دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

فدورا - Fedora


فدورا - Fedora
سال تولید : ۱۹۷۸
کشور تولیدکننده : آلمان‌غربی
محصول : بیلی وایلدر
کارگردان : وایلدر
فیلمنامه‌نویس : یال دایموند و وایلدر، برمبنای داستانی از کتابی نوشته توماس تراین.
فیلمبردار : گری فیشر.
آهنگساز(موسیقی متن) : میکلوش روشا.
هنرپیشگان : مارت کلر، ویلیام هولدن، هیلدگارت نف، مایکل یورک، هنری فاندا، ماریو آدورفف خوزه فرر، گوتفریت یون، استیون کالینز و فرانسس استرن هیگن.
نوع فیلم : رنگی، ۱۱۴ دقیقه.


پس از اینکه «فدورا» (کلر)، ستاره معمائی و افسانه‌ای سینما خودش را جلوی قطار می‌اندازد ، «باری دتوایلر» (هولدن)، تهیه‌کننده هالیوودی برای آخرین دیدار با جسد او به پاریس می‌رود و به یاد می‌آورد که چطور دو هفته پیش کوشیده بوده تا او را از انزوا در آورد و به بازی در نسخه‌ای از «آنا کارنینا» ترغیب کند. با وجود مراقبت‌های شدید «کنتس سوبریانسکی» (نف)، «دوشیزه بالفور» (استرن هیگن)، منشی «فدورا» و «دکتر واندو» (فرر)، جراح پلاستیک از «فدورا» در ویلای خصوصی‌اش، «دتوایلر» موفق می‌شود او را ببیند و «فدورا» گله می‌کند که با او مثل زندانیان رفتار می‌شود. پس از این که فیلم‌نامه‌اش را مخفیانه به ویلای «فدورا» می‌فرستد، به آنجا دعوت می‌شود و «کنتس» به او می‌گوید که «فدورا» با پریشانی نزدش می‌آید و تقاضای کمک می‌کند اما «دکتر واندو» و «کریتوس» (یون)، راننده «فدورا» می‌آیند و او را می‌برند. روز بعد «دتوایلر» ویلا را خالی می‌یابد و در حالی که غافلگیر شده، با ضربه «کریتوس» از هوش می‌رود. یک هفته بعد، خبر خودکشی «فدورا» می‌رسد. در مراسم تشییع جنازه، او واقعیت را در می‌یابد. «کنتس سوبریانسکی»، «فدورا»ی واقعی است که چهره‌اش در اثر عمل ناموفق «دکتر واندو» از شکل افتاده و دخترش از آن پس نقش او را در زندگی واقعی بازی کرده تا اینکه دختر دل‌باخته «مایکل یورکِ» (یورک) بازیگر می‌شود، در حالی که اجازه ندارد سن و هویت واقعی‌اش را فاش کند. سرانجام او که نتوانسته این ماجرا را تاب بیاورد، خودش را کشته است.
* بازسازی سانست بولوارد (ساخته خود وایلدر، 19950) منتها بدون هجو سیاه آن فیلم بر هالیوود و در عرض با پرداخت فاصله گیرانه، سنجیده و پیرانه‌سری از جادوی طلسم سینما. فدورا شکستن شمایل ستاره‌های جاودانی است، ولی وایلدر آگاهانه از لحنی خشن و محکوم کننده اجتناب می‌کند و به تشریح بی‌احساس وسوسه‌ها و رویاهائی می‌پردازد که ستاره خود شیفته را وادار به جعل واقعیت و قربانی ساختن دخترش می‌سازد. مثل دیگر فیلم‌های متأخر وایلدر پیچیدگی روایت جلب نظر می‌کند، به جزئیات فضا و رابطه‌ها توجه بسیاری مبذول شده و اینجا تقلید زندگی از هنر، خودآگاهی ولادیمیر ناباکوف گونه‌ای را نشان می‌دهد.