دوشنبه, ۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 27 January, 2025
بازخوانی انقلاب اسلامی ایران به قرائت هایدگر, به روش هگل
دو سال پیش، نگارندگان، مقاله ای را برگرفته شده از گفت و گوی میشل فوکو و خانم کلر بری یر و پی یر بلانشه که خبرنگاران روزنامه لیبراسیون در ایران بودند و در سال ۱۹۷۹ کتابی به نام «ایران: انقلاب برای خدا» را به چاپ رساندند، در روزنامه جوان منتشر ساختند و به نحوی، قرائتی دیگر بر قرائت های فوکویی از انقلاب اسلامی ایران ارائه شد. میشل فوکویی که اگر چه اعتراف نمی کند، ولی به شدت تحت تاثیر اندیشه های هایدگر است. اما این عبارت «ایران: انقلابی برای خدا» به قدری تاثیر گذار بود که بر آن شدیم تا همین عبارت را در اندیشه مارتین هایدگر و به روش هگلی که علاوه بر هوسرل بر اندیشه های هایدیگر تاثیر گذار بود- واکاوی نماییم. خاص آنکه می خواهیم جهان متن انقلاب برای خدا را به کمک هرمنوتیک فلسفی سده بیستم، برای جهان خواننده، بویژه آن کسان که شاهد فراشد این انقلاب نبودند را به هم پیوند دهیم. هر چند نیک می دانیم نمی توانیم در این فرصت، تمام یا بخش قابل توجهی از اندیشه مارتین هایدگر و انقلاب اسلامی را بررسی نماییم که هر یک به سهم خود گسترده، ژرف و تاثیر گذار بر قرن خود بوده اند.
● مفهوم زمان و انقلاب اسلامی:
اگر بر اساس تقسیم بندی هایدگر، زمان را به سه نوع زمان روزمره، زمان طبیعی و زمان جهانی تقسیم کنیم. در بحث زمان روزمره، زمان آن چیزی ست که اتفاقات در آن رخ میدهند. زمان، در موجود تغییر پذیر اتفاق میافتد. پس تغییر در زمان است. تکرار دورهای ست. هر دوره تداوم زمانی یکسانی دارد. ما میتوانیم مسیر زمانی را به دلخواه خود تقسیم کنیم. هر نقطه اکنونی زمانی بر دیگری امتیاز ندارد و اکنونی پیشتر و پستر (بعدتر) از خود دارد. زمان یکسان و همگن است. ساعت چه مدت و چه مقدار را نشان نمیدهد بلکه عدد ثبت شده اکنون است. به سنت هایدگر پرسیدنی است که این اکنون چیست و آیا من انسان، بر آن چیرگی و احاطه دارم یا نه؟ آیا این اکنون من هستم یا فرد دیگری ست؟ اگر این طور باشد پس زمان خود من هستم و هر فرد دیگر نیز زمان است و ما همگی، در با هم بودنمان، زمان هستیم و هیچ کس و هر کس خواهیم شد. این با هم بودگی ما در کالبد زمان، اکنونی را در زمان مشترک، رقم می زند که ما از آن به عنوان اکنونِ انقلاب اسلامی می شناسیم. این اکنون یک مبداء از مختصاتی است که ما آن را به طور مشترک، انتخاب کرده ایم و مبداء قرار داده ایم. این مبداء هم زمانمند است و هم مکانمند. پس هر یک از ما در این همبودگی، انقلاب اسلامی هستیم و نیز در انقلاب اسلامی به عنوان مبدایی از مختصات زمان نیستیم.
هایدگر تفکر متافیزیکی و سوژه محور را در راستای اعمال اراده استیلاگر میداند و تفکر رهایی بخش را، معطوف به روشنی ظهور هر چیز آنگونه که هست. بر این اساس ما، نه انقلاب را به عنوان سوژه، و نه اینکه محور یک سوژه باشد، که به این دلیل که عامل رهایی در زمان و مکان است شناسایی می کنیم و به آن می اندیشیم. این نوع تفکر، اندیشیدن در رهائی است. چنانچه رهائی، تجربهای نفی کننده نیست. بر اساس این قرائت انقلاب اسلامی، به نفی کنندگی استبداد و وابستگی و ... محدود نمی شود. که اگر چنین باشد مقصور و ناقص است. بلکه تداومی است در خواست رهایی بخش که آن خواست و اراده همراه با مواد و عناصر بسیاری است که در روندی هگلی، همگی، رو به ایده و مثال و روح و خدا دارد. اعراض از سلطه و غلبه بر چیزها تنها یک لحظه از رهائی است. لحظه اثباتی آن گاه است که انسان در موضعی قرار گیرد که به جای خفا بردن حقیقت، در معرض عیان شدن آن باشد. این چنین می شود که انقلاب اسلامی، به عنوان حقیقتی بر پیشانی عصر حاضر، ضرورتش بر پیروزی و عیان شدن است. آنجا که انسان بودنِ خویش را در طبیعت و در کنار چیزها و با دیگران آن گونه که هستند تجربه میکند درمعرض آشکار شدن حقیقت بودن قرار میگیرد.
از نظر هایدگر، فلسفیدن اصیل، تفکر و تشکر نیز هست. یعنی گشودگی وجودی به سوی پاسداری از حقیقت بودن. این چنین است که در مرحله اول، پس از عیان شدن انقلاب به عنوان یک حقیقت، پاسداری از آن ضرورت می یابد. اما در همین نقطه باقی نمی ماند. چه اگر چنین باشد به جمود می انجامد و حقیقتی که تداوم نداشته باشد، نمی تواند دازاین گونه باشد. چرا که انسان، و انقلاب برای خدا و جانشین اش در هستی انسان- تنها موجودی است مکان مند و زمان مند که در همه جا و همه وقت هست. اما تاریخ متافیزیک، تاریخ فراموشی این حقیقت است. این فراموشی تاریخی اکنون به غلبه پوزیتیویسم تکنوکراتی ختم شده است. در این وضعیت، تفکر به نظامی از کارآئی، خود-اعمال گری، سلطه و امنیت استحاله شده است. در حالی که تفکر همانا پرسش گری در باب حقیقت بودن است. چنین می نماید که تفکر انقلابی و تفکر در باب انقلاب، همانا پرسشگری در باب حقیقتِ بودن انقلاب از همان نقطه آغازین در مختصات زمانمندِ انتزاعی آغاز و در همه وقت و همه جا ادامه می یابد و نباید به نقطه ای و مختصاتی جزئی تر ختم یا تقسیم بندی شود.
بر اساس نقدی که هایدگر در نقد فلسفه افلاطون در مطلبی با عنوان «دگم افلاطونی واقعیت» منعکس می کند می توان گفت که انقلاب اسلامی، در فراشدی دیالکتیکی دوران پیشتر خود، به وقوع پیوسته و پدیده ای از پیش تعیین شده نمی تواند تلقی گردد.چه اگر بدین نحو باشد، محتوم به دگماتیزم است و پویایی اش را از دست می دهد.
● شعر انقلاب اسلامی:
بر اساس اندیشه افلاطون، پرسش این است که کجا حقیقت بودن، امکان بروز بیشتر را مییابد و پاسخ هایدگر به این پرسش، همسایگی تفکر با اصیلترین شکل زبان یعنی شعر است. او زبان را سرای بودن می نامد. یعنی افقی که در آن چیزها آشکار میشوند. چرا که حدوث هر چیز، یعنی وقوع آن، در زمان و زبان است. چنین حدوثی را هایدگر (Ereignis) مینامد. اما هیچ حدوثی نمیتواند در یک لحظه خاص و با کلماتی محدود، عیان شدن کامل حقیقت بودن باشد. این حقیقت در کلیت خویش چونان یک راز باقی می ماند. به تعبیر هایدگر زبان اصیل ما را به سوی ابعاد همواره فروبسته بودن باز می گشاید. وی از زبان اصیل به عنوان (Poesis) نام میبرد که اگر چه به شعر ترجمه میشود اما شامل هر سخن اصیلی است. چه در قالب نظم و چه در قالب نثر. در تفکر شاعرانه معنای بودن بر تفسیر آدمی از جهان خود فائق میشود و بدین سان شاعر از رویکرد مصلحت طلبانه رایج میان مردم و خود رها میشود. بنابراین زبان شاعرانه، اصیلترین شیوه بودن با دیگران و بودن در جهان است.
از نظر هایدگر شعر ماهیت سکنی را میسازد. شعر و سکنی نه تنها با یکدیگر تضاد ندارند بلکه با یکدیگر پیوند و تعلق دارند. هر کدام از آنها در طلب دیگری است. شاید سکنی غیر شاعرانه ما و ناتوانی از آن در سنجش از افراطی شگفت، در سنجش و محاسبه دیوانه وار برخاسته باشد و فهم این که ما به طور غیر شاعرانه سکنی کرده ایم و نیز فهم چگونگی آن فقط در صورتی ممکن است که ما شاعرانه را بشناسیم. شاعرانه استعداد و توانایی بنیادین برای سکنای انسان است. انسان در هر زمانی تنها به اندازهای مستعد شاعر است که بودنش متناسب با آن چیزی است که به او نزدیک است و میل به انسان و نیاز به حضور او دارد. شعر متناسب با میزان این انتصاب اصیل یا غیر اصیل است. از این روست که شعر اصیل در هر دورهای به درستی و روشنی حضور نمییابد. انسان از ماهیت شاعرانه، شعر می سازد. وقتی شعر به درستی آشکار شود انسان به گونهای انسانی روی زمین سکنی میکند.
این متن به قدری واضح است که در فرایندی استنتاجی و به نحوی استقرایی، می توان به درک شعر در باب انقلاب اسلامی پرداخت. منوط به آنکه در قرائت هایدگری، میان انقلاب اسلامی و فهم بنیادین از هستی رابطه ای اصیل بوجود آید و شعر در حوزه پیوند میان این دو فعال و پویا باشد.
● هستی و زمان انقلاب:
درک بودن، مقید به زیستنده (دازاین) است. و این بودن از قید هر بودنیای آزاد است و آن را در تجلی اش باید دید. با دو مفهوم حضور و زمان که یکی تجلی داشتن و دیگری تمایز از گذشته و آینده است، می توان به قرابت معنای بودن و زمان رسید. نه زمان، ساخته انسان است و نه انسان، ساخته زمان؛ هیچ ایجاد یا تولیدی در میان نیست، بلکه آنچه وجود و زمان را تعیین میکند تعلق آنها به یکدیگر است. زمان در بودن خود و وجود در حضور خود (در زمان حال) به جای یکدیگر می نشینند. ارتباط بین انسان، وجود و زمان به گونهای است که هیچ یک به تنهایی نمیتواند ابتدا به ساکن پاسخ باشد. این هر سه خود پرسشاند. حتی زبان هم نمیتواند بیانگر رابطه هیچ یک با دیگری باشد.
سرشت حقیقت ِ انقلاب:
هایدگر در رساله سرشت حقیقت به تمایز بین درستی و خطا میپردازد. راستی و خطا هر یک حاصل گونهای خاص از ارتباط مابین انسان با جهان پیرامون است. آن گاه که انسان برای غلبه بر چیزها مشغول به آنها میشود از کلیت آنها غافل میشود. این حالت سلطه بر چیزهاست که مانع اصلی در مقابل بروز و عیان شدن آنها میشود. اما آنگاه که انسان در موضع بیرون از خود قرار میگیرد یعنی خود را در معرض چیزها بدون هرگونه غلبه و سلطه ورزی قرار میدهد امکان عیان شدن را به آنها میدهد. پس حقیقت همانا در رهائی است. یعنی سرشت حقیقت همانا رهائی است. لذا حقیقت جلوهای از قضایای صحیح درباره یک شیء توسط یک سوژه شناسنده (عامل انسانی) نیست بلکه درست قرار گرفتن در ارتباط با چیزهاست و موضع صحیح نیز حاصل اعراض از استیلاگری است. می خواهیم در یک تلقی تاویلگرایانه و ساختار شکنانه این چنین بیاوریم که انسان در اینجا مردم ایران- بیش از آنکه بخواهند در برابر شاه قرار بگیرند، خود را از او رها کردند و در رهایی خود از شاه، به حقیقت پیوستند. چنانچه امام خمینی و همه اندیشه هایی که در فراشد این انقلاب موثر افتاد، به عنوان حقیقت هایی همیشه زنده هستند که تداوم نیز پیدا می کنند.
● پرسش تکنولوژی
هایدگر در اثر دیگرش با نام پرسش تکنولوژی(یا فناوری)، این موضوع را مطرح میکند که تکنولوژی همان شیوه خاص از ارتباط با چیزهاست. پس تکنولوژی یک وسیله نیست بلکه شیوهای خاص از آشکار کردن چیزها است و بنابراین با مقوله حقیقت مرتبط است. تکنولوژی مدرن با میل به سروری بر چیزها رخصت عیان شدن آنها -آن گونه که هستند- را از آنها سلب میکند. لذا استیلای تکنولوژی بر چیزها باعث خروجشان از آنچه هستند و نه خروج آنها از خفا شده است.
چنین می نماید، آنچه که پیش از مختصات مبداء زمانی انقلاب، در ایران به عنوان تکنولوژی تزریق گردید، نه به واسطه برای انسان بودن و در خدمت انسان بودن، که برای استیلا و سروری طبقاتی یا قبیله ای و یا هر آنچه می توانیم بنامیم، بوده است.
● انسان و رهایی از سلطه در انقلاب:
هایدگر در رسالهای به نام نامهای در باب اومانیسم سعی در ارائه نگرشی متفاوت در مورد انسان دارد. وی نگرشهای متافیزیکی رایج مسیحی، مارکسیستی و اگزیستانسیالیستی را مورد نقد قرار میدهد. او آنها را در فهم سرشت انسان دچار خطا میداند. وی در این راستا به رابطه مابین اندیشیدن، بودن و سرشت انسان اشاره میکند. اندیشیدن که همانا رابطه انسان با بودن است محیط، در بودن است. اما زبان که سرای بودن است آنگاه که تسلیم میل انسان برای سلطه ورزی بر چیزها شد خطری برای سرشت انسان است.
اینچنین است که مفهوم ایدئولوژی چشم بسته سرمایه دارگونه پیش از انقلاب که هر آن می تواند در سرای امیال انسانی برای سلطه ورزی جانی دوباره بگیرد، نه تنها خطری برای انسان و حقیقت انقلاب تلقی گردد، بلکه بودن آن را در مفهوم دازاینی، زائل می کند و اندیشیدن نیز در پی آن محیط، در آن بودنِ رو به اضمحلال، متوقف می شود. و چنین است که تا چنین باشد، نمی تواند ره به سوی ایده و روح داشته باشد.
● شروع معنا بخش انقلابی: (عینیت و تداوم)
فقط به خاطر نور است و فقط از روشنایی است که آنچه تابندهاست میتواند خود را بنمایاند. اما روشنی به نوبه خود مبتنی است بر چیزی که در عیان است، چیزی وارسته که میتوان آن را در اینجا و آنجا، اکنون و بعد به روشنی دید. در آنجا که یک موجود با موجودی دیگر مواجه میشود، عیان است که غلبه دارد. این عیان امکان حرکت انتزاعی را فراهم میکند. در عیان هر چیز همانگونه که هست بروز میکند. پس انقلاب، تا به مفهوم واقعی و حقیقی خویش عیان نباشد و عینیت نداشته باشد و این عیان و عینیت تداوم نداشته باشد، نمی تواند شروعی معنا بخش داشته باشد. پس عیان بودن انقلاب، لازم می دارد که همان گونه که هست بروز کند. همان گونه که این هست بوده و بودندگی اش تا آینده ادامه دارد. حتی اگر دیالکتیک را در درون خود همچنان در بودندگی ممتدش تا آینده حفظ کند تا تلاشی باشد در حرکت به سوی ایده و خدا در تلقی هگلی اش.
● ساختن، باشیدن، اندیشیدن، و مسئله تداوم روح انقلاب:
چنین می نماید که ما به باشیدن، فقط از راه ساختن دست می یابیم. هدفِ ساختن، باشیدن است. با این وجود، هر گونه ساختنی در حکم گونه ای باش داشتن نیست. نسبت میان باشیدن و ساختن، نسبت هدف و وسیله است. و خود ساختن فی نفسه و پیشاپیش، باشیدن است. ولی ساختن به معنای محافظت کردن و به ثمر رساندن دیگر به معنای ساختن چیزی نیست. پس هدف تحقق انقلاب بود. در این نقطه است که می توانیم میان جهان متن انقلاب با جهان نسلی که این متن را خود ننوشته و پدران و اجدادش نگاشته پیوند زد. در صورتی که مفهوم محافظت از انقلاب بدین صورت بازتعریف شود که ساختن و تحقق آن هر روز و هر بار تحقق یابد و تحقق یابد و تحقق یابد و در این تحقق یافتگی تداوم یابد. تا آنجا که این ساختن و باشیدن به امری عادی و روزمره تبدیل نشود و این انقلاب ما را به روزمرگی نرساند. این چنین مفهومی محافظت را فقط در روند رو به رشدِ مداوم که ساختن بر روی ساختن باشد ممکن می داند تا از روزمرگی آن رهایی یابد. آنچنان که خود نفی سلطه می کرده در این روند نفی سلطه، همچنان پایبند باشد. چنانچه می بینیم که همچنین است. اگر دیالکتیکی هست باید آن را در فراشد رشد و عالی نیک پنداشت تا به هدف های روی یکدیگر دست یافت.
«میرایان [باید] به سهم خود بکوشند تا باشیدن را به اوج گوهر آن برسانند؛ و زمانی موفق به این کار می شوند که بر پایه باشیدن، بسازند و به خاطر باشیدن، بیاندیشند.»
رضا رضایی مصدق
حسین رضایی فولادی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست