حقوق من

پروردگارا ستایش مخصوص توست که خانواده آدم (ع) را آفریدی.
حضرت آدم(ع) و حضرت حوا (س) را برای هم آفریدی. عشق آدم به حوا و عشق حوا به آدم از همان لحظه اول آشنایی‌شان تا آخر زندگی‌شان ادامه یافت.هر وقت که با همسرم به اختلافی می‌رسیم، بحث می‌کنیم، هر کدام از منافع خود دفاع می‌کنیم و ...وقتی که صداهامون یواش یواش بلندتر و بلندتر می‌شه، همسرم می‌گه: «لطفا اینقدر از حقوق زن صحبت نکن چون هر کس می‌شنوه، فکر می‌کنه چه خبره؟! تو خودت یکی از ستمگران به حقوق زن هستی...»همیشه می‌بینم که راست می‌گه: دلم گواهی می‌ده که یک ستمگرم، اما دوست دارم بازم از خودم دفاع کنم، نمی‌تونم خودم رو جلوی اون گناهکار معرفی کنم، آخه می‌ترسم نگاهش نسبت به من عوض بشه. آخه خیلی برام اهمیت داره.همیشه از خودم می‌پرسم «چطوری می‌شه آدم با همسرش مشاجره نکنه؟ اگر هم کرد، چطوری می‌شه زود تمامش کرد؟ اگر هم طولانی شد، چطوری می‌شه آثار بدش رو از بین برد؟ اگر هم از بین نرفت، چطوری می‌شه باز هم به زندگی ادامه داد؟»آخه همان موقعی که اون از نقض حقوق خودش شکایت می‌کنه، من هم دارم از نقض حقوق خودم شکایت می‌کنم.چطور می‌شه که هم اون حق داشته باشه، هم من؟!چطور ممکنه من اشتباه کرده باشم؟! حتما اون اشتباه می‌کنه.
از خودم می‌پرسم آیا اون حق داره فکر کنه که من اشتباه می‌کنم؟! بعد می‌گم به من چه!؟ می‌خواست درست فکر کنه. من چه گناهی کردم که اون نمی‌دونه مرزهای حقوق زن و مرد کجاست!؟می‌پرسم: «آیا اون همین سوالات رو از خودش نمی‌پرسه!؟ درست همان موقعی که من می‌پرسم!؟»من چه گناهی کردم که خودم رو خیلی دوست دارم؟! من چون اونو خیلی دوست دارم، اینقدر بهش گیر می‌دم. گیر دادن من به‌خاطر محبت و عشق من به اونه. چرا اون نمی‌فهمه؟!وقتی دعواها تمام می‌شه، باید فکر کنیم که:«آیا امکان داره که همسر شما هم همین حرف‌ها رو به خودش بزنه؟! من می‌گم آره که ممکنه، بلکه می‌گم حتماً همین‌طوره.»اگر عشق عامل پیوند من و اونه، باید بگم عشق در هنگام دعوا مثل اره می‌مونه.یک‌سر اره رو من می‌کشم، بعد نوبت اون می‌شه، من می‌کشم، اون می‌کشه ... چیزی که داره بریده می‌شه، حلقه محکم پیوند ماست. چطور می‌شه که عشق بهانه گره خوردن ما باشه. بعد همان عشق بهانه بریدن ما؟!

منبع : روزنامه تهران امروز