یکشنبه, ۱۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 2 February, 2025
مجله ویستا
نمایش عامه پسند ایرانی
نمایش طنز ایرانی یکی از پر طرفدارترین شیوههای نمایش در ایران است که سالهای سال به واسطه نوع ارتباط سادهای که با مخاطب برقرار میکند و همچنین ارضای میل به انتقاد اجتماعی و انسانی همواره مخاطبان بسیاری داشته است. در واقع میتوان این شیوه را به عنوان یکی از هدفدارترین شاخههای کمدی در بسیاری از آثار ایرانی روی صحنه، مورد بررسی قرار داد.
"آخ اگه بارون بزنه" عنوان نمایش هادی عامل است که در همان شکل و ریخت زبانیاش مولفههایی از گونه و شاخه اثر را با خود به همراه دارد. نخستین مواجهه مخاطب با عنوان نمایش، عامیانه بودن زبان را در شناسنامه و نام آن یادآور میشود و معنای عنوان تمایل به اصلاح و بهبود شرایط را برای یک گروه(اجتماع) مورد انتظار قرار میدهد.
با توجه به این دو ویژگی ریختاری و معنایی عنوان نمایش، میتوان حدس زد که نمایش با چه لحن و ساختاری قصد روایت رویدادهایش را دارد.
نمایش هادی عامل داستان اهالی روستایی را روایت میکند که مورد تظلم ارباب و ابزار قدرت(ژاندارمری) قرار گرفتهاند و یک سیاه زرنگ و شوخ طبع که با طنز کلام و رفتارش میتواند به همه حوزههای ارتباطی میان افراد وارد شود، در مقابل ظلم اربابان به کمک آنها میآید. سادگی و قابل پیشبینی بودن قصه نمایش مهمترین مشخصه این کار است و فخرالدین خاک زند تنها با شروع و پایانبندی کوتاه در متن، تغییرات اندکی در ساختار معمول و کلیشهای داستان وارد کرده است.
آخ اگه بارون بزنه سه حوزه اصلی را بستر پرداخت رویدادهایش قرار داده است؛ داستان اصلی ارباب و رعیتها محور اصلی رویدادهای نمایش است که دو حوزه دیگر را دربر میگیرد؛ درواقع دو رویداد دیگر در این داستان اصلی قرار گرفته و حرکت و درگیری دراماتیک را در آن بوجود میآورند: یکی از این رویدادها، خبر آمدن مستنطق به ژاندارمری شاهنشاهی است که استوار و خانقلیخان را به خاطر در خطر افتادن منافعشان نگران میکند و موقعیتهای نمایشی را به دنبال میآورد. دومین رویداد فرعی همان روایت عشق رعیتزاده به دختر ارباب یا رئیس است که در این نمایش با حضور یک رقیب عشقی در راه رسیدن سیاه به گلنار مورد پرداخت قرار گرفته است.
بنابراین به سادگی میتوان یک چهارچوب معمول و مرسوم را در کلیت ساختار داستانی نمایش مورد ارزیابی و بررسی قرار داد. این داستان معمول، البته عناصر و جزئیات خود را هم با خود به همراه آورده است.
تیپهای شناخته شده یکی از این عناصر معمول هستند که هر یک شناسنامه و مشخصههای مربوط به خود را دارند و نمایشنامهنویس، کارگردان و تماشاگر برای شناساندن و شناسایی آنها کار دشواری در پیش ندارند.
بشاش، سیاه فضول، زرنگ و بذلهگوی نمایش است که هیچکس از نیش زبان و آزار او در امان نیست، استوار همان ژاندارم سیبیلوی زورگو و کمهوش است که با توجه به جایگاهش و با همکاری یک ارباب سلطهجو(خانقلیخان) خون مردم آبادی را توی شیشه کرده، گلنار دختر ساده و مهربان ارباب یا رئیس است و ننه کلثوم و قربان نمونههای سادهای از روستائیان مظلوم هستند. همانطور که میبینید همه این تیپها به واسطه مشخصههایی که در مورد آنها به تثبیت رسیده، بدون پرداختن به جزئیات، کارکردهای معمول ولازم را در حوزه رویدادهای قابل پیشبینی داستان و نمایش با خود به همراه دارند.
بر این اساس تنها کاری که کارگردان و نویسنده میتوانند در مورد این داستان و شخصیتها انجام بدهند آنست که بر اساس جایگاه و حضورشان در ساختار متن و اجرا به ارائه موقعیتها و رویدادهای جذاب و کمیک و ارائه نکات پراکنده- اما- هدفمند انتقادی در راستای موضوع بپردازند.
درواقع یک وظیفه اصلی نمایش به خنده واداشتن مخاطب و وظیفه دیگر آن ارضای میل به انتقاد مخاطب از سوی اجراست. اما در این گستره به نظر میرسد که کیفیت کمیک نمایش ضعفها و کاستیهایی داشت که آن را در دستیابی به طنز درگیر کننده و ناب نمایش ایرانی دچار اشکال کرده است. آخ اگه بارون بزنه همه بسترها و مولفههای اولیه را برای درگیر کردن مخاطب با اجرا و ارائه انتقاداتش دارد، اما متأسفانه در زمینه پرداخت و استفاده از قابلیتهای موجود موفق عمل نکرده است. شاید مهمترین ضعف نمایش در دستیابی به این اهداف را بتوان در عدم توانایی گروه در انطباق داستان و رویدادهای آن با شرایط جامعه و مخاطبان جستجو کرد.
نمایش هادی عامل رویدادهای گذشتهای را روایت میکند که به گونهای مطلوب امروزی نشدهاند. به همین دلیل هم هست که مخاطب بیش از آنکه با مولفههای درگیر با زندگیاش مواجه شود، در مقابل اتفاقات قابل پیشبینی و تکرار شده کمدی انتقادی نمایش قرار میگیرد. و این مولفهها تنها میتوانند در دامن موقعیتهای اندک نمایش لبخند را به لبان تماشاگران بیاورند. البته باید اعتراف کرد که گروه تئاتر پاپتیها همواره حرکات، موقعیت ها و گفتار کمیک متفاوت و جذابی را نیز در بخشهای مختلف اجرایشان ارائه میدهند که کارکردهای لازم را در ارتباط با هدف نمایش دارا هستند، اما نکته مهمتر آنست که بیشتر موقعیتها و رویدادهای نمایش قابل پیشبینی، تکراری و کم تأثیر هستند.
هادی عامل و فخرالدین خاک زند، بسترها و محملهای مناسب و مطلوب زیادی در نمایش نشان دارند که به خوبی آنها را پرورش ندادهاند و بسیاری از این موقعیتها تنها در حد بهانهای برای روایت منطقی داستان باقی ماندهاند.
استفاده از موسیقی یکی از عناصر بدیهی نوع نمایش است که با ترکیب تار، نی، تنبک و کمانچه به خوبی در خدمت نمایش قرار گرفته است. کارگردان از همان ابتدای اجرا گروه نوازندگان را به درستی وارد زندان ژاندارمری در انتهای صحنه میکند و ضمن توجیه حضور آنها در صحنه به کارکرد نمایشی موسیقی اعتباری نمایشی میبخشد.
نکته مهم دیگر آخ اگه بارون بزنه حضور موفق بازیگران خلاق و چهره و فیزیک تیپیک آنهاست. البته مطمئناً کارگردان نمایش خیلی بهتر از اینها می توانست از وجود بازیگرانی چون هدایت هاشمی، سینا رازانی و فرزین محدث برای افزایش قدرت کمدی نمایشاش استفاده کند.
در مجموع آخ اگه بارون بزنه یک نمایش خوب و عامهپسند ایرانی است که در حوزه ارتباط با مخاطب هم موفق نشان داده است. اما مسلماً پردازش و دقت در ترتیب موقعیتها و گفتار آن میتوانست این نمایش را بهتر از آنچه که هست به اجرا بگذارد.
مهدی نصیری
منبع : ایران تئاتر
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست