شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

امام مصداق انسان کامل


امام مصداق انسان کامل
در طول تاریخ روحانیت تشیع و جهان اسلام نمی‏توانیم بدلیلی برای حضرت امام خمینی (س) پیدا كنیم، ضرورت دارد تمامی آثار ایشان برای نسلهای آینده محفوظ بماند.
دروس امام خمینی (س) تنها یك سلسله مباحث علمی خشك نبود ایشان به روشی تدریس می‏كردند كه یك طلبه واقعی را برای آینده اسلام تربیت كنند نه اینكه صرفا مطالبی از استاد به شاگرد انتقال یابد.
رژیم شاه در تبعید امام به نجف در پی تحقق این هدف بود كه در مقایسه با علمای نجف امام از مقام علمی پائینتری برخوردار است و در نتیجه از همه جوانب دچار شكست و تحقیر خواهد شد.
بعد از تبعید حوزه درسی امام از بهترین حوزه‏های درسی نجف بود و نه تنها شكست نخوردند بلكه مقام علمی و اخلاقی ایشان برای حوزه نجف روشن شد. وجود شریف امام در حوزه نجف آنقدر گرانبها بود كه بزرگان و فضلای قدیمی نجف در درسهای ایشان شركت می‏كردند.
امام خمینی (س) مصداق "انسان كامل" بودند و در تمامی مراحل زندگیشان نسبت‏به شاگردان، دوستان و خانواده‏شان آنچه را كه شایسته انسان كامل بود مراعات می‏كردند.
امام در حوزه نجف مشكلترین مباحث فقهی را برای تدریس انتخاب می‏كردند.
میراث عظیمی كه از حضرت امام خمینی (س) برای نسلهای آینده بر جا مانده است، مسلمانان را موظف می‏كند كه برای شناخت ایشان تلاش كنند، با توجه به سابقه آشنایی ممتد و طولانی شما با این بزرگمرد تاریخ اسلام، در ابعاد اخلاقی، عرفانی، اعتقادی، سیاسی و اجتماعی حضرت ایشان را چگونه دریافته‏اید؟
- عظمت‏حیات و شخصیت‏حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه اقتضا می‏كند اگر یك جمله در مورد ایشان اظهار نظر شده است آن جمله در طول تاریخ برای تمام نسلهای آتیه محفوظ بماند. در بعد سیاسی، پیش بینیها و نظرات حضرت امام اعجاب آفرین بود به عبارت دیگر در آن لحظه‏ای كه حضرت امام راجع به یك مساله سیاسی اعلام نظر می‏كردند انسان به دیده تردید و ناباوری به آن نگاه می‏كرد ولی به مرور زمان ثابت می‏شد كه نكته‏سنجی حضرت ایشان تا چه حد دقیق و درست‏بوده است. اما در بعد سیاسی یك شخصیت استثنایی در تاریخ معاصر بودند و بودن آنكه كلاس سیاست دیده باشند و یا منحصرا در رشته سیاست تحصیل كرده باشند. در مسائل سیاسی بر تمام سیاستهای جهان فائق آمدند و همه سیاست‏بازان دنیای استكباری را زیر پا گذاشتند. شاید در طول تاریخ روحانیت تشیع و روحانیت جهان اسلام نتوانیم نظیر و بدیلی برای ایشان پیدا كنیم لذا ضرورت دارد تمامی آثار ایشان برای آیندگان محفوظ و در دسترس باشد.
ما از دو طریق با حضرت امام ارتباط و آشنایی داشتیم. از همان دوران كودكی در دوره دبستان بنده با شهید بزرگوار حضرت آیت‏الله حاج آقا مصطفی همدرس بودم و پدرم با حضرت امام رفاقت‏بسیار نزدیكی داشتند و به علت همین رفاقت و ارتباطی كه پدرم با حضرت امام داشتند. ایشان مكرر به منزل ما تشریف می‏آوردند و متقابلا پدرم به منزل ایشان می‏رفتند من از دوران بچگی تشخیص داده بودم كه حضرت امام با سایر دوستان پدرم تفاوت خاصی دارند چون كه در ایشان جاذبه مخصوصی وجود داشت و ما را جذب كرده بود و با دیده احترام فوق‏العاده كه منحصرا این معنا در ایشان وجود داشت‏به ایشان نگاه می‏كردم.
كم كم دوران دبستان را پشت‏سر گذاشتیم با شادروان حاج آقا مصطفی وارد حوزه شدیم. به واسطه درس و بحثی كه با یكدیگر داشتیم ارتباط ما با امام خیلی نزدیك بود، به طوری كه گاهی اوقات حضرت ایشان وضعیت درسی حاج آقا مصطفی را از من می‏پرسیدند مثلا سئوال می‏كردند: درس می‏خواند؟ نزد چه كسی درس می‏خواند؟ پس از اینكه ما وارد درس خارج شدیم چون مرحوم حضرت آیت‏الله بروجردی - رضوان الله تعالی علیه - یك درس بیشتر نمی‏گفتند و ما نیاز به سه درس داشتیم به خاطر جاذبه حضرت امام در درس ایشان شركت كردیم، كلاس درس حضرت امام آنقدر در ما شوق و علاقه به وجود آورد كه حدود ده سال در درسهای ایشان حضور یافتیم و هنوز شیرینی و حلاوت آن جلسات را در ذائقه‏ام احساس می‏كنم خاصه آنكه حضرت امام با یك فراغت‏بال و آسودگی خیال به جهات علمی می‏پرداختند و گاهی درس فقه ایشان حدود دو ساعت طول می‏كشید و ما اصلا احساس خستگی نمی‏كردیم. امام بزرگوار در درسها مطالب علمی و اخلاقی را جدا از هم نمی‏دانستند، درس ایشان تنها یك سلسله مباحث علمی خشك نبود، در لابلای درس، ایشان به روشی تدریس و رفتار می‏كردند كه یك طلبه واقعی را تربیت می‏كرد نه صرفا یك سلسله مطالبی از استاد به شاگرد انتقال یابد بلكه ربیت‏شاگردانی كه برای آینده اسلام مفید فایده باشند مد نظر ایشان بود.
این ویژگی بارز امام باعث‏شده بود كه همه ما سر تا پا ایمان و اعتقاد به ایشان پیدا كنیم و در طول مبارزات و نهضتی كه رهبریش را به عهده داشتند هیچ‏گونه تردید و ابهامی به درستی راه امام نداشتیم و در زمانی كه لازم دیدند طلاب، مدرسین وفضلا با ایشان همراهی داشته باشند با احساس مسئولیت‏شرعی این معنا را می‏پذیرفتند.
در زمینه علمی امام مقامات متعددی داشتند این از دیگر ویژگیهای ایشان بود كه در رشته‏های گوناگون، فلسفه، عرفان، اخلاق، تفسیر، فقه و اصول متخصص بودند. ولی از این رشته‏ها، آنی كه با مقام مرجعیت تناسب داشت، فقه و اصول بود. متاسفانه افرادی آگاهانه یا ناخودآگاه در صدد بودند كه برای جلوگیری از رشد و گسترش اندیشه‏های امام، مقام فقه و اصول ایشان را كوچك جلوه دهند و حتی صلاحیت مرجعیت تقلید را از ایشان سلب كنند. در این رابطه شخصا حساسیت موضوع را درك كردم و از موقعیت تبعیدم در شهرستان یزد استفاده كردم و شرحی بر كتاب شریف "تحریر الوسیله" امام كه در حقیقت‏یك دوره فقه از اول باب "طهارت" تا آخر باب "دیات" هست‏به رشته تحریر درآوردم. برای این كارم دو هدف در نظر داشتم اول اینكه اشتغالات علمی‏ام محفوظ باشد و دیگر تشریح موقعیت فقهی و اصولی امام و جایگاه بلندی كه در این علم دارند. در همان اوایل تبعیدم تصمیم گرفتم كه یك كاری كه جنبه علمی و انقلابی دارد به انجام برسانم. البته با حفظ این معنا كه ساواك پی به كارم نبرد.
تحقیقا اگر ساواك پی می‏برد مانع این كار می‏شد. آنقدر جانب احتیاط را رعایت می‏كردم كه حتی مسئولین كتابخانه وزیری علی‏رغم اینكه افراد بسیار متدین و انقلابی بودند متجه نوع كار من (كه هر روز حدود چهار ساعت طول می‏كشید) نمی‏شدند. تقریبا دو سال و نیم در این كتابخانه مشغول نگارش بخش اعظم كتابها بودم و كسی در كتابخانه متوجه نشد. بعضی از بزرگان روحانی یزد كه از هر نظر مورد اعتماد بودند از جریان فعالیت تحقیقی من آگاهی داشتند و گاهی به كتابخانه می‏آمدند و نوشته‏ای مرا مطالعه می‏كردند و نظراتی ابراز می‏كردند و نهایتا در حال حاضر حدود چهارده جلد در شرح "تحریرالوسیله" امام نوشته‏ام كه هشت جلد آن به چاپ رسیده است و بقیه آماده چاپ است. غرض بحث از این توضیح و تفصیل این بود كه مقام علمی امام را دشمنان می‏خواستند خدشه دار بكنند ولی بحمدالله به دلیل عظمت علمی و اخلاقی حضرت امام موفق به این كار نشدند، تا حدی كه رژیم شاه تنها به علت همین معنا امام را از تركیه به نجف تبعید كرد. در نجف بزرگان و علمایی وجود داشتند و رژیم به این نتیجه رسیده بود كه اگر ایشان وارد نجف بشوند، در ردیف آنها نمی‏توانند ابراز وجود كنند یا به تعبیر آنان مقام علمی امام پائینتر از علمای نجف خواهد بود و تبعا شكست می‏خورد و در نتیجه شكست علمی ایشان در همه جوانب دیگر (جنبه‏های سیاسی، اخلاقی و. . . ) دچار شكست و تحقیر خواهد شد.
ولی دشمنان كوردل در این نقشه خود دچار اشتباه شدند وقتی امام بزرگوار وارد حوزه نجف شدند و تدریس را آغاز كردند حوزه درسی امام از بهترین حوزه‏های درسی نجف شد و در آنجا علاوه بر اینكه شكست نخوردند، مقام علمی و اخلاقی ایشان نیز برای حوزه روشن شد وبه عظمت مقام علمی امام در فقه و اصول آگاهی یافتند. وجود شریف امام در حوزه نجف آنقدر گرانبها بود كه حتی بزرگان و فضلای قدیمی نجف هم در درس امام شركت می‏كردند. تصادفا امام در نجف مشكلترین مباحث فقهی را انتخاب كردند. امام بحث كتاب مكاسب را كه از نظر فقهی از مشكلترین باحث‏شناخته می‏شود در نجف مطرح كردند و تمامی آن را در قالب پنج جلد به تقریر درآوردند كه جدا از آثار ارزنده امام به شمار می‏رود. در رابطه با ابعاد دیگر علمی ایشان، كتابها و آثار ایشان از علو مقام ایشان حكایت می‏كند. در عرفان و فلسفه و اخلاق امام آثار گرانبهایی بر جای گذاشتند. در زمینه اخلاق از همان دوران جوانی كتابهای ارزنده‏ای را به نگارش درآوردند.
امام بزرگوار جدا مصداق "انسان كامل" بودند یعنی همه فضایل انسانی را داشتند. امام در تمامی مراحل زندگانیشان نسبت‏به شاگردان، دوستان و خانواده‏شان آنچه را كه شایسته یك انسان كامل بود، مراعات می‏كردند. به واسطه آشنایی و رفاقتی كه با مرحوم حاج آقا مصطفی داشتم از ایشان كسب اطلاع كردم كه امام در منزل هیچ‏گونه تحمیل و استبدادی نسبت‏به همسر و فرزندان نداشتند. كاشف عرض این است كه نوعی آزادی برای خانواده قائل بودند كه حتی به وسیله سوال نمی‏خواستند عقیده‏شان را تحمیل كنند اعتقاد به آزادی به تمام معنا داشتند تنها محدودیتی كه در این چارچوب آزادی قائل بودند، مسائل دینی بود كه نباید دچار لطمه بشوند مثلا افراد را شدیدا از غیبت، تهمت و نظایر آن برحذر می‏داشتند.
برای وقوف بر دوران جوانی حضرت امام، از برخی دوستان دوران جوانیشان متفقا كسب اطلاع كرده‏ام كه ایشان حتی در دوران بحرانی جوانی نیز یك لغزشی هم از ایشان صادر نشده است‏برای مثال در جلسات خودمانی كه برای مزاح مطالبی می‏گفتند، اگر در لابلای شوخیها یك جمله‏ای منظور غیبت را داشت، امام فورا ناراحت می‏شدند و تذكر می‏دادند كه غیبت امر حرامی است و جایز نیست و این صفت‏برای جوانهای ما بخصوص جوانان طلبه بسیار دارای اهمیت است كه یك كسی در دوران جوانی اینقدر مقید به حلال و حرام باشد و این حكایت از این كشف عظیم می‏كند كه اسلام خیلی بر قلب ایشان حاكم بوده است. یك خاطره‏ای كه تقید امام را به مسائل اخلاقی روشن می‏كند مربوط به دوران طلبگی ما می‏شود. امام آن موقع در مدرسه فیضیه تدریس داشتند، طلبه‏ها به درس ایشان می‏آمدند یك روزی هنگام درس امام بود مشاهده كردیم كه ایشان وارد مدرس شدند و بلافاصله برگشتند ما تعجب كردیم كه چرا ایشان درس نگفتند؟ بعدا معلوم شد كه ایشان وقتی وارد مدرس شدند دیدند چند تا طلبه در آنجا در حال درس و بحث هستند وقتی كه از حضرت امام سوال كردیم كه چرا درس نگفتید و برگشتید؟ فرمودند ما با آنها چه فرقی داریم! همه ما طلبه‏ایم ما می‏خواستیم درس بگوییم آنها زودتر از ما آمدند، حق آنهاست كه امروز در آنجا مشغول درس و بحث‏باشند. فردا ما می‏آییم اگر آنها هم باز بودند درس نخواهیم گفت. امام به معنای واقعی كلمه زاهد بودند و سعی می‏كردند كه ظاهرشان این صفت را نشان ندهد و تا جایی در این مورد پیش می‏رفتند كه ظواهر را به گونه‏ای مهیا می‏كردند كه اصلا زهد ایشان بروز پیدا نمی‏كرد و زاهدی بود كه نشان می‏داد زاهد نیست‏یعنی هیچ وقت لباس بد در انظار نمی‏پوشید، اگر به بیرونی ایشان می‏رفتید ملاحظه می‏كردید كه فرشهای خوب را در آنجا انداخته‏اند و فرشهای دیگر را در اندرونی. به این خاطر كه باطنا زاهد بودند و نمی‏خواستند زهدشان جلوه‏ای داشته باشد لذا ظواهر را به حالت عادی در می‏آوردند و این بالاترین مقامی است كه در زهد انسان می‏توان متصور شد. ایشان در زندگی خصوصیشان به اندازه سر سوزنی مرتكب اسراف و تبذیر نشدند.
به حسب مسئولیتهایی كه در حوزه داشتیم، در رابطه با شورای مدیریت‏حوزه گاهی ضرورت داشت كه به خدمت‏حضرت امام (س) مشرف شویم و گزارشی از امور جاری حوزه را به اطلاع ایشان برسانیم. در یكی از گزارشهایی كه از امور حوزه تهیه كرده بودم و جهات مختلف را از قبیل آمار طلاب، پایه‏های درسی، تعداد قبولیها و نظایر آن را به استحضار حضرت امام رساندم تا اینكه نوبت‏به آمار شهدای حوزه رسید و ایشان از تعداد شهدای حوزه مطلع شدند، اشك از دیدگان مباركشان جاری شد و فرمودند: بس است.
آیت الله فاضل لنكرانی
منبع : مجله حضور