|
|
در تمام دوره ده تا دوازده هجرى نظم داستانهاى عاشقانه و پديد آوردن مجموعه از مثنوىهائى که در اين زمينه ساخته مىشده محل توجه و علاقهٔ شاعران بود. ويژگى همهٔ اين منظومهها نازلتر بودن آنها است از آنچه پيشتر تا عهد جامى و هاتفى، ساخته شده بود، و سادهتر بودن و کوتاهتر بودن. بعضى از اين مثنوىها که شاعران سرودن آنها را تعهد کرده بودند ناتمام و برخى چنان کوتاه است که گوئى منظور از ساختن آنها رفع تکليف و اطاعت از امر سفارش دهنده و تعجيل در دريافت پاداش و انعام بوده است و بس. سادگى زبان و عارى بودن مطلب از ساز و پيرايههائى که استادان داستانسراى پيشين در اثرهاى خود بهکار مىبردند، و نيز خالى بودن آنها از تفنّنهائى که در منظومههاى معروف سابق مىبينيم از ويژگىهاى اين منظومههاى عهد صفوى است.
|
|
عدهاى از اين مثنوىها متضمّن داستانهائى است از موضوعهاى ابتکارى مانند 'سوز و گداز' يا تمام مثنوىهاى 'قضا و قدر' و يا همهٔ داستانهائى که از راه ترجمه از اصل هندى بهوجود آمده باشد مثل نل و دمن، کامروپ و کاملتا، مدهمالت، هيرورانجهن و جز آنها. منظومههاى 'محمود و اياز' و 'سليمان و بلقيس' و امثال آنها را هم مىتوان تا حدّى داراى همينگونه موضوعها دانست که از داستانهاى مورد توجه و نوعى تقليد همراه با بعضى ابتکارها بود. برخى از مثنوىها که استقبالى از يوسف و زليخا ولى در اسم و موضوع بهجز آن بوده در شمار اين دستهٔ اخير از تقليدهاى مقرون به ابتکار شمرده مىشود.
|
|
در همهٔ اين دستههاى چندگانه نفوذ شاعران پيشين که در نظم داستانها شهرت داشتهاند، خاصه نظامى و خسرو و همچنين دو شاعر قريبالعهد به اين دوره يعنى جامى و هاتفى آشکار است.
|
|
از ميان آنها که در اين عهد به نظم يک يا چند منظومهٔ داستانى و يا به جواب گفتن مجموعههائى از مثنوىهاى پيشين، و يا ترجمهٔ منظوم داستانهاى هندى، و يا ابتکار و ايجادِ داستانى به اقتفاء گذشتگان پرداخته باشند شاعران زيرين را مىتوان در اينجا ياد کرد:
|
|
- ضميرى اصفهانى (م ۹۷۳ هـ) صاحب: ناز و نياز، وامق و عذرا، ليلى و مجنون، اسکندرنامه و بهار و خزان.
|
|
- قاسمى گنابادى (م ۹۸۲ هـ) ليلى و مجنون و خسرو و شيرين نظامى گنجهاى را تقليد نمود.
|
|
- محمدقاسمخان موجى (م ۹۷۹ هـ) يوسف و زليخا و ليلى و مجنون داشت.
|
|
- سعدالدين رهائى خوافى (م.ح ۹۸۳ هـ) ليلى و مجنون به نظم آورد.
|
|
- عبدى بيگ شيرازى (م ۹۸۸ هـ) که دو خمسه ترتيب داده است، منظومههاى دفتر درد و جام جمشيدى را در برابر خسرو و شيرين ـ مجنون و ليلى و خزائنالملوک را بر وزن ليلى و مجنون ـ هفت اختر و انوار تجلّى را به استقبال از هفت گنبد آئين اسکندرى و فردوسالعارفين را در برابر شرفنامه و اقبالنامه سرود.
|
|
- محمود بيگ سالم تبريزى منظومههاى مهر و وفا، ليلى و مجنون، يوسف و زليخا را سرود.
|
|
- وحشى بافقى (م ۹۹۱ هـ) منظومههاى فرهاد و شيرين و ناظر و منظوم را سروده است.
|
|
- عرفى شيرازى (م ۹۹۹ هـ) فرهاد و شيرين ناتمامى ساخت.
|
|
- ميرمعصوم نامى صفوى منظومهٔ حسن و ناز را که نظير يوسف و زليخا است، و پرى صورت را در برابر ليلى و مجنون به نظم آورد.
|
|
- ناظم هروى (م ۱۰۸۱ هـ) يوسف و زليخاى خوبى بر وزن و به استقبال از يوسف و زليخاى جامى دارد.
|
|
- فيضى فياضى (م ۱۰۰۴ هـ) طرحى براى سرودن يک 'پنجنامه' در برابر پنج گنج نظامى داشت. از اين طرح آنچه به نهايت رسيده مرکز ادوارونل و دمن است.
|
|
- نواب ميرزا قوامالدين جعفر آصفخان متخلص به 'جعفر' (م ۱۰۲۱ هـ) منظومهاى دارد بهنام 'نورنامه ' که سخنشناسان عهد او و پس از وى آن را از بهترين تقليدهائى دانستهاند که از خسرو و شيرين نظامى شده است.
|
|
- حکيم شفائى اصفهانى (م ۱۰۳۷) منظومهٔ مهر و محبّت را در برابر خسرو و شيرين سروده است.
|
|
- روحالامين ميرجمله (م ۱۰۴۷ هـ) به تقليد از نظامى منظومههاى 'ليلى و مجنون' ، 'شيرين و خسرو' و آسمان هشتم (در برابر هفت گنبد) را به نظم آورد.
|
|
- ميرعقيل کوثرى (م بعد از ۱۰۱۵ هـ) فرهاد و شيرين دارد.
|
|
- ميرمحسن رازى (م ۱۰۲۰ هـ) مثنوى شيرين و خسرو را به اقتفاء نظامى نظم کرد.
|
|
- زلالى خوانسارى (م ۱۰۲۵ هـ) هفت مثنوى دارد که از آن ميان ذره و خورشيد در برابر سبحةالابرار جامى، و آذر و سمندر يا گل و بلبل در برابر ليلى و مجنون نظامى، و سليماننامه يا سليمان و بلقيس بر وزن اسکندرنامهٔ نظامى، و محمود و اياز بر وزن خسرو شيرين است.
|
|
- محمدشريف کاشى (م ۱۰۲۶هـ) خسرو و شيرين دارد و همچنيناند شاپور تهرانى (م ۱۰۴۰ هـ) و ميزا ملک مشرقى (م ۱۰۵۰ هـ) و ابراهيم ادهم (م ۱۰۶۰ هـ) و محمدطاهر و صلى تهرانى.
|
|
- محمدقاسم ظرافت لاهورى منظومهٔ عاشقانهاى مانند خسرو و شيرين سرود بهنام 'ثمرةالفؤاد و نتيجةالوداد' در دو دفتر.
|
|
- ميرزا ارجمند آزاد کشميرى پسر عبدالغنى بيک کابلى کشميرى (م ۱۱۳۹ هـ) منظومهاى دارد موسوم به 'نياز و ناز' که نظيرهاى است بر خسرو و شيرين.
|
|
- منظومهٔ شاهد و مشهود داستانى عاشقانه است بر وزن حديقهٔ سنائى غزنوى، از محمدعظيم بن محمد جعفر متخلص به 'اکسير' که به 'عظمياى اکسير' نيز شهرت داشته و ديوان غزل دارد.
|
|
- بينش کشميرى (م ۱۰۸۵ هـ) از شاعران معروف سدهٔ يازدهم مثنوىهائى دارد که از آن ميان شور خيال تقليدى از خسرو و شيرين و رشتهٔ گوهر در برابر هفت گنبد است. مثنوىهاى ديگرش غير از بينش ابصار که استقبال از مخزنالاسرار است، در مدح اورنگ زيب و بزرگان عهد او و وصف کشمير و لاهور است و اينگونه مثنوىها که بهويژه در وصف کشمير سروده شده باشد در اين عهد متعدّد است.
|
|
- حياتى گيلانى (م ۱۰۲۸ هـ) منظومهٔ سليمان و بلقيس به بحر متقارب مثمن مقصور در سه هزار بيت دارد.
|
|
- ميرمحمد مؤمن عرشى (م ۱۰۹۱ هـ) مهر و وفا را به استقبال از خسرو و شيرين به نظم کشيد.
|
|
در عهد صفوى به دستهاى از داستانهاى منظوم بازمىخوريم با عنوان 'قضا و قَدَر' . مدار اين داستانها بر حکايت از واقعهاى است که از قضا رخ داده و در زندگى قهرمان داستان تغيير عظيم پديد آورده، او را به عشقى گرفتار نموده، به حرمان و يأس افکنده، از يارى جدا داشته و به فراقى گرفتار ساخته است. در اينگونه منظومهها، اگر آن را نيک بفشاريم، همهٔ مطلب در چند بيت معدود گنجائى دارد، اما رسم بر آن بود که شاعر آن را بپروراند و با توصيفهاى متناسب با موضوع شاخ و برگى دهد و از سادگى بيرون آرد، و اين نوعى از طبعآزمائىهاى صاحب طبعان در آن روزگار بود.
|
|
از جملهٔ کسانى که در عهد صفوى از اينگونه منظومهها پرداختهاند سليم تهرانى (م ۱۰۵۷ هـ) و طالب آملى (م ۱۰۳۵ هـ) و حکيم رکنا مسيح (م ۱۰۶۶ هـ) و سليم يزدى (سدهٔ يازدهم) و ميزا نورالله اصفهانى متخلص به ضياء (سدهٔ يازدهم) و ميريحيى کاشى (م ۱۰۶۴ هـ) را مىتوان ياد کرد.
|
|
دستهاى از داستانهاى منظوم اين عهد ترجمههائى هستند از ادب هندى که از پارهاى، ترجمههاى منثور نيز موجود است. اين کار هم از سدهٔ دهم آغاز شده و تا پايان عهدى که مطالعه مىکنيم ادامه داشته و معمولاً در نظم آنها شاهکار نظامى، خسرو و شيرين، و وزن و شيوهٔ تنظيم آن مورد توجه بوده است. از جملهٔ قديمىترين آنها يکى ترجمهٔ منظوم 'رامايانا' است که به فرمان جلالالدين اکبر و به همت ملاعبدالقادر بداؤنى به سال ۹۹۷ هـ انجام شد و اينکه بعضى آن را به فيضى فياضى نسبت دادهاند درست نيست. همين داستان يکبار ديگر بهوسيلهٔ مسيحا پانىپتى در عهد پادشاهى جهانگير (۱۰۱۴-۱۰۳۷ هـ) به شعر درآمده و منظومهٔ مفصلى از اين راه فراهم شده که به طبع رسيده و مشهور است.
|
|
فيضى فياضى (م ۱۰۰۴ هـ) منظومهٔ مشهور خود نلودمن، از منظومهٔ معروف حماسى هند مهابهارا تا اخذ کرد و کار خود را در نقل آن به نظم فارسى در سال ۱۰۳۳ به پايان برد.
|
|
چند سالى بعد نوعى خبوشانى (م ۱۰۱۹ هـ) موضوع مثنوى معروف خود 'سوز و گداز' را از سرگذشت زنى هندو گرفت.
|
|
داستانهاى منظوم از اين نسخ که بعد از اين روزگار در هندوستان ساخته شده باشد متعدّد است و از آن جمله داستان کامروپ و کاملتا است که چند تن از شاعران آن عهد در هندوستان آن را به نظم کشيدند. از اينگونه داستانهاى منظوم که داراى موضوع هندى و ترجمه از آن زبان باشد فراوان است.
|
|
بعضى از منظومههاى عاشقانهٔ اين عهد سرگذشت واقعى شاعرانى است که در دام عشق افتادند و سپس يا خود به شرح داستان خويش پرداختند و يا دوستى همراز آن را به نظم آورد. منظومهاى از نوع اول 'ناظر و منظور' حاجى ابرقوهى و منظومهاى از نوع دوم 'واله و سلطان' فقير دهلوى است.
|