جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

دیوارهایی که فرو ریخت


دیوارهایی که فرو ریخت
زمانی كه جبهه مشاركت در انتخابات مجلس ششم در سال ۷۸ توانست اكثریت كرسی های پارلمان را در اختیار بگیرد، اصلاً فكر نمی كرد در كمتر از ۶ سال، با اعضای حزب مؤتلفه بر سر یك میز به مذاكره بنشیند.
این روزها قواعد بازی های سیاسی در كشور ما به هم خورده است. یك روز مؤتلفه ای ها با محمدرضا خاتمی سر میز مذاكره می نشینند و فردای آن بهزاد نبوی با عزت ا... سحابی دیدار می كند. یك روز ناطق نوری در گفت وگو با روزنامه جریان مقابل اصول گرایان، اسرار انتخابات را هویدا می كند و فردای آن، مجمع روحانیون با حزب اعتماد ملی (كه اساساً در اعتراض به عملكرد مجمع روحانیون تشكیل شد) به منظور هماهنگی برای شركت در انتخابات خبرگان با هم تشكیل جلسه می دهند.
به هر حال به نظر می رسد تحولات جدیدی در احزاب و جریان های سیاسی كشور در حال شكل گیری است. از این رو در این مطلب وضعیت جریان های سیاسی موجود را بررسی خواهیم كرد.
●ربع قرن حزب
سیاست مداران ایرانی پس از سقوط نظام پهلوی، به جبهه بندی های مختلفی دست زدند و انقلابیون در اولین صف بندی به سه گروه عمده تقسیم شدند؛ چریك های فدایی خلق ایران، حزب توده، سازمان پیكار و حزب كمونیست ایران، شاخص ترین نمادهای چپ ماركسیستی در ایران بودند كه با تثبیت جمهوری اسلامی و تصویب قانون اساسی، خیلی زودتر از آنچه پیش بینی می شد از صحنه سیاست ایران برای همیشه كنار رفتند.
این گروه، تعلق خاطر چندانی به انقلاب نداشتند و صرفاً موافق سرنگونی شاه بودند. دومین گروه را نهضت آزادی، جنبش مسلمانان مبارز، حزب ملت ایران، جبهه ملی و مجاهدین خلق [منافقین ] تشكیل می دادند كه نسبت به گروه اول، قرابت بیشتری به اسلام داشتند و از این رو توانستند تا مدتی به فعالیت رسمی خود ادامه دهند اما كم كم و با افول دولت بازرگان و سپس بنی صدر، این گروه ها به صف مخالفان نظام پیوسته، یا صحنه سیاست ایران را ترك گفتند، یا حضوری زیرزمینی را دنبال كردند.
اما گروه سوم كه اصلی ترین طیف انقلابی به شمار می آمد، گروهی بود كه از نزدیكان امام خمینی(ره) بودند و آن زمان به «خط امامی» تعبیر می شدند. جمعیت مؤتلفه، جامعه روحانیت مبارز و حزب جمهوری اسلامی، سه نماد بارز این جریان بودند كه پس از حذف بنی صدر، رسماً صحنه كشور را به دست گرفتند. بعدها سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی كه از به هم پیوستن ۷ گروه به وجود آمده بودند هم اعلام موجودیت كرد.
تشكیل كابینه میر حسین موسوی، آغازی بر اختلافات عمده میان گروه های طیف امام بود. تفكرات اقتصادی، نگاه به رابطه با آمریكا، میزان تبعیت از ولایت فقیه و... از جمله اختلافات درونی این جریان بود تا حدی كه برخی از وزرای كابینه مهندس موسوی از جمله احمد توكلی و عسگراولادی از دولت استعفا دادند.
این تفاوت دیدگاه ها در احزاب هم به طور گسترده ای وجود داشت و از سوی دیگر شهادت بسیاری از چهره های برجسته و پدران معنوی این جریانات نظیر رجایی، بهشتی، مطهری، باهنر و... موجب شد دوام این احزاب روز به روز كمتر شود.
قطعاً دیگر در سازمان مجاهدین انقلاب، محسن ذوالقدر، احمد توكلی و حسین فدایی نمی توانستند در كنار بهزاد نبوی، مصطفی تاج زاده و محسن آرمین بنشینند و به همین نسبت، در حزب جمهوری بادامچیان و علی اكبر پرورش نمی توانستند با میرحسین موسوی و همفكران او در یك حزب فعالیت نمایند.
از سوی دیگر محمدرضا مهدوی كنی كه بخش عمده ای از فعالیت های سیاسی آن زمان را شكل می داد، به همراه برخی دیگر از روحانیون، به علت عدم اعتقاد روحانیون به كار حزبی، در جامعه روحانیت مبارز به فعالیت خود ادامه می دادند كه آنها هم پس از مدتی دچار اختلافات درونی شده و طیفی از آنها به سركردگی مهدی كروبی و امام جمارانی، مجمع روحانیون مبارز را تشكیل داده و از تشكل مادر خود انشعاب كردند.
به هر حال در نیمه دوم دهه ۶۰ بسیاری از تشكل های سیاسی خط امامی كه همگی در ابتدای دهه ۶۰ یك طیف سیاسی گسترده را تشكیل می دادند، یا دچار انشعابات گسترده گردیدند و یا به طور كلی منحل شدند.
جریان مجمع روحانیون و وابستگان به آن به طور كلی اكثریت مجلس سوم را در اختیار داشتند اما به دلایل مختلفی در مجلس چهارم توفقیات چندانی كسب نكردند و همزمان با حذف جایگاه نخست وزیری و به تبع آن میرحسین موسوی از دولت، از مجلس هم كنار گذاشته شده و تا مدت ها سكوت اختیار كردند.
پس از سال ۶۸ نوبت به جناح راست رسید كه دچار انشعابات گسترده شود. مسئله حمایت از دولت وقت كه هاشمی رفسنجانی ریاست آن را برعهده داشت موجب شد در اواخر دوره چهارم و در آستانه انتخابات دوره پنجم مجلس، حزب كارگزاران سازندگی از درون جناح راست انشعاب كرده و حتی در زمینه هایی با جریان چپ حاضر در مجلس پنجم، دست به ائتلاف بزند.
هر چند جریان چپ در انتخابات دوم خرداد ۷۶ به صورت یكپارچه ای در صحنه انتخابات حاضر شد و حتی پس از پیروزی، گروه های ۱۸گانه دوم خرداد، دست به یك ائتلاف گسترده زدند اما با تشكیل حزب قدرتمند مشاركت، این ائتلاف به تدریج رو به زوال گذاشت. پس از پیروزی انتخابات مجلس ششم و شوراهای اول، ائتلاف موجود میان اصلاح طلبان در انتخابات دوم شوراها شكسته و اختلافات درونی، كم كم رو شد.در این زمان بود كه جناح رقیب كه با نام «اصول گرایان» یا سیاست چراغ خاموش در صحنه حاضر شده بود، توانست از ضعف درونی اصلاح طلبان بهره كامل را ببرد و به طور منسجمی در صحنه حاضر شود.این امر در انتخابات مجلس هفتم هم تكرار شد و اصول گرایان، پیروزی چشمگیر دیگری را كسب كردند. البته جریان اصول گرای دهه ۸۰ با جریان همنامش در دهه ۶۰ و ۷۰ تفاوت های زیادی داشت.
عدالت خواهی، مخالفت با برقراری رابطه با آمریكا و حل مشكلات معیشتی مردم، از ویژگی های جدید این جریان بود و بالعكس جریان اصلاح طلب نیز در این دهه فاكتورهای عدالت خواهی، آمریكاستیزی، رادیكالیسم و... را از دست داده بود و بیشتر از سیاست های تعدیل اقتصادی، اقتصاد باز، تنش زدایی و رابطه با آمریكا دم می زدند.
●فصلی نو در روابط سیاسی
اما در انتخابات دوره نهم ریاست جمهوری، صدای شكسته شدن ائتلاف های حزبی به وضوح به گوش می رسید. جبهه های موجود در هر دو جریان با كوچك ترین نسیمی دچار انشقاق شدند.
جریان چپ به دو طیف پیشرو و محافظه كار تقسیم شد. طیف محافظه كار به محوریت مجمع روحانیون از مهدی كروبی حمایت كرد اما طیف پیشرو دست به اقدامی زد كه پایان عمر جبهه دوم خرداد را به دنبال داشت چرا كه با نهضت آزادی و ملی-مذهبی ها دست به ائتلافی تحت عنوان جبهه دموكراسی خواهی زد.جوانان خط امامی كه خود در اوایل انقلاب به حذف گسترده لیبرال های كابینه بازرگان كمر بسته بودند، این بار در كنار مخالفان خود نشستند و از هدف مشترك سخن گفتند.
در مقابل، جریان اصول گرا هم به طور گسترده تری دچار تكثر شد. طیف رادیكال این جریان شامل جمعیت ایثارگران از قالیباف حمایت كرد. طیف سنتی هم نیروی خود را میان دو مؤلفه هاشمی و لاریجانی تقسیم كرد و به این ترتیب، تمام آنچه در ۲۷سال گذشته شكل گرفته بود، در این انتخابات به هم ریخت.
●آخرین مرزبندی ها
پس از آغاز به كار دولت جدید، مرزبندی های احزاب، وضعیت نامساعدتری هم به خود گرفت. نكته جالب بعد از ائتلاف مشاركت و ملی-مذهبی ها در جبهه دموكراسی خواهی، دیدارهای سران مشاركت با سران مؤتلفه از یك سو و دیدار بهزاد نبوی و عزت ا... سحابی از سوی دیگر بود. به نظر می رسد كه این احزاب پس از انتخابات دریافتند كه دولت، آنها را چندان به بازی نخواهد گرفت و از این رو دست به ائتلاف های جدیدی زدند؛ شاید كه بتوانند بازی های جدیدی را در عرصه سیاست كشور آغاز كنند.
●فرجام سخن
حال به نظر می رسد در عرصه سیاسی پس از ۲۸ سال دوباره همه چیز به هم ریخته است. جریان های موجود پس از پیروزی انقلاب به جز جریان های كمونیستی و سازمان مجاهدین خلق، همگی دوباره در عرصه سیاسی كشور فعال شده اند ولی این بار دیگر مرزهای اول انقلاب وجود ندارد. بخشی از خط امامی ها و لیبرال های دهه ۶۰ امروز كنار هم نشسته و با هم ائتلاف می كنند. مؤتلفه و مشاركت، اصلاح طلب و محافظه كار و... تمامی این مرزها شكسته شد. اما میزان مقبولیت عمومی هیچ یك از این احزاب چندان افزایش نیافته است.
مردم، امروز از نخبگان سیاسی خود فاصله گرفته و دیگر حاضر به تبعیت از آنها نیستند؛ جریان هایی كه به خاطر منافع خود فصلی را با عدالت خواهی سیر می كنند و فصل دیگر به دنبال سیاست های باز اقتصادی می روند؛ زمانی با سخت ترین الگوها به حذف جریانات غیرخودی دست می زنند و مدتی بعد به خاطر منافع انتخاباتی با همان جریانات حذف شده دست به ائتلاف می زنند؛ یك روز فلان حزب را نماد تحجر و ضد مردم می خوانند و چند سال بعد جلسات همفكری و تشكیل كمیته های مشترك با آن حزب را در دستور كار خود قرار می دهند.
احزابی كه بدین روش عمل می كنند و امروز هم اینگونه، رفتارهای خود را ادامه می دهند قطعاً نمی توانند نقش گروه های مرجع را برای مردم ایفا كنند و جریان سازی های سیاسی صحیحی را در جامعه ایجاد كنند. امری كه مردم در انتخابات ریاست جمهوری این دوره آن را اثبات كردند. قطعاً اگر گروه های سیاسی، این مرزشكنی را كه آغاز كرده اند ادامه دهند با اقبال های مردمی مواجه نخواهند شد و تنها بی اعتباری را كه در حال حاضر برای آنها رقم خورده است، تشدید خواهند كرد.
یاسر مرادی
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید