جمعه, ۲۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 14 February, 2025
مجله ویستا
سرگذشت «شق صدر النبی» (ص) از پندار تا حقیقت
![سرگذشت «شق صدر النبی» (ص) از پندار تا حقیقت](/mag/i/2/yukcn.jpg)
دانشمندان مادی و تاریخ نویسانی كه جهانبینی آنان تنها از دریچهی مادیگری شكل میگیرد، وقوع حوادث غیر عادی در زندگانی انبیای الهی را زایدهی پندار ویا ساخته و پرداخته حب و علاقه زیاد پیروان ادیان میدانند. این دانشمندان، حداكثر، انبیای الهی را انسانهای فوق بشری كه با افكار نورانی خود سیر زندگانی بشریت را روشن نموده، معرفی كردهاند. (۱)
دانشمندان مسلمان با قبول عالم ماده و روابطی كه بر آن حاكم است، بر این عقیدهاند: تمام پدیدههای عالم به ارادهی الهی میباشد و امور جهان تحت قدرت خداوند تدبیر میشود، و خداوند در جهت هدایت انسانها، بنا به مصالحی كه خود آگاه است، از باب لطف و رحمتبر بندگان، حوادث شگفتانگیزی را در مورد بعضی از انسانها تحقق میبخشد، تا آنها مشعلهای ایتبشریتشوند.
از جمله این موارد، حوادث مهم دوران كودكی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را میتوان ذكر كرد، مانند: شكاف برداشتن طاق كسری و پر شیر شدن رگهای خشكیدهی سینه حلیمه سعدیه و زیاد شدن بركات در قبیله او (۲) ، و....
متاسفانه در بین نقل این ارهاصات (۳) و كرامات كه نشانههای عظمتشخصیت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است و سبب فخر و مباهات مسلمانان میباشد، عدهای ناآگاه یا مغرض، خلاف واقعها ومطالب ناروایی به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نسبت دادهاند، كه اگر بپذیریم با سوء نیت همراه نبوده، حاصلی جز وهن شخصیت پیامبر بزرگ اسلام و خدشه به عظمت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در بر ندارد.
از جمله این اسراییلیات داستان «غرانیق و شق صدر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم» را میتوان ذكر كرد كه در كتابهای حدیث و تاریخ غیر امامیه روایاتی جعلی در مورد شكافتن سینه پیامبر در كودكی نقل شده و این واقعه را در شما ر فضایل و كرامات حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم برشمردهاند.
این نوشتار پژوهشی در مورد داستان «شكافتن سینه پیامبر» در كودكی و بررسی صحت آن میباشد.
در این پژوهش بعد از طرح مساله و تعریف واژههای آن به بیان فرضیههای مطرح درباره این داستان میپردازیم و در ادامه، پیشینههای روایی و تاریخی بحث و دیدگاههای مختلف را در مورد آن ذكر میكنیم و در پایان نظریه مختار را میآوریم.
● طرح و تبیین موضوع «شق صدر النبی»
جمعی از اهل حدیث (اهل سنت) (۴) از حلیمه سعدیه نقل كردهاند: پس از آن كه محمد صلی الله علیه و آله و سلم را برای شیر دادن به میان قبیله خود بردم، هنوز چند ماهی از این ماجرا نگذشته بود كه (طبق معمول روزهای سابق) محمد صلی الله علیه و آله و سلم با فرزندان دیگر برای بازی به پشت چادرها رفتند، ناگهان برادر رضاعی او سراسیمه و شتابان به نزد ما آمده، گفت: برادر قریشی ما را دریابید كه دو مرد سفید پوش او را گرفته خواباندند، سینهاش را شكافتند و چیزی از سینه او بیرون آوردند. حلیمه گوید: من و شوهرم به جانب او روان شدیم، بچه را با رنگی پریده، مضطرب و وحشتزده در نقطهای از بیابان مشاهده كردیم، بیاختیار در آغوشش كشیده، بدو گفتم: پسرجان چه اتفاقی برایت افتاده، او گفت: دو مرد سفید پوش پیش من آمدند و مرا خوابانده سینهام را شكافتند، قلب مرا در آوردند و غدهای سیاه از آن بیرون كشیدند و آن را در طشت طلایی شستشو دادند و دوباره در جایش قرار دادند.
مطلب بالا خلاصه داستانی استبه نام «شق صدر النبی صلی الله علیه و آله و سلم» كه در كتابهای روایی و تاریخی اهل سنت آمده است.
و به عنوان كرامت و فضیلتی برای پیامبر نقل شده است. (۵) ناقلان این داستان میگویند: این عمل در مدت عمر پیامبر پنج مرتبه تكرار شده است: زمان طفولیتحضرت، قبل از پنجسالگی، در ده سالگی، در بیستسالگی و در شب معراج و تكرار این حادثه را سبب ازدیاد شرافت و مقام حضرت دانستهاند، و این معنی را برخی از شعرا به نظم درآورده، گفتهاند: (۶)
لقد شق صدر النبی محمد مرارا تشریف وذا غایهٔ المجد
فاولی له التشریف فیها مؤثل لتطهیر من مضغهٔ فی بنی سعد
و ثانیه كانت له و هو یافع و ثالثه للمبعث الطیب الند
و رابعه عند العروج لربه و ذا باتفاق فاستمع یااخا الشد
و خامسه فیها خلاف تركتها لفقدان تصحیح لها عند ذی النقد
به راستی پاره شدن سینه محمد صلی الله علیه و آله و سلم در چند مرتبه به خاطر كمال شرافت و رسیدن به نهایت مجد و بزرگواری است.
پس نخست، جمع گشت تمامی شرافتبر او، تا از لعاب دهان بنی سعد تطهیر شود.
بار دوم، زمانی بود كه نوجوانی را میگذراند، و بار سوم هنگام بعثت پاكیزه و بلند مرتبه.
نوبت چهارم، گاه معراج به سوی پروردگار بود، ای برادر هدایتیافته! بشنو اینها را كه همه مورد اتفاق نظر است.
نوبت پنجم مورد اختلاف است و من به جهت فقدان دلیل درست ، كه انتقاد كنندگان مطرح كردهاند آن را رها نمودم.
● شق الصدر در لغت و اصطلاح
الف. معنای لغوی
در مصباح المنیر آمده است: الشق بالفتح، انفراج (۷) فی الشیء را گویند. اقرب الموارد «الشق» را این گونه معنی كرده است: شق الشیء شقا صدعه (۸) و فرقه و منه قولهم: شق عصا المسلمین ای فرق جمعهم.
ب. معنای اصطلاحی
معنای اصطلاحی «شق الصدر» همان معنای لغوی آن است; یعنی، شكافتن سینه و منظور از «قصهٔ شق الصدر» داستان شكافتن سینه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است.
● فرضیههای مطرح در مورد قصه «شق الصدر»
در رابطه با موضوع «شق الصدر» دو نظریه مختلف از دانشمندان مسلمان بیان شده است:
دانشمندان سنی مذهب بعد از نقل این داستان، آن را پذیرفته و از كمالات حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم بر شمردهاند و یا لااقل آن را تلقی به قبول كرده و در مخالفتبا مفاد داستان حرفی نزدهاند. از دانشمندان اهل سنت تنها محمود ابوریهٔ در كتاب «اضواء علی السنهٔ المحمدیهٔ» این داستان را جعلی و از اسراییلیات شمرده است.
● دانشمندان شیعی در رابطه با صحت این داستان به سه دسته تقسیم میشوند:
الف) اكثریت آنها این داستان را جعلی و از اسراییلیات میدانند; مانند: طبرسی در «مجمع البیان» ....
ب) عدهای نیز وقوع این حادثه را از قبیل تمثیل و تمثل دانسته و در صدد توجیه عقلانی آن بودهاند; مانند: علامه طباطبایی در «المیزان» .
ج) بعضی از دانشمندان شیعی نیز به خاطر وقایع شگفتانگیزی كه در این داستان است، آن را تلقی به قبول كردهاند; مانند: علامه مجلسی در كتاب «بحار الانوار» .
● پیشینهی روایی وتاریخی قصه «شق الصدر»
الف. ریشههای روایی
ریشههای روایی خبر «شق الصدر» را در اخباری میتوان یافت كه در كتابهای صحیح بخاری و مسلم (۹) و یا سایر كتابهای روایی و اهل سنت نقل شده است. بخاری در صحیح از ابیهریره (۱۱) نقل میكند كه : هر كدام از فرزندان آدم علیه السلام به دنیا میآید، شیطان، انگشتی به پهلویش میزند غیر از، عیسی بن مریم كه چون خواستبه او انگشتبزند حجاب بر او زده شد و انگشت (شیطان) به حجاب اصابت كرد. و در روایتی دیگر آورده است كه: «مولودی از فرزندان آدم به دنیا نمیآید، مگر این كه شیطان به هنگام تولد اورا لمس نماید، مگر مریم و فررندش» و در صحیح مسلم آمده كه: مولودی از فرزندان آدم به دنیا نمیآید مگر این كه به خاطر نیش زدن شیطان، گریه میكند «الا یستهل من نخسهٔ (۱۲) الشیطان...» .
نقل چنین احادیثی در كتب روایی اهل سنت، دادن حربه به دست مسیحیان متعصب بر ضرر مسلمانان است. آنها به استناد این احادیث قایل شدهاند كه هیچ بشری حتی پیامبران معصوم نبوده و در معرض خطا و لغزش هستند، مگر عیسی بن مریم، او از لمس شیطان مصون ماند و همین امر مافوق بشری بودن او را تایید كرده و نشان میدهد كه او موجودی لاهوتی است. (۱۳)
ابو ریهٔ به صورت شكواییه از ناقلان این احادیث میگوید: اگر مسلمانان به برادران مسیحی بگویند: چرا خداوند خطای (۱۴) آدم علیه السلام و ذریه او را به غیر این طریق مشكل نبخشید تا لازم نباشد روح پاك و سالم عیسی علیه السلام را كه بدون گناه و پاك بود (اینگونه به سوی خود) ببرد [منظور به دار آویختن حضرت عیسی علیه السلام ] .
در جواب، مسیحیان میگویند: چرا خداوند پیامبر را كه برگزیدهاش بود، بدون عمل جراحی قلب همانند دیگر برادرانش، از انبیا و رسولان منزه از خون سیاه و نصیب شیطان نیافرید تا دیگر نیازی به عمل جراحی، آن هم چندین مرتبه كه سینهاش پاره پاره شد، نباشد. (۱۵)
آلوسی در تفسیر روحالمعانی در ذیل آیه «الم نشرح» میگوید : «الشرح فی الاصل بمعنی الفسخ...» و در ادامه در تفسیر این آیه كه چگونه قلب پیامبر توسع و شرح صدر پیدا كرد، اشاره به روایتی میكند از ابن عباس كه در این باره نقل شده است، و آن همان «قصه شق الصدر» است. «عن ابن عباس وجماعهٔ انه اشارهٔ الی شق صدره الشریف فی صبیاه والسلام و قد وقع هذا الشق علی ما فی بعض الاخبار وهو عند مرضعته حلیمهٔ...» . (۱۶)
بعضی از اهل سنتبعد از نقل این داستان آن را از جمله مزایا و فضایلی شمردهاند كه مخصوص پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم میباشد، و هیچ پیامبری حتی حضرت عیسی علیه السلام از چنین موهبت الهی برخوردار نبودهاند. ابن برهان حلبی در كتاب «انسان العیون فی سیرهٔ الامین والمامون» (۱۷) و بوطی در كتاب «فقه السیرهٔ» (۱۸) چنین رای را برگزیدهاند.
ب. ریشهی تاریخی
علامه جعفر مرتضی در این باره میگوید: «حقیقت این است كه این روایت ماخوذ از (داستانهای) زمان جاهلیت است. در كتاب «اغانی» افسانهای آمده كه مفادش چنین است:
«امیهٔ بن ابی صلت» در خواب دید، دو پرنده آمدند، یكی در باب خانه نشست و دیگری داخل شد، قلب امیه را شكافت و سپس آن را برگرداند. پرنده دیگر به آن (پرنده) گفت: آیا دریافت كردی؟ گفت: آری، گفت: آیا تزكیه شد؟ گفت: قبول نكرد. سپس قلب را به محلش باز گرداند. آنگاه عمل شكافتن سینه چهار بار برای او (امیه) تكرار شد» .
به نظر میرسد وجود خرافات و افسانههایی، مانند داستان «امیهٔ بن ابی الصلت» و روایات جعلی مانند روایت «مس شیطان» زمینهها را برای نقل روایاتی در مورد «شق صدر النبی صلی الله علیه و آله و سلم» و ساختن چنین داستانی فراهم كرده است.
● دیدگاهها در مورد قصه «شق الصدر»
الف) دیدگاه دانشمندان اهل سنت در مورد حادثه «شق الصدر»
منشا این حادثه را در كتابهای روایی و تاریخی غیر امامیه میتوان یافت و علمای اهل سنت را از نظریه پردازان این داستان میتوان ذكر كرد. این واقعه را در كتابهای روایی اهل سنت در «صحیح مسلم» كتاب الایمان و «صحیح بخاری» كتاب التوحید و در «مسند احمد» كتاب باقی مسند المكثرین و در كتابهای تاریخی در «سیره ابن هشام» و «تاریخ طبری» در قسمت دوران كودكی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم میتوان یافت. «مسلم بن الحجاج» از «انس بن مالك» نقل میكند كه جبرئیل نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم آمد، درحالی كه با نوجوانی مشغول بازی بود. وی را گرفت، بر زمین انداخت، آنگاه سینهاش را شكافت، قلب اورا بیرون آورد، و از درون آن لخته خونی بیرون كشید وگفت: این سهم شیطان از تو است، سپس قلب را با آب زمزم، در طشتی از طلا شستشو داد و بعد از ترمیم درجای خود نهاد، بچهها نزد مادرش (دایه او) رفتند و گفتند: محمد كشته شد. آنان به طرف او شتافتند و او را رنگ پریده یافتند. «انس» میگوید: من اثر بخیه را در سینهاش دیدم. (۱۹)«قال لی انس فكنت اری اثر المخیط فی صدره» . نزدیك به این معنی و عبارات (كه از صحیح مسلم نقل شد) و یا عین آن را میتوان در سیره ابن هشام (۲۰) ، «تاریخ طبری» (۲۱) ، «تاریخ یعقوبی» (۲۲) ، «تاریخ مسعودی» (۲۳) و «السیرهٔ الحلبیهٔ» (۲۴) یافت و اگر اختلافی وجود دارد در تعداد افرادی است كه برای این كار آمدهاند. در بعضی از كتابها از آنها به ملك یا جبرئیل تعبیر شده و در بعض دیگر به دو مرد سفیدپوش، ولی در اصل وقوع چنین حادثهای در تمام كتابهای مذكور، اتفاق نظر وجود دارد. البته ناقل خبر كتاب صحیح مسلم «انس بن مالك» و ناقل خبر كتابهای تاریخ «حلیمه» است. بعضی (۲۵) خواستهاند در جهت تایید این واقعه به آیات یكم تا سوم سوره مباركه «انشراح» تمسك كنند. آنجا كه خداوند خطاب به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودهاند:
«الم نشرح لك صدرك و وضعنا عنك ورزك» . (انشراح/۲۱) «آیا سینه تو را نگشودیم و سنگینی آن را از تو برنداشتیم» .
● نقد و بررسی دیدگاه اهل سنت
▪ ضعف سند روایت
با مراجعه به كتابهای رجالی اهل سنت (۲۶) معلوم میگردد كه مؤلفان این كتب، «ثور بن یزید شامی» را كه یكی از راویان این خبر است و طبری این داستان را از او نقل كرده توثیق نكردهاند، ابن حجر میگوید: جد او در صفین جزو لشگریان معاویه بود و در آن نبرد كشته شد، و هر موقع نام علی۹ را نزد «ثور» میبردند، میگفت: مردی كه جد مرا كشته دوست ندارم، هرموقع نزد او دربارهی علی۹ بدگویی میكردند، سكوت مینمود.
ابن هشام در تاریخ، این داستان را از «بعض اهل علم» نقل میكند، نقل روایتبه این صورت ضعف سندی دیگری به شمار میرود. زیرا معلوم نیست كه این «بعض اهل علم» چه افرادی میباشند، در نتیجه خبر مجهول و ضعیف خواهد بود و نمیتوان به مفاد آن پایبند بوده و بر اساس آن عمل كرد و یا اعتقادی را برگزید.
▪ ضعف متن روایت
محمود ابوریه در كتاب «اضواء علی السنهٔ المحمدیهٔ» به نقل از استادش «محمد عبده» میگوید: این خبر از اخبار ظنیه بوده و خبر واحد است و موضوع آن عالم غیب است و ایمان به غیب نیز جزو عقاید میباشد و در آن ظن و گمان مفید فایده نیست، به دلیل قول خداوند: «...ان الظن لا یغنی من الحق شیئا» (۲۷) بنابراین، ما مكلف نیستیم به مضمون این روایات ایمان بیاوریم. (۲۸)
▪ تعارض بین مفاد روایات
در بین مفاد روایاتی كه در مورد این واقعه نقل شده، تعارض آشكاری به چشم میخورد. ابن هشام میگوید: سبب ارجاع رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم به مادرش این بود كه عدهای از مسیحیان حبشه او را با دایهاش دیدند، آنگاه از او (دایهاش) سؤالاتی كردند و پیامبر را مورد معاینه قرار دادند، آنگاه به دایهاش گفتند: ما این كودك را میگیریم و به سرزمین حبشه میبریم، (با شنیدن این سخنان) حلیمه بر جان پیامبر ترسید و او را به مادرش برگرداند. (۲۹) در حالیكه در ادامه مطلب ابن هشام و دیگران نیز در كتابهایشان نقل كردهاند كه علتبرگرداندن پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به نزد مادرش داستان شكافتن سینه او بوده است; زیرا حلیمه و شوهرش ترسیدند جنیان به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم لطمهای وارد كنند (۳۰) ، بنابراین او را به مادرش برگرداندند. (۳۱) چگونه ممكن است، پاره شدن سینه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم سبب برگشت او به مادرش باشد؟ در حالیكه وقوع این حادثه را در سن دو یا سه سالگی پیامبر نقل كردهاند، با این كه همه اتفاق دارند كه پیامبر بعد از اتمام پنجسالگی به مادرش برگردانده شد. (۳۲)
▪ منبع شرارت كجاست؟
آیا ممكن است غده یا (لخته) خونی در قلب، منبع شرارت باشد، در حالیكه شرارت و تقوا به قلب مادی ربطی ندارد. به علاوه چرا چندین مرتبه این عمل تكرار شده، آیا العیاذ بالله این به بدی سیرت و ذات پیامبر بر نمیگردد وبهره پیامبر نسبتبه سایر افراد بنیآدم از شیطان بیشتر نبوده است؟
▪ آیا ایجاد طهارت باطنی احتیاج به عملیات جراحی دارد؟
اگر خداوند بخواهد بندهاش را از شرور و بدیها پاك كند آیا احتیاج به عمل جراحی، آن هم در انظار عمومی دارد و چگونه ملك مجرد با پر و بالش این عمل را انجام میدهد؟ !
▪ شیطان را بر بندگان مخلص خدا راهی نیست
آیا این قبیل روایات با آنچه در آیات قرآنی آمده كه شیطان بر بندگان مخلص خدا راه نفوذ ندارد، معارض نیست؟
و هنگام تعارض باید جانب كدامیك را گرفت؟
خداوند در قرآن از قول شیطان نقل میكند كه او میگوید: «پروردگارا! بدانچه گمراهم نمودی هر آینه زینت میدهم در زمین برای بندگان و به زودی همه آنها، به جز بندگان مخلصت را گمراه میكنم» (۳۳) خداوند در جواب شیطان میفرماید: «بر بندگان من تو را سلطهای نیست» . (۳۴)
«ابوریه» بعد از آوردن این آیات میگوید: «چگونه اینان كتاب خدا را به وسیله سنت ظنیه و احادیث متواتر را با اخبار آحاد كه فقط مفید ظن است، دفع میكنند» . (۳۵)
قصه «شق الصدر» در شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید
ابن ابی الحدید در شرح نهجالبلاغهاش در ذیل كلام امیر مؤمنان علیه السلام در خطبه قاصعه آنجا كه حضرت میفرماید:
«لقد قرن الله به من لدن كان فطیما اعظم ملك من ملائكته، یسلك به طریق المكارم ومحاسن اخلاق العالم لیله و نهاره» (۳۶) میگوید: «ینبغی ان نذكر الان ما ورد فی شان رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم وعصمه بالملائكهٔ لیكون ذلك تقریرا و ایضاحا لقوله علیه السلام (ولقد قرنالله...) . (۳۷)
«شایسته است آنچه در شان و عصمت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم وارد شده است را ذكر كنیم تا توضیحی روشن برای كلام حضرت باشد كه فرمود: (لقد قرن الله...)» .
وی در تفسیر كلام حضرت علیه السلام به ذكر جریان شق صدر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به نقل از «كتاب تاریخ طبری» میپردازد. و در جهت تایید این مطلب حدیثی را از امام باقر علیه السلام نقل میكند كه اصحاب امام باقر علیه السلام از او در مورد قول خداوند كه میفرماید: «الا من آرتضی من رسول...» سؤال كردند. حضرت علیه السلام فرمود: «خداوند برای انبیای خود ملائكهای را مامور كرده كه اعمال آنها را حفظ و رسالت را به آنها تبلیغ میكنند و برای پیامبر اسلام ملك عظیمی را موكل كرده كه از هنگام شیرخوارگی او را به خیرات و خوبیها و مكارم اخلاق ارشاد و از بدیها باز میدارد» . (۳۸)
ب) دیدگاه دانشمندان شیعه در مورد قصه «شق صدر النبی صلی الله علیه و آله و سلم»
در منابع شیعی این داستان را میتوان در كتابهای تفسیر ذیل آیه اول سوره «اسراء» كه جریان معراج پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را بیان میكند و در سوره «انشراح» ذیل آیه «الم نشرح...» و در منابع روایی در كتاب شریف بحار (جلد۱۵) جستجو كرد.
▪ قصه «شق الصدر» در تفسیر مجمع البیان (۳۹)
شیخ طبرسی در تفسیر شریف مجمع البیان در تفسیر آیهی اول سوره اسراء به مناسبت نقل ماجرای معراج پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم میگوید: «روایات زیادی در ارتباط با عروج پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به آسمان وارد شده است و عدهی كثیری از صحابه نیز آنها را نقل كردهاند، كه این روایات را به چهار دسته میتوان تقسیم كرد:
الف. روایاتی كه قطع به صحت آن داریم; زیرا متواترند و علم به صحت آنها پیدا میكنیم.
ب. روایاتی كه عقل وقوع مضامین آنها را تجویز میكند، و با اصول دین ما نیز مخالفتی ندارد و ما نیز مفاد آنها را میپذیریم.
ج. روایاتی كه، متن آنها با بعضی از اصول دینی سازگاری ندارد، گرچه تفسیر و تاویل آنها بر وجهی كه موافق اصول اعتقادی باشد، ممكن است. بنابراین لازم است این گونه روایات را قبول نكنیم» .
در ادامه شیخ طبرسی برای هر كدام از این چهار قسم مثالهایی را نقل میكند، تا این كه میگوید:
«اما وع چهارم از روایات مانند این كه نقل شده، در شب معراج پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم با خداوند صحبت كرد، و او را دید، و یا این كه گفته شده سینه پیامبر شكافته شد» . (و قلب او را از بدها و گناه شستشو دادند) .
شیخ طبرسی برای بطلان قسم چهارم از روایات و مثالهای آن دلیل میآورد و میگوید: «دلیل بطلان مثال رؤیت و تكلم با خدا این است كه قبول این مطلب سبب تشبیه و تجسیم خداوند میشود، و خداوند منزه از آن است، و دلیل بطلان مثال شكافته شدن سینه پیامبر وشستشوی آن از گناه و بدیها این است كه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پاك و پاكیزه (طاهر ومطهر) از هر بدی و عیبی آفریده شد، به علاوه چگونه ممكن است قلب با شستشوی ظاهری از گناه و اعتقاد سوء كه یك امر درونی و روحی است پاك شود؟ !»
● قصه «شق الصدر» در تفسیر المیزان (۴۰)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان در ذیل آیه اول سوره اسراء كه خداوند میفرماید: «منزه است آن (خدایی) كه بندهاش را شبانگاهی از مسجدالحرام به سوی مسجدالاقصی كه (به واسطهی پیامبران) آن را بركت دادهایم سیر داد، تا از نشانههای خود به او بنمایانیم كه او همان شنوای بیناست» . (۴۱)
میگوید: تمثیل بهشتبرای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم شده است و بهشت را برای او ممثل كردهاند; نه این كه در خارج بهشت را با چشم سر مشاهده كرده باشد.
ایشان در ذیل همین مطلب «قصه شق الصدر» را یادآور میشود و میگوید: «قصه شقالصدر پیامبر نیز مانند رؤیت و دیدن بهشت نوعی تمثل بوده است» . و در ادامه میگوید: «واقع شدن چنین تمثیلاتی در ظواهر كتاب و سنت (زیاد است) كه راهی برای انكار آنها وجود ندارد» .
لازم به تذكر است كه قبول این قبیل توجیهات متفرع بر صحت و قبول اصل سند روایت میباشد. و توجیه تمثل علامه با فرض قبول سند روایت در صورتی قابل قبول است كه با متن روایات صحیح در كتب شیعه سازگاری داشته باشد.
به علاوه، به نظر میرسد قول به تمثل با متن روایاتی كه از كتب اهل سنت در این مورد نقل شده است قابل جمع نیست وسازگاری ندارد; زیرا از جمله احادیث منقول در این باره، حدیثی است كه از طریق انس بن مالك نقل شده است.
انس در روایتی كه در كتاب صحیح مسلم از او نقل شده است میگوید: «من جای بخیه را در سینه پیامبر دیدم» با توجه به این قسمت روایت، قبول قول به تمثل در شكافتن سینه رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم امری مشكل است.● قصه «شقالصدر» در كتاب بحارالانوار (۴۲)
این داستان را علامه مجلسی در جلد پانزدهم بحار به نقل از كسی كه او را «واقدی» مینامند، نقل كرده است. وی داستان را این طور بیان میكند كه: «جبرئیل، رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم را به پشت انداخت و لباسش را بالا زد، پیامبر به او فرمود: ای برادر چه اراده كردهای، جبرئیل گفت، نگران نباش، بالش را بیرون آورد، سینه و شكم پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را پاره كرد، قلب او را گشود و لكه سیاهی از آن بیرون آورد، سپس قلب را شستشو داد و آن را در سینه گذاشت» .
وی در ادامه میگوید: عبدالله بن عباس سؤال كرد از رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم از چه چیزی قلب تو را شستشو دادند؟ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «از شك و فتنه نه از كفر; زیرا من هرگز كافر نبودم و به درستی كه من ایمان به خدا داشتم قبل از این كه در صلب آدم علیه السلام جای گیرم» .
علامه مجلسی میگوید: روایتشق صدر از طریق مخالفان نقل شده است، و عدهی زیادی از اصحاب (علماء شیعه) بر آن اعتماد نمیكنند، ولی به خاطر دو نكته من آن را ذكر كردهام: (۴۳)
الف. روایات «شق الصدر» وقوع حوادث عجیب و شگفتانگیزی را در مورد شخصیت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بیان میكند كه عقل در قبول آن مشكلی ندارد.
ب. در بعضی تالیفات شیعیان این روایت ذكر شده است.
