چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا


نمایش متکی به داستان


نمایش متکی به داستان
"محمد یعقوبی" نویسنده و کارگردان نمایش هایی چون "تنها راه ممکن"، "یک دقیقه سکوت"، "ماه در آب"، "زمستان ۶۶" و "ماه در آب" از زمان تولید و نگارش اولین کار نمایش اش- زمستان ۶۶- تا سال گذشته که "ماه در آب" را به روی صحنه برد، به نظر می رسید که بدنبال یک شیوه و سبک مشخص است.
نوشتن و کارگردانی متون اجتماعی با محوریت روانشناسانه فردیت و شخصیت انسانی در همه آثار پیشین محمد یعقوبی دیده می شد. این ویژگی ها و عناصر در آثار یعقوبی رفته رفته خودشان را در قالب ساختاری روایی تکمیل کردند و تبدیل به یک حس کلی شدند.
این حس کلی خود یک شخصیت بود که از برآیند حضور شخصیتهای داستان به وجود می آمد و تماشاگر و احساسات او را به تسخیر در می آورد. در واقع این شخصیت قدرتمند نمایشهای محمد یعقوبی همان اتمسفر و فضای حسی نمایشهای او بود که در آخرین نمایش این کارگردان جایگاه و اهمیت خود را به داستان داده است.
محمد یعقوبی که حالا بعد از حدود یک دهه فعالیت در تئاتر ایران به یکی از محبوبترین کارگردانان و نویسندگان جوان تئاتر تبدیل شده، تا بحال تنها دو متن از نویسندگان دیگر را – رقص کاغذ پاره ها (ریما رامین فر) و دل سگ (میخائیل بوگداگف) – کارگردانی کرده بود، در حال حاضر نمایش "ماچیسمو" را روی صحنه تالار چهار سو دارد که خود او متن آن را براساس رمان سیاسی "کنسول افتخاری" "گراهام گرین" نوشته است.
مهمترین ویژگی "ماچیسمو" هم چربش عناصر ساختاری داستان متن اصلی رمان بر سبک نمایشنامه نویس ایرانی است. در واقع این نمایش برخلاف دیگر آثار یعقوبی به شدت متکی بر محوریت ساختار داستان و اهمیت شخصیت و روایت ها است. حادثه و رویداد اصلی ماچیسمو یک رویداد شبه پلیسی سیاسی است. بر اساس این حادثه محوری یک داستان با ساختار کلاسیک و متکی بر قواعد و عناصر شکل گرفته که شروع، میانه و پایان کلاسیکی دارد. در میانه آن به تعلیق و کشمکش و عمل دراماتیک ناب می رسد و بالاخره در مسیر همین ساختار داستانی نیز پایان می پذیرد.
جذابیت و قدرت درگیرسازی مخاطب نیز در این نمایش متکی بر همین ساختار داستانی است. ماجرای گروگانگیری و خواسته های سیاسی قهرمانان نمایش در مقابل کمیسر سمج و هوشمند پلیس درگیری و چالشی کاملاً اکتیو و ساختاری را در محور تقابل های داستانی ماچیسمو قرار داده که براحتی قادر به جذب و جلب توجه مخاطب و درگیر کردن او با مضامین داستانی و مفاهیم ژرف ساختی اثر است.
علاوه بر این شگرد دیگری هم در نمایش یعقوبی به کار برده شده که ماچیسمو را با سایر آثار او متفاوت می سازد. یعقوبی که تا بیش از ماچیسمو بیشترین تاکید و توجه را متوجه فضاسازی، حس و اتمسفر گذاشته بود، در این نمایش به واسطه استفاده از بک پروجکشن در انتهای صحنه و تقطیع ساختار کلاسیک روایت تا اندازه بسیار زیادی فضا و حس را در نمایش از بین برده و در عوض به تحریک و فعال سازی اندیشه و فکر تماشاگر پرداخته است.
این در حالی است که به نظر می رسد یعقوبی علاوه بر برهم زدن تمرکز احساسی به واسطه استفاده از بک پروجکشن به دنبال دستیابی به شیوه دیگری از روایت است. این شیوه روایی متفاوت که روایت و روند پیشرفت پیوسته داستان را تقطیع می کند، با برش های مقطعی موضوع، به شکل و فرمی سینمایی نزدیک می شود.
بک پروجکشن ها که تصاویر و نوشته هایی مرتبط با صحنه بعد هستند، که تحت عناوینی چون: "تمام قاره کشور من است"، "منتظر کسی بودی ادوارد؟" ، "نامه ای به کلارا"، "خوزه"، "پولس قدیس"، "تو خیلی بلند حرف می زدی" و .... یا در برگیرنده محتوا آن برش بعد از خود است یا قصد اطلاع دادن درباره موضوع و رویداد را دارد و یا بعدها به کمک محورهای ارتباطی روایت می آیند و مثل یک متصل کننده عمل می کند شاید دلیل دیگر استفاده از این تکنیک هم کامل کردن وجوه ارتباطی رویدادها باشد که شخصیتها و داستان قادر به تکمیل آن نیستند.
شخصیت های نمایش یعقوبی به واسطه درگیری با فضای سرد سیاسی، اجتماعی و شرایط، همگی دچار یک بن بست ارتباطی شده اند. علایق و خواسته های یکسویه و یکطرفه این شخصیتها آنها را به شدت به شخصیتهای آثار آنتوان چخوف نزدیک می کند.
- متاسفم در آینده ای زندگی می کنم که این قوانین عوض شده! عشق کلارا به دکتر پلار، اعتماد مارتا به لئون، اعتماد لئون به ببر، رابطه آکوئینو به لئون، تمایل حضور مداوم کلنل در زندگی دکتر پلار و تنهایی بی اندازه چارلی مشتی شخصیت تنها را درمقابل تماشاگر قرار داده که به اسارت مشکل عدم تکمیل ارتباط با دیگران و به ویژه مهمترین اشخاص زندگی شان دچار هستند.
یکی از بزرگترین محاسن ماچیسمو که بخشی از موفقیت نمایش در جشنواره فجر را نیز شامل می شود، بطور مسلم حضور موفق بازیگران این نمایش است .
امیر رضا دلاوری، علی سرابی، مسعود میرطاهری، آیدا کیخایی و پونه عبداله کریم زاده همگی بازیگران جوان و مستعدی هستند که با گریم و برخی تغییرات دیگر برای اجرای نقش ها آماده شده و خیلی خوب به ایفای این نقشها هم می پردازند.به ویژه علی سرابی که توانست برای بازی در نقش لئون دیواس- کشیش رانده شده از کلیسا- جایزه برگزیده بازیگر مرد را نیز از جشنواره بین المللی تئاتر فجر دریافت کند.
مهدی نصیری
منبع : تئاتر مقاومت


همچنین مشاهده کنید