|
| بقعهٔ پير بابا مسافر، شهداد، كرمان
|
|
اين بنا در ۶۰ کيلومترى شرق کرمان در شهداد واقع شده و امروزه به نامهاى خانقاه آقوس، آقوس کليسا يا پير مسافر خوانده مىشود. قسمت اعظم بنا شامل ديوارهاى حياط، ورودى و اتاق گنبددار که شايد مرکز اصلى در خانقاه بوده، بعدها به صورت مقبرهٔ پير مسافر در آمده است.
|
|
در مجاورت بقعه مسجدى وجود دارد که محرابى با تزئينات عالى از آن باقى مانده است. با توجه به سبک بنا و نوشتهٔ مزارات کرمان، اين بنا از ساختههاى قرن هفتم هجرى - قمرى است، ولى در مورد شخص مدفون در آن اطلاع دقيقى در دست نيست. در کتاب تذکرهالاوليا يا مزارات کرمان تأليف محرابى کرمانى که در نيمهٔ اول قرن دهم هـ.ق نوشته شده، ذکرى از محلهٔ آقوس و بناهاى مهم آن آمده است. در کتاب مذکور از شخصى به نام بابا مسافر کنجى ياد شده که به طور ناشناس به خبيص (شهداد) آمده و سالها در زير چهار کهنسالى مىزيسته که نزديک مسجد و خانقاه و حمام بوده است و نيز اشاره شده که قبر بابا مسافر در زير گنبدى در اندرون خانقاهى که حضرت خواجه اختيارالدين عبدالقادر کرمانى آن را احداث کرده، قرار دارد. اين بنا به شمارهٔ ۳۳۱ به ثبت تاريخى رسيده است.
|
|
| بقعهٔ پير برحق (جارسوز)، بردسير
|
|
بقعهٔ پير برحق يا جارسوز، يادگارى از قرن هفتم هجرى در بردسير کرمان است که نقشهٔ آن از خارج چهارگوش و از داخل هشتگوش مىباشد. گنبد بقعه دو پوشه و آجرى است و تزئينات گچبرى، مقرنسکارى، خطوط کوفى و کاشىکارى جالب گل و بوتهٔ آن شکوه و جلال خاصى به داخل گنبد داده است. اين بنا به شماره ۴۹۱ جزء بناهاى تاريخى ايران به ثبت رسيده است.
|
|
| بقعهٔ پيراحمد زهرنوش، ابهر
|
|
بقعهٔ پيراحمد زهرنوش معروف به «پير» که در قسمت جنوبى شهرستان ابهر و در انتهاى خيابان ۱۷ شهريور قرار دارد، يکى از آثار ارزشمند تاريخى و زيارتى اين شهر مىباشد و از آثار دورهٔ ايلخانى (قرن هشتم) است.
|
|
ساختمان بنا از آچر چهارگوش مربعشکل ساخته شده و گنبد کوتاه آن نيز آجرى است و بر روى قاعدهاى کثيرالاضلاع قرار دارد. اين بنا در سال ۱۳۶۵ تعمير شده است.
|
|
بقعهٔ پير متعلق به «مولانا قطبالدين احمد ابهري» (۵۰۰-۵۷۷ هـ.ق) ملقب به «پيراحمد» و معروف به «زهرنوش» است که از صوفيان مشهور بوده است و مريدان خود را در اين محل ارشاد مىکرده است. بنا به روايتى، پيراحمد زهرنوش، زهر را چون شربت مىنوشيد و پيش از نوشيدن، سماع مردانهاى به راه مىانداخت و ابهر را از فرياد عشق و شور پر مىکرد و وقتى که شور بالا مىگرفت، ديگر هيچ چيز در او کارگر نبود.
|
|
| بقعهٔ ملاحسن كاشى، سلطانيه، ابهر
|
|
بقعهٔ زيباى ملاحسن کاشى، در فاصلهٔ ۲/۵ کيلومترى جنوب شهر سلطانيه قرار گرفته است. اين بقعه، از نماى بيرونى، داراى طرح هشت ضلعى است و در نماى داخلى، طرح بنا با ترکيب و تلفيقِ ايوانهاى جانبى به مربع تبديل شده است.
|
|
ايوانهاى چهارگانه در طبقهٔ همکف با دهليزهاى زيبايى به يکديگر مرتبط شدهاند. ايوانهاى کوچک که به دو طبقه تقسيم شدهاند، با يک راهپلهٔ ارتباطى با ايوانهاى بزرگ در طبقهٔ همکف مرتبط مىشوند.
|
|
حاصل اين ارتباط، گنبد زيبايى است که بر هستهٔ چهارگوش مرکزى جاى گرفته است. اين گنبد با ساقهاى نسبتاً بلند، از نوع گنبدهاى دو پوششه است که يک پوشش تزئينى نيز بر آن افزوده شده است. ساقهٔ گنبد، از نظر تزئينات، به چهار بخش تقسيم شده است : در بخش نخست، نقش مُعقَل به طور معکوس تکرار گرديده است؛ در قسمت دوم، اسماء جلاله به خط کوفى اجرا شده است؛ قسمت سوم، تزئينات زيگزاک بر روى گنبد اجرا شده است؛ و سرانجام در قسمت چهارم، تزئيناتى با خطهاى موازى که از تلفيق آجر با کاشى فيروزهاى پديد آمده، گنبد را پوشانده است.
|
|
تزئينات داخى بنا که عبارت از مُقَرنَسکاريِ گچى است، در دورهٔ فتحعلىشاه قاجار به هزينهٔ حاکم زنجان صورت گرفته است. اين بقعه با ديوارى محصور شده است.
|
|
در وروديِ اين مجموعه، ساختمانى قرار دارد که شامل اتاقهاى نگهبانى و سرايدارى در دو طرف آن است. ديوار اتاقها از نماى بيرونى به طاقنماهايى تبديل گرديده است و در وسط آن واژههاى «اللّه»، «محمد» و «علي» به خط کوفى مُعقَل نوشته شده است. اين نوشتهها از ترکيب آجر و کاشى فيروزهاى شکل گرفتهاند و در حاشيهٔ طاقنما عبارت «لا اله الا اللّه» تکرار شده است.
|
|
| بقعه شاه غريب و شاه قلندر، انجدان، اراك (صفويان)
|
|
روستاى انجدان از جمله روستاهايى است که قدمت طولانى دارد و در ۳۷ کيلومترى شرق اراک واقع شده است. بقعه شاه غريب و شاه قلندر (که از پيشوايان فرقه اسماعيليه بودهاند) و همچنين بقعه چهل دختران در اين روستا قرار گرفتهاند. تاريخ احداث اين بناها به دورهٔ صفويه مىرسد. اين بناها مدتها مورد احترام و تقديس اسماعيليان هستند و پيروان اين فرقه نذورات خود را به اين بقعهها هديه مىکنند.
|
|
| بناى يادبود سيد جمالالدين اسدآبادى، اسدآباد
|
|
سيد جمالالدين اسدآبادى، متفکّر و مصلح اجتماعيِ شرق در سال ۱۲۵۴ هجرى قمرى در اسدآباد همدان به دنيا آمد و در پنجم شوال ۱۳۱۴ هجرى قمرى در استانبول ترکيه مسموم و مقتول شد.
|
|
به ياد بود سيد جمال در منزل مسکونى قديمى او در محلهٔ اسدآباد که در نزديکى امامزاده احمد واقع شده است بنايى ساختهاند. آنچه در اين بنا جلب توجه مىکند، سنگ يادبود سيد است که در محوطهٔ وسط بنا قرار دارد و بر لوحهٔ فلزى آن به خط نستعليق چنين نوشتهاند:
|
|
«سيد جمالالدين اسدآبادى تولد در کوى سيدان اسدآباد ۱۲۵۴ هجرى برابر با ۱۲۱۷ خورشيدى = ۱۸۳۸ ميلادي. درگذشت در استانبول ترکيه ۱۳۱۴ هجرى برابر ۱۲۷۴ خورشيدى = ۱۸۹۵ ميلادي. از جمله پيشقدمان حرّيت و آزادى ايران بود. مبارزات دليرانهاش با عمال استبداد ثبت تاريخ و کوششهاى پيگيرش در راه اتحاد و اتفاق ملل مسلمان مشهور آفاق است.
|
|
اين سنگ يادبود از طرف انجمن آثار ملى ايران تهيه شده و در زادگاه آن شادروان نصب گرديد تا خاطرهٔ خدمات گرانقدر آن بزرگمرد براى هميشه در زادگاهش طنين اندازد و در ديدگاه زائران و جهانگردان برقرار و پايدار باشد».
|
|
سيد جمالالدّين همهٔعمر خويش را در مبارزه با استبدادِ سلاطين ايران، عثمانى، مصر و سياست استعماريِ انگلستان گذراند. روزنامهٔ عروهالوثقى را بر ضد سياست انگلستان در پاريس منتشر کرد. در قاهره، استانبول، هند و افغانستان با نطقهاى پُرشور خود مسلمانان را به کسب آزادى تشويق کرد. در لندن روزنامهٔ ضياءالخافقين را به زبانهاى عربى و انگليسى انتشار داد. او غير از زبان فارسى و عربى با زبانهاى تُرکى، فرانسوى، انگليسى و روسى نيز آشنايى داشت. سيّد جمالالدين اسدآبادى گذشته از مقالات و رسالات متعدد کتاب مشهورى به نام نيجرّيه در رّد فلسفهٔ مادّى نوشته است.
|
|
در اينجا آخرين نامهٔ سيّد جمالالدين را که از زندان سلطان عبدالحميد عثمانى نوشته است مىخوانيم:
|
|
من در موقعى اين نامه را به دوست عزيز خود مىنويسم که در محبس محبوس و از ملاقات دوستان خود محرومم، نه انتظار نجات دارم و نه اميّد حيات، نه از گرفتارى متألم و نه از کشته شدن متوحّش، خوشم بر اين حبس و خوشم بر اين کُشته شدن. حبسم براى آزادى نوع، کُشته مىشوم براى زندگيِ قوم، ولى افسوس مىخورم از اين که کِشتههاى خود را ندرويدم، به آرزويى که داشتم کاملاً نائل نگرديدم، شمشير شقاوت نگذاشت بيدارى ملل مشرق را ببينم، دست جهالت فرصت نداد صداى آزادى را از حلقوم اُمم مشرق بشنوم، اى کاش من تمام تخم افکار خود را در مزرعهٔ مستعد افکار ملّت کاشته بودم. چه خوش بود تخمهاى بارور و مفيدِ خود را در زمينِ شورهزار سلطنت، فاسد نمىنمودم، آنچه در آن مزرعه کاشتم به نمو رسيد. هر چه در اين زمين کوير غرس نمودم فاسد گرديد، در اين مدت هيچ يک از تکاليف خيرخواهانهٔ من به گوش سلاطين مشرق فرو نرفت، همه را شهوت و جهالت مانع از قبول گشت، اميدوارىها به ايرانم بود اجر زحماتم را به فرّاشِ غضب حواله کردند، با هزاران وعده و وعيد به ترکيه احضارم کردند، اين نوع مغلول و مقهورم نمودند. غافل از اين که انعدام صاحب نيّت اسباب انعدام نيّت نمىشود، صفحهٔ روزگار حرف حق را ضبط مىکند.
|
|
بارى من از دوست گرامى خود خواهشمندم اين آخرين نامه را به نظر دوستان عزيز و هممسلکهاى ايرانيِ من برسانيد و زبانى به آنها بگويى شما که ميوهٔ رسيدهٔ ايران هستيد براى بيداريِ ايرانى دامن همت به کمر زدهايد از حبس و قتال نترسيد، از جهالت ايرانى خسته نشويد، از حرکات مذبوحانهٔ سلاطين متوحّش نگرديد، با نهايت سرعت بکوشيد با کمال چالاکى کوشش کنيد، طبيعت به شما يار است و خالق طبيعت مددکار، سيل تجدّد به سرعت به طرف مشرق جارى است. بنياد حکومت مطلقه منعدم شدنى است، شماها تا مىتوانيد در خرابيِ اساس حکومتِ مطلقه بکوشيد نه به قلع و قمع اشخاص، شما تا قوّه داريد در نسْخِ عاداتى که ميانهٔ سعادت و ايرانى سدِ سديد گرديده کوشش نماييد نه در نيستيِ صاحبان عادات، هرگاه بخواهيد به اشخاص مانع شويد وقت شما تلف مىگردد، اگر بخواهيد به صاحب عادت سعى کنيد باز آن عادت ديگران را بر خود جلب مىکند، سعى کنيد موانعى را که ميانهٔ الفت شما و ساير ملل واقع شده رفع نماييد گول عوامفريبان را نخوريد.
|
|
| پير جابر، روستاى ممقا، آذرشهر، تبريز
|
|
اين بنا در روستاى ممقان، از توابع آذرشهر واقع شده و محل دفن پير جابر از عرفاى آن دوره است. اين مقبره سنگنبشته و کتيبهاى ندارد. فقط سه لوح قبر و چهار قطعه سنگ کم عرض بر رويهٔ بيرونى ديوارهاى غربى و جنوبى زاويه آن تعبيه شده است که مجموعاً قسمتى از کتيبهٔ ديوارههاى يک قبر قديمى را تشکيل مىدهند. يکى از کتيبهها تاريخ ۱۱۳۵ هـ.ق را دارد و يکى ديگر متعلق است به قبر شخصى به نام حاجى آقا که قدمت آن به قرون يازده و دوازده هجرى مىرسد.
|
|
| حرم امام خمينى (ره)، تهران
|
|
مرقد امام خمينى (ره) رهبر انقلاب اسلامى ايران که يکى از شلوغترين و پر رفت و آمدترين مراکز زيارتى شهر تهران است، در محوطهاى بسيار گسترده ساخته شده است. احداث دانشگاه، زائرسرا، مراکز تجارى، خدماتى و ... در دستور توسعهٔ اطراف حرم قرار گرفته است. بناى حرم و سبک معمارى آن قداست و زيبايى ويژهاى به جنوب شهر تهران بخشيده است که چشمانداز آن از دوردستها پيداست. به ويژه در شبهاى تاريک، گنبد طلايى آن جلوهاى زيبا دارد. در فضاى سبز اطراف حرم، مغازههاى متعدد برپا شده که مىتواند پاسخگوى نيازهاى زائران باشد. به تازگى محوطهٔ بازى کودکان نيز در آن ساخته شده است.
|
|
در اطراف حرم، چهار گلدسته به بلندى ۹۱ متر و به نشانهٔ سن مبارک حضرت امام ساخته شده؛ ارتفاع حرم تا نوک چراغ پرچم، سن رحلت معظمله را نشان مىدهد و دور گنبد با ۷۲ لاله به نام ۷۲ تن تزئين شده است. پنج در ورودى به اسم پنج تن دروازههاى حرم را تشکيل مىدهد.
|
|
| زيارتگاه شاه شهيد (نيايشگاه مهرى)، خربز، بندرعباس
|
|
در مجاورت آثار شهر باستانى خربز و در بالاى صخره نيايشگاه مهرى، در لبهٔ پرتگاه، زيارتگاهى معروف به شاه شهيد وجود دارد. با اين که آثار قبرى در اين زيارتگاه ديده نمىشود، معهذا مردم از دور و نزديک براى زيارت و نذر و نياز به آن روى مىآورند.
|
|
زيارتگاه شاه شهيد يا نيايشگاه مهرى از دو اتاق ۳×۴ و از خشت و گل به صورت تودرتو ساخته شده است و به هيچ وجه با زيارتگاههاى داخلى کشور، از حيث ساختمان، قابل مقايسه نيست. در جلوى محوطهٔ زيارتگاه شاه شهيد، حوض آب کوچکى وجود دارد و در کنار حوض، يک درخت تمبر يا به اصطلاح محلى «چيچغ» روييده است که مورد توجه زائران است.
|
|
| زيارتگاه شيخ اندرآبى، جزيرهاندرآبى، قشم
|
|
روبهروى بندر لافت و در شمال جزيرهٔ قشم - بين بندر لافت و خمير - جزيره کوچکى به نام شيخ اندرآبى وجود دارد که در موقع مد دريا، قسمتهايى از آن به زير آب مىرود. فاصلهٔ بين بندر لافت و جزيرهٔ شيخ اندرآبى را مىتوان با يک قايق موتورى در مدت پنج دقيقه طى کرد.
|
|
در حاشيهٔ شمالى جزيرهٔ شيخ اندرآبى که سطح آن از ساير قسمتهاى جزيره پايينتر است، تعداد زيادى درخت حرا و در جنوب شرقى جزيره نيز گنبد سفيدى موسوم به زيارتگاه شيخ اندرآبى يا قدمگاه شيخ وجود دارد. در هنگام جزر، بر وسعت جزيره افزوده مىشود و در موقع مد و بالا آمدن آب دريا، مساحت آن کاهش مىيابد. در حال حاضر، کسى در اين جزيره زندگى نمىکند. اين زيارتگاه مورد احترام ماهيگيران و دريانوردان است.
|