● نظر سید هاشم المعروف الحسنی
وی در كتاب «سیرهٔ المصطفی» بعد از نقل این داستان، و اعتراف به ضعف سند روایات در برابر این موضوع میگوید: اما ضعف سند به تنهایی نمیتواند سبب انكار این حادثه شود; زیرا آنچه در این روایات آمده از نوع اعجاز است و عقل به آن احاطه و دسترسی ندارد، در حالیكه قدرت خداوند نیز واسع و فراگیر است. به علاوه در زندگی پیامبر بزرگ اسلام از این قبیل حوادث زیاد است كه تفسیری برای آن غیر از اراده خداوند نمیتوان یافت. (۴۴)
نقد و نظر در مورد قصه «شق الصدر» زندگی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پر از حوادث واقعی میباشد كه نمونهای از یك انسان كامل را در آن میتوان یافت و شخصیت او دارای چنین جاذبه روحی و معنوی بوده است كه در طول تاریخ تمدن اسلامی تمام انسانهای آشنا به تاریخ اسلام حتی آنان كه با او مخالف بودهاند را تحت تاثیر قرار داده است. با وجود چنین حوادث شگفتانگیز و وجود شخصیتبزرگی كه همگی حكایت از الهی بودن او میكند، ضرورتی ندارد برای نشان دادن عظمت وكمال پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به نقل حوادثی دروغین وخلاف واقع پیرامون شخصیت او پرداخت. بیان این قبیل وقایع نه تنها موجبات رفعت و بلندی مقام پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را فراهم نمیكند، بلكه سبب وهن و توهین به ساحت عصمت او میشود. علاوه بر مطالب مذكور، نكات ذیل در بطلان نظریه «شق الصدر» پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم قابل توجه میباشد:
▪ پذیرش وقوع «شقالصدر» در مورد پیامبر به آن بیانی كه در كتابهای روایی اهل سنت نقل شده است، با عصمت پیامبر (حتی در كودكی) كه از آیهی تطهیر (۴۵) ومانند آن استفاده میشود، منافات دارد.
▪ شكافتن سینه وجسم حضرت وشستشوی قلب مادی او موجبات پاكی از گناه و بدی را فراهم نمیآورد; زیرا گناه یك فعل روحی و غیر مادی میباشد كه با شستشوی عضوی مادی برطرف شدن اثر آن ممكن نیست. كانون گناه، روح و روان انسان است نه قلبی كه در قفسه سینه قرار دارد و اگر در لسان قرآن و روایات كانون گناه و ثواب قلب معرفی میشود، غالبا همان روح و نفس انسانی مراد است، نه قلب مادی كه در قفسه سینه قرار دارد.
▪ آیات اول سوره مباركه «انشراح» (۴۶) ارتباطی به «شق صدر النبی صلی الله علیه و آله و سلم» ندارد (كه بعضی آن را به عنوان مؤیدی برای این داستان آوردهاند) زیرا شرح صدری كه در این سوره مراد است، همان مساله سعه صدر است، كه معنای صبر، استقامت و تحمل مصایب و مشكلات را دارد و ربطی به شكافتن سینه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ندارد.
▪ اگر داستنان «شق الصدر» را بپذیریم، معنایش این است كه پاكی حضرت از گناه جبری و خارج از اختیار او بوده و به او تحمیل شده است، و این را به عنوان فضیلتی برای حضرتش نمیتوان ذكر كرد. به علاوه اگر ارادهی خداوند بر این تعلق گرفته بود، تا پیامبرش را از گناه پاك كند، چه نیازی به انجام این امور مشكل داشت، بلكه خداوند با یك ارادهی تكوینی «كن فیكون» بدون عمل جراحی قلب پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را از لخته خون سیاه و غدهی بد پاك میكرد تا حضرت صلی الله علیه و آله و سلم به گناه آلوده نشود.
صاحب اثر : علی كربلایی پازوكی
منبع : سایت ستاد پاسخگویی به مسایل دینی
پینوشتها:
. تاریخ عرب، ص ۱۴۳، فیلیپ حتی، مترجم: ابوالقاسم پاینده; تاریخ جامع ادیان، جان، بی ناس ، ص۷۱۶، مترجم: علی اصغر حكمت.
. بحار: ۱۵/۳۴۵; سیرهٔ ابن هشام: ۱/۱۷۷; تاریخ طبری: ۲/۱۵۸; مناقب ابن شهر آشوب: ۱/۲۴; زندگانی محمد، ص ۱۶۰، هیكل.
. ارهاصات: به آن حوادثی كه مقارن ولادت و در طول دوران كودكی پیامبر اتفاق افتاده است میگویند، مانند خشك شدن دریاچه ساوه و به رو افتادن بتها در بتخانهها...، سیره صحیح پیامبر بزرگ اسلام.
. سیره ابن هشام: ۱/۱۷۴ ۱۷۵; تاریخ طبری: ۲/۱۵۸ ۱۶۲; تاریخ یعقوبی: ۱/۱۰; صحیح مسلم، كتا الایمان، ح۲۳۶; صحیح البخاری، كتاب التوحید، ح۶۹۴۳; مسند احمد، ح۱۳۵۵۵.
. [قالت (حلیمهٔ [... اذا اتانا اخوه یشتد فقال لی و لابیه ذاك اخی القریشی قداخذه رجلان علیها ثیاب بیض فاضجعاه فشقا بطنه فهما یسوطانه...» ] .
.اضواء علی السنهٔ المحمدیهٔ، ص ۱۸۷، محمود ابوریهٔ.
. سیره صحیح پیامبر بزرگ اسلام، ص ۱۱۰، علامه جعفر مرتضی.
۷. «انفراج» به معنی باز شدن، گرفته شده از ماده «فرج الشیء چیزی را باز كرد.
. صدع الشی: آن چیز را شكافت.
.صحیح مسلم، كتاب الایمان، ح۲۳۶.
۰. تفسیر روح المعانی: ۳/۱۳۷ در ذیل آیه «و انی اعیذها بك و ذریتها من الشیطان» درباره مس شیطان فرزندان آدم مگر حضرت عیسی مسیح، مطالبی را نقل كرده است.
۱. صحیح بخاری: ۶/۳۵۹; بخاری این روایت را در تفسیر سوره مریم، آیهی «انی اعیذ بك و ذریتها...» آورده است.
۲. نخسهٔ به معنی : سیخ زدن و نیش زدن، نخسهٔ الشیطان سیخ زدن شیطان.
۳. اضواء علی السنهٔ المحمدیهٔ، ص ۱۸۶، به نقل از كتاب «المسیحیهٔ فی الاسلام» نوشته ابراهیم لوقا.
۴. بر اساس اعتقاد مسیحیان، حضرت عیسی مسیح به صلیب آویخته شد تا كفارهی گناهان آدم وفرزندان اوباشد، و آنها معتقدند انسانها با گناه جبلی به دنیا میآیند.
۵.اضواء علی السنهٔ المحمدیهٔ، ص ۱۸۷.
۶. تفسیر روح المعانی: ۳/۱۶۶.
۷. السیرهٔ الحلبیهٔ النبویهٔ: ۱/۱۶۵... و ان ذلك (مغمز الشیطان) مخلوق فی كل واحد من الانبیاء عیسی علیه السلام وغیره ولم تنزع الامن نبینا محمد صلی الله علیه و آله و سلم قال صلی الله علیه و آله و سلم: «ثم غسلا قلبی بذلك الثلج» .
۸. فقه السیرهٔ، بوطی، ص ۵۳.
السید الحسنی از علمای شیعه در كتاب «سیدهٔ المصطفی» ، ص ۴۶، این رای و نظر را برگزید.
۹. صحیح مسلم، كتاب الایمان، ح۲۳۶; صحیح البخاری، كتاب التوحید ح ۳: ۶۹۶، مسند احمد ح۵: ۱۳۵۵، قریب به این مضمون در سیره ابن هشام: ۱/۱۷۵; تاریخ طبری: ۲/۱۵۸ ۱۶۲; تاریخ یعقوبی: ۲/۱۰.
۰. سیره ابن هشام: ۱/۱۷۴ ۱۷۵.
۱. تاریخ طبری: ۱/۵۷۴.
۲. تاریخ یعقوبی: ۲/۱۰.
۳. تاریخ مسعودی: ۲/۲۷۵.
۴. السیرهٔ الحلبیهٔ: ۱/۱۶۵.
در مسند احمد، ح ۵: ۱۳۵۵ و صحیح البخاری، ح ۳: ۶۱۶ و صحیح مسلم، ح ۲۳۶، جبرئیل را به عنوان كسی كه شق صدر نبی را انجام داد معرفی كردهاند.
۵. تفسیر روح المعانی: ۳۰/۱۶۶.
۶.تهذیب التهذیب: ج۲/ ص ۳۳.
۷.نجم/۲۸.
۸. اضواء علی السنهٔ المحمدیهٔ، ص ۱۸۸.
۹. سیره ابن هشام: ۱/۱۷۷.
۰. قال لی ابوه یا حلیمهٔ: لقد خشیت ان یكون هذا الغلام قد اصیب [دیوانه شود] فالحقیه باهله قبل ان یظهر به ذلك.
۱. سیره ابن هشام: ۱/۱۷۴، سیره حلبی: ۱/۱۶۶.
۲. سیره صحیح پیامبر بزرگ اسلام: ۱/۱۱۲; حیات محمد، ص ۱۶۱، هیكل.
۳. حجر/۴۰ و۳۹.
۴. ا سراء/۶۵.
۵. اضواء علی السنهٔ المحمدیهٔ، ص ۱۸۸.
۶. قسمت اول خطبه قاصعه، نهج البلاغه.
۷. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید: ۱۳/۲۰۴.
۸. شرح نهج البلاغه: ۱۳/۲۰۷.
۹. تفسیر مجمع البیان: ۳/۳۹۵.
۰. تفسیر المیزان: ۱۳/۳۴.
۱. اسراء/۱.
مثلت له تمثیلا: اذا صورت له مثاله بالكتابهٔ وغیرها ومنه «العبد اذا كان اول یوم من ایام الاخرهٔ مثل له ماله و ولده و عمله ویجوز ان یراد بالتمثل حضور هذه الثلاثهٔ بالبال وحضور صورها فی الخیال» ; مجمع البحرین، ج۵، كتاب الام.
صحیح مسلم، كتاب الایمان، ح۲۳۶.
۲. بحار الانوار: ۱۵/۳۵۶.
۳. همان، ص ۳۵۷.
۴. «و هذا الاختلاف وان كان بذاته من الدواعی التی تثیر الشكوك حول هذه الحادثهٔ وبخاصهٔ اذا نظرناالی اسانید تلك المرویات الا ان ذلك وحده لا یكفی لانكار هذه الحادثهٔ من اساسها لان ما جاء فی تلك المرویات هو من نوع الاعجاز والعقل لا تحیط به...» . سیرهٔ المصطفی، ص ۴۶.
۵. احزاب/۳۳.
۶. انشراح/۳۱.
منبع : سایت ستاد پاسخگویی به مسایل دینی
پینوشتها:
. تاریخ عرب، ص ۱۴۳، فیلیپ حتی، مترجم: ابوالقاسم پاینده; تاریخ جامع ادیان، جان، بی ناس ، ص۷۱۶، مترجم: علی اصغر حكمت.
. بحار: ۱۵/۳۴۵; سیرهٔ ابن هشام: ۱/۱۷۷; تاریخ طبری: ۲/۱۵۸; مناقب ابن شهر آشوب: ۱/۲۴; زندگانی محمد، ص ۱۶۰، هیكل.
. ارهاصات: به آن حوادثی كه مقارن ولادت و در طول دوران كودكی پیامبر اتفاق افتاده است میگویند، مانند خشك شدن دریاچه ساوه و به رو افتادن بتها در بتخانهها...، سیره صحیح پیامبر بزرگ اسلام.
. سیره ابن هشام: ۱/۱۷۴ ۱۷۵; تاریخ طبری: ۲/۱۵۸ ۱۶۲; تاریخ یعقوبی: ۱/۱۰; صحیح مسلم، كتا الایمان، ح۲۳۶; صحیح البخاری، كتاب التوحید، ح۶۹۴۳; مسند احمد، ح۱۳۵۵۵.
. [قالت (حلیمهٔ [... اذا اتانا اخوه یشتد فقال لی و لابیه ذاك اخی القریشی قداخذه رجلان علیها ثیاب بیض فاضجعاه فشقا بطنه فهما یسوطانه...» ] .
.اضواء علی السنهٔ المحمدیهٔ، ص ۱۸۷، محمود ابوریهٔ.
. سیره صحیح پیامبر بزرگ اسلام، ص ۱۱۰، علامه جعفر مرتضی.
۷. «انفراج» به معنی باز شدن، گرفته شده از ماده «فرج الشیء چیزی را باز كرد.
. صدع الشی: آن چیز را شكافت.
.صحیح مسلم، كتاب الایمان، ح۲۳۶.
۰. تفسیر روح المعانی: ۳/۱۳۷ در ذیل آیه «و انی اعیذها بك و ذریتها من الشیطان» درباره مس شیطان فرزندان آدم مگر حضرت عیسی مسیح، مطالبی را نقل كرده است.
۱. صحیح بخاری: ۶/۳۵۹; بخاری این روایت را در تفسیر سوره مریم، آیهی «انی اعیذ بك و ذریتها...» آورده است.
۲. نخسهٔ به معنی : سیخ زدن و نیش زدن، نخسهٔ الشیطان سیخ زدن شیطان.
۳. اضواء علی السنهٔ المحمدیهٔ، ص ۱۸۶، به نقل از كتاب «المسیحیهٔ فی الاسلام» نوشته ابراهیم لوقا.
۴. بر اساس اعتقاد مسیحیان، حضرت عیسی مسیح به صلیب آویخته شد تا كفارهی گناهان آدم وفرزندان اوباشد، و آنها معتقدند انسانها با گناه جبلی به دنیا میآیند.
۵.اضواء علی السنهٔ المحمدیهٔ، ص ۱۸۷.
۶. تفسیر روح المعانی: ۳/۱۶۶.
۷. السیرهٔ الحلبیهٔ النبویهٔ: ۱/۱۶۵... و ان ذلك (مغمز الشیطان) مخلوق فی كل واحد من الانبیاء عیسی علیه السلام وغیره ولم تنزع الامن نبینا محمد صلی الله علیه و آله و سلم قال صلی الله علیه و آله و سلم: «ثم غسلا قلبی بذلك الثلج» .
۸. فقه السیرهٔ، بوطی، ص ۵۳.
السید الحسنی از علمای شیعه در كتاب «سیدهٔ المصطفی» ، ص ۴۶، این رای و نظر را برگزید.
۹. صحیح مسلم، كتاب الایمان، ح۲۳۶; صحیح البخاری، كتاب التوحید ح ۳: ۶۹۶، مسند احمد ح۵: ۱۳۵۵، قریب به این مضمون در سیره ابن هشام: ۱/۱۷۵; تاریخ طبری: ۲/۱۵۸ ۱۶۲; تاریخ یعقوبی: ۲/۱۰.
۰. سیره ابن هشام: ۱/۱۷۴ ۱۷۵.
۱. تاریخ طبری: ۱/۵۷۴.
۲. تاریخ یعقوبی: ۲/۱۰.
۳. تاریخ مسعودی: ۲/۲۷۵.
۴. السیرهٔ الحلبیهٔ: ۱/۱۶۵.
در مسند احمد، ح ۵: ۱۳۵۵ و صحیح البخاری، ح ۳: ۶۱۶ و صحیح مسلم، ح ۲۳۶، جبرئیل را به عنوان كسی كه شق صدر نبی را انجام داد معرفی كردهاند.
۵. تفسیر روح المعانی: ۳۰/۱۶۶.
۶.تهذیب التهذیب: ج۲/ ص ۳۳.
۷.نجم/۲۸.
۸. اضواء علی السنهٔ المحمدیهٔ، ص ۱۸۸.
۹. سیره ابن هشام: ۱/۱۷۷.
۰. قال لی ابوه یا حلیمهٔ: لقد خشیت ان یكون هذا الغلام قد اصیب [دیوانه شود] فالحقیه باهله قبل ان یظهر به ذلك.
۱. سیره ابن هشام: ۱/۱۷۴، سیره حلبی: ۱/۱۶۶.
۲. سیره صحیح پیامبر بزرگ اسلام: ۱/۱۱۲; حیات محمد، ص ۱۶۱، هیكل.
۳. حجر/۴۰ و۳۹.
۴. ا سراء/۶۵.
۵. اضواء علی السنهٔ المحمدیهٔ، ص ۱۸۸.
۶. قسمت اول خطبه قاصعه، نهج البلاغه.
۷. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید: ۱۳/۲۰۴.
۸. شرح نهج البلاغه: ۱۳/۲۰۷.
۹. تفسیر مجمع البیان: ۳/۳۹۵.
۰. تفسیر المیزان: ۱۳/۳۴.
۱. اسراء/۱.
مثلت له تمثیلا: اذا صورت له مثاله بالكتابهٔ وغیرها ومنه «العبد اذا كان اول یوم من ایام الاخرهٔ مثل له ماله و ولده و عمله ویجوز ان یراد بالتمثل حضور هذه الثلاثهٔ بالبال وحضور صورها فی الخیال» ; مجمع البحرین، ج۵، كتاب الام.
صحیح مسلم، كتاب الایمان، ح۲۳۶.
۲. بحار الانوار: ۱۵/۳۵۶.
۳. همان، ص ۳۵۷.
۴. «و هذا الاختلاف وان كان بذاته من الدواعی التی تثیر الشكوك حول هذه الحادثهٔ وبخاصهٔ اذا نظرناالی اسانید تلك المرویات الا ان ذلك وحده لا یكفی لانكار هذه الحادثهٔ من اساسها لان ما جاء فی تلك المرویات هو من نوع الاعجاز والعقل لا تحیط به...» . سیرهٔ المصطفی، ص ۴۶.
۵. احزاب/۳۳.
۶. انشراح/۳۱.
منبع : سایت پیامبر اعظم
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست