیت اقدام علیه این شورش ها را به پلیس و ارتش عراق واگذار كند، این اقدام خطر ملتهب كردن این منازعه فرقه ای را دارد . بیدل از بسیاری از جنبه ها درست می گوید. نخست، عراق تقریبا در میانه یك ستیزه مدنی بسیار خشونت آمیز قرار دارد. ستیزه ای كه در هر ماه جان ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ تن را می گیرد. دوم اینكه این ستیزه داخلی در وهله نخست خصلتی فرقه ای دارد. ستیزه ای كه به ویژه از طرف سنی ها علیه شیعیان صورت می گیرد، اما همچنین از سوی كردها علیه سنی ها و در كل هر گروهی علیه گروه دیگر است. سوم اینكه همان گونه كه بیدل هشدار می دهد جنگ محدود كنونی می تواند به حریقی مدهش مبدل شود كه خطر كشتارهای جمعی را در پی داشته باشد. در نتیجه ایالات متحده به راحتی نمی تواند عراق را ترك كند چرا كه چنین اقدامی می تواند آخرین مانع عمده این حریق گسترده را نیز حذف كند.واشینگتن به یك استراتژی جدید نیاز دارد. بیدل دو گام را پیشنهاد می دهد. آهسته كردن فرآیند ساخت پلیس و ارتش عراق و نیز تهدید سنی ها، شیعیان و كردها به دستكاری در موازنه نظامی میان آنها تا آنها مجبور به مذاكره با یكدیگر شوند. اما این گام ها به خصوص گام آخری به شدت خطرناكند و ممكن است نتیجه بخش نباشند چرا كه آنها تنها از تحلیلی ناقص پیروی می كنند كه ماهیت
چند بعدی منازعات كنونی عراق را به صورت كامل در بر نمی گیرد. اگرچه جنگ عراق عمدتا فرقه ای است، اما تنها جنبه این منازعه فرقه ای بودن آن نیست. این شورش حاوی عناصر مهم ملی گرایانه نیز است. اگر این مسئله را نادیده بگیریم كه بسیاری از عراقی ها تا حد زیادی به این دلیل وارد مبارزه شده اند كه معتقدند علیه اشغالگران آمریكایی و همدستان عراقی خائن آنها مقاومت می كنند، قطعه مهمی از پازل كنونی را گم كرده ایم. یكی از اهداف بسیار مهم گروه های شورشی عراق، هم نیروهای افراطی اسلام گرا و هم نیروهای سكولار از جمله وفاداران صدام و باقی ماندگان حزب بعث، بیرون كردن نیروهای آمریكایی از عراق است. این هدف همراه است با تمایل برخی به بازگشت حزب بعث به قدرت و نیز تمایل برخی دیگر به ایجاد یك خلافت سنی اسلامی. در نتیجه نبایست مقاومت ایدئولوژیك علیه حضور آمریكا در عراق را نادیده گرفت. درست است كه عداوت قومیمذهبی اسلام گرایان سنی بر جنبه ملی گرایانه مقاومت چیرگی یافته است ولی كاملا آن را از بین نبرده است.گروه های مقاومت سنی بر این باورند كه ایالات متحده در پی استقرار همیشگی نظامی در عراق به منظور كنترل این كشور و منابع نفت آن است. برخی از ایدئولوژیك ترین گروه های شورشی همچون القاعده تا پای جان برای بیرون كردن آمریكا از این كشور و رسیدن به هدف خود خواهند جنگید. اما از پاییز ۲۰۰۳ دیگر گروه های شورشی از طریق واسطه های بین المللی خود علائمی را مبنی بر تمایل به مذاكره مستقیم با ایالات متحده ارسال كرده اند. دو هدف عمده این گروه ها یكی دریافت اقرار شفافی از جانب آمریكا مبنی بر عدم حضور همیشگی نظامی در عراق و دیگری مشخص شدن جدول زمانی خروج آمریكا حتی اگر دو و یا سه سال به طول انجامد است. بیش از دو سال است كه واشینگتن فرصت آغاز مذاكرات با این عناصر شورشی و دخیل كردن مقامات عراقی در این فرآیند را داشته است. نتیجه می توانست و یا شاید هنوز هم می تواند رسیدن به توافقی با عناصر اصلی مقاومت برای خاتمه شورش باشد. اكنون مخاصمه بیشتر قومی مذهبی شده است اما هنوز لزوم گفت وگو با گروه های مقاومت باقی است.بیدل عنصر مهم دیگری از این منازعه را نیز نادیده می گیرد. پیشنهاد او مبنی بر تهدید در جهت دستكاری موازنه نسبت نیروها متكی بر دو پیش فرض متقابل است كه هر دو مورد تردیدند. از یك طرف بیدل فرض می كند كه اگر واشینگتن گروه های سنی مخالف را تهدید به كنار گذاشته شدن كند، آنها وادار خواهند شد به سر میز مذاكره بیایند. اما این تهدید قدرت آنها را كم نخواهد كرد. بسیاری از سنی ها معتقدند كه اكثریت كشور را تشكیل می دهند و همه آنها چشم به كمك دولت های عرب سنی در منازعات خود با اكراد و شیعیان دارند. بیدل محق است زمانی كه می گوید ایالات متحده اهرمی برای دستیابی به مصالحه مورد نیاز بر سر مسائل اساسی ای كه عراق را تقسیم كرده است ساختار قانونی، توزیع درآمدهای نفتی، و امنیت ندارد اما استراتژی های پیشنهادی او نیز احتمالا اهرم مناسبی را در اختیار واشینگتن قرار نمی دهند. استراتژی بهتر و شاید تنها بدیل باقی مانده برای آمریكا شتاب بخشیدن به تلاش های میانجی گرایانه و كمك های بین المللی است. ایالات متحده به مشاركت سازمان ملل و نیز اتحادیه اروپا در عراق نیاز دارد. تلاش مشترك دیپلماتیك میان ایالات متحده، سازمان ملل و اتحادیه اروپا در صورت همكاری تنگاتنگ هر سه و دستیابی به صدایی واحد، ممكن است همه بازیگران مربوطه را جلب كند. یكی از بازیگران كلیدی كه سازمان ملل یا دیگر واسطه ها می توانند با او گفت وگو كنند آیت الله سیستانی است كه تمایلی به گفت وگو با اشغالگران آمریكایی ندارد.در همان حال كه تلاش های میانجی گرایانه پیش می رود، بایست بازسازی نیروهای مسلح و پلیس عراق به خوبی ادامه یابد. این مسئله درست است كه مداخله شبه نظامیان فرقه گرا در پلیس می تواند خطرناك باشد و بایست جلوی آن را گرفت اما یك رهبری نوین و مشاركت نیروهای آمریكایی در برخی واحدهای پلیس بتواند چاره ساز باشد. عراق بدون دارا بودن یك ارتش ملی نمی تواند از نظام سیاسی نوین خود دفاع كند.
لری دایاموند پژوهشگر ارشد موسسه هوور و نویسنده كتاب های «پیروزی بر باد رفته: اشغال آمریكایی» و نیز «تلاش ناشی گرانه برای آوردن دموكراسی به عراق» است.
لری دایاموند
ترجمه: تهمینه رستاخیز
لری دایاموند پژوهشگر ارشد موسسه هوور و نویسنده كتاب های «پیروزی بر باد رفته: اشغال آمریكایی» و نیز «تلاش ناشی گرانه برای آوردن دموكراسی به عراق» است.
منبع : روزنامه کیهان