یکشنبه, ۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 26 January, 2025
مجله ویستا

خودمراقبتی زنان، پس از زایمان (2)


ساير روش‌هاي جلوگيري از بارداري
IUD: جزو روش‌هاي جلوگيري طولاني اثر و با ميزان شكست پايين مي‌باشد. بعضي مطرح كرده‌اند كه انقباضات رحمي كه در هنگام شيردهي ايجاد مي‌شود ممكن است سبب دفع IUD شود ولي نتايج مطالعه‌اي كه توسط برخي محققين انجام شد، نشان داده است كه IUD چه در طي ده دقيقه پس از زايمان و چه در فاصله‌ي دورتر از 42 روز پس از زايمان جاگذاري شود خطر دفع IUD افزايش نمي‌يابد. همچنين بين IUD هورموني (Mirena) و IUD مسي (Cu T380A) از نظر ميزان شكست، تقاضا براي خارج كردن،‌ ميزان شيردهي و رشد نوزاد در يك سال اول پس از تولد تفاوتي ديده نشده است.

روش‌هاي هورموني: به عنوان يك فرضيه چنين عنوان شده است كه هورمون‌هايي كه توسط نوزاد از طريق شير مادر خورده مي‌شود ممكن است سطح خوني بالاتر از سطح انتظار در بدن نوزاد پيدا كند (چون كبد نارس نوزاد قادر به متابوليزه كردن كامل هورمون‌ها نيست، همچنين كليه‌هاي نارس نوزاد ممكن است قادر به دفع اين هورمون‌ها نباشند و همچنين توانائي اتصال پروتئين پلاسما ممكن است در بدن نوزاد پايين‌تر از حد موردنظر باشد). البته اين نكته نيز حائز اهميت است كه هورمون‌هاي موجود در شير ممكن است به طور كامل نتوانند از روده‌ي نوزاد جذب شوند.

اكثر متخصصين براي شروع روش‌هاي هورموني جلوگيري از بارداري حداقل شش هفته صبر مي‌كنند تا شيردهي به طور كامل تثبيت شود. به صورت نظري چنين مطرح مي‌شود كه اگر هورمون‌ها قبل از شش هفته تجويز شوند ممكن است حداكثر شيردهي حاصل نشود (به دليل تداخل هورمون‌ها با افزايش سطح هورمون پرولاكتين).
 
روش‌هاي هورموني صرفا پروژستيني شامل قرص‌هاي خوراكي، آمپول تزريقي DMPA و كپسول‌هاي كاشتن نور پلانت اثر مضري بر شيردهي ندارند و نشان داده شده كه بدون توجه به وجود يا عدم وجود شيردهي در چهار تا شش هفته پس از زايمان مي‌توان بدون هيچ مشكلي مصرف آنها را آغاز كرد. ضمنا در طي يك پيگيري سه ساله اين داروها هيچ اثر مضري بر رشد نوزاد نداشته‌اند. حتي نشان داده شده كه روش‌هاي صرفا پروژستيني اگر در طي هفته‌ي اول پس از زايمان آغاز شوند هيچ تاثيري بر ميزان شيردهي، نياز به تغذيه‌ي كمكي و يا رشد نوزاد نداشته است.
 
به طور كلي توصيه مي‌شود كه مادران شيرده از روش‌هاي جلوگيري از بارداري حاوي هورمون استروژن استفاده نكنند و يا حداقل اينكه در شش ماه اول پس از زايمان از اين نوع روش‌ها استفاده نشود. در مطالعه‌اي كه WHO انجام داده است ميزان حجم شير در مادراني كه قرص‌هاي تركيبي كنتراسپتيو (مانند LD و HD) مصرف مي‌كردند نسبت به روش‌هاي صرفا پروژستيني به طور چشمگيري كاهش داشته است.

اختلالات عملكرد مثانه و ركتوم
شيوع بي‌اختياري ادرار پس از زايمان حدود 43-6 درصد دارد. چندين مطالعه‌ي مروري نشان داده است كه ورزش‌هاي كف لگن در جلوگيري و درمان بي‌اختياري ادراري پس از زايمان در طي 12 ماه اول بسيار موثرند. به خصوص زناني كه علائم بي‌اختياري را در طول بارداري و يا در سه ماه اول پس از زايمان نشان مي‌دهند در خطر بالاتري قرار دارند و از ورزش‌هاي قوي‌سازي عضلات كف لگن سود بيشتري خواهند برد.
 
در مطالعه‌اي ديگر شيوع فاكتورهاي همراه با بي‌اختياري مدفوع را در بين زنان در طي 12 ماه پس از زايمان مورد بررسي قرار داده‌اند. ميزان شيوع بي‌اختياري براي مدفوع سفت 6/2 درصد و براي مدفوع شل 4/9 درصد بوده است و به طور كلي 9/6 درصد زنان يك يا هر دوي اين شكايات را داشته‌اند. مهمترين فاكتورهاي خطر سن بالا، چند زايماني، زايمان‌هاي سخت و بوسيله ابزار، پارگي‌هاي درجه‌ي سوم و چهارم پرينه و زنان با افزايش تحرك مفاصل مي‌باشد.
 
در مطالعه‌اي كه توسط Fitzpatrick و Brien در مركز زنان دوبلين در رابطه با آسيب‌هاي عصب پودندال انجام شد، نشان داد كه چهار نوع آسيب عصبي ممكن است وجود داشته باشد. سه نوع آن كه شامل دميلينيزاسيون، آكسوني و يا تركيب دميليزاسيون/آكسوني است را مي‌توان به حوادث زايماني نسبت داد ولي نوع چهارم كه الگوي راديكولار دارد مربوط به مشكلات طبي و ارتوپدي است. بررسي عملكرد عصب پودندال به خصوص در بيماراني كه پس از زايمان با بي‌اختياري مدفوع مراجعه مي‌كنند حتما بايد بررسي شود چون مشكلات اين عصب ممكن است علائم مختلفي داشته باشد و نوع درمان را تحت تاثير قرار دهد.

نوروپاتي‌هاي پس از زايمان
در مرحله‌ي دوم زايمان با نزول سر جنين ممكن است شاخه‌هاي شبكه‌ي عصبي لومبوساكرال تحت فشار قرار بگيرند و باعث ايجاد درد شديد شوند، در صورتي كه آسيب‌ديدگي اعصاب ادامه يابد، درد بيمار ممكن است پس از زايمان نيز ادامه پيدا كند.

زايمان اول، طولاني مدت بودن مرحله‌ي دوم زايمان، همچنين قرار گرفتن طولاني‌مدت مادر در روي تخت زايمان بدون حمايت كافي از مفاصل ران و زانو مي‌تواند موجب افزايش احتمال آسيب عصبي شود. شايع‌ترين اعصابي كه در معرض خطر هستند شامل عصب جلدي راني جانبي، عصب راني و عصب سياتيك است.
 
نكته‌ي جالبي كه در مطالعه Roy و همكارانش نشان داده شد اين است كه هنگامي كه در زمان زايمان و سزارين، بيمار در حالت خوابيده به پهلوي چپ قرار مي‌گيرد و باسن سمت راست بالا آورده مي‌شود، اين وضعيت ممكن است سبب فشار بر روي اعضاي سمت چپ از جمله عصب سياتيك و ايجاد نوروپاتي سياتيك پاي چپ و به دنبال آن افتادگي پا (foot drop) شود. كاهش مدت زمان قرار گرفتن بيمار در اين حالت ممكن است خطر ناتواني‌هاي بعدي را كاهش دهد.

بحث و نتيجه‌گيري
مطالعات بسيار زيادي در رابطه با دوره‌ي پس از زايمان، مراقبت‌ها و عوارض مادري در اين دوره وجود دارد. به‌خصوص در بيماران با خطر بالا بايد به اين دوران توجه ويژه‌اي شود. افسردگي پس از زايمان را مي‌توان هم به روش درمان دارويي و هم مشاوره‌ي رواني مورد درمان قرار دارد و در مطالعات زيادي اثرات اين دو روش تقريبا معادل يكديگر و تقويت‌كننده‌ي هم بوده‌اند، اگر چه اثبات شده كه اسيدهاي چرب امگا 3 نيز مي‌تواند مفيد باشد.
 
پيشگيري از بارداري در دوران پس از زايمان مشكل ديگري است كه ذهن پزشك و مادر را به خود مشغول مي‌كند و ديده شده كه وسايل داخل رحمي (هورموني و يا غيرهورموني) و همچنين روش‌هاي صرفا پروژستيني، روش‌هاي بسيار مطمئني هستند. اختلال عملكرد مثانه و ركتوم مي‌تواند ناتواني‌هاي زيادي را براي مادر ايجاد كند و اين اثرات تا سال‌ها پس از زايمان ممكن است پابرجا بماند.
 
ورزش‌هاي قوي‌سازي عضلات كف لگن در طول دوره‌ي پس از زايمان در پيشگيري از اين عوارض مفيد شناخته شده‌اند. همچنين براي پيشگيري و درمان اختلالات عصبي پس از زايمان بايد توجه ويژه‌اي مبذول داشت. با مراقبت‌هاي دقيق‌تر از مادر و كودك در دوره‌ي بسيار مهم و حياتي پس از زايمان مي‌توان از بسياري از ناتواني‌هاي طولاني‌مدت كه گريبان‌گير خانواده مي‌شود را پيشگيري نمود.