|
| آرامگاه امامزاده ابراهيم آمل، آمل
|
|
ساختمان اين امامزاده چهار ضلعى و مشتمل بر بدنهٔ آجرى و گنبد هرمى شکل است. بر روى در و صندوق چوبين آن، کتيبههايى حک شده است که تاريخ بناى ساختمان امامزاده را در سال ۹۲۵ هجرى قمرى نشان مىدهد. کتيبههاى اين بقعه و متن آنها به ابومحمد ابراهيم از فرزندان امام موسى کاظم (ع) و برادرش ابوالمعلى يحيى و مادر ايشان تعلق دارد و در سال ۹۲۵ هجرى قمرى، به وسيلهٔ خواجه نامدار اين درويش ساخته شده و بانى آن عبدالله ابن شاه قاضى بوده است.
|
|
اين امامزاده به دليل آثار نفيس چوبى از قبيل در، صندوق و همچنين تزئينات و کتيبههاى زيباى قاجارى اهميت هنرى و تاريخى دارد.
|
|
| آرامگاه امير حيدر، اسفندقه، جيرفت
|
|
اين بنا در دولتآباد اسفندقه از توابع جيرفت واقع شده و متعلق به دورهٔ صفوى است. بنا داراى گنبد دو پوشه، ايوانهاى دو طبقه، چند طاقنما و چند راهرو است. نقشه بنا از داخل چهار ضلعى است که در بالا آن را به هشت ضلع و هشت طاقنما تبديل نمودهاند و سپس گنبد مدور يک پوش را بر آن ساختهاند. جبههٔ خارجى بنا آجرى و بدنه ازارهٔ داخلى بنا داراى رنگآميزى جالبى است. مطالب و يادبودهاى متعددى در داخل بنا با خطوط خوش و ممتاز نستعليق و نسخ عالى نوشته شده که نشاندهندهٔ اخلاص قلبى و تجليل مقام معنوى صاحب مزار است. تاريخ اين نوشتهها بين سالهاى ۱۰۰۲، ۱۰۱۲ و ۱۰۸۲ هـ.ق است. در داخل مقبره چند سنگ قبر مرمر بسيار زيبا ديده مىشود. اين آرامگاه داراى تزئينات گچبرى و نقوش هندى شاخ و برگ و اسليمى با نقش شاهعباسى است. اين بنا تحت شماره ۵۳۲ به ثبت تاريخى رسيده است.
|
|
| آرامگاه امير لالپا، كهكيلويه(دهدشت)
|
|
به فاصلهٔ تقريبى ۳۵ کيلومترى جنوب شرقى کهگيلويه، در ميان دو رشته کوه موازى، کوه سياه (جهت غربي) و کوه سفيد (جهت شرقي) يک گورستان تاريخى وجود دارد که به دلى مهربان يا مهرگان معروف است. کنار گورستان جديد و قديم آن تعدادى سکه مربوط به شاهان ايلامى خوزستان به دست آمده است.
|
|
آرامگاهى نيز در آنجا وجود دارد که به نام قبر «امير لالپا» معروف است و به خاندان جمالالدين عمر لالپا، عموزادهٔ اتابک از اتابکان بزرگ تعلق دارد. بناى اين آرامگاه چهارگوش، چهار متر طول، سه متر عرض و چهار متر ارتفاع دارد و با سنگهاى منظم تراشيده و ساخته شده است. بر بدنهٔ آن با خطى نامنظم عبارت «قبر امير عليا سراجالدين لالپا» ديده مىشود.
|
|
| آرامگاه باباسيفالدين، درهشهر
|
|
آرامگاه باباسيفالدين در شمال شرقى دره شهر، در دامنهٔ تپهاى موسوم به «چهار طاق» قرار دارد. در داخل مقبره، دو قبر است که روى آنها سنگ نبشتهاى وجود ندارد. در بالاى در ورودى، سنگنوشتهٔ کوچکى نصب شده و روى آن چنين نوشته شده است. «امير غلامرضا خان هاشمى در سنه ۱۳۵۰ بقعه امامزاده سيد سيفالدين (ع) را تعمير نموده است.» مصالح به کار رفته در مقبره از سنگ، گچ و آجر است و روى بقعه را نيز با گچ سفيدکارى کردهاند. در اطراف اين آرامگاه درختان چند صد سالهٔ تاريخى وجود دارد.
|
|
| آرامگاه باباافضل كاشانى، كاشان
|
|
آرامگاه افضلالدين محمد بن حسن کاشانى، فيلسوف و شاعر معروف - متوفاى ۷۰۷ هـ.ق - در قريهٔ مرق، در ۳۰ کيلومترى جنوب غربى کاشان واقع شده است.
|
|
ساختمان اين بقعه مشتمل بر حرم چهار ضلعى، ايوان با ستونهاى چوبى و گنبد کاشىکارى شدهٔ هرمى شکل دوازده ضلعى است. اصل بنا را متعلق به دورهٔ مغول مىدانند؛ ولى در دورانهاى بعد، الحاقاتى بدان افزوده شده است.
|
|
بقعه داراى گردنى بلند و يالهاى دوازدهگانهاى است که با پوشش کاشى زينت داده شده است. داخل بقعه تزئينات نقاشى دارد که جلوهٔ خود را در زير اندود گچ، از دست داده است. در داخل بقعه، محراب گچبرى زيبايى وجود دارد که سطح داخل طاقنماگونهٔ آن با نگارههاى گياهى تزئين يافته و حاشيهٔ پهن دور آن را کتيبهٔ قرآنى (اسراء، آيهٔ ۷۸) زينت بخشيده است. کتيبهاى در چهار بيت به تاريخ ۱۱۰۱ هـ.ق و کتيبهاى در دو بيت به خط نستعليق به تاريخ ۱۲۶۹ هـ.ق در بقعه وجود دارد. صندوق چوبى روى مرقد داراى دو گونه تزئين در مايهٔ گل و بوته و نقشهاى هندسى گره مرکب از نوع طرحهاى ستارهٔ پنجپر و شش ضلعىهاست. کتيبهٔ دور صندوق به خط نسخ حاوى سورهٔ نور و آيات ديگرى از قرآن مجيد است. بر روى صندوق نيز صلوات دوازده امام و تاريخ «شهر فى ذىالحجهالحرام سنهٔ اثنى عشر و تسمائته هجريه [۹۱۳ ق.] حوره العبد محمود بن حبيب اللّه» ثبت شده است. در کنار قبر باباافضل، قبر ديگرى با پوششى از کاشىهاى خشتى فيروزهاى قرار دارد که به قبر «پادشاه زنگ» معروف است. بعضى از محققان معتقدند که او يکى از سلاطين زنگبار است که در سفر به ايران، مجذوب باباافضل شده و به خدمت وى درآمده است.
|
|
اين اثر به شمارهٔ ۳۷۳، در فهرست آثار تاريخى ايران به ثبت رسيده است.
|
|
|
آرامگاه باباتوکل، مدفن يکى از شاعران قرن چهارم هجرى است و در شمال شرقى شهرستان بجنورد قرار گرفته است.
|
|
| آرامگاه باباركنالدين، اصفهان
|
|
در ضلع جنوبى زايندهرود و مجاور جادهٔ قديم شيراز، در قبرستان قديمى اصفهان - تخت پولاد - آرامگاه يکى از عرفاى مشهور قرن هشتم هجرى به نام بابارکنالدين مسعود بن عبداللّه بيضاوى واقع شده است که در تاريخ يکشنبه ۲۶ ربيعالاول سال ۷۶۹ هـ.ق وفات يافته و در اين مکان دفن شده است. قبرستان تخت پولاد مدفن عدهٔ زيادى از مشاهير، علما، فقها، شعرا و خوشنويسانى است که از عهد صفويه به بعد، در اصفهان وفات يافتهاند و در اطراف قبر بابارکنالدين، به فواصل دور و نزديک، دفن شدهاند و نسبت به قبر بابارکنالدين جديدترند. اين قبرستان، تا اواخر عهد صفوى، به قبرستان بابارکنالدين نيز شهرت داشته است، و حتى پل معروف خواجو نيز به پل بابارکنالدين مشهور بوده و شاردن، سياح فرانسوى صريحاً اين نکته را ذکر کرده است.
|
|
ساختمان زيباى گنبد بابارکنالدين، از حيث هندسى و اِشراف بر ساير گنبدها، امتيازى خاص دارد و به شکل هرم دوازده ترک است (گنبدهاى هرمى شکل که به شکل کلاه درويشان است، فقط بر روى قبر دراويش و عرفا ساخته شده است؛ از جمله مقبرهٔ باباقاسم در اصفهان). بناى قلعهٔ بابارکنالدين، به صورت فعلى آن، به امر شاهعباس به اتمام رسيده است. نماى خارجى بنا و سردرِ آن کاشىکارى شده است. قاعدهٔ گنبد، مخمس متساوىالاضلاع است و پنج ايوان مشابه بر گرداگرد محوطهٔ زيرگنبد ساخته شده و آرامگاه بابارکنالدين در داخل يکى از ايوانها واقع است و بر روى آن سنگ بزرگ مرمرى به طول بيش از ۲ و عرض ۱/۱۶ متر قرار دارد. اين ايوان به وسيلهٔ نردهاى مشبک و چوبى، از صحن مرکزى مجزا شده و قطعه سنگ مرمر نفيسى به طول ۱۶۳ و عرض ۸۹ سانتىمتر که کتيبهٔ آن معرف شخص متوفاست، به طور عمودى در کنار آن نصب شده است. کتيبهٔ سردرِ بقعهٔ بابارکنالدين، به خط ثلث بر زمينهٔ کاشى لاجوردى، به نام شاهعباس کبير و به خط محمد صالح اصفهانى در تاريخ ۱۰۳۹ هـ.ق نوشته شده است.
|
|
از کاشىهاى زينتى اين مقبره، تنها کتيبهٔ زيباى پيشخوان ورودى و پوشش چهار ضلع از دوازده ضلع سقف هرميِ بنا باقى مانده است. با اين حال، هنوز يکى از زيباترين ابنيهٔ عصر صفوى به شمار مىرود. آراستگى و تناسب کامل ابعاد هر يک از قسمتهاى بنا که بسيار دقيق و متجانس ساخته شدهاند، از ويژگىهاى اين اثر تاريخى است. اين آرامگاه در سال ۱۲۰۰ هـ.ق تعمير شده و کتيبهاى بر لوح سنگى و به خط نستعليق در آن نصب شده است.
|
|
|
يکى ديگر از ديدنىهاى شهر همدان، آرامگاه باباطاهر است. باباطاهر که حدوداًً در اواخر قرنِ چهارم و اوايل قرن پنجم مىزيست. از شعرا و عرفاى بزرگ روزگار خويش بوده است. بيشتر دوران زندگى او در فقر گذشت. او يکى از مشهورترين دوبيتى سرايان ايرانى است که گذشت زمان نتوانسته است دوبيتىهاى شورانگيزش را که با لهجه لرى سروده شده است از يادها بزدايد.
|
|
از باباطاهر علاوه بر دوبيتىها، آثار ادبى ديگرى نيز به جا مانده است که از آن جمله مىتوان به دو قطعه، چند غزل، مجموعهٔ کلمات قصار عربى و کتابى به نام سرانجام اشاره نمود. باباطاهر در مجموعهٔ کلمات قصار عربى، عقايد عرفانى خود را علم معرفت و ذکر و عبادت و وجد و محبت بيان کرده است که مشتمل بر ۴۲۰ ذکر عارفانه در پنجاه باب و همراه با خاتمهاى در موضوعات متفرقه است. کتاب «سرانجام» وى مشتمل بر دو بخش است که بخش نخست آن رسالهاى است با کلمات قصار در عقايد عرفا و صوفيان و بخش دوم نيز رسالهاى است به نام «الفتوحات الربانى فى اشارات الهمداني» که گويا شارح آن جانى بيک همدانى است.
|
|
آرامگاه باباطاهر بر فراز تپهاى در شمال غربى همدان قرار دارد. اين بنا در طول اعصار و قرون شاهد تخريب و بازسازىهاى متعدد بوده است. در قرن ششم هجرى يک برج هشت ضلعى آجرى بر روى قبر باباطاهر ساخته شد که بعدها بر اثر مرور زمان ويران شد. در زمان پهلوى اول از طرف شهردارى همدان بناى جديدى به جاى بناى قديمى ساخته شد که مصالح آن عمدتاً آجر بود. در جريان همين بازسازى، لوح کاشى مربوط به قرن هفتم هجرى، که هم اکنون در موزهٔ ايران باستان نگهدارى مى شود، به دست آمد. بر روى اين کاشى فيروزهاى رنگ، آيات قرآن مجيد به خط کوفى برجسته نوشته شده است، ساختمان جديد در سال ۱۳۲۹ آغار و در سال ۱۳۳۱ تکميل گرديد. اما اين بنا نيز درخورد مقام عرفانى باباطاهر نبود. لذا در سال ۱۳۴۶ بناى ديگرى ساخته شد و در سال ۱۳۴۹ به پايان رسيد.
|
|
آرامگاه جديد شاهکارى ممتاز و بديع از معمارى عصر جديد است که طرح اصلى آن تلفيقى از معماريِ قرنهاى هفتم و هشتم هجرى و عصر حاضر است. برج آرامگاه بر قاعدهٔ هشت ضلعى قرار گرفته است که ارتفاع آن از سطح فوقانى تپه ۲۳۵ سانتىمتر و از کف خيابان ۲۸۰ سانتىمتر است. ستونهاى هشتگانهٔ برج، قطعه سنگ مزار و کف، پلهها و فرش اطراف آرامگاه از سنگ گرانيت حجارى شده است و بناى اصلى نيز به ابعاد ۱۰×۱۰ متر با مجموعهاى از منشورها پوشيده شده و داراى مدخلهاى ورودى و منفذهاى نور است. نما و فرش بنا عمدتاً از سنگ است و در داخل آن کتيبههايى از کاشى وجود دارد.
|
|
در محوطهٔ داخلى آرامگاه ۲۴ دو بيتى از سرودههاى باباطاهر که بر روى ۲۴ قطعه سنگ مرمريت نوشته شده، نصب گرديده است. دو لوحهٔ برنجى نيز در محوطه داخلى نصب شده است که يکى از آنها اسامى هيأت مؤسس انجمن آثار ملى به هنگام ساختمان آرامگاه و ديگرى نام برخى از شخصيتهايى است که در کنار باباطاهر دفن شدهاند.
|
|
مساحت کل زيربناى آرامگاه و باغ آن حدود ۸۹۶۵ مترمربع برآورد شده است.
|
|
ترانههاى شورانگيز باباطاهر که با لحن دلپذير لرى سروده شده ترجمان روح و قلب حساس و پرسوز اين عارف گرانمايه است و اهل ذوق و حال را با جذبهٔ خاصى تحت تأثير و سحر خود قرار مىدهد.
|
|
در اينجا چند دوبيتى از باباطاهر، براى بيشتر آشنا شدن با جان پرسوز و گداز اين عارف نامدار آورده مىشود:
|
|
يکى برزيگرى نالون در اين دشـت
|
به چشمِ خونفشان، آلالـه مىکشــت
|
همى کشت و همى گفت اى دريغا
|
که بايد کشتن و هشتن در اين دشت
|
|
غــم عشقــت بيابــون پرورم کـرد
|
هــواى بخــت بىبــال و پـــرم کــــرد
|
بــه مو گفتـى صبورى کن صبورى
|
صبورى طرفه خاکـى بــر ســرم کـــرد
|
|
دو زلفونــــت بــــود تــارِ ربابــم
|
چــه مىخواهــى از ايــن حــالِ خرابم
|
تــه کــه بــا مو سرِ يارى ندارى
|
چــرا هــر نيمهشــو آيــى بــه خوابــم
|
|
بــه صحــرا بنگرم صحرا ته وينم
|
بــه دريــا بنگـــرم دريـــا تـــه وينـــم
|
به هر جا بنگرم کوه و در و دشت
|
نشــان از قامــتِ رعنـــا تــه وينـــــم
|
|
مــو آن رنـدم که نامم بى قلنــدر
|
نــه خــوان ديـرم نه مان ديرم نه لنگر
|
چــو روز آيــه بگــردم گردِ کويـت
|
چــو شــو آيــه بــه خشتى وانهم ســر
|
|
جــره بازى بدم، رفتم به نخجيــر
|
سيـــهدستــى زده بــر بــالِ مــو تيــــر
|
بــوره غافل مچر در چشمهساران
|
هــر آن غافــل چــره غافــل خوره تيـر
|
|
ســرِ کــوهِ بلــن چنــدان نشينــم
|
کــه لالــــه ســــر درآره مــــو بچينــــم
|
چــو لالــه بىوفــا بــو بىوفا بــو
|
نگــــارِ بــىوفـــا مـــو چـــون گزينــــم
|
|
نگــارِ تــازهخيــزِ مـــا کجايــــي؟
|
بــه چشمــان سرمــه ريــزِ ما کجايي؟
|
نفــس بــر سينــهٔ طاهــر رسيده
|
دمِ رفتــــن عزيـــــزِ مـــــا کجايــــي؟
|
|