دوشنبه, ۱۹ آذر, ۱۴۰۳ / 9 December, 2024
مجله ویستا


نظام اسلامی و مسئله پوشش و آرایش


نظام اسلامی و مسئله پوشش و آرایش
با توجه به اینكه موضوع حجاب، چند وجهی و چند ساحتی است، فقط بر روی آسیب‌شناسی حجاب و بایسته‌های آن تمركز می‌كنیم‌. وضعیت حجاب در چند سال اخیر به حد نگران كننده‌ای رسیده است و نگرانی‌ها در دستگاه‌هایی چون نیروی انتظامی، وزارت كشور، وزارت ارشاد و فرهنگ اسلامی، مجلس و دیگرنهادها مشهود است. بخشی از این نگرانی‌ها به خاطر تغییرات در الگوهای پوشش است‌‌‌‌‌؛ پوششی كه به صورت خط دار و جهت دار دنبال می شود؛ گویی یك ستاد طراحی و مدیریتی این پروژه را در جامعه، چه در كمیت و چه در كیفیت، گسترش می‌دهد.
تفاوتی كه بحث حجاب در كشور ما با كشورهای مشابه دارد این است كه تغییر در پوشش و الگوی آرایش، فقط تغییر در پوشش به معنای اینكه یكی از وجوه فرهنگی عوض شده، نیست. در حال حاضر و در بسیاری از موارد تغییرات و تظاهرات حجاب در سطح جامعه، با نوعی پیام جنسی و نوعی رفتار غیراخلاقی توأم است. برخی از افرادی كه از خارج كشور می‌آیند معتقدند كه وضعیت حجاب در كشور ایران از بسیاری كشورهای غربی نگران‌كننده‌تر است. صرف نظر از برخی مبالغه‌ها در كشورهای غربی، به پدیده بی‌حجابی عادی نگاه می‌شود و پوشش، رفتار یا عمل زنان بیان كننده پیام جنسی محسوب نمی‌شود درحالیكه در كشور ما بی‌حجابی، حساسیت‌ها و پیام‌های غیر اخلاقی و جنسی را با شتاب بیان می‌كند.
اگر ما پیش‌بینی كنیم كه وضعیت حجاب در همین مقطع متوقف می‌شود، پس نگرانی‌ها قابل كنترل است ولی تحلیل شرایط موجود، گویای خطی بودن و جهت‌دار بودن این حركت است و تا چند سال آینده این بی‌حجابی را با تفاوت‌های دیگری، در سطح روستاهای كشور هم شاهد خواهیم بود. پس بهتر است در مقوله حجاب، قبل از اینكه مجبور به اتخاذ یك موضع انفعالی شویم، یك وضعیت فعّالی را پیش بگیریم.
در تحلیل این وضعیت، به خصوص در جمع اصول‌گرایان، بسیاری از آنان معتقدند كه وضعیت حجاب آن چنان نگران‌كننده نیست. اما تأكید ما این است كه پروژه بی‌حجابی یك حركت تدریجی و حساب شده است.
اگر بخواهیم تحلیل كنیم كه چرا در حوزه حجاب به این نقطه رسیدیم، باید بگوییم كه علاوه بر حجاب، پدیده‌های دیگر فرهنگی ما دست‌خوش تغییر شده است. در واقع تمام الگوهای رفتار دینی ما دچار تغییر شده است؛ ما دچار نوعی فرمالیسم در عبادات از جمله عزاداری، نماز، اعتكاف و ... شده‌ایم.
در همین اعتكاف كه عملی است بسیار زاهدانه، عارفانه، خالص و ناب، آیا اعتكافی كه در سال ۱۳۸۵ درتهران برگزار می‌شود، همان اعتكافی است كه پانصد سال پیش در مسجد كوفه برگزار می‌شده است؟ بحث بر سر این نیست كه در نوع عبادات ما، تفاوت حاصل شده است بلكه پارادایم و نوع رویكرد ما به عبادت عوض شده است. یعنی اگر در زمان گذشته كسی می‌خواست دراعتكاف شركت كند، از بسیاری از محرمات و مكروهات دوری می‌كرد تا اینكه بتواند دراعتكاف شركت كند ولی ما امروز هیچ مزاحمتی بین كارهایی كه در جامعه انجام می‌دهیم و عمل عبادی اعتكاف نمی‌بینیم. توجه كنید كه حجاب بسیاری از خانم‌هایی كه در اعتكاف شركت می‌كنند حجاب شرعی نیست ولی ما خوشحالیم كه جوانان دسته‌دسته در اعتكاف شركت می‌كنند. عرض من این است كه ما نه تنها در زمینه حجاب بلكه در مقوله‌های عبادی دیگر هم، دست‌خوش تغییر شده‌ایم.
اما حساسیت بر مسئله حجاب وجود دارد. این حساسیت هم می‌تواند مثبت باشد، به این معنا كه نمایانگر غیرت دینی است و هم می‌تواند این حساسیت نگران كننده باشد به این معنا كه اگر حساسیت شما اهمیت دادن بیشتری نسبت به این مسئله باشد، در صورتیكه این اهتمام غلط باشد، در نتیجه در تحلیل آن به اشتباه خواهید رفت و برای حل بحران به نتیجه‌ای نخواهید رسید.
اشخاصی كه تحلیل درستی از مسأله بی‌حجابی ندارند، نمی‌توانند راهكار برون رفت درستی را از این موضوع ارایه دهند. باید دید چه چیزی در جامعه عوض شده است كه حجاب به عنوان یك معلول، دست‌خوش تحول و تغییر شده است. پاسخ این است كه ما تبدیل به آدم‌های دیگری شده‌ایم. و چون آدم‌های دیگری شده‌ایم، جور دیگر می‌پوشیم.
وقتی جامعه در اقتصاد به صورت مدگرا، مصرف زده و ربوی رفتار كند، در نتیجه خواه ناخواه یكی از ساحت‌های زندگی كه به پوشش اختصاص دارد، به سمت مدگرایی و مصرف‌زدگی می‌رود و هر مانعی را كه فراروی این مسأله قرار گیرد برمی‌دارد. مانند لباس‌هایی كه نوعی وقار و سادگی را به مخاطب القا می‌كند.
اگر در گذشته، كشور ما دغدغه حضور بیگانگان را در حریم خصوصی جامعه داشت، اما امروز این موضوع به فراموشی سپرده شده است. و این بیگانه به راحتی ازساعت ۸ صبح تا ۱۲ شب در حریم خصوصی ما وارد شده است. به این معنا كه جامعه ما جامعه‌ای است مدرن یا جامعه‌ای كه در حال گذار از جامعه سنتی به جامعه مدرن است و باید مردم جامعه با بخشی از سنت‌ها در جامعه مدرن زندگی كنند و این در نهایت دشوار است. مهم‌ترین چیزی كه در تغییرات جامعه ما قابل توجه است این است كه، ما انسان‌های دیگری شده‌ایم یعنی انسان سال ۸۵ با سال‌های قبل واقعاً متفاوت است. در واقع توجه به دیگران، ایثار، فداكاری و دیگر ارزش‌های انسانی از بین رفته و این ارزش‌ها تبدیل به توجه به خود، و لذت‌گرایی و ... شده است.
نتیجه اینكه اگر جامعه دچار تغییر شود، در نتیجه نوع پوشش هم عوض می‌شود و این غیرقابل انكار است. چاره‌ای هم نیست. ولی چاره‌ای نیست آیا به معنای انسداد در راه است؟ نه، به این معنی است كه شما می‌توانید یك فرش پاره شده را وصله كنید ولی نمی‌توانید این فرش پاره را مانند روز اولش درست كنید. هیچ كدام از ما نباید در تحلیل مسائل اجتماعی به یأس برسیم ولی اگر بدانیم چقدر در تنگنا هستیم، تا حدودی در تحلیل مسئله متفاوت عمل خواهیم كرد و در بحث حجاب صرف نظر از یك تحلیل كلی كه جامعه تغییر كرده است ما باید به یك سری تحلیل‌های خردتری در مقوله بدحجابی برسیم تا بتوانیم به راه‌های كنترل آن دست یابیم.
