|
|
عملکرد بهداشت روانى در سه زمينه پيشگيري، درمان و بازتوانى صورت مىگيرد. بهداشت روانى در زمينه پيشگيرى از وقوع بيمارىها و همچنين شناخت عوامل بيمارىزا و دادن آگاهى لازم به مردم و اصلاح محيط زندگى آنان مىباشد اين بدان معنى است که چنانچه اختلالى نيز بهوجود آمده باشد. بهداشت روانى در صدد يافتن راههاى جلوگيرى از بازگشت مجدد اختلال نيز مىباشد. کمک به افراد تا توانائىهاى از دست رفته خود را بهدست آورند و فرد مفيد و مؤثرى باشند نيز از عملکرد بهداشت روانى است.
|
|
|
هدف اصلى توانبخشى آن است که فرد درمانگر، ضمنِ اقدام در از بين بردن اختلالات رواني، رفتارى و شخصيتى بايد توجه داشته باشد که توانمندىهاى از دست رفته فرد را به وى بازگرداند. تا بيمار، بتواند بهطور مفيد و مؤثر به زندگى فردي، اجتماعي، خانوادگى خود ادامه داده، به محيط اجتماعى و شغلى خود برگردد و حالت تطبيق يافتهتر از قبل، داشته باشد.
|
|
در توانبخشي، مسئله کارآموزى اهميت خاصى دارد. چنانچه فرد حرفه و شغلى ندارد بايد حرفهٔ مناسب با توان او را به او آموخت و او را واردِ بازار کار و اجتماع نمود. انسانها با انجام کار و حرفه، احساس ارزشمندى و مفيد بودن بيشترى مىنمايد و اعتماد بهنفس پيدا مىکنند. افرادى که بيمارى آنها منجر به معلوليّت شده است و اين معلوليتها اعم از جسماني، روانى و ذهنى و نيازهاى مختلفى به بازتوانى دارند. در اين زمينه بايد نيازهاى افراد را شناسائى کرد و سپس بنا به امکانات و وضع موجود، وضعيّت مطلوب را در اين بيماران ايجاد نمود. در توانبخشى بايد کليه اقدامات و کمکها به فرد اعمال گردد تا افراد از توانمندىهاى خود حداکثر استفاده را ببرند. لازم است که از بعضى از بيماران حمايت حقوقي، شغلى و اجتماعى به عمل آيد، زيرا خود آنها ممکن است فاقد اين توان باشند. مراقبت، آموزش و حمايت از خانواده فرد بيمار نيز اهميت زياد دارد. مددکاران اجتماعى نقش مهمى را در امر بازتوانى ايفاء مىنمايند بهطور مثال بايد به خانههاى اين بيماران بروند و از نزديک وضعيت و امکانات خانوادگى آنها را مشاهده کنند و ارزشيابى درستى از کليه نيازمندىهاى خانواده بهعمل آورند. شواهد نشان داده است که هرگاه، آموزشهاى درست و کمکهاى لازم در اختيار خانوادههاى اين افراد قرار گيرد، بيماران سريعتر بهبود مىيابند و سازگارى بهتر و بيشترى را در جامعه از خود نشان مىدهند.
|
|
|
|
|
هدف انجام کليه اقداماتى است که از پيدايش مشکلات روحى و رفتارى جلوگيرى به عمل مىآورد. بهعبارت ديگر هدف پيشگيرى اوليه اين است که چه کنيم و چه راههائى را در پيش گيريم که مبتلا به بيمارى و يا مشکل روانى نشويم.
|
|
|
هدف اين است که در صورت بروز اختلال، اين اختلال بايد فورى مشخص و شناخته شود تا اقدامات لازم به عمل آيد و اين مشکل وخيمتر نشود و يا شدت پيدا نکند. پس هدف پيشگيرى سطح دوم، تشخيص و اقدام فورى و به موقع است تا عارضهٔ ايجاد شده شدت نيابد.
|
|
|
هدف اين است که اقداماتى به عمل آيد تا در ضمن آن، نه تنها اختلال، بازگشت نداشته باشد بلکه تمامى کمکها به فرد داده شود تا او بتواند از توانائىهاى باقىمانده خود حداکثر استفاده را ببرد. بهعبارتى در پيشگيرى سطح سوم، تمام اقدامات و کمکهاى لازم به فرد و خانواده او مىشود تا بتواند از توانائىهاى بالقوهٔ خود، در جهت استقلال فردى استفاده نموده، فرد مفيد و مؤثرى براى خود، خانواده و اجتماع خود باشد. مثلاً کودکى که در اثر يک بيمارى عفونى و يا آسيب مغزى دچار عقبماندگى ذهنى شده بايد اقدامات لازم آموزش به عمل آيد تا از توانائىهاى ذهنى باقىمانده او استفاده بهينه را بنمايد.
|
|
|
بيمارى روانى نيز همچون بيمارىهاى جسماني، انواع مختلف دارد و هر بيمارى آن درمان خاص را مىطلبد و داراى سببشناسى خاص خود است. همچنين درمان آنها براساس نوع بيمارى و تحت ضوابط خاصى اجراء مىگردد.
|
|
|
بعضى از بيمارىهاى روانى که از شدت و وخامت زيادى برخوردار هستند و يا اينکه نوع علامتهاى بيمارى بهگونهاى است که با روشهاى غيرداورئى بهبود نمىيابد، بيمار بايد از دارو استفاده نمايد. مثلاً در درمان حالات جنون، افسردگىهاى شديد، اضطراب مزمن، آسيبهاى مغزى که پيامد رفتارى دارند، از داروها استفاده مىگردد.
|
|
|
بعضى از بيماران را مىتوان با آموزش روش جديد زندگى کردن بهبود بخشيد: در يکى از روشهاى رواندرمانى مىتوان با ارائهٔ توصيههاى مستقيم، به بيمار آموخت که چگونه عادات غلط بيمارگونه خود را کنار بگذارد و عادات جديد را جايگزين آنها نمايد. به اين روش درمانى 'رفتاردرماني' مىگويند. مثلاً با اين روش مىتوان انواع ترسهاى مرضى را از بين برد. رفتار درمانى انواع مختلف دارد. براى درمان هر بيمارى با توجه به شناختى که روان درمانگر از شخصيت بيمار، ماهيت و وخامت بيمارى دارد، شاخهاى از رفتار درمانى را انتخاب نموده، اعمال مىنمايد. در روش روانکاوى که روش ديگرى از رواندرمانى است با پى بردن به ضمير ناخودآگاه فرد و باز گرداندن او به دوران کودکى خود به علت بيمارى پى مىبرند. در اين روش هدف اين است که به بيمار در مورد علت بيمارى او بينش داده شود و سپس را جديدى در زندگى براى تطبيق و سازگارى بيشتر و مؤثرتر آموخته شود تا خود در اثر تجربه، مؤثر بودن آنها را لمس نمايد. امروزه ديده شده است که روشهاى رفتار درمانى سريعتر و مقرون به صرفهتر است تا روشهاى روانکاوي. يکى ديگر از انواع 'رواندرماني' روشى است به اسم شناخت درمانى که بهعنوان مثال براى افراد افسرده پيشنهاد مىشود. به اعتبار پارهاى از متخصصان، افراد افسرده در نتيجهٔ تفکر منفى دچار افسردگى شدهاند و بهعبارتى چون بد فکر کردهاند افسرده گشتهاند. براساس اين اعتقاد بايد طرز تفکر جديدى را به افراد افسرده آموخت يعنى چنانچه اين بيماران بياموزند که چگونه تفکر نمايند (تفکر منطقى - مثبت) دچار افسردگى نمىشوند. يعنى اگر خوب فکر کنند افسردگى از بين خواهد رفت. در اين روش، نحوهٔ تفکر منطقى و صحيح را به فرد افسرده مىآموزند.
|
|
در زمينهٔ درمان بيمارىهاى روانى کودکان مىتوان به رايجترين نوع آن مثل بازىدرمانى و گروهدرمانى اشاره نمود.
|
|
- بازىدرمانى:
|
گاهى اوقات بعضى از کودکان مشکلدار نمىتوانند بهراحتى احساسات و عقايد خود را بيان نمايند. در اين روش به کودک فرصتى داده مىشود که اولاً بهصورت آزاد به بازى بپردازد. در ثاني، تضادهاى عاطفى خود را بهراحتى ضمن بازى عنوان نمايد. برونريزى عاطفى در اين نوع درمان، نقش مهمى را بازى مىنمايد. کودکان ضمن بازى کردن ممکن است صحبت کنند و احساسات و عقايد خود را بروز دهند و يا اينکه عکسالعملهاى رفتارى خود را دربارهٔ اسباببازىها نشان دهند. هيجانهاى مهار شده مثل خشم، ترس، پرخاشگرى و غيره را کودکان در هنگام بازى با اسباببازىها نشان مىدهند. مثلاً ممکن است دختر کوچکى که به تازگى داراى خواهر کوچکتر از خود شده است، حالت خشم و عصبانيت خود را بهصورت کشيدن موهاى عروسک و يا جدا نمودن دست و پاهاى او نشان دهد. اين روش بيشتر براى کودکان پيشدبستانى مورد استفاده قرار مىگيرد تا کودکان سنين بالاتر.
|
|
- گروهدرمانى:
|
برخى از کودکان مشکلاتى دارند که در جمع بهتر قابل حل است. بعضى از رفتارهاى نابهنجار کودکان که در بين کودکان ابراز مىشود و از طرف گروه مورد تأييد قرار نمىگيرد، در جمع اصلاح مىشود. بعضى از کودکان خجالتى در گروه همسالان خود فرصتى براى ابراز وجود پيدا مىکنند و گاهى احساسات و هيجانات واپسزده شده در گروه به طرف فرد خاصى جهت مىيابد و ابراز مىگردد. اين برونريزى عاطفى به يک تنش روانى و رفع اضطراب منتهى مىگردد.
|
|
|
گاهى براى درمان بيمارىهاى روانى لازم است که فرد در محيط زندگى خود تغييراتى ايجاد کند. اين در صورتى است که محيط او داراى عناصر آزاردهنده باشد و فرد با رفتن به محيطهاى تازه، ديدن مناظر زيبا و ملاقات افراد جديد بتواند بر خستگى روحى خود فائق آيد. در بعضى از انواع افسردگىها اگر از اين روش استفاده شود، فرد سازگارى بيشترى با محيط پيدا مىکند همانطور که قبلاً ذکر شد براى رفع علامتهاى هر بيماري، لازم است درمانگر ارزشيابى درستى از وضعيّت شخصيتى بيمار داشته باشد. در درمان انواع ديگر بيمارىها روشهاى متفاوت ديگرى اعمال مىشود. مثلاً در درمان بعضى افسردگىها چنانچه شديد باشد از دارو درمانى و رواندرمانى توأماً استفاده مىشود.
|
|
پس بهطور کلى مىتوان گفت که به کمک دارودرماني، رواندرمانى و محيطدرمانى مىتوان به بيماران روانى کمک نمود و رو بهتر و تطبيقيافتهترى را در زندگى به آنها آموخت.
موارد زير، از شرايطى است که باعث تسهيل درمان بيمارىهاى روانى مىگردد:
|
|
۱. مدت زيادى از شروع بيمارى نگذشته باشد.
|
۲. شخصت بيمار، قبل از ابتلا نسبتاً سالم و ثابت بوده باشد.
|
۳. انگيزهٔ قوى براى بهبودى داشته باشد.
|
۴. فعاليت و کوشش فرد براى برطرف نمودن بيمارى زياد باشد.
|
۵. عوامل بيرونى در ايجاد بيمارى تأثير بيشترى داشته باشند تا عوامل دروني.
|