جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

کردان، تشت فتاده از بام ومشت نمونه خروار


کردان، تشت فتاده از بام ومشت نمونه خروار
"...آقای زیبا کلام ،آیا این کلام زیبا را شنیده اید که اهداف شریف نیازی به وسایل ناشریف ندارند؟...
چنین افتضاحی در حکومت های لیبرال دمکراسی غرب که آقای زیبا کلام از پرچمداران آن هستند، تحت فشار مطبوعات، افکار عمومی و ارکان جامعه مدنی به سادگی می تواند منجر به عزل شخصیت ها و حتی سقوط دولتها گردد."
،درشماره ۶۱۱ روزنامه کارگزاران به تاریخ یکشنبه ۲۱ مهر ۱۳۸۷ مقاله ای با عنوان"کردان: محکوم یا مظلوم"به قلم آقای دکتر صادق زیبا کلام چاپ گردیدکه نگارنده را واداشت تا توجه ایشان و خوانندگان محترم این روزنامه را به نکاتی در این ارتباط جلب نماید:
- دیدن نام صادق زیبا کلام پای مطالب منتشره در روزنامه ها همواره مشوق اینجانب برای خواندن مطالب منتشره بوده است. علت این امر به برخوردهای متمایز ،شفاف و مستقل ایشان با بسیاری از مسائل سیاسی،اقتصادی و اجتماعی برمی گردد.این رویکرد گاه در جلب توجه به برخی مسائل در فضای مباحث مورد بحث بسیار مفید بوده و مانع از یک جانبه نگری شده و در راستای نوعی واقع گرایی موثر افتاده است. براین اساس آنچه انگیزه خواندن مطالب ایشان در بین حجم انبوه مطالب منتشره در روزنامه ای مانند کارگزاران می شود، چنین انتظاری است. گرچهً این تمایز طلبی وشفافیت اساساً به دایره کوچکی از مسائل اجتماعی محدود بوده و ترجیح می دهد ریسک پرداختن به بسیاری از مسائل سیاسی واجتماعی پرهیز نموده و از دایره قرمزکوچکی فراتر نرود ، اما این بار با دفاع از مظلومیت آقای کردان مبانی تفکرمبتنی بر رقابت آزاد و لیبرال دمکراسی ایشان را زیر سوال برده و برای ایشان مشکل ساز شده است.
- نگارنده بر این باور است در نقد و بررسی جامع مسئله کردان و مدرک تحصیلی ایشان نباید موضوع را فی نفسه و به عنوان یک اتفاق مورد بررسی قرارداد بلکه باید چنین رویدای را در شرایط و بستر زمانی و مکانی که منجر به بروز چنین پدیده هایی می گردد،، مورد بررسی قرار داد. بدون تردید آقای زیبا کلام یادآوری بحث های مربوط به تخصص و تعهد سال های آغازین انقلاب را که در پی سپردن زمام امور و پست های تصمیم گیری به دست متعهدان فاقد تخصص در فضای سیاسی و اجتماعی کشور مطرح گردید،به یاد دارند.در پی آزمون و خطاهای بسیار گران در این ارتباط (و بناگزیر و نه از روی میل) سرانجام بحث متخصصین متعهد مطرح می گردد از آنجا که به هر صورت یکی از مهمترین شاخص های تخصص طی نمودن مدارج تحصیلات عالی در دانشگاه
می باشد، بسیاری از به اصطلاح متعهدانی که پست های مدیریتی کشور را اشغال کرده بودند، بر آن شدندتا با با کسب مدارک دانشگاهی تصدی خود را در پست هایی که به آن منصوب شده بودند،،موجه نمایند.در این راستا از آنجا که آنها با توجه به رویکردهای اجتماعی و سیاسی شان صاحبان نظام جدیدمحسوب می شدند،انواع و اقسام امتیازات و رانت های مشهود و نامشهود آموزشی و... درقالب سهمیه های مختلف برای ورود به دانشگاه درنظام آموزش عالی کشور برای آنها تعریف گردید که طی دهه های گذشته اعتراض به این سهمیه ها و رانت ها همواره یکی از مهمترین محورهای اعتراض افکار عمومی بویژه جنبش دانشجویی بوده است.در همین ارتباط بسیاری از کسانی که تعدادشان به مراتب بیشتر از صدها نفری است که آقای زیبا کلام به آنها اشاره می کنند، با استفاده از این سهمیه ها ، امتیازات و رانت ها موفق به کسب مدارک دانشگاهی شدند تا مکمل تعهد آنها برای همچنان در انحصار قراردادن پست های مدیریتی گردد.
.فراوانند کسانی که در گذراندن دوره تحصیلات متوسطه طی سال های قبل از انقلاب مشکل داشته وترک تحصیل نموده بودند و طی سال های پس از انقلاب مدارج تحصیلی را یکی پس از دیگری طی نموده و به مدارک لیسانس ،فوق لیسانس ودکتری دست یافته و از افتخار آن درکنار پست های نظامی ، سیاسی و مدیریتی مهم برخوردار شدند. بخشی از کسانی که با توجه به سطح "لیاقت،دقت،هوش وکفایت "مورد اشاره آقای زیبا کلام موفق به بهره برداری از فرصت ها ، امتیازات و سهمیه ها در دانشگاههای داخل کشور نشدند ،بناگزیر درجستجوی روشهای دیگری برای دستیابی به آنها از دانشگاههای خارجی برآمدند تا نه تنها از سایر صاحب منصبان عقب نمانند،بلکه با دستیابی به مدرک دکتری دانشگاه های پرآوازه ای مانند آکسفورد روی دست سایرین نیز بلند شوند.
فضای سیاسی و اجتماعی شکل گرفته در آن سال ها خیلی سریع در جهت نوعی انحصار در قدرت و تمامیت خواهی سوق یافت.در چنین فضایی اگر می شد پست های مدیریتی و نهادهای قدرت را به لطف احکام انتصابی و نه شایستگی سالاری بدست آورد، از اینطریق دستیابی به منزلت اجتماعی غیر ممکن می نمود. از یک سو طرح بحث ضرورت تخصص و متخصصین متعهد و از سوی دیگر گرایش تمامیت خواهانه بسیاری از اصحاب قدرت و مقام در جهت کسب عناوین و مدارک علمی در راستای کسب ارج و منزلت اجتماعی عامل تلاش های مدرک جویانه آنها گردید.آنها بر اساس نظریه سلسله مراتب نیازهای مزلو، اینک از مرز نیازهای فیزیولوژیک و ایمنی عبور نموده و در صدد پاسخگویی به نیاز تعلق و بویژه نیاز احترام برآمدند.تمام آنچه که آقای زیبا کلام در ارتباط با دستورخوب رئیس جمهور برای بررسی مدارک مدیرانی که بعد از سال ۶۴ مدرک خود را دریافت داشته اند،"صدها نفری که ایشان در ارتباط با دانشگاه هاوایی ،سوربن وصدها ایرانی که در میان آنان باز بسیاری از مسوولان نظام بوده‌اند، از روی استیصال و اضطرار و برای گرفتن مدرک دکترا (و فقط هم به‌عنوان مدرک) سر از ارمنستان، اوکراین، آذربایجان، تاجیکستان، بلاروس و هزار و یک کشور و مملکت دیگر درآورده‌اند" و مدرک گرایی می گوید،تصویری است از زمینه اجتماعی و انگیزه این رویکرد .در چنین فضایی است که تلاش های بسیاری از صاحب منصبان و مسئله مدرک دکتری آقای کردان قابل بررسی می باشد.
- با توجه به اینکه همواره چنین اشخاصی خود را منادی اخلاق،تقوی،پرهیزگاری و...معرفی نموده و برخی از آنها علائمی را بر پیشانی خود حمل می کنند که نشانه زهد و عبادت عمیق آنها می باشد ، ارائه چهره دیگری از آنها در جامعه به عنوان دروغ گو،جاعل و...نمی تواند با جلب توجه و نقد شدید افکار عمومی مواجه نگردد.آشکار شدن جعلی بودن مدرک دکتری آقای کردان بار دیگر مبین این حقیقت گردیدکه" زاهدان کین جلوه در محراب ومنبر می کنند چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند".
- آقای زیبا کلام در بخشی از نوشته خود آورده اند" اینکه کردان و «کردان‌»‌های نظام ما اینقدر به آب و آتش می‌زنند تا یک مدرک دانشگاهی برای خودشان دست و پا کنند، امر خلاف و یک «آنومی اجتماعی» است که از سوی جامعه بر آنان تحمیل می‌شود و خود نقش چندانی در ارتکاب آن جرم ندارند." ایشان ادامه میدهند:" به‌راستی جامعه ما را چه می‌شود؟ چرا اینقدر انسان‌ها را وادار می‌کنیم که با هزار بدبختی بروند و هر طور شده یک مدرک دکترا برای خودشان دست و پا کنند؟ چه کسی گفته که دانش، آگاهی، سواد، معلومات، مدیریت، کاردانی و لیاقت انسان‌ها لزوما در داشتن یک مدرک دکتراست؟"ایشان بدین ترتیب مدرک گرایی را مورد حمله قرارداده و مدیران "لایق وباهوشی"را که برای دست وپا کردن یک مدرک مجبور می شوند به انواع و اقسام حیل و از جمله جعل و دروغ متوسل شوند،"مظلوم" نامیده وبا آنها همدردی می نماید.در این راستا آقای دکتر زیبا کلام عملاً بر خلاف آنچه گویا در نقد صحبت رئیس جمهور مبنی بر این که" «اساسا» ارزشی برای چنین ورق‌ پاره‌هایی قائل نیستند"، مطرح می کنند، با ایشان همگام
می شوند.در همین ارتباط است که ادامه میدهند:" اما درخصوص خود کردان، برخلاف این موج عظیمی که علیه وی به راه افتاده، اتفاقا او خیلی هم گناهکار و مجرم نیست. نه اینکه «فرشته» است، خیر اما بسیاری از آنچه که علیه وی می‌گویند بیشتر از سر فرصت‌طلبی سیاسی و خالی کردن دق‌دلی بر سر احمدی‌نژاد است تا اینکه کردان واضحا جرم و عمل خلافی مرتکب شده باشد."
- آقای دکتر زیبا کلام از سوابق درخشان مدیریتی آقای کردان وجوان ۲۰ ساله ابتدای انقلاب که طی سی سال گذشته تجارب اجرایی فراوانی کسب نموده است، می نویسد و ایشان را از نظر مدیریتی "انسان لایق و باکفایتی"می داند و به نقل از "کسانی که از نزدیک با او کار کرده‌اند، او را مدیری دقیق، باهوش، منضبط، شایسته و پرکار توصیف می‌نمایند".آیا آقای دکتر زیبا کلام چیزهای دیگری نیز درباره ایشان و بویژه سال های جوانی ایشان از کسانی که ایشان را از نزدیک می شناسند،نشنیده اند؟
- آقای دکتر زیبا کلام در دفاع از مظلومیت آقای کردان مینویسند"کردان در حقیقت خلاف وجرمی را مرتکب شده که می توان پرسید ظرف دو دهه گذشته یعنی در دهه های ۱۳۷۰و۱۳۸۰کدام مدیر در جمهوری اسلامی ایران آن را مرتکب نشده است؟"آیا این استدلال برای دفاع از مظلومیت آقای کردان منطقی است؟ این استدلال مانند آن است که بخواهیم در جامعه ای که فساد مالی ،اداری،سوء استفاده از قدرت،رانت بازی،ارتشاء و...درآن گسترده واپیدمی شده است،اگر تحت شرایط خاصی تشت رسوایی یکی از این مجرمین از بام بیافتد ،چشم را برآن ببندیم و بخواهیم از محاکمه و مجازات او با این استدلال که "گرحکم شود که مست گیرند،در شهر هرآن که هست گیرند"صرف نظر نماییم وحتی فراتر از آن از اینکه آبروی شخص مربوطه رفته است،از او اعاده حیثیت و دلجویی نماییم.
- دلسوزی وترحم بر مظلومیت آقای کردان که بدون برخورداری از مدارک معتبر تحصیلات دانشگاهی سالها در پست های مدیریتی کلان این کشور قرار داشته و از امتیازات متعدد این پستها برخوردار بوده است و حتی به این هم بسنده نکرده و در کرسی تدریس و استادی قرار گرفته و فراتر از آن بر صندلی وزارت نیز نشسته اند، طنز گزنده ای است که تنها در جوامعی با ساختار سیاسی غیر دموکراتیک و فساد اداری گسترده رخ می دهد.
- چگونه می شود شخصی با "لیاقت،دقت،هوش وکفایت "آقای کردان که مورد تایید آقای زیبا کلام می باشد ،نمی داند که گرفتن مدرک دکتری و آن هم از نوع افتخاری از دانشگاه آکسفورد دارای چه پیش نیازهایی است؟ اگر فرض را براین بگیریم که ایشان اطلاعی از شرایط اخذ دکتری از دانشگاه آکسفورد نداشته اند و مورد فریب شخص کلاهبرداری قرار گرفته اند،در این صورت یش فرض های مربوط به "لیاقت،دقت،هوش وکفایت " که آقای زیباکلام از قول کسانی "که از نزدیک با ایشان کارکرده اند" نقل نموده و مورد حمایت قرار می دهند،نمی تواند درست فرض گردد.اگرفرض کنیم که ایشان از غیر واقعی بودن وجعلی بودن مدرکی که دریافت داشته اند،مطلع بوده اند،در آن صورت این پرسش مطرح می شود که با چه ذهنیت و انگیزه ای ایشان در جهت دریافت یک مدرک جعلی اقدام نموده اند؟دریافت این مدرک چه چشم اندازی را برای ایشان ترسیم می نموده که ریسک اخلاقی اخذ این مدرک و فراتر از آن ارائه آن را پذیرفته اند؟چنین اقدامی نمی تواند بی رابطه با ویژگیهای اخلاقی اقدام کننده باشد.
بی تردید ارزش ها واخلاقیات از مهمترین عوامل اثرگذار بر تصمیم گیری ها و رفتارهای انسان ها هستند ، اگر با فرض دوم یعنی آگاه بودن ایشان به جعلی بودن مدرک به موضوع برخورد شود به معنی وجود غل وغش،ریا و...در نظام اخلاقی بوده و در این صورت می توان بسیاری از تصمیم گیری ها و اقداماتی را که به قول آقای زیبا کلام نماد هوش و لیاقت ایشان فرض شده اند، به گونه ای دیگر مورد توجه قرارداد و از زاویه نیرنگ ،ریا و...به آنها برخورد نمود با اینرویکرد مسئله بسیار بیشتر از آنچه تا کنون مطرح شده است،می تواند بیخ پیدا نموده و.به مصداق ضرب المثلی از تخم مرغ به شتر برسد.آقای دکتر زیبا کلام آیا این کلام زیبا را شنیده اید که"اهداف شریف نیازی به وسایل ناشریف ندارند؟"
با فرض گرفتن آنچه آقای زیبا کلام در مورد "لیاقت،دقت،هوش وکفایت "ایشان مطرح می نمایند،عملاً مسئله فریب خوردن ایشان از یک کلاهبردار نمی تواند چندان منطقی و مقبول باشد یعنی اینکه ایشان می دانسته اند که مدرک دریافتی شان جعلی است.دراین صورت بناگزیر جنبه دوم بحث مطرح می گردد یعنی تلاش آگاهانه برای دریافت یک مدرک دکتری جعلی.
به نظر می رسد چنین افتضاحی در حکومت های لیبرال دمکراسی غرب که آقای زیبا کلام از پرچمداران آن هستند، تحت فشارمطبوعات، افکار عمومی و ارکان جامعه مدنی به سادگی می تواند منجر به عزل شخصیت ها و حتی سقوط دولتها گردد.نظام ارزش های اخلاقی و اجتماعی جا افتاده در جامعه به هیچ وجه در مقابل رفتارهایی اینچنین از صاحب منصبان گذشت نخواهد کرد و تاوان سنگینی از آنها خواهد ستاند.
- اگر قرار است چنین شخصی را مظلوم بنامیم،درآن صورت برای تشریح وضعیت خیل عظیم مردمی که حقوق انسانی، سیاسی و اجتماعی آنها به شکل های گسترده در این کشور پایمال شده و می شود،چه عبارتی را می توان مورد استفاده قرار داد؟مردمی که به استناد شاخص ها و آمارهای رسمی کشور سهم آنان از رفاه و امکانات زندگی روز به روز کمتر شده و سفره های آنان برخلاف
وعده های آقای رئیس جمهور نه تنها رنگین تر نشده بلکه آشکارا فقیرانه تر نیز شده است، کارگرانی که در دفاع از حقوق صنفی و سیاسی خود با یازداشت و زندان مواجه می شوند،دانشجویانی که در دفاع از حقوق صنفی وسیاسی خود مورد انواع تضییقات،محرومیت ها ومحکومیت ها قرار می گیرند، داوطلبی که رتبه اول کنکور را کسب می کند اما به دلیل گرایشات مذهبی از تحصیل او جلوگیری به عمل می آید،،معلمانی که برای ادامه زندگی مجبور به مسافر کشی وکارهای مشابه شده و اگر در دفاع از حقوق صنفی و سیاسی خود دست به تشکیل کانونی صنفی و تجمعی مسالمت آمیز بزنند،با سرکوب و بازداشت و زندان مواجه
می شوند ، فعالان برابری طلب جنبش زنان که در دفاع از حقوق برابر و انسانی خود مورد انواع اهانت ها و بازداشتها و محکومیت ها قرار می گیرند،اقلیت های ملی و مذهبی ای که به شکل های گسترده حقوقشان زیر پاگذاشته می شوند، دگراندیشانی که ابتدایی ترین حقوق انسانی، اجتماعی وسیاسی آنها زیر پاگذاشته شده و مجبور به ترک وطن می شوندو...
در شرایطی که هر روز رویدادی در این کشور نشان از تضییع حقوق و ظلم بر بخش های مختلف مردم است، دفاع از مظلومیت کردان چه مفهومی می تواند داشته باشد؟آیا اینها در بیرون از خط قرمز آقای زیبا کلام قرار دارند؟
- در شرایطی که به اصطلاح"آش آنقدر شور شده که خان هم فهمیده"و به قول آقای دکتر زیبا کلام "فی الواقع داستان کردان جایی سبب شده تا تمامی مخالفان دولت نهم اعم از "خودی" و"غیر خودی "سوژه یا بهانه درست وحسابی وآبداری برای زدن احمدی نژاد و دولتش پیدا کنند"،چه چیزی ایشان را به حمایت از اشخاصی چون کردان کشانده است؟
چرا آقای زیبا کلام اعتراض عمومی به این افتضاح را "سوژه یا بهانه "می خوانند؟آیا ایشان منکرآن هستند که کارنامه دولت آقای احمدی نژاد در زمینه های اجتماعی ،اقتصادی ،سیاسی و در ارتباط با حقوق بشر و...آنچنان زمینه های فراوان وبسترهای گسترده ای را برای اعتراض در مقابل افکار عمومی قرار داده که برای اعتراض کردن دیگر نیازی به "بهانه" های ساختگی نباشد؟با توجه به روح حاکم بر استلال های ارائه شده در مقاله ،خواننده مقاله ایشان مجاب می شود که ایشان را بیشتر"خودی"تلقی کند تا "غیر خودی" .
- آقای دکتر زیبا کلام از یک سو دستورآقای رئیس جمهور را برای بررسی مدارک دکتری پس از سال ۶۴"بجا ودرست" می دانندچراکه" اگرفی المثل در سال ۱۳۶۵یعنی ۲۳سال پیش یک مدیر مدرک دکتری تقلبی اخذ کرده باشد،این خلاف امروز روشن می شد وخوب می توانست جلوی خیلی از مفسده ها را بگیرد."از سوی دیگر اگر این مدیر وزیر کشور دولت آقای احمدی نژاد باشد،می نویسند" درخصوص خود کردان ،برخلاف این موج عظیمی که علیه وی به راه افتاده ،اتفاقاً او خیلی مجرم وگناهکار نیست."وگناه را به گردن شرایط اجتماعی وجو مدرک گرایی می اندازند.
اگر قرار باشد در ارتباط با افتضاح کردان کسی پاسخگوباشد،علاوه بر رئیس جمهورکه تاکنون به قول آقای زیبا کلام بارفتار "توام با تکبرونخوت" در برابر افکار عمومی عقب ننشسته وهمچنان ایشان را به عنوان وزیر کشور در کابینه حفظ نموده اند ،خیلی های دیگرنیز باید دراین مورد پاسخگوباشند، رئیس پیشین صدا و سیما و رئیس کنونی مجلس شورای اسلامی که سالها ایشان را درمقام معاونت در این سازمان حفظ نمودند، نهادها و سازمان های استخدامی مربوطه که بر اساس رویه های جا افتاده اداری ،صحت هرنوع مدرک تحصیلی را از سازمانها و نهادهای آموزشی صادر کننده آن استعلام می کنند،مسئولان دانشگاه آزاد اسلامی که کرسی تدریس و استادی دانشگاه را دراختیار ایشان قرار داده اند، جریانی که ایشان را به عنوان وزیر به دولت معرفی نموده است،کسانی که طی سال ها ایشان را مورد حمایت قرارداده اندو.... پاسخگوی بنیادین این شرایط شکل دهندگان و هدایت کنندگان فضای ایدئولوژیکی و سیاسی موجود هستند که با ایجاد فضای سیاسی بسته وغیر دموکراتیک شرایط اجتماعی را به جایی کشانده اند که درآن شخص یا اشخاصی به خود اجازه می دهند تا این حد احساس امنیت نموده و ارزش های اجتماعی و اخلاقی جامعه را به بازی بگیرند .
مسعود امیدی
منبع : پایگاه اطلاع‌رسانی فرهنگ توسعه


همچنین مشاهده کنید