در اینجا فقط به نكاتی كه به نظرم مهم‌تر است اشاره می‌كنم. در جامعه ما عواملی هستند كه به مقوله بدحجابی دامن می‌زنند و ما باید نقش خاصی را برای آنان قائل شویم؛ مانند بحث ساختار اشتغال، ساختار آموزش عالی، كه این همان تغییر در نوع زندگی است. وقتی زن و مرد در محیط اشتغال یك كار را انجام می‌دهند، این سؤال به تدریج مطرح می‌شود كه چرا باید بین زن و مرد تفاوت باشد؟ اگر ساختار اشتغال ما، در واگذاری مشاغل بر اساس مدل ساختار جنسیتی عمل كند، چه معنایی دارد در محیط اشتغال، عدم تساوی در لباس را توصیه كنیم، اگر ساختار آموزش عالی تماماً تساوی‌گرایانه است، چگونه می‌توان تفاوت در پوشش را توجیه كرد؟
باور كنید دختر و پسری كه چهار سال با هم در یك كلاس نشستند، هر دو یك درس را امتحان دادند، هر دو در یك آزمایشگاه فعالیت كردند، هر دو به یك روش مورد خطاب استاد قرار گرفتند و... بعد از مدتی ناخودآگاه برای این دو سؤال پیش می‌آید كه تفاوت من و جنس مخالفم در چیست؟
معماری شهری كنونی نیز می‌تواند یكی از عوامل بدحجابی باشد. شما خانه‌ای در كاشان را مقایسه كنید با یك واحد آپارتمان ۵۰ متری در خیابان نواب تهران. در خانه‌های سنتی كاشان زنی كه در خانه است حتی اگر در حیاط هم باشد در امنیت كامل است چرا كه حیاط، مركز خانه است و پشت بام‌های مشرف به حیاط مربوط به همان خانه است اما در آپارتمان‌های كوچك تهران، فاصله اتاق خواب زن با در اصلی خانه حداكثر ۱۰متر است و یك خانم با حجاب به علت نوع معماری این طور اقتضاء می‌كند كه مدل پوشش آن تغییر كند.
البته اشكال نكنید كه من سی‌سال است كه در آپارتمان زندگی می‌كنم و با تمام سختی‌هایش حجابم را حفظ می‌كنم. شما نباید در مقوله حجاب به این موضوع اتكا كنید كه همه آدم‌ها عقل‌گرا و ایده‌آل هستند بلكه شما در جامعه باید برای «متوسطین» برنامه‌ریزی كنید. متوسطین با پدیده حجاب چگونه برخورد می‌كنند؟
یكی دیگر از عوامل خاص بدحجابی (كه در نشریه حوراء درج شده است) بی‌توجهی به زمینه‌های طبیعی و میل به تبرجّ است. به عنوان مثال دختران در جامعه ما، نقطه آرمانی ندارند و اگر از دختر ۱۸ ساله پرسیده شود كه آرمان‌ها و آرزوهایت را چگونه می‌خواهی تحقق دهی؟ چه پاسخی برای گفتن دارد؟ ما در این زمینه فكر نكرده‌ایم و توجهی به زمینه‌های طبیعی دختران نشده است.
موضوع دیگر، بحث عدم ارضاء تمایلات جنسی است كه الگوی آن در جامعه تغییر كرده است. تجربه‌های شخصی نشان داده است كه درخانواده‌هایی كه حتی بدحجابی رواج دارد، نوعی تعادل و وقار در رفتار زنان متأهل آن خانواده نسبت به دختران مجرد مشاهده می‌شود. پس بخشی از تحلیل‌ها در بحث بی‌حجابی به این برمی‌گردد كه تمایلات غریزی و نیازهای جنسی جوانان در حالت ریاضت، یك واكنش منفی را از خود بروز می‌دهد كه بخشی از این كنش‌ها در قالب بدحجابی دیده می‌شود.
موضوع دیگر، بحث سیاسی شدن مقوله حجاب است كه در دو محور عنوان می‌شود. یكی اینكه جناح‌های سیاسی كشور با مسأله حجاب، سیاسی برخورد می‌كنند و این جزو اقتضائات گروه‌های سیاسی است. در طول ۲۷ سال با توجه به اینكه، با حركت رو به نزول وضعیت حجاب روبرو بوده‌ایم، حال جناح‌های سیاسی چگونه با این مقوله برخورد كردند؟
به نظر می‌رسد كه احزاب سیاسی با پدیده حجاب به عنوان یك امتیاز سیاسی علیه رقیب استفاده كرده‌اند. یك جناح با ترویج آزادی و تسامح به دنبال كسب آراء بیشتری بود و نسبت به حجاب غفلت كرد و در مقابل، جناح دیگر با شعار «وا اسلاما، وا دینا» علیه جناح دیگر فعالیت كرد. اما در عمل چه اتفاقی افتاد؟
دو حزب در جریان انتخابات به صندوق آراء توجه دارند و حجاب هم با صندوق رأی ارتباط تنگاتنگی دارد و دو جناح حاضر نیستند در مورد این مسأله ریسك سیاسی كنند و زخم، همچنان سربسته باقی می‌ماند.
اما روی دیگر سیاسی شدن حجاب برمی‌گردد به اینكه، بخشی از بی‌حجابی‌ها معلول نظام سیاسی موجود است. از آنجایی كه بین آموزه‌های دینی و سیاسی پیوند و ارتباط وجود دارد در نتیجه برخی از مخالفان سیاسی نظام، تظاهرات بی‌حجابی را به عنوان دست‌آویزی برای بروز مخالفت با دولت برمی‌گزینند. حال چه درصدی از بی‌حجابی معلول رفتارهای سیاسی است، جای تأمل دارد؟ اگر فقط ۵ درصد بی‌حجابی جامعه به بخش سیاسی مرتبط باشد، این موضوع برای جامعه ما بسیار خطرناك است چون انسان سیاسی در مسائل مختلف به صورت ایدئولوژیكی پیش می‌رود.
من در سایتی عضو هستم كه مخصوص جوانان ایرانی است و حدود ۲۵۰ هزار نفر عضو دارد؛ از این سایت ایمیلی رسید كه خانمی را نشان می‌داد كه بدون حجاب در تهران، از خانه حركت می‌كند و در بازار می‌آید و... خود این پدیده، صرف نظر از آن، جای تفكر دارد كه به چه دلیلی این موضوع برای ۲۵۰ هزار نفر ارسال می‌شود. این ناشی از یك حركت سیاسی در مقوله حجاب است و بیان‌گر آن است كه پدیده بی‌حجابی یا بد حجابی، معلول یك حركت سیاسی و ستادی است و به جای اینكه نیروی انتظامی به این مسأله حساسیت نشان دهد، به موضوعات دیگری می‌پردازند.
اهمیت حركت‌های سیاسی در پدیده بی‌حجابی را نباید دست كم گرفت. اگر ۲۰۰ خانم در حركتی نمادین، قرار بگذارند كه در یك ساعت و روز مشخص روسری‌ها را از سر بردارند، نظام اسلامی چه تدبیری با این مسأله ناگهانی خواهد داشت؟ به یك معنا می‌توان گفت، یكی از عوامل خاص بی‌حجابی فقدان مدیریت حكومتی است.
در سال‌های اولیه ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی، ایشان تعبیری را عنوان كردند كه: در زمان جنگ، ما خیلی از امور را به قضا و قدر الهی سپرده بودیم. به نظر من یكی از آن امور كه به قضا و قدر سپرده شده است، مسأله حجاب است. با این تفاوت كه در بحث حجاب، به رغم اینكه به قضا و قدر الهی سپرده شده است، ادعا می‌كنیم كه نه این طور نبوده و مدیریت بر این قضیه حاكم است. در بحث حجاب ما ادعای مدیریت می‌كنیم اما هیچ خبری نیست و البته به این معنا نیست كه حكومت باید در این مورد دخالت مستقیم كند و با این موضوع كاملاً مخالف هستم.
خلاصه این‌كه مقوله حجاب، در كشور تابعی از فرهنگ عمومی جامعه است و فرهنگ در جامعه ما تغییر كرده است پس ناگزیر، حجاب هم متحول و دست‌خوش این تغییرات خواهد شد و هر قدر سیر این تغییرات در كشور جهت‌دار و با شتاب‌تر شود در نوع حجاب و پوشش هم محسوس می‌شود.
در مقوله حجاب فقط می‌توانیم رفو كنیم و حركت‌هایی كه در این دو سال انجام شده نه تنها به این موضوع كمك نكرده بلكه مضر هم بوده است چون مقدمات و لوازم اولیه را تدبیر و تدارك ندیده‌ایم و اگر به همین منوال پیش برویم، تمام تدبیرها در مقوله حجاب نتیجه عكس خواهد داشت.مسأله را با دو پیش‌فرض شروع می‌كنم كه در راستای تكمیل مباحث مربوط به نابسامانی در عرصه پیام‌ رسانی فرهنگ‌رسانی در جامعه قابل طرح خواهد بود.
در نظر داریم حجاب و غیرت را به عنوان پیام و ارزش فرهنگی از این زاویه مورد بررسی قرار دهیم.
▪ پیش‌فرض اول:
اندیشه مدرن و وجوه بیرونی زندگی مدرن یعنی سبك زندگی مدرن با شدت و ضعف و كمابیش در برخی ابعاد نظام فكری، تربیتی و رفتاری ما رسوخ كرده است.
▪ پیش‌فرض دوم:
عفاف و حیاء، ارزش و باور هستند ولی حجاب، نماد و سمبلی از این ارزش‌ها و باورها است. به عبارت دیگر اگر «حیاء و عفت» را جنبه درونی قضیه بدانیم، «حجاب» در واقع جلوه بیرونی این ارزش و باور است.
نظریه‌های فرهنگ‌شناسی و به طور خاص مباحث مربوط به جامعه‌شناسی فرهنگ عنوان می‌كنند كه: فرهنگ هر جامعه از سه عنصر شناختی، ارزشی و رفتاری تشكیل شده است به عبارت دیگر ما در مرحله اول با نظام اعتقادات ، باورها و تعالیم روبرو هستیم كه این تعالیم، یا دینی هستند یا غیر دینی مرحله یا عنصر دوم مربوط به نظام ارزش‌هاست كه در این مرحله ما با نظام تمایلات و ارزش‌ها سروكارداریم و در مرحله سوم، با فرآورده‌ها و كالاهای فرهنگی مواجه هستیم. بعد سوم، از دوقسمت دیگر یعنی عنصرهای شناختی و ارزشی نشأت می‌گیرد.
برای شفاف شدن در موضوع از مثال استفاده می‌كنم. عنصر شناختی را به زمین، عنصر ارزشی را به درخت و عنصر رفتاری را به میوه درخت تشبیه می‌كنم. حجاب، عفاف و غیرت مثل همه پدیده‌های فرهنگی دیگر‌آیا نباید ارتباط وثیق عنصرهای شناختی، ارزشی و رفتاری را به ترتیب و به دنبال هم داشته باشد؟
در جایی بر نماد حجاب تأكید داریم اما اگر به نظام ترغیبات و تمایلات و به طریق اولی به نظام‌ باورهای فرد توجه نكنیم، اختلال فرهنگی ایجاد می‌شود.
از دیدگاه فرهنگ‌شناسان، اختلال فرهنگی زمانی به وجود می‌آید كه رابطه سیستماتیك سه عنصر را به هم بزنیم. چون هر قدر از بالا به سمت پایین حركت كنیم، می‌توانیم پیام های فرهنگی را در جامعه نهادینه كنیم و در این صورت كار انتقال پیام كامل می‌شود.
در اینجا باید گفت: برای تحقق یك باور و ارزش دینی، مثل حیا، عفاف و غیرت، باید مكانیزم سازمانی لازم طراحی شود. مشكل ما هم ضعف در «طراحی سیستم» و هم ضعف در «طرح‌ریزی ستادی» است و سیستم هم عبارت است از: مجموعه عناصری كه با هم در ارتباط هستند و این مجموعه عناصر، در ضمن ربط منسجم، باید یك هدفی را محقق سازند. سؤالی كه مطرح می‌شود این است كه آیا نظام فرهنگی ما فاقد عنصر است؟ خیر، «خانواده، رسانه، نظام تعلیم و تربیت، سینما، تأتر، رادیو و تلویزیون و آموزش و پرورش و ....» همه عنصرهای نظام فرهنگی ما هستند. حال هدف چیست؟ هدف هم در نظام و جامعه اسلامی تقرب به خداوند است. مسئله اساسی اینجاست كه ارتباط سیستماتیك بین هدف و عنصر چگونه تعریف می‌شود. آیا این سیستم در جامعه دچار اشكال نیست؟
در اینجا می‌توان گفت كه ما در ارتباط‌هایمان فاقد مدارهای سیستماتیك هستیم. یا لااقل ضعف ارتباطی داریم. به عبارتی دیگر، سیستم ما فاقد مدار است و ما باید این سیستم را برای فرهنگ طراحی كنیم. یك طرح‌ریزی منظم و منسجم برای فرهنگ.
فقدان طرح‌ریزی سیستمی باعث شده است كه اجزای نظام فرهنگی به خوبی به وظایف خود عمل نكنند. و هر جزء، ساز خود را بزند. مثلاً رسانه‌ها مانند رادیو و تلویزیون ارزشی را تبلیغ می‌كند كه درخانواده، تبلیغ نمی‌شود و بالعكس. مدرسه و دانشگاه ارزش‌هایی را تبلیغ می‌كنند كه هیچ یك از عناصر خانواده و رسانه آن را تبلیغ نمی‌كنند. در رسانه‌ها، برنامه‌هایی تولید می‌شود كه با هم تناقض دارند. و این نشأت گرفته از نبود سیستم منسجمی است كه حول یك مدار حركت ‌كند. بنابراین به نظر می‌رسد كه در مورد مسایل زنان و مسایل تابعه همچون حجاب و عفاف نیز، وضع به همین منوال است ما در مركز تصمیم ساز مسایل خانواده و زنان نداریم. البته تصمیم‌سازی غیر از نظام تصمیم‌گیری و اجراست. در نظام تصمیم‌سازی، باید راه‌های مختلف رسیدن به هدف در شرایط «عادی» و «اضطراری» تعریف و طراحی شود و در مرحله بعد است كه، نظام تصمیم‌گیر با توجه به شرایط مختلف، به نظام تصمیم‌ساز رجوع می‌كند، تا راه اصلی را انتخاب و اتخاذ نماید. در غیر این صورت مشكل انفعالی كه در حال حاضر با آن مواجهیم رخ خواهد داد یعنی ما صبر می‌كنیم تا اتفاقی بیافتد و بعد به فكر چاره می‌افتیم.
در عرصه تصمیم‌گیری هم ضعف «طرح‌ریزی ستادی» وجود دارد. كار ستادی، عموماً سیاست‌گزاری، طرح‌ریزی، برنامه‌ریزی، نظارت بر (اجرا) و كنترل است. در زمینه سیاست‌گزاری عنوان می‌كنیم كه مشكل خاصی وجود ندارد. سیاست‌گزاری مسایل زنان و خانواده را چه كسانی بر عهده دارند؟ آیا مجمع تشخیص مصلحت نظام یا شورار عالی انقلاب فرهنگی؟ متعاقب آن سیاست‌ها و طرح‌ریزی‌های متناسب در كجا انجام می‌شود؟ نظارت و كنترل در كدام دستگاه صورت می‌گیرد؟ آیا دستگاه‌های اجرایی ما لزوماً سیاست‌ها را عملیاتی می‌كنند؟ آیا دستگاه‌های سیاست‌گذار، مكانیزم نظارت و كنترل دقیقی را دارا هستند؟ به نظر می‌رسد كه تغییرات، باید لحظه به لحظه رصد شوند، تا جلوی خطا و انحراف گرفته شود.
به هر صورت، با توجه به ضعف سیستم طرح‌ریزی ستادی با و فقدان تصمیم‌سازی استراتژیك چگونه می‌توانیم انتقال پیام فرهنگی، از جمله پیام عفاف و حجاب را به خوبی منتقل كنیم. باید در جامعه، برای ذائقه‌های مختلف فكر كنیم و برای همه یك نسخه نپیچیم. باید در سیاست‌گذاری‌ها به همه مخاطبان توجه كنیم.
خانم باقری در ادامه صحبت‌های خود به بحث ازدواج اشاره كرد و گفت: باید زمینه‌های ازدواج سالم را فراهم كنیم و هدف اصلی آن یعنی برقراری سكون وآرامش را ترویج دهیم، فرهنگ وساطت در امر ازدواج را رواج دهیم ودر كنار فراهم كردن راه‌های تسهیل ازدواج، به ازدواج متناسب، زوجین متناسب و ازدواج سالم و آرامش‌زا در داخل خانواده هم توجه داشته باشیم.
غالباً ما می‌توانیم به راه‌های كوتاه‌مدت و میان مدت بیاندیشیم. راهكارهای زیر را به عنوان راه‌های كوتاه مدت ومیان مدت خدمت شما ارایه می‌دهم. از جمله راه‌ حل‌ها می‌توان به این موارد اشاره كرد:
▪ گنجاندن موضوع عفاف از دیدگاه آیات و روایات، همراه با تبیین ضرورت و زیبایی شناختی این ارزش در كتب درسی مدارس و دانشگاه‌ها.
▪ معرفی نمونه‌های موفق ساخت و ساز مسكن و معماری با الگوی ایرانی و اسلامی.
▪ برگزاری دوره‌های آموزشی فرهنگ عفاف وحجاب در دوره‌های هتل داری و شرط گزینش در به كار گیری راهنمایان گروه‌های گردش‌گری خارجی.
▪ آموزش واحدهای تولیدی، توزیعی، بهداشتی، آرایشی ودستگاه‌های مربوط به بانوان درباره موضوع حجاب و عفاف.
▪ ممنوعیت ورود و تولید و عرضه مجسمه‌ها، عروسك‌ها و مانكن‌ها و تابلوهای نمایش و جلوه‌های ضد عفاف، نظیر تابلوفرش‌ها، روزنامه‌ها و نقاشی‌ها.
▪ ملی كردن و جهانی كردن نشریات تخصصی پوشاك اسلامی از طریق اینترنت.
▪ برخورد با سایت‌های اینترنتی كه دسترسی به سایت‌های ضد اخلاقی را فراهم می‌كند. و جلوگیری از فعالیت آن‌ها.
▪ تشویق و تجلیل از دختران وپسران نخبه و ممتاز و معرفی افراد نمونه با توجه به الگو بودن آن‌ها در پوشش.
▪ مسدود كردن سایت‌های ضد اخلاقی و ضد حیاء.
▪ تأكید بر تسریع ایجاد فیلترینگ هوشمند برای جلوگیری از افزایش و رواج بی بندوباری در سطح جامعه.
▪ ایجاد سایت‌های اینترنتی و ساخت برنامه‌هایی در حوزه فلسفه حجاب. بهداشت روانی و حجاب، بهداشت اجتماعی وحجاب.
▪ تشویق و ترغیب شركت‌های حمل و نقل مسافر به ارایه خدمات فرهنگی به مسافران.
▪ به تصویر كشیدن چهره بانوان محجبه خارجی در زمینه‌های مختلف فرهنگی، هنری، اجتماعی وسیاسی از طریق برنامه‌های تلویزیونی وتهیه فیلم از زندگی آن‌ها.
▪ به تصویر كشیدن زنان تحصیل كرده، ممتاز، متعهد و با حجاب در فیلم‌ها و مجموعه تولیدات هنری و فرهنگی و پرهیز از نشان دادن آ‌ن‌ها در نقش شخصیت‌های عامی، كم سواد و منفی.
▪ تهیه برنامه‌های مختلف با هدف اطلاع رسانی مناسب و دقیق به خانواده‌ها در مورد علل آسیب‌های اجتماعی، انحرافات در خصوص زنان بی‌سرپرست، كودكان خیابانی، طلاق، اعتیاد، فرار دختران ونشان دادن عدم رعایت حجاب و عفاف دربروز این آسیب‌ها.
▪ برگزاری میزگرد وانجام مناظره درباره فلسفه حجاب و عفاف، مشكلات وموانع بدحجابی در جامعه و رابطه آن با خانواده و امنیت اجتماعی.
▪ ارزیابی مستمر در خصوص وضعیت حضور زنان در فیلم‌های سینمایی و مطبوعات.
▪ تدوین سیاست‌های روش‌مند درباره سبك لباس وآرایش هنرمندان.
▪ تجلیل از هندمندان متعهد كه در اشاعه فرهنگ حجاب وعفاف، صاحب اثر و نظرباشند.
▪ تأسیس شعبات ویژه در دادسراها برای برخورد با جرائم مربوط به بدحجابی منكراتی و باندهای فساد و فحشاء توسط قوه قضائیه در مراكز استان‌ها.
▪ پیگیری حقوقی برای جلوگیری از فعالیت‌ مراكز وشبكه‌های ماهواره‌ای فارسی زبان كه در ایران فعالیت می‌كنند.
▪ حمایت عملی از طراحان وتولید كنندگان پوشاك ساده واسلامی درجهت ایجاد تنوع در پوشش اسلامی و نظارت بر عملكرد آن‌ها.
▪ حمایت كامل از واحدهای تولید پارچه‌های چادری.
▪ نظارت دقیق بر ورود و خروج كالاها‌، از جمله كالاهای فرهنگی، مواد غذایی، دارویی، آرایشی و پوشاك.
▪ وضع تعرفه گمركی ویژه برای محصولات ویژه فرهنگی وكالاهای مغایر با شئون اسلامی و عفت عمومی.
▪ تسهیل و تسریع ارایه بودجه‌های لازم برای گسترش فرهنگ حجاب و عفاف توسط وزارت‌خانه‌ها.
دكتر محمد تقی كرمی
خانم دكتر شهلا باقری
منبع : نشریه حورا