سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
مجله ویستا
نقدی بر دیدگاه اقتصادی حزب توده
حزب توده هر آن کس را که با آن مخالف بود به لقب بورژوا مفتخر میکرد و به موافقان خود پرولتاریا میگفت و البته تمام کسانی هم که در این دایره جایی نداشتند «خرده بورژوا» بودند.
از دیدگاه اقتصادی این حزب بر این باور بود که سیستم سرمایهداری بر اقتصاد ایران حکمفرماست اما کدام یک از معیارهای اقتصاد کاپیتالیستی با محوریت بخش خصوصی با اقتصاد ایران تحت حاکمیت پهلوی همخوانی داشت؟
آیا اساسا مالکیت خصوصی در نظام اجتماعی در ایران آن روز از چنان گسترش، وزن، منزلت و آزادی برخوردار بود که برای تشکیل سرمایهداری زمینهساز باشد و آیا تسلط همهجانبهء دولت بر نظام تولیدی، توزیعی و خدماتی اقتصاد در آن جامعه به مالکیت خصوصی و فردیتی که باید محمل اقتصاد کاپیتالیستی باشد، اجازهء انکشاف و تسلط میداد؟
در بحث جامعهء طبقاتی هم آنچنان «حزب توده» به بحث تضاد میپرداخت که یکسره در اندیشهء آن از عنصر فراطبقاتی که افراد یک جامعه را به هم پیوند میزند هیچ خبری نبود.عدم تمایز بین بورژوازی از بورژوازی ملی هم از بزرگترین مشکلاتی بود که در تئوری اقتصادی این حزب وجود داشت.
«مدرنیته، شبهه و دموکراسی» کتابی است از «اصغر شیرازی» که دیدگاه حزب توده را در زمینههای متفاوت مورد پژوهش قرار داده است آن هم از منظر رویارویی افکار پیش از مدرن که آبشخور اصلی ذهنیت روشنفکران استبدادزده بود و مدرن و مدرنیسم که معنی واقعی آن دموکراسی بود.
کتاب «مدرنیته، شبهه و دموکراسی» نتیجهء پژوهشی در دانشگاه آزاد و هومبولت برلین است که متن آلمانی آن در سال ۲۰۰۳ منتشر شد و اصغر شیرازی در آن نگاهی دارد به قرائت ناموفق حزب توده از مسایل اقتصادی و اجتماعی جامعهء ایران.
شیرازی قصد خود را از این بررسی، شرح تاریخ و نقد حزب توده از یک منظر سیاسی نمیداند بلکه آن را از منظر رویارویی دو نوع تمدن مدرن و پیش از مدرن، تمدن دنیای جدید و تمدن سنتی ایرانی مورد پژوهش قرار میدهد.
او بر این باور است که شرایط داخلی و خارجی آشنایی ایرانیان با دموکراسی را ماهیت این دو تمدن رقم میزند که در یک جانب این تلاقی تمدن پویا، جهانگستر و پرتوان دنیای نو وجود دارد که به سبب دستاوردهای متنوع و حیرت انگیزش از جاذبهء مقاومتناپذیری برخوردار است و در طرف دیگر تمدنی سنتگرا که وسیلهء چندانی برای مقابله با آن تمدن نوپای مرزنشناس ندارد و رفتارش بیشتر اثرپذیر و مصرفی است.
از نظر اقتصادی هم تمدن سنتی در آغاز تلاقی با دنیای مدرن هنوز بر ترکیبی از شیوههای تولیدی دامدارانه، کوچنده، کشاورزی و پیشهوری غیرماشینی و وسایل ارتباطاتی متکی بر نیروی حیوانی استقرار داشت.بخش اعظم واحدهای تولیدی به شیوهء خودکفایی و بر مبنای کار گروهی ابتدایی (خانواده، ایل، بنه و انواع دیگر روشهای تولیدی اجتماعی ابتدایی)عمل میکردند.مالکیت وسایل تولید عمدتا دولتی بود و یا اگر خصوصی بود به طور دایم در معرض تجاوزات صاحبان قدرت سیاسی قرار داشت و از هیچ امنیت و ثباتی برخوردار نبود. شیوههای تولیدی حاکم مجالی به شکلگیری فردیت و شخصیت با آن کیفیت و به آن اندازه که بتواند محمل نوآوری و پویایی اقتصادی باشد، نمیدادند.وحدت کشور محصول قدرت نظامی حاکمان زورپیشه بود و از شهروند به معنی انسان صاحب حق و شریک در امر ادارهءامور شهر و کشور هیچ اثر قابلملاحظهای دیده نمیشد. از نظر فرهنگی هم کشور دستخوش انحطاط و درجازدگیای کهنسال بود و فردیتی که بتواند با تکیه بر استقلال اندیشهء خود برخیزد و به صحت باورهای محیط و ارزشهای کهن و عادات دیرپای جامعه شک بورزد و بنا را بر پرسش بگذارد مجال پیدایش و رشد و دوام نمییافت.
در چنین شرایطی تلاقی ایرانیان با دنیای مدرن آنها را تکان داد به حرکت واداشت و جهت حرکتشان را تعیین کرد.این واکنشها را «اصغر شیرازی» به دو شکل تقلیدی و اعتراضی تقسیم میکند که در این تقسیمبندی در حالی که جریانهای بومیگرا بیشتر در صحنهء اعتراض ظاهر میشوند در مخالفت با کنش تقلیدی شور بیشتری از خود نشان میدهند، جریانهای مدرنیستی بدون واگذاری کامل میدان اعتراض به رقیبان بومیگرا آمادگی بیشتری به واکنشتقلیدی از خود نشان میدهند.
در ابتدا گرایش به تقلید در میان تجددطلبان قومیتر بود و تمایلبخشی از آنها به اعتراض با افزایش آشناییشان با مشکلات تقلید که بعضا ساختهء خود دنیای مدرن بودهاند، افزایش یافت.
بنابر پژوهش شیرازی، حزب توده در پندار و رفتار خود هر دو واکنش تقلیدی و اعتراضی را دخالت وسیع داد و با این عمل دستخوش آنچنان شبهات ذهنی و خطاهای سیاسی بزرگی شد که ضربات سنگینی بر روند دموکراتیک شدن جامعهء ایرانی وارد کرد.در نخستین فصل کتاب که نگاهی مختصر بر تاریخ و دانش حزب تودهء ایران دارد، نویسنده حزب توده را به عنوان نمایندهء یکی از گرایشهای سیاسی - روشنفکری جامعهء ایران به سبب ضعفهای عمومی جامعه و کاستیهای تئوریک فاقد بضاعت لازم برای شناخت ایران و جهان و دارای موضع واکنشهای خطاآلود و شبههناک میداند.
اصغر شیرازی در فصل دوم دانش تودهایها دربارهء دنیای مدرن به ویژه دانش اقتصادی حزب توده در سطح تئوریک را در امر تشخیص اجتماعی ایران دارای مشکل ارزیابی میکند و آن چه را باعث این میشد که حزب حکم بر وجود نظام سرمایهداری در ایران بدهد تحدید این نظام به عناصر کمی اقتصادی آن یا اتکا به شباهتها بین این نوع عناصر و نظایر آنها در جوامع سرمایهداری، در اندیشهء تئوریسینهای حزب تلقی میکند.از نظر او وجود سرمایهء مالی، صنعتی و...، وجود صنعت مدرن، تولید کالایی گسترش یافته و نظام مزدکاری نویسندگان حزب را بر آن میداشت که بر سلطهء نظام سرمایهداری در ایران گمان ببرند، آن همچنان نظام سرمایهدارانهای که رو به تمرکز سرمایه، تشکیل سرمایهء مالی مسلط بر حوزههای مختلف اقتصاد و انحصار گذاشته و در حال درآمدن به صورت و خصلت امپریالیستی است.
اما آیا در این نظام انسان سرمایهدار، انسانی که نظام فئودالی را با نیروی اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خود درهم میشکند و نظام سرمایهداری را با همین نیرو برپا میکند، انسان عامل (سوژه)، پویا، نوآفرین، تولیدگر، خردورز و سختکوش حضور مسلط دارد؟علاوه بر این همچنین نویسنده سوال میکند که آیا در این نظام شرایط اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی مناسب با پیدایش این نوع انسان پیدا شده و به آنچنان درجهای از رشد رسیدهاند که به او اجازهء مستقر ساختن مناسبات سرمایهداری را بدهند؟آیا مالکیت خصوصی در نظام اجتماعی از چنان گسترش، وزن، منزلت و آزادیای برخوردار است که برای تشکیل سرمایهداری لازم است؟
آیا تسلط دولت بر نظام تولیدی، توزیعی و خدماتی اقتصاد در این جامعه به مالکیت خصوصی و فردیتی که باید محمل آن باشد اجازهءانکشاف و تسلط میدهد؟
پرسشهای بسیاری از این دست در نخستین فصل کتاب آمده است که حزب توده نه مطرح کرد و نه پاسخ داد و از نگاه اصغرشیرازی تنها به تباه شدن نیروی روشنفکری و در نتیجه زیان به روند دموکراتیک شدن جامعه انجامید، پرسشهایی بسیار که از دانش سطحی و شعاری تئوریسینهای حزب که به ناکارآمدی آن دامن میزد، روایت میکند.
در بحث دربارهء تصور حزب توده از جامعهء طبقاتی نیز اصلیت تضاد در نگاه حزب به چنان درجهای رسیده است که عنصر وحدت به کلی به فراموشی سپرده میشود و از عنصر فراطبقاتی که افراد یک جامعه را به هم پیوند میزند هیچ خبری نیست. در بورژوازی شناسی حزب توده هم مشکلی که برای نویسندگان تودهای پیش میآید تمییز بورژوازی از بورژوازی ملی است.
روند فزایندهء آمیزش مالی، تجاری و تکنولوژیک ایران با اقتصاد جهانی تصور یک بورژوازی را که هیچگونه مناسبتی با این اقتصاد-که در هر حال زیر سلطهء کشورهای سرمایهدار قرار دارد-نداشته باشد هر روز غیرممکنتر میسازد. در حالی که کیا نوری در سال ۱۳۳۴ ارتباط با بازار داخلی و کوچکی نسبی قدرت مالی و اقتصادی را به عنوان شاخصهای هم وزن در تمییز بورژوازی ملی از بورژوازی کمپرادور به کار میبرد، پلنوم پانزدهم کمیتهء مرکزی حزب، ۲۰ سال بعد خود را مجبور میبیند که بر اهمیت ارتباط با بازار داخلی بیفزاید و در نتیجه بخشی از سرمایهداران بزرگ را که «به تولید داخلی وابستگی دارند» جزو بورژوازی ملی محسوب کند.
در ادامهء این بحث میخوانیم که الگوی ناصحیح طبقهشناسی حزب توده و قوانین کلی و جهانشمول آن مقرر میداشت که خرده بورژوازی در ایران نیز دارای خصایصی چون پسآمدگی، میرندگی و از نظر سیاسی تزلزل باشد. ولی وسعت برخی از واقعیات حزب توده را گویا مجبور میکند در اطلاق این سه قاعده کلی بر خردهبورژوازی ایرانی دچار تزلزل شود و هر گروهی که نتواند به بورژوازی و پرولتاریا نسبت دهد از پیشهور و کاسب و دهقان میانه تا معلم و کارمند و نویسنده و دانشجو و دانشآموز را به درون این مجموعه بریزد! که این امر ناشی از تزلزل حزب توده در شناخت جامعهء ایرانی حکایت دارد.
در سومین فصل کتاب، نویسنده حزب توده را نمونهء کامل یک گرایش تجددطلبانهء آمرانه میخواند که با گرایش تجددطلبی آمرانه موجود جمع شده بر دور تخت سلطنت به رقابت میپرداخت که حتی در صورت پیروزی در بهترین حالت به حکومت حزب دیوانسالاران انحصارگر در شوروی شباهت پیدا میکرد و هیچ نسبتی با آرمان دموکراسی نداشت.
شاهد این مدعا در چهارمین فصل پیگیری شده است که در آن حزب توده در انطباق کامل با سیاست شوروی به رویارویی با دولت دکتر مصدق پرداخت و با هژمونیطلبی خود آب به آسیاب سلطنت و بیگانگان ریخت و درست از همان زمانی که مصدق با دادن امتیاز نفت به شوروی مخالفت کرد، او را عامل امپریالیسم لقب داد.همچنین اصلاحات اقتصادی مصدق به ویژه سیاست اقتصاد بدون نفت، تعدیل بودجه، برقراری سیستم مالیاتهای مستقیم، لغو عوارض مالکانه و بیگاری از دهقانان، بیمهء کارگران و کارمندان و دیگر برنامههای پیشروی این دولت در شرایط آن دوران با موضع خودخواهانهء حزب توده روبهرو شد. حزبی که هیچ پاسخی به این سوال نداشت که مخالفت با مصدق به سود یا به ضرر امپریالیسم است؟ و برنامهء اقتصادی مطلوب در آن شرایط چیست؟
وابستگی محض به سیاستهای شوروی توسط این حزب در پنجمین فصل کتاب بررسی شده است و فصلهای ششم و هفتم هم به سیاستهای نزدیک به اکنون حزب توده پرداخته است که در آن «اصغر شیرازی» به لزوم مشارکت روشنفکران ایرانی در نظریهسازی و دانشآفرینی و حضور فعال و نقاد در بطن جامعه تاکید میکند. مشارکتی که او را با واقعیتهای روزانه آشنا و از خیالپردازی و در افتادن در دام شبهات و تصورات نادرست برحذر خواهد داشت.
جواد لگزیان
منبع : روزنامه سرمایه
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست