شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


نگاهی به فیلم «سرزمین مردگان» ساخته «جورج رومرو»


نگاهی به فیلم «سرزمین مردگان» ساخته «جورج رومرو»
آمریكا، چند سال پس از ویرانی جامعه، توسط مردگانی كه در هیئت هیولاهای گوشتخوار رستاخیز كرده اند. هیولاهایی كه هركس را گاز می گیرند، تبدیل به هیولایی مثل خودشان می شود. كافمن (دنیس هاپر)، یك غول اقتصادی، در میان ویرانه های شهر قلمرویی برپا كرده است و با همپالكی هایش در یك شهرك مرتفع به نام «فیدلزگرین»، همان شیوه زندگی مجلل پیشین را حفظ كرده اند. بقیه مردم به حال خود رها شده اند تا در زاغه ها سر كنند. كافمن مزدورانی استخدام می كند تا با ماشین مرگ كه یك كامیون زره پوش مجهز به اسلحه های سنگین است، در خارج محدوده پرسه بزنند، لوازم ضروری را تهیه كنند و زامبی ها را (مرده های جان گرفته)- كه با خوردن گلوله به سرشان كشته می شوند- نابود كنند. رایلی (سیمون بیكر)، طراح ماشین مرگ، و دوستش چارلی (رابرت جوی)، یك تك تیرانداز نسبتاً كندذهن، تصمیم می گیرند ارتش كافمن را ترك كنند و عازم بیابان شوند، در حالی كه چولو (جان گلوییزامو)، دومین شخص تحت فرمان رایلی، خیال دارد با رشوه راه خود را به فیدلزگرین باز كند.ماشین مرگ توجه باباگنده را (یوگن كلارك)- یك زامبی تكامل یافته كه در حال بازیافتن هوشش است- جلب می كند. این مخلوق انتقام جو رهبر انبوهی از مردگان در سرتاسر شهر است.وقتی كافمن از دادن جایی در فیلدلزگرین به چولو امتناع می كند، چولو ماشین مرگ را می دزدد و تهدید می كند كه از تجهیزات ماشین برای تدارك یك اعتصاب علیه برج كافمن استفاده می كند، مگر اینكه كافمن به او حق حساب دهد. كافمن مجبور است از رایلی- كه قبل تر او را زندانی كرده است- برای جلوگیری از این اتفاق كمك بخواهد. رایلی ماموریتش را به همراه چارلی، اسلك كه قبلاً بدكاره بوده است و تعدادی از سربازان كافمن، آغاز می كند. ارتش باباگنده به شهر حمله می كنند و حتی فیدلزگرین را تصرف می كنند. رایلی ماشین مرگ را از چولو- كه زامبی ها او را گاز گرفته اند و مبتلا شده است- پس می گیرد. كافمن می خواهد از فیدلزگرین فرار كند، اما مورد حمله باباگنده و سپس چولوی زامبی قرار می گیرد. كافمن و چولو می سوزند. رایلی به شهر بازمی گردد و افراد باقی مانده را نجات می دهد ولی باباگنده را زنده می گذارد تا به راه خود رود. ماشین مرگ شهر را ترك می كند و به سمت شمال می رود.
• بررسی فیلم
جورج ومرو در «سرزمین مردگان» به حیطه ای بازمی گردد كه می تواند ادعا كند از آن خود اوست، ولی همچنین حیطه ای كه توسط بسیاری دیگر تصاحب شده است. با «شب مردگان زنده» (۱۹۶۸)، رومرو تعریف تازه ای از فیلم ترسناك آمریكایی ارائه داد. مقلدان او متوجه غایت تفاوت شدند: طرح ریزی با ضرباهنگ كند و مكانیسم تعلیق. ولی این مقلدان عموماً تفسیرهای اجتماعی و شخصیت پردازی تیز و آزاردهنده او را فراموش كردند. در «سحرگاه مردگان» (۱۹۷۸) خشونت و طنز صریح تر شد ولی تاسف پساهیپی برای فرصت های از دست رفته برای تغییر، نوعی مالیخولیای حسرت بار به كار افزود.«روز مردگان» (۱۹۸۵)، هم نسبت به انسانیت زندگان مایوس تر بود و هم نسبت به قابل استفاده و قابل ارائه بودن مرگ بازتر.هربار كه رومرو به دنیای «شب مردگان زنده» باز می گردد، یك دنباله ارائه می دهد و همچنین آغازی دوباره به نظر می رسد كه هر فیلم سال هایی را كه در آن ساخته شده باز می نماید. «شب» تحت تاثیر ویتنام و جنبش حقوق مدنی قرار گرفته بود؛ «سحرگاه» با ماتریالیسم و افزایش اختلاف طبقات اجتماعی در ارتباط بود؛ «روز» با میلیتاریسم (نظامی گری) و پایان مایوس كننده اقتصاد ریگان. در حالی كه رومرو به خاطر تغییر شغل از مجموعه فیلم های معروفش دور شده است- بعد از «نیمه تاریك» (۱۹۹۳)، فقط یك فیلم مهجور ساخته است: قلدر (۲۰۰۰)- به نظر می رسد كه ممكن است او منتظر باشد تا آمریكا دچار فاجعه ای دیگر شود، فاجعه ای به شیوه ای به قدر كفایت متفاوت تا نیاز به تصویر جدیدی از مرگ داشته باشد.با وجود كمك گرفتن از اصول و ویژگی های فیلمنامه جاه طلبانه «روز مردگان»- كه رومرو در اوایل دهه ۸۰ نوشته بود- «سرزمین مردگان» كاریكاتوری از دوره دوم بوش است؛ دوران آمریكای بی رحم با قلعه ای با نام تكان دهنده و خاطره برانگیز. مركز خرید فیدلزگرین محاصره شده در بیغوله ها و كافه ها، جایی كه توریست ها می توانند بر سر یكی از هم قفس ها از میان مردگان گرسنه شرط بندی كنند. سرتاسر فیلم، پر است از اشاره های اجتماعی بی پرده. به عنوان مثال، در جایی چولو كه سودای اقامت در فیدلزگرین را در سر دارد، بطری های نوشیدنی را كه به دست آورده، برای كافمن- خدای ثروت و مالك قلعه- می آورد به این امید كه با رشوه به (نقل از مردان امگا) «این بهشت پرسروصدا» راه پیدا كند.چولو نوشیدنی در لیوان ها می ریزد و كافمن قبل از اعلام اینكه چولو دیگر به دردش نمی خورد، فقط باید لیوانش را در جای مناسب خالی كند تا مهاجر خارجی را سرجای خود بنشاند. بعدتر وقتی زامبی ها چولو را گاز می گیرند، پیشنهاد یك دوست برای خلاص كردنش- با خالی كردن یك گلوله در سر، كه راه متداول برخورد با مبتلا شدگان هنوز زنده است- را رد می كند. چولوی نیمه زامبی، كه حالا واقعاً از جایگاهش در طبقه بندی اجتماعی آگاه است و می داند اگر نمی تواند وارد پنت هاوس شود، ممكن است به انبوه جای گرفته در گورستان بپیوندد، می گوید: «می دونی، من همیشه دلم می خواست بدونم اون نیمه دیگه چطوری زندگی می كنن.»عجیب اینكه سرزمین مردگان امیدواركننده ترین فیلم این مجموعه است، كه در آن یك قهرمان سینمایی اصیل به نام رایلی _ با حضور سیمون بیكر جذاب و تاثیر گذار- را نمایش می دهد.قهرمانان مطرود رومرو، شورشیان یا بازماندگان ناامید همیشه یادآور سال ۱۹۶۸ هستند.مانند اتحاد رنگین كمان؛ ارتباطی كه در «شوالیه های اسب سوار» (۱۹۸۱) آشكارتر شد.یكی از خطوطی كه همیشه در فیلم های «مردگان زنده» دیده می شود، ترسیم سیاهپوستان به عنوان منبعی از هوش است كه توسط آمریكای خشك و متعصب قربانی شده اند. از صحنه ژان جونز در «سحرگاه» گرفته تا جامائیكای از زیر كار دررو تری الكساندر در «روز». در «سرزمین مردگان» با توجه به حضور بیكر- سفیدترین رهبر قابل تصور- این نقش به اوگن كلارك _ باباگنده- سپرده شده است. (این انتخاب در جهت خط سیر رو به پیشرفت مجموعه انجام شده است.)این خطر وجود داشت كه چنین بازگشتی به رومرو اعتبار ببخشد ولی با هماهنگی كمتر و با شیوه ای كه امروز همه چیز انجام می شود. تكنیك های جلوه های ویژه جدید كاربردهایی دارند و گریم زامبی های منفرد نسبت به قبل مفصل تر و پرزرق و برق ترند ولی ما به فیلم های كند مردگان برگشته ایم كه بیشتر از هر چیز پردردسر به نظر می رسند تا خطرناك اما آكنده اند از وحشی گری های خونین و شوخی هایی كه واقعاً بخشی از این مجموعه اند دوباره دیده می شوند. گرچه نیاز به گرفتن حداقل درجه R در آمریكا باعث می شود خشونت در این فیلم (به نسبت دو فیلم قبلی درجه بندی نشده) كمتر باشد.مثل باقی فیلم های رومرو، تهدید زامبی ها بیشتر پس زمینه است تا داستان اصلی و اینجا تبدیل می شود به مجادله ای بر سر اداره جامعه با منابع محدود ولی هرگاه سازندگان از مسئولیت هایشان فرار می كنند فشار مردگان بیشتر می شود. همه قسمت ها با بازماندگان ناامیدی كه در جست وجوی مكان بهتری هستند تمام می شود. در این فیلم حس ظریفی وجود دارد كه عدالتی برقرار شده است و مطرودشدگان واقعاً شرور بوده اند. آدم های خوب فیلم انگار باور دارند كه حداقل احتمال بازسازی یك اتوپیا از ویرانه های تمدن وجود دارد و یا حتی همزیستی با مردگان.

كیم نیومن
ترجمه: مهسا خلیلی
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید