جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

افتخار و اصرار بر گناه


افتخار و اصرار بر گناه
● افتخار بر گناه
از آن‌جمله اظهار کردن و نقل نمودن گناه خود برای دیگرانست و نیز اظهار گناه هتک حرمات الهی است.
حضرت رسول (صلّی الله علیه وآله وسلم) می‌فرماید: کسی‌که حسنه و کار خیری بجا آورد و آن‌را غیرخدا پنهان دارد هفتاد برابر می‌شود (نسبت به‌حسنه‌ای که آشکار باشد) و کسی‌که گناهی مرتکب می‌شود پس اگر آن‌را (از روی بی‌حیائی و بی‌اعتنائی به‌شرع) فاش و آشکار نمود مورد خذلان خدا واقع می‌شود (یعنی موفق به‌توبه نمی‌شود و از نظر لطف می‌افتد) و اگر آن‌را (از روی حیانه نفاق) پنهان داشت آمرزیده خواهد شد. (المستتر بالحسنهٔ تعدل سبعین حسنهٔ والمذیع بالسیئهٔ مخذول والمستتر بها مغفورله - کافی)
باید دانست که اظهار گناه در دو صورت ضرری ندارد یکی جائی‌که غرض عقلائی بر آن باشد مانند اظهار آن نزد طبیب اگر برای معالجه اظهار آن لازم شود یا نزد عالمی برای دانستن حکم آن ضرورت اقتضاء کند دوم اظهار گناهکاری به‌طور عموم نه به‌ذکر گناه خاصی، آن هم ضرری ندارد بلکه هنگام اظهار عبودیت و مسکنت بسیار ممدوحست مثل این‌که بگوید من به‌درگاه الهی گنهکارم، روسیاهم، گناهان بزرگی از من سرزده است.
بلکه اقرار به گنهکاری نزد پروردگار از بزرگترین اقسام مناجات و عباداتست و در پذیرفته شدن توبه و نورانیت قلب و ارتفاع درجه اثرات بزرگی دارد.
و بالجمله اعتراف به‌گناه به‌طور عموم و اقرار به‌تقصیر، ضدعجب و ادلال است و طریقه پسندیده بزرگان دین بوده حتی در نامه‌ها و کتاب‌ها لقب خود را عاصی، مذهب، خاطی، اقل، احقر‌العباد و نظایر این‌ها می‌نامیدند.
محقق خوانساری در شرح و ترجمهٔ این جملهٔ امیر‌المؤمنین (علیه‌السلام) چنین می‌فرماید:
لغزش عالم فاسد می‌کند عالمی چند را، مراد به‌لغزش عالم گناهی است که بکند یا غلط و خطائیست که از او در حکم شرعی واقع شود و فاسد کردن هر یک از این دو عالمی چند را، به‌اعتبار اینست که هرگاه عالم باوجود علم و دانشمندی گناه بکند قبح آن از نظر اکثر مردم زائل شود و مرتکب آن گردند و آن‌را سهل شمارند و طخاء و غلطی که در حکمی بکند گاه باشد که آن حکم مدت‌ها جاری شود میانه جمعی کثیر و بنای بسیاری از امور ایشان بر آن گذاشته شود پس باید که اهتمام عالم در اجتناب از گناه و حفظ خود از خطاء و غلط بسیار زیاد باشد از دیگران. (العزروالدررللآمدی، جلد۴، ص ۱۰۹)
و نیز از همان حضرت است که: لغزش عالم مانند شکستن کشتی است که غرق می‌شود و با خود دیگران را نیز غرق می‌سازد. (الغرر و الدرر للآمدی، ج۴، ص ۱۰۹)
● اصرار بر گناه
اصرار بر گناهان از گناهان کبیره است که در روایت اعمش از حضرت صادق (علیه‌السلام) می‌فرماید: والاصرار علی صغائرالذنوب و از جمله کبائر اصرار کردن بر گناهان صغیر است و همچنین صدوق از حضرت رضا (علیه‌السلام) نقل کرده که جزء کبائر می‌فرماید والاصرار علی‌الذنوب و همچنین از حضرت صادق (علیه‌السلام) چنین رسیده است ”گناه صغیره‌ای که بر آن اصرار شود دیگر صغیره نیست بلکه کبیره است چنانچه گناه کبیره‌ای که از آن پشیمانی حاصل شود و عزم بر ترک آن داشته باشد دیگر کبیره نیست یعنی عقاب از آن ساقط می‌شود“ (لاصغیرهٔ مع‌الاصرار و لاکبیرهٔ مع‌الاستغفار - کافی)
حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) می‌فرماید:
بترس و دوری کن از اصرار بر گناه زیرا اصرار از بزرگترین گناهان کبیره و عظیم‌ترین جرائم است.
(ایاک والاصرار فانه من اکبر الکبائر و اعظم الجرائم - کتاب الغرر للآمدی)
و بزرگترین گناهان نزد خداوند گناهی است که بجا آورنده‌اش بر آن اصرار داشته باشد.
(اعظم‌الذنوب ذنب اصر علیه عامله - کتاب الغرر للآمدی)
و همچنین می‌فرماید الاصرار اراعظم حوبهٔ اصرار بر گناهان بزرگترین گناهانست.
کبیره بودن اصرار بر گناه صغیره مورد اتفاق فقهاء بلکه اجماعی است لکن در معنی اصرار اختلاف نموده‌اند و بر چند قولند قدرمسلم یعنی آنچه که باتفاق اصرار و کبیره است آنست که شخص پس از گناه صغیره‌ای که انجام داده از آن پشیمان نشود بلکه بازهم بجا آورد و بر آن مداومت نماید مثلاً بنابراین‌ که پوشیدن لباس حریر یا در دست کردن انگشتری طلا که بر مردان حرام است کبیره بودنش اگر ثابت نشده باشد درصورتی‌که شخص از پوشیدنش دست بر ندارد و بر آن مداومت نماید قطعاً گناه کبیره می‌شود و نیز مانند کسی که در نظر کردن به بیگانه یا داخل خانهٔ مردم مداومت دارد بدون این‌که پس از هر نظری پشیمان شود و استغفار نماید البته چنین مداومتی اصرار و از گناهان کبیره است باتفاق فقهاء.
در صورتی‌که چند نوع گناه صغیره مرتکب شود بدون این‌که بین آنها پشیمان شود و استغفار نماید مثل این‌که لباس حریر بپوشد و انگشتری طلا بدست کند و به بیگانه بنگرد و با او مصافحه و ملامسه نماید. شهید علیه‌الرحمه در کتاب قواعد و جمعی دیگر از فقهاء فرموده‌اند این‌‌هم اصرار بر صغیره و در حکم کبیره است و فرقی نیست بین مداومت بر یک نوع از گناهان صغیره یا چند نوع لغتاً و عرفاً.
بعضی از فقهاء فرموده‌اند بجا آوردن گناه صغیره یک مرتبه با عزم بانجام دو مرتبهٔ آن اصرار است یعنی مجرد تصمیم به‌ تکرار آن گناه، اصرار است و شهید در قواعد این صورت را اصرار حکمی می‌نامد.
بعض دیگر فرموده‌اند ترک توبه از گناهی که کرده اصرار است هرچند آن‌را تکرار نکند و تصمیم بر تکرارش نیز نداشته باشد. ولی آنچه بنظر می‌رسد اینست‌که صدق اصرار در این دو صورت اخیر از حیث لغت و عرف مشکل است بلکه خلاف ظهور عرفی کلمهٔ اصرار است.
آنچه ممکن است مدرک این دو صورت اخیر باشد دو روایت است یکی روایت جابر از حضرت باقر علیه‌السلام که در تفسیر ولم یصروا از آیه سابق می‌فرماید:
اصرار آنست‌که شخص گناهی کند و از آن استغفار ننماید و عزم بر ترک آن نداشته باشد.
(الاصرار ان یذنب الذنب فلا یستغفر الله و لایحدث نفسه بالتو به‌فذلک الاصرار)
پس محتمل است که منظور امام (علیه‌السلام) بیان مراد از اصراری است که در آیهٔ شریفه است نه اصراری که از گناهان کبیره می‌باشد. روایت دیگر حسنهٔ ابن‌ابی‌عمیر از حصرت باقر (علیه‌السلام) است و قسمتی از آن که محل شاهد است اینست که می‌فرماید:
نیست مؤمنی که گناه کبیره از او سر زند در حالی‌که می‌داند به‌سبب آن عقاب خواهد شد مگر این‌که از کردار خود پشیمان خواهد شد و هرگاه پشیمان شد پس تائب و سزاوار شفاعت است و کسی‌که از گناه خود پشیمان نوشد مصر است و مصر هم آمرزیده شدنی نیست زیرا در حقیقت به‌ آنچه وعده داده شده ایمان ندارد و اگر وعده‌های الهی باورش بود حتماً پشیمان می‌شد.
(ما من احد یرتکب کبیرهٔ من‌المعاصی و هو یعلم انه سیعاقب علیها الا انه ندم علی ما ارتکب و متی ندم کان تائباً مستحقاً للشفاعهٔ و من لم یندم علیها کان مصراً والمصر لایفغر له لانه غیرمؤمن لعقوبهٔ مسارارتکب ولو کان مؤمناً بالعقوبهٔ لندم - کتاب جهاد وسائل)
بالجمله قدر مسلم از معنی اصرار تکرار عملی گناه است بدون پیدا کردن پشیمانی و توبه پس از آن گناه به‌طوری‌که عرفاً گفته شود مداومت بر آن گناه نموده یا زیاد گناه می‌کند.